محور ایران، آذربایجان، روسیه و همگرایی اوراسیایی/ دستاوردهایی که از نزدیکی کشورهای منطقه حاصل می‌شود

محور ایران، آذربایجان، روسیه و همگرایی اوراسیایی/ دستاوردهایی که از نزدیکی کشورهای منطقه حاصل می‌شود

در سال‌های اخیر با نزدیکی کشورهای اوراسیایی دستاوردهای مهمی به دست آمده که اولین آنها، شکل‌گیری اتحادیه اوراسیایی و جدیدترین آن نیز ایجاد اتحاد سه‌گانه بین روسیه، آذربایجان و ایران است که احتمال پیوستن ترکیه به آن وجود دارد.

«آدی گوزل ممداف» کارشناس مسائل اوراسیا در یادداشتی برای خبرگزاری تسنیم به بررسی نشست مشترک سران روسیه، جمهوری اسلامی ایران و آذربایجان در باکو و تاثیرات ژئوپلتیک این روابط بر اوراسیا و منطقه پرداخت.

در سال‌های اخیر، در جهانی که دائماً در حال تغییر و تحول است برای مقابله با سیاست‌های تک‌قطبی و توسعه‌طلبانه آمریکا، قدم‌هایی با هدف شکل‌گیری مراکز قدرت جدید در نظام بین‌الملل برداشته شده که دیدار هشتم اوت 2016 روسای جمهوری آذربایجان، روسیه و ایران در باکو از نمونه‌های این قدم‌ها محسوب می‌شود.

قابل ذکر است که در سال 2008 در مونیخ، با اعتراض ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه به اداره تک‌قطبی جهان، استارت جایگزینی مراکز قدرت جدید در نظام بین‌الملل زده شده بود. هم‌زمان با روسیه کشورهایی که صاحب اقتصاد قدرتمندند هم به اداره تک‌قطبی جهان اعتراض کرده بودند. چین، هند، برزیل، آرژانتین، آفریقای جنوبی، ایران، ترکیه و فرانسه از جمله‌ این کشورها هستند. اعتراض این کشورها برای ایجاد توازن قدرت در جهان آن‌ها را به نزدیکی با یکدیگر مجبور و محکوم کرده است.

اساس و پایه این اعتراضات بر حقایق ذیل استوار است:

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دخالت در امور داخلی کشورهای شوروی سابق در رأس سیاست خارجی آمریکا به‌صورت جدی جای گرفت. یکی از ابرازهای مهم اصلی مکانیسم این دخالت به اسم «حقوق بشر» آغاز به کار کرد. نیروهای طرفدار آمریکا در این جوامع زیر لوای «جامعه دموکراتیک» ظهور پیدا کردند. در این جوامع ارزش‌های ملی کنار گذاشته شد و ارزش‌های بی‌هویت جایگزین آن شد. این هویت جدید بیگانه فقط به یک هدف خدمت می‌کرد: برقراری و تثبیت ارزش‌های آمریکایی در این کشورها.

در حقیقت هدف این است که برای پیشرفت دولت‌ها و ملت‌ها از توسعه غربی استفاده شود، اما سیستم ارزشی که آمریکا برای کشورهای در حال توسعه به ارمغان می‌آورد به تاریخ، شعور و ارزش‌های ملی آن کشورها صدمه می‌زند. نمونه بارز این مسئله در سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا مشهود است. در حال حاضر کشورهای تضعیف شده از جنگ داخلی به دنبال راه چاره برای رهایی از آسیب‌های دموکراسی از نوع آمریکایی هستند. نمونه بارز این مسئله در عراق، سوریه و لبنان مشهود است.

در سال‌های اخیر به راه انداختن انقلاب‌های رنگی در کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق از دستاوردهای اعمال سیاست‌های توسعه‌طلبانه واشنگتن در این کشورهاست. نتیجه انقلاب‌های رنگی همانند وضعیت خاورمیانه به جنگ‌های داخلی منتهی شد.

کشورهایی که در معرض خطر سیاست‌های ریاکارانه و تهاجمی آمریکا قرار گرفته‌اند، تصمیم گرفته‌اند قدرت‌های خود در جبهه‌های معنوی، سیاسی و اقتصادی متمرکز کنند. این کشورها در این دوران جدید با مراجعه به گذشته تاریخی خود راهبرد جدیدی از طریق اتحاد با یکدیگر برای دفاع از خود اتخاذ کرده‌اند. این راهبرد در قرن 21 به اسم اتحادیه اوراسیای جدید شکل گرفت.

بنایی که در قرن نوزدهم چه توسط تفکر روسی و چه توسط دیدگاه ترک-فارس گذاشته شده است، اکنون در حال شکل‌گیری یک ساختار ایدئولوژی یک مرکز جدید قدرت بین‌المللی است. بخصوص در تولید این ایدئولوژی دانش اندیشمندان روسی تأثیر بالایی داشت.

این اندیشمندان عبارت بودند از: کنستانتین لنتو، نیکولای تروبتسکوی، لف گومیلیف، ساویتسکی، اندیشمند تاتاری اسماعیل گاسپرالی، احمد بِی آقااوغلو (آذربایجانی). از اندیشمندان ایرانی هم می‌توان به سنجابی و ابوالقاسم کاشانی اشاره کرد. در حال حاضر همه پیروان تفکرات این اندیشمندان به اسم طرفداران اتحادیه اوراسیای جدید ظهور یافتند.

یکی از طرفداران این ایده نویسنده این یادداشت و همفکرانش هستند. در این باره جمله تاریخی ناپلئون بر زمان حال امروز صدق می‌کند:

سرنوشت ملت‌ها را منطقه محل سکونتشان تعیین می‌کند.

مردمی که با گذشته تاریخی و ارزش‌های ملی خود در منطقه اوراسیا زندگی می‌کنند، میراث دار ارزش‌های معنوی و اخلاقی اجداد خود هستند. در بین این مردمان ارزش‌ها و منافع مشترکی وجود دارد و به عبارتی دیگر مردمان این منطقه در حوزه‌های مدنی، اجتماعی و اخلاقی آنچنان به یکدیگر نزدیک هستند که امکان دور کردنشان از یکدیگر کم است.

همچنین اتحاد این ملت‌ها برای مقابله با عناصر خارجی در حافظه تاریخی‌شان وجود دارد. به همین خاطر در سال‌های اخیر با نزدیکی کشورهای اوراسیایی دستاوردهای مهمی به دست آمده است. اولین دستاورد، شکل‌گیری اتحادیه اوراسیایی است. دومین دستاورد سازمان همکاری‌های شانگهای و سومین دستاورد هم ایجاد اتحاد جدید سه‌گانه بین روسیه، آذربایجان و ایران است که احتمال پیوستن ترکیه به این اتحاد در آینده نزدیک وجود دارد.

حوادث اخیر و رفتار دولت‌ها و ملت‌های اوراسیایی نشان می‌دهد که این کشورها دیگر حاضر نیستند آلت دست سیاستمداران واشنگتن باشند. حوادث 15 ژوئن 2016 در ترکیه به خوبی نشان داد که طرفداران آمریکا برای رسیدن به اهداف خود هر کاری انجام می‌دهند حتی حاضرند مردم بی سلاح خود را به گلوله ببندند. در مقابل ملت ترکیه در برابر این جنایتکاران سپر شدند و حول دفاع از ارزش‌های ملی خود متحد شدند.

در مورد روابط آذربایجان و ایران یادآوری چند نکته ضروری است. ملت آذربایجان و ایران دوست و برادر یکدیگرند. آنچه مردم دو کشور را به هم پیوند داده است تاریخ، آداب و رسوم و مذهب مشترک است. سرنوشت دو ملت از گذشته به هم گره خورده و دو ملت در به وجود آمدن حکومت‌های این منطقه سهم مشترکی داشته‌اند و این مسئله ایدئولوژی اتحاد اوراسیای را برای دو کشور به وجود آورده‌اند.

ما یک ملتیم! این واقعیتی است که در طول تاریخ اثبات شده است. اثبات این ادعا با ورق زدن در تاریخ این دو کشور مشخص است. در این مورد رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران در کتاب خود به نام «هنر» بحث مفصلی کرده است. با این وجود روابط دو کشور در حال حاضر مطلوب نیست. این مسئله علت‌های خاص خود را دارد که باعث به وجود آمدن حس بی‌اعتمادی بین طرفین شده است.

پس از سال 1992 روابط دو کشور گاهی در بالاترین سطح خود و گاهی در پایین‌ترین سطح خود قرار گرفته است. البته تجربه کم دولتمردان آذربایجان در حکومت‌داری در به وجود آمدن این مسائل قابل چشم‌پوشی نیست. از طرفی روابط ایران با ارمنستان باعث ایجاد سؤالاتی در ذهن جامعه آذربایجان شده است. برای پاسخ به این سؤالات نگاه چند بعدی به مسائل نیاز است.

از طرف دیگر ایران هم نگران گسترش روابط بین آذربایجان و اسرائیل است که البته این گسترش روابط برای مقابله با کشور سومی از جمله ایران نبود بلکه هدف از گسترش این روابط مجهز شدن نیروهای نظامی آذربایجان به سلاح‌های پیشرفته روز دنیا بود.

اگر این سلاح‌های پیشرفته از طرف هر دولتی برای آذربایجان تأمین شود این کشور حاضر است در روابط خود با اسرائیل تجدید نظر کرده و به سمت آن کشور گرایش یابد و آذربایجان هیچ تعهدی به دولت اسرائیل ندارد و روابط دو کشور صرفاً جنبه تجاری دارد. این مسئله را هم باید خاطرنشان کرد که تاکنون سفارت جمهوری آذربایجان در اسرائیل گشوده نشده است.

نیاز است که روابط ایران و آذربایجان دوباره بازسازی شود. ایران با نفوذی که در منطقه دارد بایستی در حل مسالمت‌آمیز مناقشه قره‌باغ کوهستانی بین آذربایجان و ارمنستان به‌طور جدی وارد شود. در همین مورد دیدار رهبران روسیه، ایران و آذربایجان در باکو اهمیت تاریخی فوق‌العاده‌ای دارد چرا که روسیه و آذربایجان متحد منطقه‌ای و شریک استراتژیک برای یکدیگر می‌باشند و روابط روسیه و آذربایجان دائماً در حال گسترش است.

مسئله مهم در این باره تصمیم روسیه برای ایجاد یک مرکز قدرت جدید بین‌المللی با تشکیل اتحادیه اوراسیا است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم آذربایجان، ترکیه، ایران، ارمنستان و روسیه جزو منطقه اوراسیا هستند. ما همه فرزندان این منطقه جغرافیایی هستیم و هیچ زمانی هم نیت ترک این منطقه را نداشته‌ایم. ما مردم این منطقه هستیم. ما صاحبان فرهنگ و تمدن این منطقه‌ایم. ما اوراسیایی هستیم و به این اوراسیایی بودن افتخار می‌کنیم. ساختار این قدرت جدید بین‌المللی هم علاوه بر اتحاد مردمان اسلاو-ترک، اتحاد مردمان اسلاو-ترک-آریایی را شامل می‌شود. این اتحاد پتانسیل این را دارد که در آینده به اتحاد سیاسی، اقتصادی و نظامی تبدیل شود که این اهداف به عنوان اهداف استراتژی اتحادیه اوراسیا در نظر گرفته شده است.

اتحاد و همکاری کشورهای این منطقه باعث خواهد شد سیاست‌های ایران هم در قفقاز بتواند اعمال شود و به عبارت دیگر اعمال سیاست‌های ایران در منطقه قفقاز با واکنش مقابله‌ای کشورهای دیگر منطقه مواجه نخواهد شد. مسئولان سیاسی ایران این حقیقت را به خوبی درک می‌کنند و با توجه به موقعیت منطقه، حضور ایران در اتحادیه جدید اوراسیا حائز اهمیت بالایی است چرا که ایران جزو کشورهای حاشیه دریای خزر است و با آسیای میانه، ترکیه و منطقه قفقاز مرز مشترک دارد.

ایران کشوری با اقوام مختلف است که اکثریت جمعیت این کشور دارای فرهنگ و تمدن مشترک و رابطه قومی با بسیاری از کشورهای اوراسیایی است. اتحاد و نزدیکی بین ایران و کشورهای منطقه اوراسیا یک ضرورت اجتماعی هم به حساب می‌آید.

از سوی دیگر با توجه به تحولات رخ داده در ترکیه باید منتظر قدم‌های جدی آنکارا برای نزدیک شدن به ایران بود چرا که ترکیه هم در سوریه و هم در قفقاز به تضاد منافع با آمریکا برخورد کرده است. به‌خصوص که دولت ترکیه شاهد این است که مدارس ترکی ایجاد شده در کشورهای قفقاز و ترک‌زبان توسط فتح‌الله گولن از عوامل سازمان جاسوسی آمریکا اداره می‌شود. به طوری که فارغ‌التحصیلان این مدارس به جای یادگیری و عمل به ارزش‌های ملی خود، ارزش‌های یک روحانی خودفروخته به آمریکا را یاد می‌گیرند و عمل می‌کنند.

بسیاری از انسان‌هایی که فرزندان خود را برای تحصیل به این مدارس فرستاده‌اند خبر ندارند که این مدارس ربطی به دولت ترکیه ندارد بلکه این مدارس زیر نظر سازمان جاسوسی آمریکا به ایجاد شبکه‌های جاسوسی و نفوذ در دولت‌های آن کشورها می‌پردازد. یعنی آمریکا برای رسیدن به مقاصد خود با سوءاستفاده از نفوذ فرهنگی و تاریخی ترکیه در این مناطق به اسم «مدارس ترکی» به تربیت نسل جوان با پایبندی به ارزش‌های آمریکایی می‌پردازد.

با توجه به مطالبی که ذکر شد بر همه کشورهای منطقه اوراسیایی واجب است که با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیکی و مزیت‌های اقتصادی خود با یکدیگر متحد شده و علیه سیاست‌های سلطه‌گرانه آمریکا در تشکیل یک اتحادیه قدرتمند بین‌المللی در منطقه مشارکت کنند.

جمهوری اسلامی ایران کشوری است که بر اساس فقه اسلامی اداره می‌شود. قسمت بزرگی از جمعیت منطقه اوراسیایی را مسلمانان تشکیل می‌دهند و همین مسئله یک انگیزه مهم برای جمهوری اسلامی ایران برای پیوستن و تأثیرگذاری در اتحادیه اوراسیا می‌تواند محسوب شود.

کشورهای عضو اتحاد شوروی سابق با تشکیل سازمان همکاری‌های اقتصادی (اکو)، پروژه‌های اقتصادی زیادی را در منطقه به اجرا گذاشته‌اند، ولی این سازمان و پروژه‌هایش هیچ زمانی مطلوب جمهوری اسلامی ایران نبوده است. این مسئله هم دلایل عینی و هم دلایل ذهنی دارد.

سال‌های زیادی است که آمریکا و هم‌پیمانانش سیاست تحریم‌های اقتصادی علیه ایران را اعمال می‌کنند. کشورهای تازه استقلال‌یافته از شوروی سابق در آسیای میانه و قفقاز نتوانستند در برابر تصمیم تحریم ایران توسط قدرت‌های غربی مقاومت کنند. این کشورها به دلایل منافع ملی یا تحت تأثیر قدرت‌های غربی در طرح‌های مطرح شده توسط ایران شرکت نمی‌کردند و بعضاً بر سر دو راهی قرار می‌گرفتند.

به طور مثال در صحبت‌هایی که در سال‌های 1992 و 1993 در مسئله نفت استخراج شده از دریای خزر توسط جمهوری آذربایجان شده بود، تصمیم گرفته شد که این نفت توسط خط انتقال از طریق ایران در بندرعباس صادر شود، اما با تصمیمات رهبر وقت جمهوری آذربایجان تحت تأثیر شرکت‌های نفتی و سیاست‌های آمریکا، صادرات نفت خزر از طریق ایران منتفی شد. با توجه به اینکه هزینه خط انتقال نفت خزر به بندرعباس 2.6 برابر کمتر از خط انتقال باکو-تفلیس-جیحان بود، این یک تصمیم غیراقتصادی و کاملاً سیاسی بود که تحت تأثیر شرکت‌های چندملیتی و حامیانشان گرفته شد.

بنابراین عضویت در اتحادیه اوراسیا با هدف تحول در این منطقه می‌تواند در اولویت‌های اصلی سیاست‌های خارجی ایران قرار بگیرد. خصوصاً اینکه در دوران اخیر سیاست‌های آمریکا در قبال ایران خصمانه بوده و نمی‌توان به نیت مثبت واشنگتن در قبال تهران خوش‌بین بود.

همان طور که می‌دانید آمریکا برای جلوگیری از گسترش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه اقدام به تشکیل "سازمان پیمان مرکزی" کرد و کشورهای داخل این سازمان را کشورهایی تشکیل می‌دادند که در گذشته "پیمان سعدآباد" را زیر نظر انگلستان امضا کرده بودند. به عقیده سیاستمداران آمریکایی برای مقابله با سازمان همکاری‌های شانگهای باید یک سازمان پیمان مرکزی جدید تشکیل شود که برای رسیدن به این هدف راهکارهای خاصی در نظر گرفته شده است.

بعد از سرنگونی صدام حسین در عراق، دموکراسی از نوع آمریکایی با هدف تشکیل دولت غرب‌گرا به این کشور دیکته شد. علاوه بر این حوادث اخیر ترکیه نشان می‌دهد که تلاش برای کودتا در این کشور که با کمک سرویس‌های جاسوسی آمریکا صورت گرفته بود تا دولتی کاملاً غرب‌گرا قدرت را در ترکیه به دست بگیرد، اما ترکیه با مصر و دیگر کشورهای منطقه متفاوت بود و شعور و هوشیاری دولت و ملت ترکیه این نقشه آمریکایی را نقش بر آب کرد، اما این به این معنا نیست که آمریکا کارش با ترکیه تمام شده باشد، چه با راهکار سیاسی و چه با راهکار نظامی ترکیه را از راه پیوستن به اتحادیه اوراسیا منصرف خواهد کرد.

در این راستا اقدام به برداشتن تحریم‌های اقتصادی ایران تصادفی نیست و این یک سیاست راهبردی واشنگتن در جلوگیری از پیوستن ایران به اتحادیه اوراسیا است. البته سیاستمداران واشنگتن این را هم خوب می‌دانند که دولت ایران یک دولت اسلامی است که مکانیسم خاصی برای اداره کشورش دارد.

امکان نفوذ در داخل ایران برای تأثیرگذاری در سیاست‌های این کشور خیلی ضعیف است و بنابراین برای تغییر نظام حکومتی ایران سناریوهای مختلفی در نظر گرفته شده است:

1. بعد از لغو تحریم‌های اقتصادی ایران، با شرکت در پروژه‌های مشارکتی و شریک شدن با افراد پرنفوذ در اقتصاد ایران و تأثیرگذاری غیرمستقیم بر افراد با نفوذ سیاسی ایران

2. حمایت از جدایی‌طلبان قومی در داخل ایران

3. ساده‌سازی ویزا برای ایرانی‌ها در کشورهای مختلف به‌خصوص در اروپا و آمریکا برای اقامت دادن به ایرانی‌ها و استفاده از این ایرانیان مقیم خارج و اقوام آن‌ها در ایران

4. ایجاد شیعه هراسی در منطقه برای ایجاد دشمنی بین کشورهای خلیج فارس با ایران

5. نفوذ در منطقه به اسم مأموریت ایجاد صلح به وسیله ایجاد اختلاف بین آذربایجان-ایران، روسیه-ایران و ترکمنستان-ایران

بنابراین باید سیاست‌های ایران در قفقاز محتاطانه باشد و با در نظر گرفتن واقعیت‌های موجود در این منطقه سیاست‌هایش را اتخاذ کند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon