روایت برادرانی که راه سرخ شهادت را از یکدیگر آموختند
پدر شهیدان احمدیان گفت: فرزندانم که با وجود سن کم از درک و بینشی بزرگی برخوردار بودند در راه رضای خدا به شهادت رسیده و راه و رسم شهادت را از یکدیگر آموختند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، رضای خداوند و ایمان به او حتی در سنین کم هم میتواند از یک کودک انسان بزرگی بسازد، تا جایی که دنیای زیبای کودکی را کنار بزند و فقط رضای خداوند و تقرب الهی را سرلوحه زندگی خود قرار دهد.
محسن و مسعود برادرانی بودند که سنین کودکی آنان مصادف با مبارزات ملت ایران علیه طاغوت ستمگر بود و بینش و درک بالای این 2 برادر سبب شد که پا به مبارزات بگذارند و گوش به فرمان رهبر انقلاب باشند.
این روحیه حق طلبانه در وجود 2 برادر تا شروع 8 سال دفاع مقدس و احساس دین آنان نسبت خاک و ناموس کشور خویش ادامه داشت و از آنان جوانمردانی ساخت که غیرت و ایمان را به نمایش گذاشتند و سرانجام به شهادت و رضای خداوند دست یافتند.
به مناسبت هفته دفاع مقدس با پدر شهیدان محسن و مسعود احمدیان گفتوگو کردیم. عبدالحسین احمدیان در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: خداوند 2 پسر به من و همسرم عطا کرد، محسن پسر بزرگتر و مسعود پسر کوچکتر ما بود و آنها روزگار کودکی را در شهرستان دهاقان سپری کردند، از همان دوران کودکی با وجود سن و سال کم، ایمان و تقوا در وجودشان موج میزد و ما شاهد فرزندانی مومن و باخدا بوده و از این بابت خوشحال و خرسند بودیم.
پدر شهیدان محسن و مسعود احمدیان با یادآوری مبرزات فرزندان خود علیه رژیم طاغوت، افزود: فرزندانم در سنین کودکی شدیدا با طاغوت مخالف بودند و در جریان انقلاب فعالیتهای بسیاری داشتند.
وی گفت: با وجود اینکه محسن 13 سال و مسعود 11 ساله بودند شرکت در تظاهرات و شعار نویسی کار روزانه هر دو نفرشان شده بود، از همه مهمتر این بود که آنها خودجوش، بدون اصرار من، با علاقه و انگیزه اینگونه کارها را انجام میدادند.
احمدیان بینش کودکانش را فراتر از سنین آنها دانست و خاطرنشان کرد: در وجود فرزندانم بینشی بزرگ هویدا بود که هر کودک و نوجوانی از آن برخودار نیست.
وی گفت: پسر کوچکترم مسعود روزی به من گفت "پدر جان، بنی صدر برای ما رئیس جمهور نمیشود" و سالها گذشت تا مشخص شد بنی صدر چه فرد خائنی بوده است، شنیدن این این جمله از یک کودک11 ساله برای من بسیار تامل برانگیز و عجیب بود زیرا بینش و درک بالای او را نشان میداد.
پدر شهیدان احمدیان بیان کرد: دوران مبارزه با طاغوت گذشت و دوران جنگ حق علیه باطل شروع شد و دفاع از خاک و ناموس برای محسن 16 ساله و مسعود 14 ساله بسیار مهم بود، زیرا از غیرت و تعصب بالایی برخوردار بودند، بالاخره یک روز محسن به خانه نیامد که سبب نگرانی من و مادرشان شده بود، پس از گذشت 24 ساعت پیگیری متوجه شدم که او با دست بردن در شناسنامه خود از شهرکرد به جبهه اعزام شده است و این موضوع سبب شد که مادرش شبانه روز گریه و زاری کند و بسیار بیقرار و دلتنگ فرزندش باشد، در نهایت در سال 60 پس از 2 ماه حضور در جبهه در عملیات فتح المبین در شوش در سن 16 سالگی به شهادت رسید.
وی با بیان اینکه برادر کوچک شهید، راه او را ادامه داد، خاطرنشان کرد: مسعود به شهادت برادرش افتخار و صبورانه با این اتفاق برخورد کرد، در همان سال پس از گذشت چند ماه از شهادت برادرش با اجازه از من و مادرش به جبهه اعزام شد تا اینکه مطلع شدیم که بر اثر بارندگی که در اطراف شوش صورت گرفته بود او و تعدادی از هم رزمانش غرق شده بودند و بنابراین محسن هم در سن 14 سالگی به شهادت رسید.
احمدیان با اشاره به بازگشت چند تکه استخوان از پیکر محسن گفت: جنازه مسعود پس از 15 روز به دست ما رسید و مادرش را خوشحال کرد اما از محسن خبری نبود تا اینکه پس از 8 ماه به من خبر دادند که تعدادی شهید به سردخانه شهرضا منتقل شدهاند، که با مراجعه به آنجا با تکههای استخوان محسن روبهرو شدم، به مادرش گفتم محسن مجروح شده اما او گفت "من میدانم که او شهید شده است"، محسن 14 ساله ما به جبهه رفت و به جای او چند تکه استخوان برگشت.
وی افزود: در هنگام رویارویی با شهادت فرزندانمان نیرویی خاص از طرف خداوند در وجودمان حس میشد و همان نیرو سبب شد که من و همسرم بتوانیم دلسوخته این غم بزرگ را صبورانه تحمل کنیم اما هنوز که هنوز است هر روز و هر لحظه فرزندانم در برابر چشمانم هستند و لحظهای فراموش نمیشوند.
پدر شهیدان احمدیان فرزندانش را امانت الهی دانست و بیان کرد: شهادت یک مرگ طبیعی نیست بنابراین برای شهادت و فراق شهیدان محسن و مسعود غمناک هستیم اما هیچگاه غبطه نمیخورم زیرا آنها افتخار آفرین بودند.
انتهای پیام/