میخواهم از اعتیاد پاک شوم تا دخترم را ببینم
با پای خودش به مرکز اقامتی مدل طبی زنان و مادران باردار معتاد آمده تا پاک شود. «نسرین» یک ماه و ۱۱ روز است که پاک پاک است. این را با افتخار میگوید.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، با پای خودش به مرکز اقامتی مدل طبی زنان و مادران باردار معتاد آمده تا پاک شود. «نسرین» یک ماه و 11 روز است که پاک پاک است. این را با افتخار میگوید. دندانهایش یکی درمیان ریخته است. هنوز آب زیر پوستش نرفته. چشمانش سالهاست گود رفتهاند ولی در این مرکز کم کم دارد رنگ و رو میگیرد. خوشحال است؛ برای اینکه دیروز به شیرخوارگاه آمنه رفته و دختر 14 ماهه اش را پس از ماهها دوری در آغوش گرفته و ساعتی را با او گذارنده. آنقدر خوشحال است که در طول مصاحبهمان بارها از دخترش برایمان میگوید. مؤسسه میخواهد نسرین را پس از پاک شدن به دندانپزشکی معرفی کند تا دیگر دندانهایش مانع از نخندیدنش نشوند.
او میگوید در طول زندگیاش تا به حال اینچنین خوشحال نبوده چرا که بعد از پاک شدن، دخترش را از شیرخوارگاه میگیرد و نزد خانوادهاش که مشاوران آنها را راضی به قبول کردن او شدهاند، برمیگردد.قرار است مرکز اقامتی مدل طبی زنان و مادران باردار معتاد از امروز کارش را به طور رسمی آغاز کند. مرکزی که به گفته متولیانش از 13 تیرماه امسال کار خود را آغاز کرده است آن هم با 26 زن باردار و غیربارداری که به امید پاک شدن و برگشتن به زندگی عادی داوطلبانه به این مرکز آمدهاند. مرکزی در بلوار مرزداران تهران بدون هیچ نام و نشانی! روی ساختمان تابلویی نزدهاند؛ شاید برای اینکه اهالی ندانند اینجا چه خبر است؟ میهمانان از کجا و برای چه آمدهاند؟ اینجا هویتها فراموش میشوند!این مرکز بیشتر شبیه به خانه است. حیاطی دارد با گلکاری زیبا که بیشباهت به خانههای قدیمی 40 - 30 سال پیش نیست. خانه 3 طبقهای که میهمانانش آدمهایی هستند که آمدهاند تا زندگی دیگری را آغاز کنند.
همراه با سارا اسمیزاده، مدیر واحد زنان جمعیت خیریه تولد دوباره وارد خانه میشویم. طبقه اول ساختمان کلینیکهای تخصصی است. تخت بستری، سرم و آمپول و داروخانه و دکتر و پرستار و... چند زن بهبودیافته روی صندلیها نشستهاند تا دکتر آنها را معاینه کند. دستهای هم صدایشان از طبقه دوم میآید.اسمیزاده درباره فعالیت این مرکز که برای نخستین بار در کشور و با همت جمعیت خیریه تولد دوباره و وزارت بهداشت آغاز بهکار کردهاست، میگوید: «همه کسانی که به این مرکز مراجعه میکنند داوطلب ترک اعتیاد هستند و هیچ اجباری برای ماندن و درمانشان نیست. مثلاً اگر کسی وسط درماناش بخواهد برود هیچ مانعی وجود ندارد ولی همه کسانی که اینجا آمدهاند تا آخر ماندهاند و درمان شدهاند. اما فعالیت این مرکز، در این بخش وقتی بیمار داوطلب مراجعه میکند پزشکان وی را معاینه میکنند و با توجه به وضعیتی که دارد درمان میشود. بیماران پس از گرفتن دارو و سمزدایی به طبقه بالا میروند. طبقه دوم مرکز اقامتی است که دورهای نزدیک به یک ماه را آنجا میگذرانند. در طول این مدت مشاوران و مددکاران ضمن اینکه با بیماران مدام در ارتباط هستند و آنها را از نظر روحی و روانی آماده بازگشت به جامعه میکنند از طرف دیگر با خانوادههای آنها نیز به طور مداوم تماس میگیرند و سعی میکنند فرصت را برای بازگرداندن بیماران نزد خانوادههایشان فراهم کنند. تجربه نشان میدهد زنانی که پس از ترک نزد خانوادههایشان بازگشتهاند کمتر در معرض لغزش قرار گرفتهاند.»
طبقه دوم برخلاف تصورم که شبیه به یک آسایشگاه باشد دقیقاً مانند یک خانه ساکت و آرام میماند. خانهای با پردههای زیبا، فرش و تلویزیون و یخچال و هر چیزی دیگر. 15 تخت 2 طبقه با 20 کمد فلزی متعلق به آدمهایی است که هفتهها اینجا میمانند تا در محیطی ساکت و آرام پاک شوند و زندگی دیگری را شروع کنند.
چند زنی که روی تخت نشستهاند اولش خجالت میکشند مصاحبه کنند. شاید میترسند اسم یا عکسشان در روزنامه چاپ شود. اما وقتی سارا اسمیزاده به آنها میگوید که نگران نباشند و خانم خبرنگار فقط میخواهد تجربه و احساستان را بپرسد، داوطلبانه به حرف میآیند.
«نسرین» نخستین زنی است که میآید و کنارم مینشیند. به گفته خودش 10 سال معتاد بوده و 6 سال فقط شیشه مصرف میکرده. الان یک ماه و 11 روز میشود که پاک است. برایم میگوید: «وقتی ناخواسته باردار شدم شبها در این پاتوق و آن پاتوق میخوابیدم تا اینکه دخترم «نسترن» به دنیا آمد. با بدبختی یکی دو ماه از او مراقبت کردم؛ بیچاره دخترم از شدت ضعف و اعتیاد به جای اینکه رشد کند هر روز آب میرفت تا اینکه یک روز مأمورها ریختند و همه را دستگیر کردند و به کمپهای اجباری فرستادند. دخترم را به زور گرفتند و برای درمان و نگهداری به شیرخوارگاه فرستادند. بعد از کمپ بیرون آمدم و به شیرخوارگاه رفتم ولی نمیگذاشتند بچهام را ببینم. میگفتند معتادی و حق نداری داخل بیایی. بعد از مدتی و آشنایی با چندین روانشناس و مشاوری که در همین مرکز هستند تصمیم به پاکی گرفتم و جایزه تلاشام این شد که دیروز با یکی از مددکاران رفتیم شیرخوارگاه و دخترم را دیدم. تپل مپل شده بود. کلی ذوق کردم. خدا پدر کسانی که این مرکز را درست کردهاند، بیامرزد.»
وی ادامه حرفش را میگیرد: «در این مرکز مشاورها و مددکاران هر روز با ما صحبت میکنند. آموزش میدهند. با خانوادههایمان صحبت میکنند تا دوباره نزدشان برگردیم و... از همه اینها که بگذریم اینجا غذایش برخلاف کمپهای اجباری و داوطلبانه خیلی بهتر است. تلویزیون و تلفن داریم و از همه مهمتر آدمهایی که به ما کمک میکنند.»
زن جوانی که «مینا» نام دارد و گویی اعتیاد زیبایی و جوانیاش را گرفته، نمیگذارد حرف نسرین تمام شود و میپرد وسط حرفمان و میگوید: «خانم نوبت من است. از 13 سالگی معتاد شدم. 12 سال مصرفکننده بودم الان 2 ماه و 16 روز است که پاک شدم. اگر خانوادهام قبول کنند برمیگردم خانه و دیگر سمت دوا نمیروم. دلم برایشان تنگ شده. 5 سال است آنها را ندیدهام. 3 روز پیش فقط توانستم با کمک مددکاران با مادرم صحبت کنم. ای کاش خانوادهام میآمدند اینجا و ترک کردنمان را میدیدند. در این مرکز پزشکان و روانشناسان و مددکاران و پرستاران همگی به ما روحیه میدهند تا پاک پاک شویم.»
هنوز حرفمان به پایان نرسیده که خیره شدن زن میانسال به تابلوی گل سرخی که روی دیوار است نظرمان را جلب میکند. دستانش را زیر چانه گذاشته و زل زده به تابلو. در فکر عمیقی فرو رفته چرا اینکه اصلاً صدای ما را نمیشنود که صدایش میکنیم. دستم را روی شانهاش میگذارم. انگار از رویای دوری بیرون میکشمش. جا میخورد. گیج میشود. میپرسم چرا آنقدر محو تماشای این تابلو شدهای؟ میگوید: «تا به حال به هیچ تابلویی نگاه نکرده بودم. چقدر زیباست و در این فکر بودم که همه آدمها زیبا هستند و بعضیها مثل من خودشان دستی دستی زندگی و زیباییشان را نابود میکنند. یاد پسرم افتادم. پسری که در محله هرندی و بین هزار آت و آشغال به دنیا آوردمش. آیا واقعاً حقش همین بود؟ باید در کوچه پس کوچههای هرندی بهدنیا میآمد؟» بغض میکند و پس از اینکه کمی آرامتر میشود ادامه میدهد: «پسرم 3 ساله است و خانه پدرش زندگی میکند که هر لحظه امکان دارد آن را با مواد معاوضه کند. آمدم اینجا تا زود پاک شوم و بروم پسرم را بگیرم. اگر پاک شویم امکان دارد جایی برایمان کار جور شود. وقتی کار داشته باشم میتوانم از پس خودم و پسرم بر بیایم.»
- اینجا راحتی؟
- چرا نباشم. اینجا مثل بهشت میماند در مقابل کمپهای دیگر.
- چطور؟
- یادم میآید در یکی از کمپها آنقدر مرا کتک زدند که به خدا التماس میکردم یا مرا بکشد یا کاری کند که بتوانم از آنجا خلاص شوم.
- اینجا را دوست داری؟
- آدمهای این مرکز رفتارشان انسانی است. به ما احترام میگذارند و کمک میکنند به زندگی برگردیم.
مرکزی تخصصی برای زنانی که میخواهند پاک شوند
مدل طبی و نگهدارنده زنان و زنان باردار مصرفکننده مواد مخدر برای نخستینبار از سوی جمعیت خیریه تولد دوباره راهاندازی شد. دکترعلیرضا نوروزی روانپزشک و پژوهشگر مرکز ملی اعتیاد که ایده راهاندازی مرکز اقامتی مدل طبی زنان را به مؤسسه جمعیت خیریه «تولد دوباره» پیشنهاد داده است، در تشریح فعالیت و چگونگی راهاندازی چنین مرکزی برای زنان میگوید: «در نظام درمان اعتیاد کشور گروهی از افراد را داریم که وضعیت بیماریشان از نظر طبی و روانپزشکی آنقدرها هم شدید نیست که نیاز به بستری شدن داشته باشند. از طرف دیگر این گروه از معتادان به دلیل لغزشهای مکرر در سیستم درمان سرپایی و نداشتن حمایت اجتماعی امکان اینکه بتوانند در درمان سرپایی به موفقیت دست پیدا کنند، ندارند. مرکز اقامتی مدل طبی زنان بنا بر میزان جامعیت یا همان تخصصی بودن خدمات درمانی طبی در حد یک مرکز سرپایی است اما حمایتی 24 ساعته را برای این دسته از زنان معتاد فراهم میکند.»
به گفته دکتر نوروزی، زنانی که به این مرکز مراجعه میکنند نیاز به خدمات طبی دارند. خدمات سرپایی برای آنها کافی نیست و خدمات بستری نیز گران تمام میشود و علاوه بر آن جایگاه بستری و ظرفیتهای بستری درمان اعتیاد در کشور محدود است. دسته دوم، زنان معتاد باردار هستند. این گروه به حداقل خدمات طبی نیاز دارند. سم زدایی بدون دارو و علائم محرومیت شدید منجربه سقط جنین و زایمان زودرس میشود و عوارض آن برای زنان خطرناک است.
او میافزاید: «ما مراجعه کنندگانی داشتیم که به دلیل نداشتن حمایت اجتماعی، بیخانمانی و بارداری در درمان سرپایی موفق نبودند، ظرفیت کافی برای پذیرش این زنان در مراکز بستری وجود نداشت و از طرفی به دلیل نداشتن دسترسی به خدمات درمان پزشکی و دارویی نمیتوانستیم این زنان را به مراکز اقامتی موجود بفرستیم. مراکز اقامتی که در کشورما شکل گرفته عمدتاً متناسب با ارائه خدمات بازتوانی هستند یعنی معتادانی که وضعیتشان از نظر طبی در مراکز دیگر پایدار شده به مدل مراکز« اقامتی پرهیزمدار» میروند. از اینرو جایگاه مراکز اقامتی با مدل طبی بویژه برای گروههای خاص مانند زنان باردار و زنان در جامعه احساس میشد. با توجه به اینکه جمعیت خیریه «تولد دوباره» در حوزه درمانهای اقامتی تجربه موفقی دارد و ایده ما هم تلفیق خدمات طبی با برنامههای بهبودی و اقامتی است این مؤسسه خیریه در حد یک مرکز سرپایی، خدمات بهبودی و بازتوانی را با خدمات طبی تلفیق کرده و اسم آن را مرکز مدل طبی اقامتی زنان گذاشته است.
در نظام سطحبندی ارائه خدمات درمان اعتیاد وزارت بهداشت، سه سطح تعریف شده است سطح یک: خدمات مراقبت اولیه، سطح دو: مراکز سرپایی اعتیاد و سطح سه: خدمات بستری. به گفته دکتر نوروزی، برای اینکه ما به مشکل اعتیاد در کشور پاسخ مناسب بدهیم، به دو مدل خدمات سرپایی اقامتی با مدل طبی و مدل پرهیز مدار نیاز داریم. ایجاد پاسخ مناسب در حوزه درمان اعتیاد طیفی از خدمات یعنی خدمات کاهش آسیب، درمان سرپایی، درمان اقامتی با مدل طبی و اقامتیهای بازتوانی و نهایتاً بستری را میطلبد.
او درباره اینکه آیا خدمات اقامتی با مدل طبی در مدلهای درمانی کشورهای دیگر نیز تجربه شده و اینکه مانایی معتادان بهبود یافته در این مدل چقدر است؟پاسخ میدهد: «اصولاً در درمانهای اقامتی به دلیل آنکه عوامل کمتری موجب طرد شدن حواس بیمار از مسیر درمان میشود، میزان تکمیل دوره نسبت به درمان سرپایی مطلوبتر است.اگر مدل درمانی نگهدارنده باشد 5 تا 10درصد معتادان بعد از یک سال پاک هستند. اگر مدل طبی باشد 60درصدشان پاک هستند و در درمان پرهیزمدار 5 تا 10درصد معتادان بعد از یک سال پاک هستند. اینها مطالعاتی هستند که در جمعیت عمومی معتادان انجام شده است.
در زیر گروههایی از معتادان که حمایت اجتماعی ندارند، به خاطر وجود افراد مصرفکننده در محیط خانوادهشان امکان درمان سرپایی وجود ندارد و حتی درمان سرپاییشان ناموفق است بنابراین خدمات اقامتی مدل طبی از لحاط منطقی معقول به نظر میرسد و برای نظام سلامت نیز مقرون به صرفه است که از درمان اقامتی مدل طبی و درمان بستری حمایت کند چون درمان سرپایی به تنهایی در این بیماران ایمن و مقدور نیست.»
دکتر نوروزی درباره نحوه ارجاع زنان معتاد به مرکز اقامتی مدل طبی عنوان میکند: این زنان بعد از آنکه به مراکز درمان سرپایی مراجعه میکنند چنانچه مصرفکننده مواد محرک باشند و در محیط زندگیشان فرد مصرفکننده وجود داشته باشد وضعیت درمانیشان سنجیده میشود و سپس به این مرکز ارجاع داده میشوند که بعد از مداخلات روانی و درمانی در قدم بعدی وارد مرحله درمان میشوند.
پژوهشگر مرکز ملی مطالعات اعتیاد به این نکته هم اشاره میکند که دانشگاه علوم پزشکی ایران مجوز راهاندازی مرکز اقامتی مدل طبی زنان را داده بنابراین مراکز درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران در حد توانشان معتادان را پذیرش میکنند.
زمان رفتن است و زمان استراحت آدمهایی که برای پاک شدنشان لحظهشماری میکنند. دلشان برای دیدن خانوادههایشان لک زده. شوخی نیست چند سالی است از دیدن عزیزانشان بهخاطر اعتیاد محروم شدهاند. امید دارند به آینده. نسترن و هماتاقیهایش بدرقهمان میکنند. میگویند دعایمان کنید همیشه پاک بمانیم.
منبع: ایران
انتهای پیام/