سوگسرودهای بهمناسبت چهلمین روز درگذشت زندهیاد حمید سبزواری
رضا اسماعیلی تازهترین سروده خود را به حمید سبزواری، پدر شعر انقلاب، تقدیم کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، استاد حمید سبزواری ــ خالق بهترین و خاطرهانگیزترین سرودهای انقلابی ــ که بهحق به نام «پدر شعر انقلاب» شهرت یافته بود، برای اصحاب فکر و فرهنگ ــ بهخصوص اهالی شعر و ادبیات ــ نامی قابل احترام و چهرهای کاملاً شناخته شده بود، شاعری که بهمعنای واقعی کلمه «متعهد و انقلابی» بود و شعرش تاریخ منظوم انقلاب اسلامی، به این معنا بود که در آیینه شعرها و سرودهای انقلابی او میتوان تمام فراز و نشیبهای تاریخ انقلاب را ــ از قیام تاریخی 15 خرداد سال 42 تا به امروز ــ به نظاره نشست.
استاد سبزواری همقبله و همقبیله شاعران متعهد و رسالتمداری چون کمیت و فرزدق و دعبل بود. او شعر را اسباب تفنن و تفرعن شاعرانه نمیدانست و همچون پیشاهنگان و سرهنگان شعر و ادب پارسی بر این اعتقاد و باور بود که «شعر پرتویی از شعور نبوت» و محملی برای ایفای رسالت انسانی و اجتماعی است. به همین اعتبار ــ چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب ــ همواره پیرنگی خاص از دغدغههای اجتماعی ــ سیاسی در جان شعرهای او جلوهگر بود. او بر بوم شعرهای خویش، حماسه مقاومت و پایمردی انسان در برابر ظلم، تجاوز، تبعیض و بیعدالتی را آنگونه زیبا و گویا به تصویر کشیده است که همه مردم جهان میتوانند با اسطورهها و نمادهای شعری او احساس پیوستگی و همذاتپنداری کنند.
او از جمله پایهگذاران شعر انقلاب و از تأثیرگذاران این حوزه است، به همین دلیل کاروان شعر انقلاب خود را بهنوعی مدیون وی میدانند. رضا اسماعیلی، شاعر، همزمان با چهلمین روز درگذشت پدر شعر انقلاب، غزلی تقدیم این شاعر کرده است:
آمد ز راه مرد و غزلخوان سلام کرد
چون بوی گل، به باغ و گلستان سلام کرد
در پیش پای حضرت دریا بلند شد
شبنمزده، به فطرت باران سلام کرد
بر بوم نور، خنده آیینه را کشید
عاشق شد و به صبح درخشان سلام کرد
رد شد ز کوچهباغ نگاه فرشتهها
با لهجه فرشته، به انسان سلام کرد
وقتی شکست بغض خدا در گلوی او
«امَّن یُجیب» خواند و به ایمان سلام کرد
در گوش لالهها، غزلی دلشکسته خواند
آتش به سر، به داغ نیستان سلام کرد
با داغ دل، سرود غریبی ز درد خواند
در فصل خون، به زخم شهیدان سلام کرد
در فتنهخیز خون و خطر، قد نکرد خم
قامت کشید سرخ و به توفان سلام کرد
او شاعر حماسه خرداد عشق بود
با نای جان، به پیر جماران سلام کرد
آهسته از کنار نگاه زمین گذشت
در آسمان، به حضرت جانان سلام کرد
انتهای پیام/*