۱۰ دلیل برای پایان بحران سوریه در سال ۲۰۱۷
یک روزنامه لبنانی در مقالهای به بررسی ۱۰ دلیل پرداخت که بر اساس آن به احتمال فراوان بحران امنیتی سوریه تا سال ۲۰۱۷ به پایان خواهد رسید.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم و به نقل از روزنامه الاخبار لبنان، آزادسازی مناطق شرقی شهر حلب سوریه یک نقطه عطف استراتژیک در روند جنگی به شمار میرود که سوریه و متحدانش بر ضد نیروهای تروریستی بینالمللی و تکفیری آغاز کردهاند. آزادسازی حلب همچنین شوکی برای کشورهای حامی و پشتیبان گروههای تروریستی است که به دنبال توطئه چینی بر ضد سوریه و براندازی دولت ملیگرا و مقاوم این کشور بوده و می خواستند به این ترتیب پشت محور مقاومت را که سوریه ستون فقرات آن است را بشکنند.
آزادسازی مناطق شرقی حلب و وحدت مجدد این شهر در آغوش دولت ملیگرای سوریه مناسبات ترکیه و دولتهای غربی و عربی وا پس گرا برای طولانی کردن دامنه جنگ فرسایشی بر ضد دولت سوریه و نیروهای مقاومت منطقه را از بین برد. این اتفاق هم چنین باعث فروپاشی توطئه تجزیه این کشور و شکست تلاش برای وارد کردن روسیه به جنگ فرسایشی مشابه الگوی افغانستان شد.
این پیروزی با ارزش در آزادسازی مناطق شرقی حلب با سرعت بی سابقه سؤالات زیادی را در رابطه با آینده جنگ بر ضد گروههای تروریستی در سایر مناطق تحت سلطه آنها ایجاد کرد، از جمله این سؤالات میزان توانمندی این نیروها برای ادامه جنگ فرسایشی بر ضد دولت سوریه با حمایت دولتهای غربی است که تلاش دارند از سوریه با اهرم کمک در روند بازسازی این کشور باج خواهی کنند و به جریانهای حامی غرب سهم خوبی در حاکمیت سوریه داده و دولت این کشور را در برابر تقسیم حاکمیت با این نیروها تسلیم کنند. .
کسانی که عرصه تحولات میدانی و سیاسی سوریه را دنبال میکند، به صورت ملموس به این نتیجه رسیده اند که ادامه جنگ فرسایشی در این کشور دیگر ممکن نیست و بعد از آزاد سازی حلب احتمال باجگیری دولتهای غربی از سوریه در مقابل عقبنشینیهای سیاسی اگر نگوییم غیر ممکن، باید بگوییم بسیار ضعیف است.
در ابعاد میدانی، تحولات و وقایع نشان میدهد که بسیاری از عوامل مهم وجود دارد که روند پاکسازی مناطق باقیمانده سوریه از تسلط گروههای تروریستی را تسریع بخشیده و اعلام پیروزی کامل سوریه و متحدانش بر ضد گروه های تروریستی و دولتهای پشتیبان و حامی آنها در سال 2017 را نزدیک می کند.
این عوامل را میتوان در موارد زیر مشاهده کرد:
اول: فروپاشی روحیه تروریستها. شکست گروههای مسلح تروریستی در حلب به فروپاشی گسترده روحیه این گروهها و افزایش اختلاف و شکاف در میان آنها تبدیل شده است. این موضوع را میتوان از بروز درگیری ها میان جبهه النصره و احرار الشام در پی مواضع آنها نسبت به توافق خروج عناصر مسلح محاصره شده در برخی مناطق شرقی حلب متوجه شد.
دوم: افت انگیزه و افت قدرت تروریست ها برای ادامه درگیریها. امید گروههای تروریستی برای تحقق دستاوردهای میدانی از بین رفته است و آنها نمیتوانند در برابر حملات ارتش سوریه و متحدانش ایستادگی کنند، به همین علت آنها امیدی برای تحقق اهدافی که از ابتدای جنگ به دنبال آن بودند، به ویژه در پی اختلاف گسترده در موازنه قدرت به ضرر خودشان و افت قدرت دولتهای حامی آنها در ادامه پشتیبانی از خود ندارند. این در حالی است که پیامدهای منفی شکست جنگ تروریستی در تحقق اهداف مورد نظر در بسیاری از شهرهای کشورهای غربی و ترکیه قابل مشاهده است و همزمان با بازگشت عناصر تروریست فراری از میادین مبارزه در سوریه به این کشورها، اوضاع امنیتی آنها دچار اختلال شده است.
سوم: بالا رفتن روحیه ارتش عربی سوریه و متحدان این کشور در مقابل فروپاشی روحیه تروریستها تأثیر مهمی بر روند مبارزات میدانی در آزادسازی سایر مناطق تحت سلطه گروههای تروریستی دارد.
چهارم: مناطق باقیمانده تختهسنگی تروریستها مساحتی کمتر از مناطق آزاد شده به دست ارتش سوریه دارد و از پستی و بلندی کمتری نیز برخوردار است.
پنجم: عناصر باقیمانده از میان گروههای مسلح تروریست، تعداد و تجربه و قدرت مبارزه کمتری در تقابل با ارتش عربی سوریه و متحدانش دارند، چرا که عناصری که در درگیریهای گذشته به ویژه در شهر حلب و حومه آنها از بین رفته اند، از میان نخبگان فرماندهی و مبارزان ارشد آنها بوده و افراد باقیمانده آمادگی و قدرت کمتری برای ادامه مبارزات دارند.
ششم: عناصر مسلح آمادگی و قدرت کافی برای جبران خسارتهای خود از ناحیه تسلیحاتی و مهمات و حتی تعداد عناصر مسلح ندارند، چرا که مرزهای اردن و لبنان و بیشتر بخشهای مرزهای ترکیه بسته شده است. بر کسی پوشیده نیست که قدرت عناصر مسلح در گذشته برای ادامه درگیریها و انجام حملات متوالی جهت باز پس گیری مناطق آزاد شده تا حد زیادی مرتبط با قدرت و سرعت جبران خسارت های نظامی و انسانی آنها دارد.
هفتم: اختلال گسترده در موازنه قدرت به نفع ارتش سوریه و متحدانش در سایه ناتوانی دولتهای حامی جریانهای تروریستی در تغییر این موازنه ها باعث شده موازنه استراتژیک نظامی در تقابل با جریانهای وابسته به آمریکا و ائتلاف ناتو در منطقه شکل بگیرد. این موازنه و خطوط قرمزی که حضور روسیه در جلوگیری از مداخله نظامی غرب برای آنها ترسیم کرده است، باعث شد ترکیه در نهایت نسبت به ساقط کردن جنگنده سوخوی از مسکو عذرخواهی کند و دولت ترکیه نیز از اقدام ارتش خود برای عبور از خطوط قرمز در شهر الباب عقب نشینی کند. این در حالی بود که نیروهای ارتش ترکیه برای جلوگیری از برپایی ایالت فدرالی از سوی کردها در شمال سوریه با حمایت آمریکا ، وارد خاک این کشور شده بودند. در همین راستا اردوغان مجبور شد از اظهارات تنشآفرین خود که اخیراً بر ضد بشار اسد رئیسجمهور سوریه مطرح کرده بود، عقبنشینی کند.
هشتم: شکست عناصر مسلح در حلب و فقدان هر نوع افقی فراروی آنها در تحقق اهدافشان و عقب نشینی توانمندی های آنها و اختلال در موازنه قدرت به نفع ارتش سوریه و متحدانش باعث تقویت خط سازشها و آشتی ها شده و باعث می شود عناصر مسلح در مناطق مختلف از جمله در حومه دمشق این گزینه را در پیش رو گرفته و به آغوش دولت بازگردند یا به ادلب بروند.
نهم: عناصر مسلح بستر مردمی مناسب خود را در نتیجه اقدامات شنیع و دور از اخلاق خود یا در نتیجه ایجاد تحول در این محیط ها در توقف فشارهای جنگی از دست داده اند و بستر مردمی متمایل به سازش با دولت سوریه به وجود آمده است، چرا که مردم ادامه درگیریها را بیفایده میدانند.
دهم: دولتهای غربی قدرت توجیه ادامه پشتیبانی از گروههای تروریستی که در مناطق باقیمانده در برابر ارتش سوریه و متحدانش میایستند، را ندارند. چرا که این جریانها گروه تروریستی داعش و جبهه النصره و احرار الشام هستند که پیش از این اعضای شورای امنیت و سازمان ملل متحد در لیست گروههای تروریستی قرار گرفتهاند.
در حوادث سیاسی تحولات در عرصه میدانی به نفع ارتش سوریه و ایجاد حالت بحران در میان دولتهای حامی تروریسم باعث تغییر در عرصه سیاسی منطقهای و بینالمللی شده است. نمونه این تغییر را میتوان در مواضع عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور مصر مشاهده کرد که اعلام کرده بود ارتشهای عربی سوریه و عراق و لیبی و الجزایر قادر به مبارزه با تروریسم هستند. حمایت مصر از تصمیم روسیه در شورای امنیت نیز در همین راستا ارزیابی میشود که سیلی سختی به دولت عربستان و محور کشورهای حاشیه خلیج فارس به شمار میرود . اظهارات اخیر وزیر خارجه الجزایر را نیز میتوان در این راستا ارزیابی کرد که تأکید کرده است بازگشت دولت سوریه به شهر حلب یک پیروزی بر ضد تروریستها به شمار میرود.
در عرصه بینالمللی نیز ترکیه مجبور شده با موازنه های جدید قدرت در سوریه سازگار شده و به دنبال تفاهم با روسیه باشد. این در حالی است که دولتهای غربی شاهد تحولات داخلی هستند که نمونه آن را میتوان در انتخابات آمریکا و انتخابات مقدماتی فرانسه و ایتالیا و کشورهای دیگر دانست که در آنها راست گرایان تندرو که به دنبال توقف سیاست های حمایت از تروریست ها هستند، به پیروزی می رسند. رویکردهای تروریستی باعث ایجاد موج گسترده ای از مهاجرت به کشورهایی شده است که از بحرانهای اقتصادی و مالی و اجتماعی رنج می برند. این کشورها در نتیجه افزایش رقابت اقتصادی جهانی و جنگهای آمریکا و سیاست هرجومرج خلاق به کارگرفته شده از سوی آمریکا برای تغییر رژیم های مشروع متخاصم با سیاست های سلطه جویانه آمریکا دچار این بحران ها شده بودند.
در مقابل دولت ترکیه هیچ گزینهای غیر از توافق با روسیه و ایران برای رسیدن به راهحلی جهت حفظ آبروی خود و مشارکت در تسریع روند حل و فصل سیاسی بحران بر اساس مبانی ارائه شده از سوی روسیه و ایران و سوریه در پیش روی خود نمیبیند. به نظر میرسد نشست سهجانبه وزرای خارجه و دفاع ترکیه و ایران و روسیه از همین منظر قابل بررسی بوده و آخرین فرصت برای دولت ترکیه است تا از پیامدهای بیشتر شکست گزینههایش در سوریه فرار کند.
براساس عواملی که ذکر شد میتوان گفت که امکان ادامه جنگهای تروریستی برای استمرار فرسایش سوریه بسیار ضعیف است و ارتش سوریه با همراهی متحدانش قادر به آزادسازی بخشهای باقی مانده از اراضی خود با سرعت بالا خواهد بود و به احتمال فراوان سال 2017 سال پیروزی سوریه و محور مقاومت در جنگ بر ضد گروههای بینالمللی تروریستی و تکفیری خواهد بود.
انتهای پیام/