رضوی:جرقه‌ اولیه "ماجرای نیمروز" در "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" بود

رضوی:جرقه‌ اولیه "ماجرای نیمروز" در "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" بود

سیدمحمود رضوی گفت: جلسه‌ چهارـ پنج ساعته اولی که با مسئولان مرکز اسناد انقلاب اسلامی داشتیم٬ یک سری اطلاعات مختلف، بخش بخش چیزهای مختلفی را به من گفتند و این جرقه‌ای در مورد این تیم است و آن جرقه‌ اولیه واقعا در جلسه "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" بود.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،برنامه "هفت" با حضور سیدمحمود رضوی٬ تهیه کننده و محمدحسین مهدویان٬ کارگردان و جواد عزتی و هادی حجازی‌فر٬ بازیگران فیلم "ماجرای نیمروز" از شبکه سوم سیما پخش شد و عوامل فیلم به بیان دیدگاه‌های و نظرات خود پرداختند. متن زیر مشروح برنامه هفت درباره فیلم "ماجرای نیمروز" است:

بهروز افخمی: امروز یک فیلم درخشان در جشنواره فیلم فجر دیدیم، "ماجرای نیمروز" از آن فیلم‌هایی است که یک جشنواره می‌تواند به همین یک فیلم بنازد و با همین یک فیلم یک جشنواره کامل بشود.  فکر نمی‌کنم تا پایان جشنواره فیلم دیگر که قابل مقایسه با "ماجرای نیمروز "باشد ببینیم و این حدس من است و از الان اعلام می‌کنم خیلی متعصب طرفدار این فیلم هستم و با مسعود فراستی و هر کس دیگری که بخواهد به فیلم چپ بگوید می‌جنگم و مهمان‌های برنامه هم سازندگان همین فیلم "ماجرای نیمروز" هستند. آقای سید محمود رضوی تهیه کننده، جواد عزتی بازیگر که خیلی درخشان بود و آقای هادی حجازی‌فر که باز هم فوق‌العاده بودند و محمد حسین مهدویان که شاهکار کرده است. بفرمایید شروع کنید.

هادی حجازی فر: خوشحال هستم که مردم فیلم را دیدند. ما تا پایان فیلم خیلی استرس داشتیم و خیلی خوشحالم که دوست داشتند. خدا را شکر که  نتیجه زحمات بچه ها، چه بچه‌هایی که الان اینجا هستند و چه بچه‌هایی که نیستند را در فیلم دیدیم.

محمد حسین مهدویان: سلام عرض می‌کنم خدمت مردم ایران که الان دارند این برنامه را نگاه می‌کنند. راستش خیلی اتفاق خوبی بود. من دیروز به یکی از دوستان گفتم ما به چیزی که از جشنواره فیلم فجر می‌خواستیم رسیدیم  و آن هم استقبال مردم  و مخاطب‌های فیلم بود و واکنش‌های بسیار عالی‌ای که در سالن سینما و امروز هم در سالن اصلی جشنواره ( کاخ جشنواره) اتفاق افتاد خستگیمان را برطرف کرد.

بهرزو افخمی: مردم را میخ‌کوب کرده بودید.

 جواد عزتی: سلام عرض می‌کنم. من هم خوشحالم در این فیلم که دوستان گفتند و آقای افخمی هم لطف داشتند خیلی مسلسلی از آن تعریف کردند حضور داشتم.

سید محمود رضوی: بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و ادب. از آقای افخمی که مثل همیشه به ما لطف دارند ممنونم. از مردم که مثل سال گذشته باز دارند ما را شرمنده می‌کنند تشکر می‌کنم و از اصحاب رسانه هم همین‌طور. بچه‌ها گفتند پیش‌بینی شما درباره فیلم چیست؟ مهم از اینجا به بعدش نیست؛ همین که شما خوشتان آمده برای ما خیلی است. ممنونم از شما که اظهار لطف کردید؛ امیدوارم بقیه مردم که می‌بینند خوششان بیاید. باید یک خسته نباشید هم بگوییم به تمام بچه‌های گروه که یک گروه هفتاد-هشتاد نفره پرتوان و پرتلاش سه شیفت کار کن داشتیم که توانستیم فیلم را با این کیفیت به جشنواره برسانیم.

بهروز افخمی: بسیار عجیب و خیلی بی مقدمه بود؛ یعنی ما انتظار داشتیم که شما سریال صدام را کار کنید بعد ناگهان ناپدید شد و گفتند محمد حسین مهدویان فیلم "ماجرای نیمروز"  را که درباره ماجراهای سال 60 است کار می کند؛ چطور شد که تصمیم گرفتید و تخته گاز رفتید؟

سید محمود رضوی: بعضی از سوژه‌ها یک نقطه اوج دارند؛ اگر در آن نقطه سراغشان رفتی، رفتی.  ولی شاید بعدا بیات بشوند؛ اتفاقی که سال گذشته برای فیلم آقای مهدویان یعنی"ایستاده درغبار" و از آن طرف برای"سیانور" افتاده بود انگیزه‌ای برای من تهیه کننده بود که به سرعت این اتفاق را پیش ببریم. یک جاده‌ای صاف شده بود که اگر این کار را نکرده بودیم شاید سنگلاخ یا بهمن این جاده را خراب می‌کرد. باید به سرعت یک ماشین در این جاده می‌افتاد. خوب "ماجرای نیمروز" آن فضا را داشت. روزی که با ایشان آن ایده را مطرح کردم فکر کنم اواخر ماه رمضان بود که باهم یک جلسه ای داشتیم؛ آن موقع هم ایشان درگیر آن سریال بودند وگپ اولیه هم که زدیم. بعد نشد آن طرف بیایند و این کار را انجام بدهند و در مقطع یکی دو ماه ما با یک نویسنده عزیزی جلو رفتیم و تقریبا به آخر ماه رمضان رسیدیدم.

بهروز افخمی: یعنی آخر تابستان شما شروع کردید به نوشتن فیلمنامه؟

محمد حسین مهدویان: بله.

بهروز افخمی: چطور توانستی در این مدت کم فیلم را جمع کنی؟ چون شما آن دوره را هم ندیده‌اید و باید مطالعه کرده باشید. یعنی این همه سند را خواندید و این همه فیلم دیدید.

محمد حسین مهدویان: البته من درباره این موضوع قبلا مطالعه کرده بودم و خیلی دوست داشتم. حتی با ابراهیم امینی که دوست و همکار من در فیلم‌نامه این کار بود قبلا یک سریال داکیو درام (Docudrama) برای تلویزیون راجع به همین موضوع نوشته بودیم که نشد. وقتی آقای رضوی پیشنهاد را داد و من قرار شد که خدمتشان باشم، به ابراهیم امینی گفتم که بیاد و کمکم کند و با هم شروع کنیم فیلمنامه را بنویسیم. خوب یک دسترسی پیدا کردیم به آن دوستانی که کاراکتر بعضی از آنها در فیلم هم هست و خاطرات آنها خیلی به ما کمک کرد و ما را جلو انداخت. ولی به هر حال کار سختی بود.

بهروز افخمی: اصلا نوشتن چنین فیلم نامه‌ای قاعدتا باید پنج شش ماه طول بکشد. وقتی فیلمبرداری را شروع کردید فیلمنامه کامل داشتید؟

محمد حسین مهدویان: بله. ما شبانه روز با ابراهیم امینی نشستیم و نوشتیم و دوباره بازنویسی کردیم. نسخه‌های مختلف داشتیم و هشت بار در این مدت فشرده کار کردیم و تا روزی که فیلم برداری را شروع کردیم یک کار فشرده ای را انجام دادیم.

بهروز افخمی: چند نفر از آن دوران برای شما خاطره تعریف کردند؟

محمد حسین مهدویان: مشخصا دو نفر.

بهروز افخمی: یکی که آقای مرتضی اصفهانی بود. غیر از اصفهانی دو نفر دیگر هم بودند؟

محمد حسین مهدویان: بله. آقای اصفهانی که کلا در طول فیلم همراه ما بودند و مشورت‌های  موثری می‌دادند.

بهروز افخمی: آن دونفر از همان‌هایی هستند که اسمشان را به دلایل امنیتی نمی‌آوردی؟

محمد حسین مهدویان: بله. آقای محمدحسن روزی طلب از  مسئولان مرکز اسناد انقلاب اسلامی هم کنار ما بودند که خیلی سندهای خوبی داشتند؛ مصاحبه‌های بسیار خوبی با شخصیت‌هایی که درگیر ماجرا بودند جمع‌آوری شده بود و البته خواندن اینها هم زمان می‌برد و این طور نبود که راحت به دست بیاید.

بهروز افخمی: صخره سخت را خواندید؟

محمد حسین مهدویان: نه.

بهروز افخمی: کتاب‌های بسیار زیادی در رابطه با این قضایا هست که خواندن هر کدام از آنها یک هفته طول می‌کشد.

محمد حسین مهدویان: بله.

بهرزو افخمی: تو (جواد عزتی ) از کی وارد پروژه شدی؟

جواد عزتی: من از اول بودم.

محمد حسین مهدویان: تقریبا از اواسط مهر ماه به ما اضافه شدند.

بهروز افخمی: سناریو تکمیل شده بود؟

محمد حسین مهدویان: سناریو تا روز فیلمبرداری تکمیل شد؛ یعنی زمان پیش‌تولید هم ما دوباره داشتیم بازنویسی می‌کردیم.

بهروز افخمی: درمورد حجازی‌فر و مهدی زرین‌پرداز مطمئن بودی که می‌خواهی از آنها استفاد کنی؛ درمورد جواد عزتی کی مطمئن شدی؟ چون سناریو هنوز تکمیل نشده به او خبر داده بودی.

محمد حسین مهدویان: نسخه‌های اولیه سناریو آماده شده بود و پنج شخصیت اولیه تقریبا شکل گرفته و درحال تکیمل شدن بودند. در مورد جواد خیلی مطمئن بودم چون من در چهره جواد  یک پیچیدگی می‌دیدم و دنبال همان چهره بودم. نقش هم نقش پیچیده‌ای بود و من خیلی دوست داشتم جواد بازی کند. او اوایل کمی مردد بود و من نگران بودم که اگر جواد نیاید من چه کسی را باید انتخاب کنم. به هرحال خیلی خوشحالم که جواد بالاخره فیلمنامه را پذیرفت و آمد و بازی کرد.

بهروز افخمی: جنبه‌های محرمانه‌ای در فیلم نیست و فقط ممکن است کسانی که خیلی اهل تحفظ هستند بگویند اینها نباید الان گفته شود.

محمدحسین مهدویان: بله. معمولا وقتی درباره این قبیل موضوعات کار می‌شود دقیقا حیطه‌بندی و استاندارد مشخصی وجود ندارد.

بهروز افخمی: بعضی‌ها می‌گویند هنوز اسم کشمیری را نیاورید.

محمد حسین مهدویان: بله ولی ما همه تلاشمان را کردیم که داستان را بصورت کامل تعریف کنیم و به نظرم دیگر موضوع موضوعی است که می‌شود راجع به آن حرف زد.

بهروز افخمی: آقای حجازی‌فر نقشی که بازی کردید واقعا یک جور "کلینت ایستوود" (Clint Eastwood، هنرپیشه و کارگردان آمریکایی) واقعی بود و کاملا مستند است. شما از چه زمانی کار را شروع کردید؟

هادی حجازی‌فر: زمانی که حسین تصمیم گرفت فیلم را بسازد به من اطلاع داد و من در جریانش بودم. من در سفر بودم، از سفر که برگشتم پیش آنها رفتم و برای نقش کمال خیلی تلاش کردم. با محمدحسین مهدویان کاملا این کاراکتر را بسته بودیم. اول قرار بود یک سری ویژگی‌هایی داشته باشد که به هر دلیلی نشد و در آن تغییر ایجاد کردیم. وقتی نقش کمال در برابر دیگران در این تیم قرار می‌گیرد بیشتر ویژگی‌هایش را بروز می‌دهد.

بهروز افخمی: مردم وتماشاچی‌ها در این سالن برای کسی دست نمی‌زنند ولی برای شما دست زدند. معمولا وقتی می‌خواهند کسی را مسخره کنند دست می‌زنند. من نشنیدم در این سالن برای کسی به عنوان آرتیست دست بزنند. ولی در سالن‌های دیگر و نمایش‌های دیگر برای تو زیاد دست می‌زدند.

هادی حجازی‌فر: من خودم حضور نداشتم ولی به من گفتند که مردم تشویق کردند. خوب خیلی می‌خندیدم و حسین هم شاکی می‌شد.

محمدحسین مهدویان: واکنش‌های مشابه زیاد داشتیم و این خیلی اتفاق خوبی بود.

هادی حجازی‌فر: هم در سالن‌های مردمی هم در اینجا یعنی دقیقاً همان لحظه‌ای که مردم واکنش نشان می‌دادند اینجا هم واکنش نشان دادند.

بهروز افخمی:  تو (جواد عزتی) خودت نظرت چیست؟ فکر می‌کنی از همه بهتر بودی یا نه؟

جواد عزتی: نه به نظرم بازی‌ها خیلی یک‌دست بود و تلاش محمدحسین مهدویان هم همین بود که یک‌دست بشود. چیزی که اتفاق خیلی خوبی بود و ما خیلی خوشحال شدیم چون با اینکه طبیعتاً اینطور کاراکترها که پنج نفر کنار هم هستند و یک شغل دارند همه شبیه هم می‌شوند اما اینجا خیلی کاراکترها رنگ پیدا کرد و این خیلی اتفاق خوبی بود. ما خودمان سر صحنه خیلی خوشحال بودیم  و به هیجان آمده بودیم که چقدر کاراکترها رنگ دارند با اینکه پنج نفر در یک اتاق هستند ولی با  همدیگر فرق می‌کنند.

بهروز افخمی: اینها همه شخصیت‌های واقعی بودند که اسمشان را عوض کردید؟ درست است؟

محمد حسین مهدویان: در واقع کاراکتر حامد اضافه شده و کاراکتر حامد را ما در داستان واقعی نداریم. ولی بقیه کاراکترها هویت واقعی دارند که ما اندکی با تغییر نمایش دادیم.

بهروز افخمی: خوب جواد تو بالاخره یک فرصتی پیدا کردی که یک نقش جدی را حسابی بازی کنی و نشان دادی که یک بازیگر کمدی نیستی. چرا نمی‌خواهی به عنوان یک بازیگر کمدی انگ بخوری؟

جواد عزتی : این بحث را ما قبلا هم اینجا داشتیم. نه!  اصلا من فرار نمی‌کنم چون اتفاقا کمدی را خیلی دوست دارم.

بهروز افخمی: الان با پژمان جمشیدی داشتیم صحبت می‌کردیم گفت اصلا برای من مهم نیست بازیگر کمدی باشم و همه انتظار داشته باشند نقش کمدی بازی کنم خوب است.

جواد عزتی : نه به هر حال من دوست دارم تجربه کنم؛ چون قبل از اینکه وارد تصویر بشوم در تئاتر آنقدر کارهای مختلف را تجربه کردم که همچنان درونم مانده است. در هر صورت دوست دارم ژانرهای مختلف را تجربه بکنم.

بهروز افخمی: آنقدر خوب بازی کردی که آدم فکر می‌کند که از این به بعد دیگر بهتر است کمدی بازی نکنی. چون خوب نیست به کسی که این نقش را بازی کرده از این به بعد بخندند.

جواد عزتی : شما لطف دارید خدارا شکر که اینطور است.

بهروز افخمی: خوب "ماجرای نیمروزی" که ما دیدیم با اینکه زحمت همه گروه سازنده مخصوصا محمدحسین مهدویان که شبانه‌روز کار کرده و خیلی هم خوش‌فکر و مسلط کار کرده است، اما نمی‌شود در اینجا جسارت تهیه‌کننده‌ای را که با سماجت بعد از آن اتفاقاتی که در سال گذشته برای "سیانور" افتاد، نادیده گرفت. او ادامه داد و دوباره در همین زمینه  فیلم ساخت و محمدحسین مهدویان را که قرار بود یک کار دیگر انجام بدهد، از آن کار آورده و با یک زمان خیلی کم، در شرایطی که باید یک گروه 50-60 نفره سه شیفت کار می‌کردند برای اینکه این فیلم بزرگ با این همه صحنه‌های شلوغ و خیلی سخت را بتوانند اجرا کنند، دنبال کرد و این شروع‌کننده کار است. یعنی کسی که تصمیم گرفته که این کار بشود و بعد عواملی را پیدا کرده است که همه آنها درخشان هستند. آقای رضوی چه شد؟ چرا اینقدر لجباز هستید؟ آن بلاهایی که سر "سیانور" آوردند برایت کافی نبود؟

سیدمحمود رضوی: قضیه، قضیه کسی است که رفت قله اورست را فتح کرد. بعد گفتند چه شد؟ گفت "بار خورد". خودم هم نمی‌دانم. این یک بخش است ولی واقعیت این است که آن بلاها باعث شد تا این اتفاق بیفتد.

بهروز افخمی: لج کردید.

 سید محمود رضوی: نه لج‌بازی نبود.

بهروز افخمی: چرا لج بازی بود. شما گفتید من روی شما را کم می‌کنم.

سید محمود رضوی: ولی واقعیت این است که لازم بود. شما خودتان در این ژانرها کار کردید؛ ژانرهایی که مخاطب دارد اما سینما از آن فاصله گرفته است مخصوصا به قشر ما، همکارهای ما و خود من برمی‌گردد. اینقدر آپارتمان‌سازی راحت و قصه‌های اجتماعی بی دردسر است و هیچ‌کس با شما  کاری ندارد، لازم نیست جایی را هماهنگ کنید و  با کسی لابی کنید که آقا تو را به خدا اجازه بدهید این را بسازیم، همه تمایل دارند به سمت آن قصه‌ها بروند. اما زیست سینما و ادامه حیاتش نیاز دارد که همه این ژانرها باشد. اصلا اگر فقط به سینما فکر کنیم و کاری نداشته باشیم که تاریخ ما پر از اتفاقات و موضوعاتی است که خودش می‌تواند یک فیلم باشد و همین فیلم "ایستاده در غبار" فیلمی است که از آن می‌تواند ده فیلم دیگر ساخته بشود. یعنی ما سوژه‌هایی را توک زدیم که هر کدام از این‌ها را می‌توان به عنوان یک سر نخ گرفت و ادامه داد و ده تا فیلم دیگر ساخت.

واقعیت این است که یک قسمتی به خاطر آن اتفاقاتی است که سال گذشته افتاد. بگوییم که می‌شود دوباره ادامه داد این نیست که یک طرفه خواسته باشید یک سری از آدم‌ها را حذف کنید. یک طرف دیگرش این است که واقعا من نسازم شاید کس دیگری نیست که این فضا را بسازد  و آن نگاهی که بین من و ایشان اتفاق افتاد، بین من و بهروز شعیبی اتفاق افتاد به نظر خودم نگاه نو و تازه‌ای است؛ نگاهی که این تاریخ را می‌شود روایت کرد بدون اینکه دخل و تصرفی در آن انجام داد. آن واقعیت‌هایی که وجود داشت واقعیت‌های جذابی است و لازم نیست ما یک سری چیزهایی را اضافه کنیم یا یک سری چیزها را حذف کنیم؛ خود آن اتفاقات اینقدر جذابیت دارد که خوب امروز در سینماها مردم دارند می‌بینند و ما تا به الان واقعا یک واکنش منفی هم ندیدیم.

وقتی مردم اینقدر این فضاها را دوست دارند سینما سالی دو تا سه را می‌تواند اکران کند. سالی صد تا فیلم  ساخته می‌شود و شصت ـ هفتاد تا اکران می‌شود. سهم این جنس سینما به اندازه دو تا سه تا که هست. خوب یکی دو تا منِ رضوی می‌سازم، جاده صاف شده، بقیه بیایند ادامه بدهند.

بهروز افخمی: انشاالله! آقای سید محمود رضوی چگونه موفق شد شما (مهدویان) را از آن پروژه جدا کند و راضی کند که در این مدت کم می‌توانید این را (ماجرای نیمروز) بسازید و به جشنواره برسانید؟

محمد حسین مهدویان: آن پروژه را من در مراحل ابتدایی‌اش  به دلایل شخصی منصرف شدم و از یک جایی احساس کردم که نمی‌توانم کاری از پیش ببرم و این ماجرا با پیشنهاد آقای رضوی همزمان شد. بعد از "ایستاده در غبار" خیلی‌ها به من پیشنهاد می‌دادند که آقا بیا این فیلم را کار کن و من احساس کردم که آقای رضوی خیلی متقاعدکننده بودند و در یکی از جلسات احساس کردم که ایشان می‌خواهد این فیلم ساخته شود و من  به این اطمینان نیاز داشتم. راستش نگران بودم وارد کاری بشوم که اراده‌ای پشتش نباشد و بعد وقتم تلف بشود، چون فرصتی نداشتم. مگر آدم چقدر می‌خواهد عمر کند که کار بکند و از زمانی که داریم استفاده بکنیم؟ واقعا احساس کردم که آقای رضوی برای انجام این کار آماده است. من اگر ببینم که چنین اراده‌ای وجود دارد، خودم خیلی انرژی می‌گیرم و همه‌ همتم را می‌گذارم که این اتفاق بیفتد و بچه‌ها هم دیدند این انگیزه را داشتیم که حتما این کار بشود.

بهروز افخمی:  این شیوه‌ای که شما در  داستان‌پردازی  و اجراء در  سینما  دنبال می‌کنید واقعا جدید است. یعنی در سطح جهانی جدید است. این شکل از مستند داستانی در ادبیات داشتیم. 50 سال پیش از داستان "ترومن کاپوتی" (معروف به خونسردی) که بعدا فیلم هم شد اما فیلم خوبی نیست، با اینکه کارگردانش خیلی کارگردان خوبی بود ولی نمی‌توانستند فیلم آن را درست کنند. خود "ترومن کاپوتی"  به عنوان کارگردان به آن می‌گفت رمان غیرتخیلی. الان این معادلش در سینماست، فیلم داستانی غیرتخیلی. چون کاملا تازه است باید اسمش را هم پیدا کرد؛ هنوز اسم ندارد ولی شیوه‌ کاملا تازه‌ای است. داستان‌گویی براساس عین واقعیت و در هر حال داستان است و حس و حال شخصیت سازنده‌اش را منتقل می‌کند.

بهروز افخمی :  فیلم سومی هم می‌خواهید (سید محمود رضوی) در این زمینه بسازید و سه‌گانه‌اش کنید؟

سید محمود رضوی: فیلم سومی هم در ذهنم از اواسط کار بود. حتی بعد از کار هم با آقای مهدویان یک صحبتی کردم. گفتم اگر دوست داشته باشید با همین شخصیت‌ها می‌شود یک  فیلم سومی ساخت. می‌دانم هم کدام مقطع است.  فکر کنم با شما هم یک وقتی در اینباره صحبت کرده‌ام. در ماه رمضان در آن افطار خانه هنرمندان یک نکته‌ کوچکی درباره‌اش گفتم؛ شما گفتید نه من نمی‌خواهم این را بسازم.

بهروز افخمی : یادم نمی‌آید بگذار یادم بیاید شاید این دفعه بخواهم بسازم چون اینقدر نتیجه این کار هیجان‌انگیز است که شاید من هم بخواهم بسازم. چون محمدحسین مهدویان که دیگر نمی‌خواهد در این زمینه کار کند؟ می‌خواهی؟ چون اگر می‌خواهی کار کنی حتما بهتر است که شما کار کنی.

محمد حسین مهدویان: من گفتم فعلا ترجیح می‌دهم که دوباره تکرار نکنم.

بهروز افخمی : نکته دیگری؟

سید محمود رضوی: من یک نکته پایانی در مورد صحبت‌های خودم بگویم؛ واقعا آن قسمتی که آقای مهدویان فرمودند  آن تیم "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" آقای محمد حسن روزی طلب" و آقای "مهدی رمضانی"  و دیگر دوستان که به نظر من، برای من حداقل این است که موقعی که این فکر سال 60 به ذهن من آمد جلسه‌ای که با آنها گذاشتم آن جلسه چهارـ پنج ساعته  اولی که  آنها یک سری اطلاعات مختلف، بخش بخش چیزهای مختلفی را به من گفتند و این جرقه‌ای در مورد این تیم است. موقعی که من با آقای مهدویان صحبت کردم یک تیمی را برای ایشان تعریف کردم و گفتم خوب است که برویم با این تیم کار کنیم. آن جرقه‌ اولیه واقعا در جلسه "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" بود. این‌ها بعنوان یک پشتوانه به ما خیلی کمک کردند. یعنی ما جاهایی که فیلمنامه را می‌خواندیم - هنوز آقای اصفهانی به ما اضافه نشده بود- یک سری سوالاتی داشتیم سریع می‌دادیم به آنها ظرف 24 ساعت سوالات را با یک سری اسناد و یک سری عکس‌ها  به ما می‌دادند. خود آن به ما خیلی کمک کردند و از جایی که تولید شروع شد هم آنها بودند و هم اضافه شدن آقای اصفهانی. خود شما هم تجربه کار با آقای اصفهانی داشته‌اید؛ پر از خاطره است و یک منبع اسناد زنده است.

بهروز افخمی: هادی حجازی‌فر هم نقش اول "ایستاده در غبار" بود ، هم در این فیلم یک نقش اصلی بازی کرده است. اگر چه در این فیلم مثلا سه یا چهار نفر هستند که نقش‌های اصلی هستند ولی باز فکر می‌کنم که نقش هادی حجازی‌فر برای مردم و عموم تماشاگران نقش اصلی به حساب بیاید با وجود اینکه این سه‌تا چهارتا نقش اول فیلم به هم خیلی نزدیکند. فکر می‌کنم از این به بعد آرتیست شدی. یعنی آمادگی این را باید داشته باشی که نقش جمشید آریا را در شکل واقعی و کاملا باورکردنی  بازی کنید. یعنی الان اگر قرار باشد مردم فیلم‌های قدیمی آریا را ببینند باور نمی‌کنند و حتی ممکن است بخندند، ولی مدل امروزی آن که کاملا مستند و باور کردنی باشد در "ایستاده در غبار" چطور شد که محمدحسینر مهدویان شما را پیدا کرد؟

هادی حجازی فر: من را ابراهیم امینی به آقای حسین مهدویان معرفی کرد. من برای یک کاری کیش بودم؛ ابراهیم امینی زنگ زد به من و گفت برای فیلم احمد متوسلیان بازی می‌کنی؟ گفتم برای چه نقشی؟ گفت: برای متوسلیان. گفتم: من اصلا شبیه نیستم. نگو از آن طرف هم من را به حسین پیشنهاد داده است و حسین هم گفته بود که این شبیه نیست.  در نهایت فکر کنم ده- دوازده نفری را تست کردند و جلو رفتند که حسین مهدویان گفته بود که بگو بیاید. من آمدم؛ یادم است که آقای خلج من را دید یک مقداری کار کرد و ناراحت شد. من گفتم که آقا من گفته‌ام شبیه نیستم. حسین دید و گفت  تست را تمام کنید. تست تمام شده و آمد دید و گفت آره! من برای آن نقش انتخاب شدم. یعنی لحظات آخر من به آن کار اضافه شدم.

بهروز افخمی: قسمت است دیگر!

هادی حجازی فر:  شاید این پاداش صبوری من در این کار است.

بهروز افخمی: سر آن فیلم خیلی گریم سنگینی داشتی ولی برای این کار تقریبا کم بود.

 هادی حجازی فر: گریم خیلی برای این کاراکتر به من کمک کرد. تغییرات در این فیلم برای من در مقایسه با "ایستاده در غبار" تقریبا صفر بود. گریم من در این فیلم نیم ساعته تمام می‌شد.

بهروز افخمی: شما (جواد عزتی)  گریمت چقدر طول می‌کشید؟

جواد عزتی: 5 تا 10 دقیقه.

محمد حسین مهدویان: تنوع کاراکترها از همان گریم شروع شد. یعنی خیلی مهم بود که شخصیت‌های فیلم  چه شکلی باشند. خود جواد تصمیمی که برای صورتش گرفته شد خیلی خوب بود. گریم خیلی به کاراکترها کمک کرد.

بهروز افخمی: این رفتار کاملا دهه‌ شصتی را چطور یاد گرفتید؟ یعنی محمد حسین مهدویان به شما می‌گفت؟ یا در مورد اسناد آن دوران چیزی خواندی؟

جواد عزتی: برای کارهای قبیلی مطالعاتی داشتم ولی اطلاعاتم خوب بود. چون در خانواده ما خیلی درباره آن دوران حرف زده شده و برای خانواده من هم جالب بود. حتی خود من با اینکه کوچک بودم آن دوران را در ذهنم دارم.

بهروز افخمی: سی ثانیه وقت دارید که جمله‌ تبلیغاتی‌ای که می‌خواهید بر روی پوستر فیلم بنویسید پیشنهاد بدهید.

سیدمحمود رضوی: سوال بسیار سختی است.

هادی حجازی‌فر: این فیلم بهتر از "ایستاده در غبار" است.

بهروز افخمی: البته "ایستاده در غبار" هم فیلم خیلی خوبی بود اما این فیلم (ماجرای نیمروز) خیلی درخشان است.

جواد عزتی: تاریخی که نباید فراموش کرد.

منبع:سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی


انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران