جریان تخلیه ساختمان وطن امروز چه بود؟
اسباب و اثاثیه به خیابان ریختن همیشه مهلکترین تهدید برای یک مستاجر است و در داستانها، فیلمها و سریالها همیشه آن مالکان بیانصاف اینگونه تهدید میکنند و گاهی هم برای به تصویر کشیدن اوج بدبختی و بیکسی این تهدید عملی میشود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اسباب و اثاثیه به خیابان ریختن همیشه مهلکترین تهدید برای یک مستاجر است و در داستانها، فیلمها و سریالها همیشه آن مالکان بیانصاف اینگونه تهدید میکنند و گاهی هم برای به تصویر کشیدن اوج بدبختی و بیکسی این تهدید عملی میشود تا تحقیر مستاجر به نمایش گذاشته شود. روزنامه «وطنامروز» هم چند روز پیش شاهد به خیابان ریخته شدن اثاث خود بود، به گناه نکرده و جرم نداشته! مسالهای نه برای رفع و رجوع کردن اختلاف حساب که این به سادگی قابل انجام بود و شواهد و قرائن از عزم وطنیها برای حل آن حکایت دارد، بلکه بیشتر برای گوشمالی دادن یک عده جوان که زبانشان بیش از حد تیز و گزنده است و به قول معروف «جرمش آن بود که اسرار هویدا میکرد»! روزنامهای که این چند وقت اخیر بیشترین کار خبری و تحلیلی را روی مباحث مربوط به ساخت الیگارشی قدرت و ثروت و نتایج عینی آن چون «فیشهای نجومی» در میان فضای رسانهای کشور کرده است، صد البته باید منتظر اینگونه ناز و نوازشها نیز باشد.
داستان جالب اینجاست که اصحاب «وطنامروز» متهمند به حکومتی و نورچشمی بودن و وابسته بودن و همهگونه حمایت شدن و... و کسی نیست که بیاید و از سر انصاف مقایسه کند بین مثلا «وطنامروز» و «اطلاعات» از حیث امکانات از یک طرف و تاثیرگذاری از طرف دیگر یا مثلا بین «وطنامروز» و این خیل عظیم زنجیرهایها از نظر تعداد افرادی که در صفحات و سرویسهای مختلف فعالند. این نورچشمیهای متهم که ما «وطنامروز»یها باشیم در نهایت بتوانیم همین چند صفحه را که مشاهده میکنید آبرومندانه دربیاوریم یعنی راستش را که بخواهید همین هم با سیلی سرخ نگه داشتن صورت است. البته در این روزنامه کسی به دنبال انکار حاکمیتی بودن رویکرد روزنامه نیست و این افتخار ما است که زیر چتر مفهومی اندیشه اسلامی و انقلابی امام(ره) فعالیت میکنیم اما میدانید راستش اتهام چسبیده بودن به شعباتی از همان الیگارشی لعنتی چیزی نیست که بشود از آن براحتی گذشت که هم چوب را بخوریم و هم برچسب حکومتی بودن هم داشته باشیم!
شاید در عالم سیاست و رسانه بدترین توهینی که بشود به این روزنامه کرد همین است؛ اینکه بگویند «وطنامروز» پشتش گرم است و همهجوره حمایت میشود و وقتی میبینند اثاثیه روزنامه را از ساختمان اجارهای به خیابان ریختهاند به جای همدلی حرفهای با همصنفان خود مدعی شوند «وطنامروز» مال مردم خور است و کماکان پشتش گرم است که اجاره هم نمیدهد! همه اینها یعنی اصلا مهم نیست که واقعیت چیست! مهم نیست که زبانی از زبانهای مردم را بریدهاند تا درد مردم را دیگر نگوید، مهم نیست که حق با کیست! اینجا اصلا رسانه بماهو رسانه اهمیت ندارد، بلکه آنچه مهم است اینکه رسانه در کدام جهت است؟ در جهت مردم یا برای تقویت ساخت الیگارشیک قدرت؟ برای بیان حقایق یا از جهت مجیزگویی قدرت؟ «وطنامروز» اگر وابسته نباشد و حالا اثاثش هم به خیابان ریخته شود برای بعضیها دلخنککننده نیز خواهد بود، چون مهم این است که این جماعت که همفکر ما نیستند (یعنی ما «وطنامروز»یهای ناساز) باید تخریب شوند و بالاخره باید دل تامینکنندههای رسانه خود را به دست آورد و تامینکنندهها چه کسانی هستند؟ به وضوح همان شعبات مختلفالجهت الیگارشی و آغوش باز دولت تدبیر و امید. آغوشی که فقط به روی خودیها باز است و گرم و مهربان.
و اگر خارج از این ساخت و بافت خودیها و سر بهراهها و اعوان و انصار باشی گزیده خواهی شد و آن مدیر فلان اداره محترم برای شاید خودشیرینی هم که شده باشد اثاثیهات را به خیابان میریزد که حساب کار دستت بیاید و این در تحلیلی گستردهتر نوعی مسیر برای راه بردن به ماهیت و واقعیت ساخت قدرتمند الیگارشی در ایران است. الیگارشیای که مانند کرم بیریخت چاقی در حال خالی کردن مغز سیستم جمهوری اسلامی است و کمکم دارد رنگ و شکل همان ساخت و بافت الیگارشیک موجود در مملکت در ادوار قبلی را میگیرد. فربه شدن اقتصادی و تبدیل شدن به صاحبان سرمایههای بزرگ لاجرم گام زدن در زمین سرمایهداری را میطلبد و این طی طریق برای امنیت و آسودگی خاطرش باید دستی در کنترل اذهان و افکار عمومی داشته باشد و با همین دست فرمان باید دَم رسانههایی را دیده باشد و دُم رسانههایی را چیده!
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/