ایران روی گسل آسیبهای اجتماعی
آسیبشناسی اجتماعی مطالعه و ریشهیابی بینظمیها، ناهنجاریها و آسیبهایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و...، همراه با علل و شیوههای پیشگیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامان اجتماعی است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، انتخابات سال 88 با پدیدهای مواجه بود که از آن به «شورش اشرافیت علیه جمهوریت» نام میبرند، در این پدیده عمدتا شمال شهرنشینان شورش کرده بودند و جنوب شهرنشینان در مقابل آنها از نظام دفاع میکردند اما امروز مساله کمی متفاوت شده است و آسیبهای اجتماعی که بخشی از آنها نیز اقتصادی است باعث شده اعتراضات حتی از جنوب تهران نیز علیه سیستم سازماندهی شود، اتفاقی که میتوان بهصورت پایلوت در قهر جنوب تهران با صندوقهای رأی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد. آسیبهایی که به قول رهبر انقلاب «مانند آسیبهای طبیعیاند؛ مانند زلزله که میتواند بنای خانهها را تخریب کند، این آسیبها بنیان خانواده و اجتماع را برهم میریزد. اگر بموقع و بهنگام شناخته یا پیشگیری شود، احتمال کاهش خسارتها افزایش خواهد یافت. اما اگر نسبت به آن غفلت شود؛ خدای نکرده ممکن است بنای جامعه را متزلزل کند. درست است که ما در کشور در درجه اول مساله اقتصاد را داریم و خود مشکلات اقتصادی هم [به عنوان] یکی از آن عوامل ریشهای این مفاسد، مورد توجه ماست، لکن مساله مفاسد اجتماعی... یکی از بیماریهایی است که هر روزی که بر آن بگذرد و علاج نشود، عمق بیشتری پیدا میکند و علاجش دشوارتر خواهد شد. لذا مساله فوقالعاده مهم است/11/2/95».
آسیب اجتماعی چیست؟
آسیبشناسی اجتماعی مطالعه و ریشهیابی بینظمیها، ناهنجاریها و آسیبهایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و...، همراه با علل و شیوههای پیشگیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامان اجتماعی است. به عبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلالها، بینظمیها و نابسامانیهای اجتماعی، آسیبشناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعهای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید میآید و رفتارها آسیب میبیند. یعنی آسیب زمانی پدید میآید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پایبندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.
ملاکهای بررسی پدید آمدن آسیبهای اجتماعی
1- ملاک آماری: از جمله ملاکهای تشخیص رفتار نابهنجار، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است که انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان میدهد. کسانی که بیرون از حد وسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقی میشوند و رفتار آنان رفتاری غیرنرمال و انحرافی تلقی میشود.
2- ملاک اجتماعی: انسان موجودی اجتماعی است که باید در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی کند. اینکه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنتها و انتظارات جامعه یا نهاد و سازمان خاصی مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت میکند، معیار دیگری برای تشخیص رفتار نابهنجار و بهنجار است.
3- ملاک فردی: از جمله ملاکهای تشخیص رفتار نابهنجار، میزان و شدت ناراحتیای است که فرد احساس میکند. یعنی اگر این رفتار خاص، با ارزشها و هنجارهای اجتماعی سازمان خاصی مثلاً فرهنگیان یا کل افراد جامعه ناسازگار باشد، یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند و با عکس العمل افراد آن جامعه یا آن نهاد مواجه شود، چنین رفتاری نابهنجار تلقی میشود.
4- ملاک دینی: علاوه بر این، در یک جامعه دینی و اسلامی، معیار و ملاک دیگری برای تشخیص رفتارهای بهنجار از نابهنجار وجود دارد، چرا که معیارهای مزبور، معیارهایی است که توسط افراد یک جامعه با قطع نظر از نوع اعتقادات، مورد پذیرش واقع میشود؛ یعنی افراد جامعه درباره ارزش یا هنجاری بودن موضوع خاص توافق کرده، در عمل به آن پایبندند و متخلفان را بسته به نوع و اهمیت هنجار، تنبیه میکنند. اما در یک جامعه دینی و اسلامی معیارهای فوق برای ارزشهای اجتماعی است و در آنجا کارایی دارد. معیار تشخیص ارزشها و هنجارهای دینی به وسیله آموزههای دینی تعیین میشود. ممکن است رفتاری خاص در همان اجتماع هنجار تلقی نشود و مرتکبان را کسی توبیخ یا سرزنش نکند ولی در شرایطی خاص ارتکاب چنین عملی در یک جامعه دینی هنجارشکنی تلقی شود.
علل بهوجود آمدن آسیبهای اجتماعی
علل بروز آسیبهای اجتماعی در هر جامعهای متفاوت است اما بهصورت کلی در جامعه ایرانی، تغییر مبنای اجتماعی شاید بزرگترین مساله در بهوجود آمدن آسیبهای اجتماعی باشد. جامعه ایران یا دستکم بخش قابل توجهی از جامعه ایران در حال تجربهای است که اصطلاحا «تجربه تغییر مبنا» گفته میشود. جامعه در مناسبات و روابط اجتماعیاش، در ارزشها و در نهایت در نهادهای اجتماعیاش در حال تغییر دادن مبناست. در قالب همین تجربه تغییر مبنا شهرنشینی لجامگسیخته، گسترش حاشیهنشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیهنشینی در شهرها با جرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، تورم و گرانی هزینههای زندگی، موجب میشود افراد غیر کارآمد که درآمدشان زندگی ایشان را کفاف نمیدهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر کاری هر چند غیر قانونی بزنند. از دیگر عوامل محیطی جرم، میتوان فقر، بیکاری، تورم و شرایط بد اقتصادی را نام برد که بر آحاد جامعه، اقشار، گروهها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. اجمالاً، علل و عوامل پیدایش آسیبهای اجتماعی، بویژه در میان نوجوانان و جوانان را میتوان به 3 دسته عمده تقسیم کرد: 1- عوامل معطوف به شخصیت 2- عوامل فردی 3- عوامل اجتماعی.
الف - عوامل شخصیتی
این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره میشود:
ویژگیهای شخصیتی افراد بزهکار و کجرو:
معمولاً ویژگیهای شخصیتی افراد بزهکار، بیقاعدگی رابطه و ارتباط میان فرد و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعی است ولی معمولاً از نظر مرتکب و عامل آن در اصل یا در مواقعی خاص، اینگونه رفتارها ناپسند شمرده نمیشود. افراد روانرنجور و روانپریش، نسبت به ارزشها، هنجارها و مقررات اجتماعی بیتفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت میکنند. برخی مشخصههای بارز و برجسته شخصیتی اینگونه افراد، خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشکنی، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسؤولیت است. از دیگر مشکلات روحی- روانیای که منجر به رفتارهای ضداجتماعی میشود، میتوان به ضعف عزت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی و اختلال خلقی اشاره کرد. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.
ب- عوامل فردی
در حوزه عوامل فردی، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- آرزوهای بلند
2- خوشگذرانی و لذتطلبی
3- قدرت، استقلال و عافیتطلبی
4- زیاده خواهی
5- بیبندوباری و لاابالیگری
6- بیهویتی و بیهدفی در زندگی.
پ- عوامل اجتماعی
در بررسی آسیبها و انحرافات اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی، به علل اجتماعی انحرافات میپردازیم. به هر حال، عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
1- عدم پایبندی خانوادهها به آموزههای دینی
مطالعات و تحقیقات نشان میدهد تا زمانی که اعضای جامعه پایبند به اعتقادات مذهبی خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهکاری روی نمیآورند. در پژوهشی که توسط مرکز ملی تحقیقات اجتماعی کشور مصر در سال 1959 صورت گرفت، 72 درصد نوجوانان بزهکار که به دلیل سرقت و دزدی توقیف یا زندانی شده بودند، نماز نمیگزاردند و 53 درصد آنان در ماه رمضان روزه نمیگرفتند. به هر حال، این اندیشه که کاهش ایمان مذهبی یکی از علل عمده افزایش نرخ جرم در جوامع پیشرفته و غربی است، نظری عمومی است. تحقیقات صورت گرفته در کشور نیز مؤید همین نظریه است.
2- آشفتگی کانون خانواده
از دیگر مؤلفههای مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوی بزهکاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هر چند در بسیاری از خانوادهها، پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند اما متأسفانه حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانواده صورت میگیرد. روشن است که چنین وضعیتی زمینه را برای خلأ عاطفی فرزندان فراهم میکند. در برخی خانوادهها پدر، مادر یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی، مرگ والدین و... نه حضور فیزیکی دارند و نه حضور معنوی. در اینگونه خانوادهها که با معضل طلاق و جدایی مواجهند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده، هیچ هدایتکنندهای در جریان زندگی نداشته، در پارهای موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، در دریای مواج اجتماع، گرفتار ناملایمات میشوند. علاوه بر طلاق، مرگ پدر یا مادر نیز بسان آواری سهمگین بر کانون و پیکره خانواده سایه افکنده و در برخی موارد به دلیل بیتوجهی یا کمتوجهی به فرزندان و جایگزین شدن عنصر نامناسب به جای فرد از دست رفته، ضعیف شدن فرآیند نظارتی خانواده، افزایش بیمارگونه بحرانهای روحی- روانی فرزندان و... موجب رویآوری فرد به نابهنجاریها و انحرافات اجتماعی میشود.
همچنین با توجه به پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه، سارقان عمده عوامل سارق شدن خویش را «بدرفتاری، بداخلاقی، بیتفاوتی، بدزبانی و عدم برآورده شدن انتظارات از سوی همسر، خانواده و والدین» دانستهاند.
3- طرد اجتماعی
چگونگی برخورد دوستان، افراد فامیل و همسایگان با فرد بزهکار، در نوع نگاه متقابل وی با دیگران تأثیر بسزایی دارد. در مجموع، اگر این برخوردها قهرآمیز و به صورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد، جدایی وی از جامعه سرعت بیشتری مییابد. این نوع برخورد، همواره به عنوان هزینه ارتکاب هر جرمی مدنظر است.
4- نوع شغل
از دیگر متغیرهایی که در مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در زمینه ارتکاب بزهکاری و انحرافات اجتماعی نقش بسزایی دارد و مورد تأکید قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف و بزهکاری است. همواره رابطهای بین وضع فعالیت و شغل فرد با نوع رفتارهای وی وجود دارد. از جمله نکات مهم در نوع شغل، حساس بودن و اهمیت شغل است. هر چه شغل فرد مهمتر و از حساسیت بیشتری برخوردار باشد، هزینه ارتکاب جرم نیز افزایش مییابد
5- بیکاری و عدم اشتغال
از دیدگاه جامعه شناسان و روانشناسان بیکاری یکی از ریشههای مهم بزهکاری و کجروی افراد یک جامعه است. بیکاری موجب میشود افراد بیکار جذب قهوهخانهها و مراکز تجمع افراد بزهکار شده، بتدریج به دامان انواع کجرویهای اجتماعی کشیده شوند.
6- فقر و مشکلات معیشتی
در میان علل و عوامل پیدایش بزهکاری و ارتکاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژهای برخوردار است. عدم بضاعت مالی مکفی خانوادهها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری مانند فراهم کردن امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تأمین پوشاک مناسب، متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و... زمینه بروز دلزدگی، سرخوردگی، ناراحتیهای روحی، دلمشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم میکند. این امر موجب میشود این افراد برای التیام ناراحتیهای ناشی از مشکلات خود از طریق مستقیم یا غیرمستقیم، به اقداماتی دست بزنند و خود درصدد حل مشکل خویش برآیند. در نتیجه، بسیاری از این افراد برای رهایی از بند گرفتاریها، دست به ارتکاب اعمال ناشایست میزنند. از سوی دیگر، امروز فشارها و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نانآوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیرمجاز را افزایش داده است. همین مساله منجر به کمتوجهی آنان نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آنها شده است. در این زمینه، انعکاس شرایط افسانهای برخی زندگیها و نمایش فاصلههای طبقاتی توسط رسانهها نقش مؤثری در ازدیاد این مشکل دارد.
7- دوستان ناباب
گروه همسالان و دوستان الگوهای مورد قبول یک فرد در شیوه گفتار، کردار، رفتار و منش هستند. فرد برای اینکه مقبول جمع دوستان و همسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته باشد، ناگزیر از پذیرش هنجارها و ارزشهای آنان است. در غیر این صورت، از آن جمع طرد میشود. از این رو، بشدت متأثر از آن گروه میشود تا حدی که اگر بنا باشد در رفتار فرد تغییری ایجاد شود، یا باید هنجارها و ارزشهای آن جمع را تغییر داد یا ارتباط فرد را با آن گروه قطع کرد. تأثیر گروه همسالان، همفکران، همکاران و دوستان در رشد شخصیت افراد کمتر از تأثیر خانواده نیست، چرا که فرد پس از خانواده، منحصرا زیر نفوذ گروه قرار میگیرد.
بدین روی، اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار کند و با آنان دوست شود، بتدریج تحت تأثیر رفتار آنان قرار میگیرد و معتاد میشود؛ چون از سویی، ملاک پذیرش و قبول فرد توسط یک گروه و جمع، پذیرفتن فرهنگ آنهاست و از سوی دیگر، معتادان هم علاقهمندند مواد مخدر را به طور دستهجمعی استعمال کنند که هم در موقع استعمال مصاحبی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بکاهند. «ساترلند» در نظریه «انتقال فرهنگی کجروی» خود بر این نکته مهم تأکید میکند که رفتار انحرافی همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران یعنی منحرفان و دوستان ناباب آموخته میشود و همانگونه که همنوایان از طریق همین ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزشهای فرهنگی آن گروه و جامعه را پذیرفته، خود را با آن انطباق میدهند، افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشکن، به سمت و سوی ناهمنوایی سوق داده میشوند. این نظریه تأکید میکند فرد منحرف تنها با هنجارشکنان و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلکه هر انسانی با هر دو دسته این افراد سر و کار دارد. اما اینکه کدام یک از آن دو گروه، فرهنگ خود را منتقل میکنند و تأثیر میگذارند، معتقد است به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که این عوامل عبارتند از:
1- شدت تماس با دیگران: احتمال انحراف فرد بر اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود، به مراتب بیشتر است تا بر اثر تماس با آشنایان یا همکاران منحرف خود
2- سن زمان تماس: تأثیرپذیری فرد از دیگران در سنین کودکی و جوانی بیش از زمانهای دیگر و سایر مقاطع سنی است.
3- میزان تماس با منحرفان در مقایسه با تماس با همنوایان: هرچه ارتباط و معاشرت با کجرفتاران نسبت به همنوایان بیشتر باشد، به همان میزان احتمال انحراف فرد بیشتر خواهد بود.
در اینباره سخنان رهبران دینی نیز شنیدنی است. در سخنان پیامبرگرامی صلیالله علیه و آله آمده است: «المرءُ علی دین اخیه»؛ هر انسانی بر شیوه و طریقه دوست و رفیق خود زندگی میکند. از این رو، رهبران دینی ما را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهکار و دوستان ناباب باز میدارند. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه میفرمایند: «مُجالسةُ اهل الهوی منساةُ للایمان و محضرة للشیطان.»؛ همنشینی با هویپرستان ایمان را به دست فراموشی میسپارد و شیطان را حاضر میکند. همچنین امام صادق علیه السلام میفرمایند: «لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصیروا عند الناس کواحدٍ منهم»؛ با افراد منحرف همنشینی و معاشرت نداشته باشید؛ زیرا همنشینی با آنان موجب میشود مردم شما را یکی از آنان به شمار آورند.
8- محیط
محیط نیز از جمله عوامل تأثیرگذار بر پیدایش رفتارهای شایسته یا ناشایست است. اگر در منزل و خانه، کوچه، خیابان و مدرسه و محیط پیرامون زمینه و شرایط مساعدی برای بزهکاری وجود داشته باشد، فردی را که آمادگی انحراف در او وجود دارد، به سوی جرم و ارتکاب رفتار بزهکارانه سوق میدهد. در پیدایش هر جرمی با تحلیل دقیق، به این نتیجه میرسیم که محیط اجتماعی بستر کاملاً مناسبی برای فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. اگر فساد و تباهی و بیبند و باری بر جامعه حاکم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهیهای آن اسیر میشوند و اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامههای هدفدار و مشخصی طرحریزی شود، امکان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود. به گفته یکی از محققان، محیط در شکلگیری شخصیت و منش انسان نقش بسیار تعیینکننده و مؤثری ایفا میکند و رفتار انسان که نشانهای از شخصیت و منش اوست، تا حد زیادی، ناشی از تربیت اکتسابی از محیط است.
9- فقر فرهنگی و تربیت نادرست
از دیگر عواملی که موجب سوق یافتن جوانان به سوی انحرافات اجتماعی است، فقر فرهنگی و محدودیتها و تبعیضهای ناشی از فقر فرهنگی است. از عوامل مهم پیدایش بزهکاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانوادههاست. چنان که سطح تحصیلات (بیسوادی یا کمسوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، ناآگاهی اعضای خانواده بویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزههای مذهبی، عدم همنوایی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشکنی اعضای خانواده و اشتهار به این مساله و مسائل دیگری از این دست مؤلفههایی است که در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوکهای روانی و روحی بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگیزه ارتکاب انواع جرائم آنان را دوچندان میکند. تبعیض جنسیتی یا تبعیض بین فرزندان نیز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگی است. بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی میشوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیضآمیز براساس برتری پسر بر دختر یا به عکس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود.
10- رسانهها و وسایل ارتباط جمعی
رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب میتوانند از جمله مؤلفههای در خور توجه در ایجاد انگیزه روی آوری جوانان به سمت و سوی بزهکاری و رفتارهای انحرافی باشند. بررسیها نشان داده است ظرف چند سال اخیر و در پی ورود برخی مطبوعات زرد (= مبتذل، عامهپسند و جنجالی) به عرصه رسانههای کشور و استفاده این نشریات از عناوین جنجالی و هیجانی و همچنین بهرهگیری از شخصیتهای سینمایی و هنری و درج اخبار بیمحتوا و توأم با بزرگنمایی، انعکاس بیش از حد اخبار مربوط به بازیگران سینما و توجه مفرط به اخبار حوادث، توجه تعداد قابل توجهی از نوجوانان و جوانان به مطالب مندرج در آنها جلب شده است. این مساله موجبات فراهم آمدن زمینه آسیبهای اجتماعی مختلف شده است. از سوی دیگر، پخش شمار قابل توجهی از سریالهای تلویزیونی از طریق صداوسیما یا شبکههای ماهوارهای خارجی، با مضامین زندگیهای مجردگونه غربی توأم با جذابیت، نشاط، رفاه، موفقیت و به طور کلی با تصویرسازی مثبت از این نوع زندگیهای از هم گسیخته، نقش مؤثری در تقویت انگیزه گریز از قید و بندهای خانوادگی و هنجارها و ارتکاب جرائم اجتماعی ایفا کرده است. نقش رسانههای جمعی، بویژه ماهواره و اینترنت در رواج بیبند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است.
چه باید کرد؟
الف- اقدامات پیشگیرانه
در اینجا برای پیشگیری از ارتکاب عمل بزهکارانه توسط افراد بویژه نوجوانان یا جوانان پیشنهاداتی ارائه میشود.
1- هماهنگ کردن بخشهای عمومی و خصوصی که در زمینه پیشگیری از وقوع جرم فعالیت دارند مانند نیروی انتظامی، کار و امور اجتماعی، آموزشوپرورش، شهرداریها، شوراها، امور جوانان، بهزیستی و... به منظور اجرای برنامه عملی پیشگیرانه و هماهنگی بیشتر
2- آگاهی دادن به خانوادهها برای نظارت و کنترل بیشتر آنان بر فرزندان و گوشزد کردن میزان مجازات جرائم در صورت ارتکاب جرم توسط آنان
3- اتخاذ تدابیر امنیتی بیشتر توسط دولت در محلهای جرمخیز و اقداماتی به منظور کمک به خانوادهها، بویژه نوجوانان و جوانانی که در معرض آسیب قرار دارند.
4- اطلاعرسانی شفاف رسانههای جمعی برای تشویق جوانان درباره تسهیلات و فرصتهایی که جامعه برای آنان قرار داده است.
5- تجهیز پلیس برای مقابله جدی با باندهای مخوف انواع گوناگون بزهکاری اجتماعی در جامعه
6- اقدامات امنیتی برای مراکز حساس تجاری، بانکی و....
ب- راهکارهای شناسایی مشکلات نوجوان و جوانان
علاوه بر اقدامات پیشگیرانه، شناسایی راهکارهایی برای شناخت مشکلات نوجوانان و جوانان امری لازم و ضروری است. مواردی چند در این زمینه مطرح است.
1- شناخت نیازهای روانی و کیفیت ارضای این نیازها در شادابی و نشاط فرد بسیار مؤثر است و ارضا نشدن آن یا ارضای ناقص آن، اثرات نامطلوب بر جای گذاشته و زندگی را به کام فرد تلخ میکند و فرد را به انحراف میکشاند.
2- توجه به مشکلات جسمانی فرد، مشکلاتی همچون اختلال در گویایی، بینایی، شنوایی، جسمانی و عقبماندگی ذهنی
3- توجه به مشکلات آموزشی مانند ناتوانی در یادگیری، ترک تحصیل، افت تحصیلی، بیتوجهی به تکالیف درسی و تقلب در درس
4- توجه به مشکلات عاطفی- روانی همچون افسردگی، خیالبافی، بدبینی، خودکمبینی، خودبزرگبینی، زودرنجی، خودنمایی، ترس، اضطراب، پرخاشگری، حسادت، کمحرفی و وسواس
5- توجه به مشکلات اخلاقی- رفتاری همچون تماس تلفنی و نامهنگاری با جنس مخالف، معاشرت با جنس مخالف، شرکت در مجالس، خودارضایی، چشمچرانی، فرار از منزل، غیبت از مدرسه، اقدام به خودکشی، سرقت، دروغگویی، اعتیاد، ولگردی و...
پ- وظایف خانواده
خانوادهها نیز وظایفی در مقابل پیشگیری از جرم و بزهکاری فرزندان دارند که به برخی از آنها اشاره میشود.
1- دوستی با فرزند و حذف فاصله والدین با فرزندان، به گونهای که آنان براحتی مشکلات و نیازهای خود را به والدین بگویند.
2- تقویت اعتقادات فرزند، بویژه در کودکی و نوجوانی، در کنار پایبندی عملی والدین به آموزههای دینی
3- ایجاد سازگاری در محیط خانه
4- ایجاد بستر مناسب برای احساس امنیت، آرامش، صفا و صمیمیت و درک متقابل والدین و فرزندان
5- تلاش در جهت تأمین نیازهای مادی و معنوی فرزندان توسط والدین
6- توجه به نیازهای روحی و عاطفی اطفال و نوجوانان و ایجاد فضای مطلوب و آرام در خانواده
7- مراقبت والدین نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود
8- برنامهریزی مناسب برای تنظیم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان
9- نظارت جدی والدین نسبت به دوستیابی فرزندان.
ت- وظایف سایر نهادها
علاوه بر خانواده، سایر نهادها از جمله مجموعه حاکمیت، آموزشوپرورش، نهاد قضایی، بهزیستی و... نیز در این زمینه وظایفی دارند که مهمترین آنها حل مشکلات اقتصادی و ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی است که به موجب آن بسیاری از بزهکاریهای اجتماعی کاسته و مدیریت میشود. اما علاوه بر آن اقدامات دیگری شامل:
1- تقویت ارتباط میان والدین دانشآموزان با مربیان و عدم واگذاری مسؤولیت تربیت فرزندان به مدرسه یا خانواده به تنهایی
2- تقویت مراکز مشاورهای مفید و کارآمد در مدارس
3- بها دادن به مساله ترک تحصیل یا اخراج دانشآموزان از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانوادههای آنان
4- ضرورت آشنایی نیروهای نظامی و انتظامی با انحرافات اجتماعی و نحوه برخورد با آنها
5- اعمال مجازتهای سنگین، علنی و جدی (در ملأعام) برای باندهای فساد، اغفال و...
6- تقویت نظارتهای اجتماعی رسمی و دولتی و نیز نظارتهای مردمی و محلی از جمله امر به معروف و نهی از منکر برای پاکسازی فضای جامعه و تعدیل آزادیهای اجتماعی
7- برنامهریزی اصولی و صحیح برای اشتغال در جامعه، رفع بیعدالتی و پیگیری منطقی نیازهای جوانان، تأمین امنیت و نیاز شهروندان
8- جلوگیری از مهاجرتهای بیرویه به شهرهای بزرگ و جلوگیری از پرداختن جوانان به اشتغالهای کاذب مثل سیگارفروشی، سیدیفروشی و...
9- ایجاد مراکز آموزشی، ورزشی، تفریحی و مشاورهای برای گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان
10- ایجاد تسهیلات لازم برای جوانان و نوجوانان از قبیل وام ازدواج، وام مسکن، وام اشتغال و...
11- ایجاد بستر مناسب برای ایجاد بیمه همگانی، بیمه بیکاری و برخورداری نوجوانان و جوانان از تسهیلات اجتماعی و...
12- فراهم کردن موقعیتها و بسترهای لازم در جامعه تا زندانیان پس از آزادی از زندان مورد پذیرش جامعه واقع شوند و شغل آبرومندانهای به دست آورند؛ در غیر این صورت، مجددا دست به اقدامات بزهکارانه خواهند زد.
13- از آن رو که از جمله عوامل مؤثر بر ارتکاب جرم، بیکاری و فقر است، باید با برنامهریزی دقیق- که نیاز به عزم ملی دارد- نسبت به اشتغال در جامعه و ریشهکنی فقر و بیکاری اقدام لازم و بایسته صورت گیرد.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/