مغفول ماندن اقتصاد مقاومتی در سایه برجام بی ثمر
هر چند اجرای برجام و رفع تحریمها میتواند برای اقتصاد کشور سودمند باشد اما شاه کلید گم شده و مغفول مانده این روزهای اقتصاد کشور عدم توجه به "اقتصاد مقاومتی" و "اقدام و عمل" به آن در راستای استفاده و بکارگیری از "تولید و توان داخلی" است.
"برنامه جامع اقدام مشترک" یا به اختصار همان "برجام"؛ البته خارجی ها آن را Joint Comprehensive Plan of Action ترجمه کرده اند. با وجود این، چه برجام بنامیمش یا برنامه جامع اقدام مشترک و یا هر عنوان دیگری، حالا یک سال از تصویب و اجرای آن می گذرد و برخی دستاوردهایش را برای اقتصاد کشور به معجزه تشبیه می کنند و برخی دیگر بر این باورند که بود و نبودنش تفاوتی به حال اقتصاد کشور نداشته و ندارد.
بر این اساس باید گفت مذاکرات ایران و گروه 5+1 طبق ستون سوم پیمان نامه جهانی منع گسترش سلاحهای هستهای به منظور اطمینان قدرتهای جهانی از عدم تولید و توسعه سلاحهای هستهای توسط ایران و نیز اطمینان ایران از حق خود برای غنیسازی سوخت صلحآمیز هستهای برای اهداف غیرنظامی در سال 2006 (1385) آغاز شد و برای به ثمر رسیدنش هم زحمات زیادی توسط دولتهای گوناگون کشیده شد، تا این که پس از روی کار آمدن حسن روحانی و چندین دوره مذاکرات، سرانجام در 24 نوامبر 2013(3 آذر 1392)، توافق موقت ژنو بر سر برنامه هستهای ایران بین ایران و کشورهای 1+5 در ژنو سوئیس امضاء شد.
بعد از آن نیز تنظیم و پیادهسازی توافق از 20 ژانویه 2014 شروع شد تا این که سرانجام روز موعود فرا رسید و در روز سهشنبه 23 تیر 1394 (14 ژوئیه 2015) توافق جامع و نهایی هستهای وین با عنوان شناخته شده و رسمی "برنامه جامع اقدام مشترک" یا همان "برجام" در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه 1+5 (شامل چین، فرانسه، روسیه، پادشاهی متحد بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و آلمان) منعقد شد.
حالا یکسال از این اتفاق می گذرد و همانگونه که اشاره شد برخی دستاوردهای آن را برای اقتصاد کشور به معجزه تشبیه می کنند و می گویند اگر برجام نبود معلوم نبود الان با چه مشکلاتی مواجه بودیم و در مقابل برخی دیگر بر این باورند که بود و نبود برجام تا به امروز تفاوتی به حال اقتصاد کشور نداشته و بدون برجام هم می توانستیم روزگار سپری کنیم، بعلاوه این که بهانه برجام موجب شده تا از اتکا بر توان و تولید داخلی که شاه بیت "اقتصاد مقاومتی" است نیز غافل بمانیم.
با این تفاسیر برخی معتقدند می توان آثار مثبت رفع تحریمهای غرب علیه ایران را در صنعت نفت کشور نمایان دید و تلاشها برای زیرسوال بردن دستاورهای برجام هم ریشه در اختلافات سیاسی و جناحی دارد و افزایش دو برابری صادرات نفت خام و میعانات گازی کشور نسبت به دوران تحریمها، رقابت شرکتهای خارجی برای حضور در صنعت نفت ایران، امضای تفاهمنامههای مختلف، آزادسازی تجهیزات توقیف شده، دریافت وجوه حاصل از فروش نفت و رفع مشکلات حمل و نقل نفت از جمله مشکلات بیمهای و پرچم، مذاکره برای جذب 11 میلیارد دلار در بخش پالایشی و 10 میلیارد دلار در صنعت پتروشیمی کشور از جمله دستاوردهای بزرگ برجام برای کشور بهویژه در صنعت نفت هستند. بعلاوه این که بعد از اجرای برجام، پول حاصل از صادرات نفت ایران بهطور مرتب دریافت و به خزانه دولت واریز میشود.
در مقابل اما برخی بر این باورند که هر چند زحمات زیادی برای برجام کشیده شده اما تاکنون برجام نتایج مناسبی در برداشته شدن عملی تحریمها و عملیاتی شدن سوئیفت و بسیاری از مسائل دیگر برای کشور به همراه نداشته است؛ چرا که اقدامات مورد توافق در برجام اگر نتیجه میداد باید یک سری از مشکلات را حل میکرد و هر چند برجام کانال سوئیفت را برای اقتصاد کشور ایجاد کرد اما آب به داخل آن رفت و آمد نکرد و در مواقعی نیز که این کار انجام شد، جزئی و مربوط به واحدهای کوچک بود و بانکهای بزرگ با ما همکاری نکردند.
از سوی دیگر یکی از خوش بینیهای به سرانجام رسیدن برجام، ورود سرمایه گذاری خارجی به کشور است که جدای از موضوع مشکلات مربوط به سوئیفت و مراودات بین المللی بانکها باید گفت یکی از بزرگترین ریسکهای پیش پای سرمایهگذاران خارجی برای ورود به اقتصاد ایران ثابت نبودن نرخ ارز است.
افزون بر این در حوزه اقتصادی عواملی چون آزادسازی اقتصادی، سهم بخش خصوصی از اقتصاد و سیاستهای ارزی و مالیاتی و تعرفه ای، اندازه بازار اقتصادی کشور میزبان، دسترسی به بازارهای منطقهای و بینالمللی، رشد تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، کسری یا مازاد بودجه، میزان بدهیهای داخلی و خارجی دولت از جمله عوامل تعیینکننده در جذب سرمایه خارجی است و در حوزه سیاسی هم نوع نگرش دولت در خصوص سرمایهگذاری خارجی، مناسبات میان گروههای سیاسی و اقتصادی، قوانین و مقررات حقوقی و جذب سرمایهگذاری خارجی و نیز عوامل فرهنگی در این زمینه موثر است که باید عواملی چون شرایط تاسیس و تعدد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، قوانین حمایتی، حذف فساد و بوروکراسی اداری، عوامل تسهیلکننده سرمایهگذاری و خدمات بیمه ای، درمانی و تسهیلات رفاهی را به عنوان مجموعه عوامل حمایتی و تشویقی در جذب سرمایههای خارجی به این موارد اضافه کرد.
بعلاوه این که لازمه حرکت به سوی جذب سرمایه گذاری خارجی و حضور در صحنه بین المللی، پیوستن به زنجیره تولید از طریق سرمایه گذاری خارجی است که در حال حاضر نبود زیرساخت های مناسب، کوچک بودن اندازه اقتصاد، فقدان استانداردهای بین المللی، نوسانات نرخ ارز، کوچک بودن بازار سرمایه در کنار اعمال محدودیتها از جمله موانع پیش روی تحقق رویای ورود سرمایههای خارجی به کشور هستند.
در مجموع باید گفت در دوران پسابرجام هر چند با امضای قراردادهای اقتصادی در صنعت حملونقل، نفت و خودرو و بیمه گشایشهایی ایجاد شده است و ملموسترین دستاورد اقتصادی برجام را می توان افزایش تولید و صادرات نفت ایران قلمداد کرد اما گشایش بزرگ در اقتصاد کشور زمانی اتفاق خواهد افتاد که تفاهمنامههای صورت گرفته در دوران پسابرجام به قرارداد نهایی تبدیل شود، سرمایه خارجیها به اقتصاد و بورس سرازیر و موجب خروج اقتصاد از رکود شود و از همه مهمتر روابط کارگزاری بانکها با بانکهای خارجی به وضعیت پیش از تحریمها برگردد تا مردم آثار واقعی برجام را لمس کنند.
از همه مهمتر این که هر چند اجرای برجام و رفع تحریم ها می تواند برای اقتصاد کشور سودمند باشد که این گونه نیز هست، اما بنظر می رسد شاه کلید گم شده و مغفول مانده این روزهای اقتصاد کشور عدم توجه به "اقتصاد مقاومتی" و "اقدام و عمل" به آن در راستای استفاده و بکارگیری از "تولید و توان داخلی" به عنوان حلال مشکلات است ...
* مهدی حاجی وند
انتهای پیام/