دولتمردان بودجهای را مصوب کنند که در شأن رسانه ملی باشد/ تلاش میکنیم در مقابله با شبکههای معاند مخاطب جذب کنیم
مجری صدا وسیما گفت: الان در بین شبکههای معاند یا شبکههای دیگر حتی فضاهای مجازی هم الان دیگر رقابت با تلویزیون خیلی جدیتر شده و ما داریم تلاش میکنیم و پول خرج میکنیم که مخاطب را جذب کنیم.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،به نقل از مشرق؛ بهمن هاشمی تقریبا از اواسط دهه هفتاد اجراهای خود را در تلویزیون با برنامههای ورزشی آغاز کرد و به تدریج برنامههای پر مخاطب سینمایی از جمله برنامه پر مخاطب «سینمادو» را در اوایل دهه هشتاد در شبکه دو اجرا کرد. اجرای همین برنامه سبب شد که به یکی از برندهای اجرا در تلویزیون بدل شود. آنچه در پی خواهد آمد گپی دوستانه با این مجری کهنهکار اما همچنان شاداب سیماست.
*یک موضوع بسیار مهم برای من علامت سوال بزرگی است اول این است که با هم اگر بخواهیم رو راست و شفاف حرف بزنیم من وقتی برنامههای جام جم شما را میبینم با برنامههایی که به صورت مسابقه در شبکههای مختلف برگزار میکنید خیلی متفاوت هست، آنجا تاک شوهای عمیق و جدی دارید ولی روی آنتن 4 شبکه دیگر مسابقه اجرا میکنید. یکی از سوالهای من این است که چرا آن برنامههای جدی و در واقع گفت و گو محور و تاک شوهای داغ خودت را در 4 شبکه دیگر اجرا نمی کنید و کمتر این کار را میکنید؟
من خودم برنامههایم را انتخاب نمیکنم. ژانر کاری من بخاطر این چند سال گذشته دیگر الان مشخص شده است که بهمن هاشمی مثلا بایستی بیاید مسابقه اجرا کند. مثلا بیاید یک برنامه پر هیاهو را اجرا کند. وقتی بحث گفت و گو محور میشود تهیه کننده میگوید که هاشمی اینجا یک مقدار آرامتر باش. یک مقدار از آن حالت اکتیو بودن بیا پایینتر که ما بتوانیم به قول شما گفت و گو محوری برنامه را اجرا کنیم. مثلا فرصت به طرف مقابل هم بده. گاهی اوقات هست که من تنها هستم. به تنهایی میخواهم آنتن را پر کنم. ولی یک وقتی هست که مهمان دارم.
هر چه در زندگی دارم از قرآن و ماه قرآن دارم
*این عبارت آنتن پر کردن بار دارد، بار منفی دارد. یعنی در واقع ولی عملکرد شما اینطور نبوده است.
ما به یک صورت برنامه را تولید میکنیم، داریم برنامه را پر میکنیم، کلا در حال پر کردن هستیم. مثالا زمانی که برنامه پر میشود که تیتراژ دارد، مجری دارد، پلی بک دارد، گفت و گو دارد، مهمان دارد این میشود پر کردن به روش ما. اینکه شما میگویید بار منفی دارد از نظر مخاطبان است.
مخاطب داشتن چقدر برایت اهمیت دارد؟
تو با من در یک محیط بودی، میدانی که من چقدر آدم خشک و رسمی هستم. من به عنوان مجری در مقابل دوربین به تنهایی هستم، دنبال جذب مخاطب هستم با اکتهای مختلف هستم. سبک من این مدلی است. باید مخاطبم را جذب کنم ، مخاطب خودم را بخندانم مخاطب خودم را شاد کنم. ما این همه سرمایهگذاری میکنم که مخاطب جذب کنیم. الان در بین شبکههای معاند یا شبکههای دیگر حتی فضاهای مجازی هم الان دیگر رقابت با تلویزیون خیلی جدی تر شده و ما داریم تلاش میکنیم، پول خرج میکنیم که مخاطب را جذب کنیم.
من در تلاش هستم با اکت خودم با نوع اجرای خودم با نوع لباس پوشیدن خودم یک طوری کاری بکنم درصدی از مخاطبینم را جذب بکنم. در برنامههای گفت و گو محور عمدتاشخصیتی مهمان ماست. در این مجال باید به مهمان برنامه فرصت داد. فرد مدعو فرصت میخواهد که حرف بزند و خودش را پرزنت کند. در چنین برنامه هایی وقتی من مجری هستم باید یک مقداری کم حرفتر باشم فرصت بدهم بعلاوه اینکه در برنامههای گفت و گو محور باید پیش بیاید که طنز کنیم پیش بیاید که به شوخی تبدیل کنیم آن را.
*این هم یکی از آن ایدههایی بود که همیشه میگفتند که چرا تاک شوهای تو که تاک شوهای پرهیجان و طنز محور باشد بهمن هاشمی کار فوق جدی و تاک شوی پر قدرت رسمی اجرا کند چرا در میان این پیشنهادهای خوب، الویت اولت اجرای مسابقه است؟
تهیه کننده میآید یا مدیر گروه میآید مجری را انتخاب میکند. علاوه بر این حق انتخاب، مقداری هم روی بیشتر شناخت دارند. اما مشکل اصلی در این شرایط، این است که توقع بیشتری از تهیه کنندگان دارم. ببینید وقتی که من 20 الی 25سال کار کردم الان وقت درو تجربیات بنده است، ولی این فصل درو برای من اتفاق نمی افتد. من در بیپولی کار کردم. در سختیها کار کردم، بذر پاشیدم امروز بعد از 25 سال وقت آن است که ماحصل این همه زحمت را درو کنم.
هر چه در زندگی دارم از قرآن و ماه قرآن دارم
*یکی از سوالات من همین است که میگویند دیگر نباید مسابقه اجرا بکنید باید وارد فاز جدیتر کار خودت بشوی.
من مانع هستم؟ امروز فضا طوری شده که من باید بروم اسپانسر بیاورم برنامه بسازم.
*جدی این کار را میکنید؟
نکردم تا حالا ولی اگر ببینید اکثراً با اسپانسر برنامهها میچرخد برنامهای مثل همین برنامه کلید که پخش شد برای ستارهها اسپانسر داشت. «سهشو» اسپانسر دارد. یا برنامههایی که واقعاً دارند به مجری آن پول می دهند و یا برنامههایی که رنگ و لعابی دارد.
*دیگر آن پول گذشته را نمیگیرید؟ حالا با این همه سابقه چه چیزی برایت بیشتر اهمیت دارد؟
نه دیگر نیست فقط اگر هم بخواهد باشد باید اسپانسر بیاوریم. من منظورم این بود که امروز باید سازمان وقتی من مخاطب دارم از من بهرهمند بشود. میدانی رابطه مجری و مخاطب در طول زمان شکل می گیرد. وقتی میدانیم حضور X یا Y این مجری این شخصیت مخاطب دارد باید به آن پر و پال بدهیم، روی مجری سرمایهگذاری کنیم و به آن بیشتر برنامه بدهیم .
*الان چرا جشنواره اجرا نمیکنید؟ این هم یک سوال است؟
من چرا اجرا نمیکنم؟ به من ندادند ما یک طرح دادیم.
هر چه در زندگی دارم از قرآن و ماه قرآن دارم
*خودت میخواهی که جشنواره اجرا کنی؟
من میخواهم ولی من خودم حوصله تهیه کنندگی ندارم. تهیه کنندگی مسئولیتی دارد و یک فراز و نشیبی در آن هست که من نه مسئولیتهای آن را میخواهم بپذیرم و نه فراز و نشیبهایش را. جشنواره فیلمهای سینمایی، هم بوده اما من را دعوت نکردند. نمیدانم چرا؟ خودم برای خودم سوال است ولی میگویند بیاید زیاد شوخی میکند زیاد شاد میکند؟
*بهمن جان قیمت سن شما به چه عددی رسید؟
من 55 سالم دارم
در 55 سالگی چگونه این همه انرژی داری؟
خب خداوند بهم یک انرژیای داده است و من از آن استفاده میکنم خیلیها شاید از آن استفاده نکنند در آنها پنهان باشد من از انرژیای که هست در من از آن بهره میبرم.
*کسی باورش میَشود که شما 55 سالتان باشد؟
خب بالاخره من سعی میکنم که ظاهر خودم را جوان نگهدارم.
*این انرژی و طراوتی که دارید بابت همان نوع زیست شما هست خیلی آدم شادابی هستی. خیلی کمک میکند هر کسی بتواند بهرحال از مشکلات و غمی که دارد خیلی به آن کمک میشود که در چهره او تأثیر نگذارد.
این شادابی ریشه در کلاس نگذاشتن و مردمی بودن با رفقا و تهیه کنندگان در سازمان، خوش بودن، شاید خودش یک آفتی شده است.
بعید نیست شاید اگر یک کمی جدیتر بودم یک کمی خودم را میگرفتم شاید خیلی کارهای دیگری را انجام میدادم امروز یک شکل دیگر بود.
*می توانی از آن بهمن هاشمی که الان هستی دست برداری؟
نه این کار نمیکنم. من دوست دارم خار بشوم، کوچک بشوم ولی مردم شاد بشوند. در این فضای 100 نفره یا 50 نفره مشرق، وقتی همکارهای تو من را دیدند خندیدند، لبخند زدند. سلام کردنشان طوری نبود که انگار یک غریبه را دیده باشند. یعنی همه همکارای تو میتوانستند خیلی رسمی بگویند سلام قربان سلام علیکم همه با جدیت سلام من را بدهند. ولی حسن این اتفاق را این گونه میبینم. یعنی خدا را شاکر هستم، هزاران بار شکر میکنم که وقتی جای خاصی میروم همه با لبخند جواب سلام مرا میدهند.این خودش موهبت الهی است من خیلی باید خدا را شکر کنم.
هر چه در زندگی دارم از قرآن و ماه قرآن دارم/آقایان دولتمردان و نمایندگان خانه ملت وجدان دارید؟!
*این اتفاقات و لبخند مردم برای تو فراتر از تلویزیون، فراتر از مجری بودن است ؟
خیلی، من دیگر شهرت نمیخواهم . میخواهم مفید واقع شوم ، هم برای خودم هم برای خانوادهام هم برای جامعه . امروز من دیگر برای شهرت جلوی دوربین نمیآیم . میآیم خدمت کنم، میآیم شادی بیاورم، امثال من خیلی زیاد هستند که دیگر برای شهرت جلوی دوربین نمیآیند. یک سری عادت کردند مثل کارمندان فکر کنند، یا طبق عادت حتما باید برنامه خاصی داشته باشند.
من میدانم که بهرحال یک بخشی از بینندههای از تلویزیون مخاطبان من هستند. فرصت هم هست که به من بدهند ولی نشده به کسی بگویم که به من برنامه بدهید. من به تهیه کنندهای تلفن کرده باشم. من به مدیر گروهی گفته باشم کار ندارم. یک صمیمیتی بین من و آقای کریمان بعنوان یک مدیر گروه هست چون از من حمایت کرده است.
*خیلی مدیر مؤثری بوده است در تغییر اساسی شبکه 3 ؟
واقعا آقای کریمان چه در شبکه 5، چه در شبکه سوم سیما که الان آمدهاند تحولات کلانی ایجاد کرده اند. آدم کار بلدی هست،کارش را دوست دارد و قدرت ریسک بالایی هم دارد. یعنی قدرت ریسک آقای کریمان هم خیلی بالاست .به همه اعتماد میکند و مراقب اعتماد هم هست. کار میخواهد و کار خوب به قول شما در این مدت شبکه 3 کارهای خیلی خوبی نشان داد.
*از نظر رفتار مدیریتی چطور آدمی است؟
اخلاقی دارد که نمیتوانیم بگوییم خیلی از مدیران دیگر ندارند کریمان جذابیت اخلاقی فوق العاده ای دارد. همه مجریها معروف سیما به سمت کشش دارند. از هر کسی دارد استفاده میکند مثل یک تیم ملی از هر انرژی کاری دارد استفاده می کند.
*ولی یک چیزی بگویم که شما هنوز برند شبکه 2 به حساب میآیی.
خودشان مرا از دست دادند من واقعا شبکه 2 را دوست داشتم. اما بیشتر دوست داشتم به من اهمیت بدهند و نگذارند بروم. من آدمی نبودم که شبکه عوض کنم. اصلا دوست نداشتم، دوست داشتم فرا شبکهای باشم گاهی هم این شبکه یا آن شبکه اجرا کنم ولی هیچ وقت دلم نخواست شبکه 2 را ترک کنم و رها نکردم آنها رهایم کردند.
* شما بارها تا مرز بازیگری رفتهای ولی هیچ وقت بازی نکردی سریال بازی نکردی همیشه بارها گفتهای که مثلا سیروس مقدم در آن آیتم ورزشی و یا گزارش ورزشی نقش خودت را بازی کردی، چرا دوست نداشتی در سریال تلویزیونی بازی کنی؟ این همه هم پیشنهاد داشتی .
اتفاقا قرار بود تو فیلم بیپولی حمید نعمت الله بازی کنم و از هدایت فیلم گفتند با اسم خودت هم بازی کن، بهمن هاشمی باجناق آقای رادان، نه آقای ایکس یا ایگرگ
*شما قرار بود جای آقای رشیدپور بازی کنید؟
دقیقا نه رشیدپور آمد جای من . من قرار بود بازی کنم نقش من هم خیلی کوتاه بود دو یا چهار سکانس بود به من پیشنهاد شد بازی کنم گفتم بازی میکنم ولی با اسم خودم.
*چرا چه دلیلی دارد؟
نمیخواهم بهمن هاشمی در دید مردم تغییر کند .
موقعیت بهتری هست که شما بروید بازی کنید به جای دست مزد کم تلویزیون یک دفعه دست مزدهای میلیونی سینما و سریال ها را بگیرید.
باید ببینیم کدام کارگردان من را بعنوان بازیگر میپسندد، چهره من به چه کاری میآید؟ من که نمیتوانم خودم را به یک کارگردان تحمیل کنم کارگردان نگاه میکند در بین گویندگان مثلا در معمای شاه که این شخصیت شبیه این شخصیت میشود دعوتش میکند میرود کار میکند یا مثلا در سریال شهرزاد این تیپ میخورد به فلانی که میتواند افسر پلیس خوبی باشد، دعوتش میکند.
به من پیشنهادات در اندازههای خودم شده است، خودم هم رغبتی نشان ندادهام که به قول تو با مدیران تهیه کنندگان سینمایی یا کارگردانان یک ارتباطی برقرار کنم. پیشنهاد بدهند بعید نیست که من بازی بکنم ولی همیشه خواستهام که مرا بخواهند تا من بخواهم من نیامدم تلویزیون، من را تلویزیون آوردهاند. من نیامدهام امروز بگویم که دوست دارم مجری بشوم من را آقای صالح نیا آورده به تلویزیون گفته اند، بیا این گونه شو، گوینده شو. من تنها مجری ای هستم که نرفتهام بگویم میخواهم مجری بشوم 31 سالگی آمدهام تلویزیون. هر کدام از مجریان راهی ، چاهی، مسیری برای ورود به تلویزیون طی کردهاند ولی من را آوردهاند.
هر چه در زندگی دارم از قرآن و ماه قرآن دارم/آقایان دولتمردان و نمایندگان خانه ملت وجدان دارید؟!
*این غرور برمیگرده به همان سابقه دوبله شما که تا زنگ بزنند سرکار بروید.
خودم خواستم؛ یعنی به آقای خسرو شاهی گفتم صدای من برای دوبله خوب هست؟ گفتند بله بیا تست بده، تست دادم قبول شدم. خدا شاهد است نه به مدیری تقاضای کار کردم و نه آمدن به تلویزیونم را از کسی خواستم. ولی 99 درصد از مجریان ما در تلاش آمدن بودند.
*بهمن تو یک چیزی را در پس این حرفها میزنی که من الان میخواهم از زیر زبان تو بکشم تو ارتباط خودت با خدا چگونه است؟
خیلی زیاد خوب .
*یعنی همه چیز را از خدا خواستی؟
فقط آنچه که او برای من مصلحت بداند من در مسیر آن قرار میگیرم . بدون شعار ثابت شده است. تو سابقه زندگی منو خوب می دانی . میدانی از کدام منطقه به دنیا آمدهام . من از 7 سالگی بدون اینکه فهم انتخاب مسیر داشته باشم میروم در جلسات قرآن شرکت میکنم. در کانون آموزش قرآن و تجوید در 7 سالگی مقابل میکروفون قرار میگیرم بدون اینکه من بخواهم. همینطور هر سال تا سال 57 من در اعیاد مختلف مقابل میکروفون، در مواجه با مردم بودم. این فرمان فرمان الهی است. در ذات من میگذارد خدا. من هر چه دارم از قرآن و ماه قرآن دارم.
بعد از 18 سالگی از این کار فاصله میگیرم ، چون دیگر انقلاب اسلامی میشود و همه جا قرآن خوان هست. همه بچهها مومن میشوند. من زمان شاه پای جلسه قرآن بودم ،سال 47 تا 57 . از این زوایه که زندگی مرا بررسی کنی درخواهی یافت که چنین عاقبتی برای من طراحی شده است. من اصلا با میکروفون آشنا شدم. در فاصله 20 سالگی تا 30 سالگی به شغلی دیگر مشغول می شوم و در 31 سالگی من را میآورند تلویزیون. آقای صالح نیا میگوید تو بیا تو صدات قیافهات کاراکتر تو میخورد به این شغل .در صورتی که اجرا و گویندگی اصلا شغلم نبود. اصلا این فکر را نمیکردم. عکس ماجرا را هم میبینید. دوستان ما همگی نمیگویند پارتی؛ ولی دنبال راهکار ورود بودند.
*الان اگر بخواهی پیشنهادی بدهد مدیر گروهی یا یکی از تهیه کنندگان تلویزیون دوست داری چه برنامهای خودت اجرا بکنی؟ این برای من مهم است.
من چون خودم برنامههای جذب مخاطب را که به آن اعتقاد دارم که مسابقه است. برگزاری مسابقه یکی از برنامههایی هست که مخاطب را جذب میکند چون در آن دخالتمستقیم دارد. مخاطب میآید در بازی شراکت میکند. من دوست دارم مردم را مشارکت بدهم. مسابقه تلفنی برای من خیلی جالب است . من در برنامهام خیلی به مردم احترام میگذارم. مثلا با اینکه مصاحبه محور باشد تا ضریب فان بودن و سرگرم کنندگی افزایش یابد. من اعتقاد دارم در مدل برنامه زنده، ما میهمان مردم هستیم نه ما میزبان مردم.
حتی مجریان شبکه های مهم دنیا مثل بی بی سی و سی سی ان اشتباه میکنند، میگویند به برنامه ما خوش آمدید! مجری به خانه مردم میرود. اگر آنها از ما خوششان نیاید ما را بیرون میکنند. با فشار یک شاسی ما مهمان مردم هستیم. مردم میزبان ما هستند من دارم خودم را در دل میزبانم جا میکنم. لباس خوب بپوشم، عطر خوب بزنم، حرف خوب بزنم، تا مخاطبم من را بپذیرد. تلویزیون در بهترین نقطه خانه همیشه قرار دارد.
من میگویم ما میهمان خانه مردم هستیم طوری باید خانه مردم برویم که مردم ما را بپذیرند. از لحاظ اخلاقی، ظاهری، شخصیتی و از لحاظ آن که حامل چه پیامی هستیم. مردم ما نه، مردم ما شاید... اما مردم کل جهان دوست ندارند کسی از بالا به آنهانگاه کند. این سیاست من است هر چه از مردم پایینتر باشی یعنی این که ... شما بهتر از من هستید، ما به شما احتیاج داریم، از شما یاد میگیریم و.... کلا خصوع واقعی نه نمایشی، مردم را به مجری علاقه مند می کند.
هر چه در زندگی دارم از قرآن و ماه قرآن دارم/آقایان دولتمردان و نمایندگان خانه ملت وجدان دارید؟!
بهمن یک چیزی برای من خیلی جذاب هست چقدر پول لباس میدهی تو یکی از مجریان پر لباس تلویزیون هستی یعنی من هیچ وقت ندیدهام که دو برنامه یک لباس بپوشی. آمار تو را گرفتهام در طول یک ماه هیچ وقت یک دست کت و شلوار تکراری نپوشیدی.
وقتی برنامهات هر شب اجرا میشود تو نمیتوانی قانوناً یا منطقا دو شب پشت سرهم با یک لباس بروی چون میگویند این برنامه دیشب بود.
خیلی جواب خوبی بود
من خیلی اهل اسراف در البسه و پوشاک نیستم. ولی من همان پیراهن و کت که تعداد مشخصی را دارد طوری می پوشم که به نظر میرسد تغییری کرده است. ما بایستی تنوع در لباس را داشته باشیم. خب یک سیاستی هم هست که ما برای یک ماه ده دست کت و شلوار داشته باشیم و اتفاقا این ده دست را مثلا با پیراهن های متفاوتی می پوشم .
******برای حمایت از تولید ملی فقط لباس ایرانی میپوشم
پس زیاد نیست اینها خودت طراحی خود توست.
بله فکر میکنم که این کت را با این پیراهن بپوشم یا این پیراهن را با این کت بپوشم، اگر ایستاده باشم با این شلوار بپوشم.... یا ست کامل کت شلواری کامل باشم. سعی میکنم تنوع در لباس را ایجاد کنم خیلی عادی و عامی نه گران قیمت.من افتخار می کنم که برای حمایت از تولید ملی، فقط لباس ایرانی میپوشم و سعی میکنم و تلاش میکنم با رنگ تلویزیون، تصاویر خوش رنگ و لعاب مجری مرتب، فون زده، نور پردازی خوب، رنگ لباس روشن قشنگ، مردم را شاد کنم. خب ما دنبال جذب مخاطب هستیم و بخشهای مختلفی هم این را کمک میکند برای جذب مخاطب همانطور که به تو گفتم تصویر و اسلاید خوب مجری صدای خوب مجری لباس پوشیدن آن دکور خوب و مطالب مهم و مفیدی که میتواند برای مردم مفید باشد. چند چیز زیادی هست که خیلی زیاد هست که میتواند باعث جذب مخاطب میشود.
هر چه در زندگی دارم از قرآن و ماه قرآن دارم/آقایان دولتمردان و نمایندگان خانه ملت وجدان دارید؟!
*در مورد کاستی بودجه سازمان نظر خاصی داری؟
دولتمردان یعنی آن کسانی که در این زمینه نقش دارند فقط اعضای قوه مجریه نیستند.بودجه ای را مصوب کنند که در شان رسانه ملی یک کشور باشد. واقعا دولتی ها تصور میکنند که بودجه مصوب برای صدا و سیما هرز می رود. آنها جای یک دوبلور نیستند که با کلی هزینه رفت و آمد شاید در ماه کمترذ از یک میلیون تومان درآمد داشته باشد و این درآمد فقط از جانب صدا و سیما تامین می شود. جای مجریان تلویزیون نیستند. من فقط از دولتمردان میخواهم یه کم رحم داشته باشید ما هم زن و بچه داریم ما هم زندگی داریم. آقایان دولتمردان و نمایندگان خانه ملت وجدان دارید؟!
من دلم برای بعضی همکاران دوبله آتش میگیرد. تصور کن مثلا اگر 10 بار برای دوبله بره سازمان برای هر جلسه ، روزی 40 تومان میگیرد که درآمدش در ماه میشود چهارصد هزار تومان، کجا مینشیند اجاره خانه او چقدر هست؟ زن او چقدر خرج دارد؟ آیا زن او کار میکند؟ هر دو با هم جمعاً دو میلیون درآمد داشته باشند اجاره خانه آنها چقدر هست؟ خب بیاید ببیند چقدر سختی برای زندگی آنها میکشد؟ آیا اندازه خرج او را میدهیم؟ حق زحمت او را میدهیم؟ زن و بچه، اجاره خانه، لباس و خیلی چیزهای دیگر ...چطور میشود او را تقویت کرد؟
انتهای پیام/