زیستن با انقلاب، تجربهی زندگی استاد حمید سبزواری
حمید سبزواری جزء معدود هنرمندانی بود که نسبت به جامعهی بیرمق عصر خفقان پهلوی احساس تعهد مینمود و هنر خود را با آرمانگرایی گره زده بود.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،حسین آقا ممتحنی، معروف به حمید سبزواری، ستارهای درخشان در آسمان شعر و ادب انقلاب اسلامی است که «پدر شعر انقلاب» لقب گرفته است. وی در روز شنبه 22 خرداد 1395، در سن 91سالگی از جهان دیده فروبست. ویژگی برجستهی استاد سبزواری دارایی همزمان هنر شاعری و تعهد قوی به انقلاب بود. حضور این دو مؤلفه در وی نهتنها او را از سایر شاعران زمانهی خود برجسته نمود، بلکه بارها تحسین مقام معظم رهبری را برانگیخت؛ تا جایی که رهبری در پیام خود بهمناسبت درگذشت استاد حمید سبزواری فرمودند: «این نام ماندگار و پرافتخار، یادآور تلاش ارزندهی هنرمندی سختکوش و شجاع در پشتیبانی از انقلاب در عرصهی شعر و ادب است. حمید سبزواری، صریح و ثابتقدم و موقعشناس، هنر والا و فاخر خود را به خدمت گرفت تا انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن را از جنبهی اثرگذار شعر روان و جذاب، تغذیه و تأمین کند.»
ویژگیهای هنری آثار استاد سبزواری
ایشان که اهل سبزوار بودند، سبک شعری خود را سبک خراسانی قرار داده بودند. اشعار ایشان در قالبهای غزل، قصیده، تصنیف و ترانه جای میگیرد. برخی از این اشعار بسیار موزون هستند و بهخوبی اوزان شعر را رعایت میکنند. شعرهای عاشقانه با اشارات اجتماعی را میتوان در کارنامهی هنری این شاعر پرآوازه در دهههای سی و چهل شمسی، که دوران خفقان پهلوی است، دید. روح لطیف و استفاده از اشارات زیبا در اشعار، قریحهی شاعر را بهخوبی نشان میدهند، اما آنچه این استاد فقید را کمنظیر مینماید، استفاده از عبارات و لغات بدیع است که فضای فرهنگی جامعه را با ارائهی عبارات جدید تغییر میدهد و روح ساکن جامعه را به حرکت درمیآورد. توانایی سبزواری در استفاده از لغات، تحسین رهبری را نیز در پی دارد: «ایشان شاعر بسیار خوبی هستند؛ یعنی هم قریحهی شعری خوبی دارند و هم مضمونساز هستند، هم تسلط بر لفظ و گسترهی میدان واژگانی دارد و هم از واژگان فراوانی استفاده میکند.»
حمید سبزواری و تهعد به انقلاب
فضای هنری کشور علیالخصوص در زمینهی شعر و ادبیات، همیشه آماج تفکرات لیبرال و غیرمتعهد بوده است. فضای روشنفکری ایجادشده در زمان پهلوی، شاعران بسیاری را نسبت به اتفاقات پیرامونی بیاعتنا کرده بود، اما حمید سبزواری جزء معدود هنرمندانی بود که نسبت به جامعهی بیرمق عصر خفقان پهلوی احساس تهعد مینمود و هنر خود را با آرمانگرایی گره زده بود. جریانسازی صورتگرفته توسط وی و تربیت شاگردانی در مکتب شعر متعهد، تأثیری بهمراتب بزرگتر از شعرهای سرودهشده توسط استاد سبزواری بههمراه داشت.
مقام معظم رهبری در اینباره میفرمایند: «ایشان هنر را در خدمت مردم و انقلاب و در خدمت بصیرتافزایی قرار داده است و این خیلی مهم است. آقای حمید سبزواری در آن دورانی که یک جریانی بهعنوان روشنفکری هنر در مقابل انقلاب قرار گرفت و از معارضین و مزاحمین انقلاب حمایت کرد و عدهای در کوچهوبازار با ادعای روشنبینی و روشنفکری مردم را کشتند، کاسب را کشتند، روحانی را کشتند، دانشجو و رهگذر را کشتند و آن جریان مدعی روشنفکری نهتنها حرفی نزد، بلکه حمایت هم کرد، در یک چنین شرایطی، آقای حمید سبزواری در میدان بود و با همهی وجود ایشان هر کار در حوزهی گفتن و سرودن توانست، انجام داد و این مهم است.»
حمید سبزواری موضعگیریهای زیادی در وقایع پیش از انقلاب و تعیین خط و مرزهای عقیدتی خود با منحرفین داشتهاند، اما بررسی اشعار سرودهشده توسط ایشان، الگو و ترسیم مطلوبتری از هنر متعهد ایشان است.
زیستن با انقلاب
تقارن عمر استاد سبزواری و وقایع مهم قرن معاصر، این فرصت را به ایشان داد که با جریان عظیم مردم به رهبری امام خمینی، همراهی نمایند؛ بهطوریکه مقام معظم رهبری در پیام خود بهمناسبت درگذشت استاد سبزواری میفرمایند: «با انقلاب زیست و برای اسلام و انقلاب سرود و وفادارانه در کنار انقلاب ماند.» در ادامه به بررسی زیست استاد سبزواری با انقلاب میپردازیم.
حمید سبزواری موضعگیریهای زیادی در وقایع پیش از انقلاب و تعیین خط و مرزهای عقیدتی خود با منحرفین داشته است، اما بررسی اشعار سرودهشده توسط ایشان، الگو و ترسیم مطلوبتری از هنر متعهد ایشان است. به نظر میآید اولین شعری که ایشان در واکنش به فضای سیاسی دوران خود میسرایند، اعتراض به واگذاری امتیاز نفت به کنسرسیوم است که ایشان انتقاداتی را به فضای خمودآلود جامعه مطرح مینمایند:
بر فلک یک نقطهی روشن نمیبینم چرا؟
زان همه روشنگران یک تن نمیبینم چرا؟
جز سیاهی، جز تباهی، جز مناهی، جز ستم
گر به جا مانده است چیزی، من نمیبینم چرا؟
در دیار ما مگر شیطان حکومت میکند؟
وای من، جز نقش اهریمن نمیبینم چرا؟
دومین مبارزهی ایشان از جنس شعر با حزب توده است. ایشان در مبارزهی خود با حزب وارداتی توده، که فضای فکری و ادبی جامعه را در اختیار داشت، شعر زیر را سرودهاند:
آنان که انحطاط وطن آرزو کنند
یاران ظاهرند که کار عدو کنند
بر سینه سنگ توده زنند از برای خویش
شاید ازین معامله آبی به جو کنند
خواهند تا که با کمک حرفهای پوچ
صد نیشتر به پیکر ایران فروکنند
خواهند در لفافهی تعدیل کار و مزد
کاخ امید ما همه را زیرورو کنند
این خائنان پست ندارند آبرو
کی بهر ما و تو طلب آبرو کنند
پدر شعر انقلاب، اشعار مذهبی بسیاری را نیز سروده بود و به همین دلیل، اشعار وی مورد استقبال انجمن حجتیه قرار گرفته بود، اما عیان شدن ضدیت سبزواری با پهلوی موجب شده بود تا این فرقهی منحرف از وی جدایی گزیند. در این رابطه حلبی، مؤسس انجمن حجتیه، به مخالفت با وی برخاسته و گفته بود: «ما بنا نداریم با این بابا [شاه] دربیفتیم.»
با علنیتر شدن مبارزات علیه رژیم سفاک شاهنشاهی، مبارزات حمید سبزواری نیز علنیتر شد. وی با سرودن «خمینی ای امام» و آمادهسازی گروه سرود آن در خانهای در پشت کاخ نیاوران، مبارزهی خود را به حد اعلا رسانده بود. شهید بهشتی با شنیدن شعری که استاد سبزواری برای «شهدای انقلاب» گفتهاند و درحالیکه هنوز هیچ خبری از «22بهمن» و «جمهوری اسلامی» نیست، به استاد میگوید: «آقای حمید شعر برای جمهوری بگویید. به جدم ما پیروز خواهیم شد. شما، آقای حمید برای جمهوری اسلامی شعر بگویید.» وی پس از پیروزی انقلاب، شعر «بانگ آزادی» را به ملت پیروز تقدیم کرد:
«این بانگ آزادی است، کز خاوران خیزد/ فریاد انسانهاست، کز نای جان خیزد/ اعلام توفانهاست، کز هر کران خیزد/ آتشفشان قهر ملتهای دربند است/ حبلالمتین تودههای آرزومند است/ اللهاکبر، خمینی رهبر» البته این اشعار پایانی متعهدانهی وی نبود. اردیبهشت 58 با شهادت استاد شهید مطهری توسط گروهک فرقان، استاد سبزواری شعر زیر را در رثای معلم شهید میسراید و تحسین امام را در پی میآورد:
ای مجاهد شهید مطهر
مرتضی را چون آیینه مظهر
ای شهید ره حکمت و علم
خون تو حافظ دین و دفتر
و...
استاد سبزواری بهگفتهی خود، تحتتأثیر حالات شاعرانه، به الهام از رزمندگان پیروز در فتح خرمشهر دست مییابد و در ضمن حضور در جبهه، سرود «خجسته باد» را میسراید:
از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما
جاودانه شد از فروغ سحر پگاه ما
صبح آرزو دمیده از کرانهها
شاخههای زندگی زده جوانهها
این پیروزی خجسته باد این پیروزی
در میانهی اتفاقات اوایل انقلاب، استاد سبزواری کشورهای مظلوم و محروم منطقه را فراموش نمیکنند و اعتقاد خود به انقلاب اسلامی را در فراتر از مرزهای جمهوری اسلامی جستوجو میکنند:
جانان من! برخیز بر جولان برانیم
زانجا به جولان تا خط لبنان برانیم
آنجا که جولانگاه اولاد یهوداست
آنجا که قربانگاه زعتر، صور، صیداست
آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد
آنجا که هر کویاش غمی بنهفته دارد
جانان من! اندوه لبنان کشت ما را
بشکست داغِ دیرِ یاسین پشتْ ما را
جانان من! برخیز، باید تا جبل راند
حکم است، باید باره بر دشت امل راند
… باید ز آل سامری خیبر گرفتن
مرحب فکندن، خیبری دیگر گرفتن
باید به مژگان رُفت گَرد از طور سینین
باید به سینه رفت زینجا تا فلسطین
سرودن اشعاری اینچنین، حمید سبزواری را به چهرهی بینالمللی در شعر مقاومت تبدیل کرد.
جلسات مقام معظم رهبری با شاعران، یکی از حلقههای شعری بود که استاد سبزواری بهصورت دائم در آن شرکت میکردند و آخرین حضور ایشان در این جلسات در مراسم دیدار شاعران با مقام معظم رهبری بود که در تاریخ دهم تیرماه 1394 برگزار شد. ایشان در شعر هم دغدغههای انقلاب را رها نکردند و با اشاره به اصل استکبارستیزی انقلاب اسلامی، شعر زیر را قرائت نمودند:
خوشنشینان ساحل بدانند
تا که دریاست این شور و حال است
چشم سازش ز دریا ندارند
سازش موج و ساحل محال است
منبع:برهان
انتهای پیام/