گفتگوی متفاوت با محسن پیرهادی عضو جوان شورای شهر تهران
هفته نامه نماینده در کافه گپ این هفته خود به مناسبت روز جوان سراغ «محسن پیرهادی» رفته است و از زیر و بم زندگی شخصیاش گفته است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، هفته نامه نماینده در کافه گپ این هفته خود به مناسبت روز جوان سراغ «محسن پیرهادی» رفته است و از زیر و بم زندگی شخصیاش سؤال گفته است. صحبت های این عضو جوان شورای شهر تهران که چندان دور از حال و هوای زندگی نسل جوان نیست، بسیار شنیدنی بود.
در دوران جوانی در چه حال و هوایی بودید و بیشتر به چه کاری مشغول بودید؟
من عموماً دوران جوانیام خیلی زود سپری شد. یعنی از 20 سالگی به صورت جدی سرکار رفتم و 22 سالگی مدیر بخشی در ارشاد شدم. یک برههای هم در سال 85-86 معاون شهردار منطقه شدم بعد از یک سال در ارزیابی عملکرد معاونتم در شهر تهران نمونه شد. علت آن هم این بود برای کارم بسیار زمان و انرژی میگذاشتم. امروز نیز بیشترین تفریح من کار کردن و موفقیت در آن است.
در دوران تحصیل اهل درس بودید؟
من درس خواندنم، متغیر بود. یک دورههایی بسیار درس خوان بودم، یک مقاطع تحصیلی کمتر. در دوران ابتدایی و راهنمایی بیشتر از دبیرستان و مقاطع فوق لیسانس و دکتری بیشتر از لیسانس درس میخواندم.
چطور با همسرتان آشنا شدید و وسیلة ازدواجتان فراهم شد؟
ما رفت و آمد خانوادگی داشتیم. یعنی پدرم با پدر همسرم قبل از انقلاب دوست بودند و هر دو خانواده به خوبی از هم شناخت داشتند؛ از اینرو سال 79 به خواستگاری رفتیم.
مراسم عروسیتان به چه شکل بود؟
عروسیمان برای نزدیکی به خانة پدریم در سالنی معمولی در برگزار شد. در آن زمان در حد عرف جامعه بود و خیلی تشریفاتی نبود، یک یا دو نوع غذا هم بیشتر نبود.
در آن زمان شما چند سال داشتید و همسرتان چند ساله بودند؟
من خیلی زود ازدواج کردم، من 20 و همسرم نیز حدود 18 سال داشت.
ملاکتان برای انتخاب همسر چه بود؟
برای من تدیّن خودشان و شناخت از خانواده اهمیت بسیاری داشت.
مهریه همسرتان چقدر بود؟
14 سکه بهار آزادی بود البته این پیشنهاد خانواده ما بود و خانواده همسرم 5 سکه به عنوان مهریه پیشنهاد دادند.
با توجه به اینکه زود ازدواج کردید آن زمان شاغل بودید؟ وضع زندگیتان به چه شکل بود؟
بله، من خیلی زود سر کار رفتم و درآمد داشتم. پدرم برای شروع زندگی یک آپارتمان کوچک 60 متری یک خوابه به ما دادند. در کل چه آن زمان که اوایل زندگی مشترکمان بود، چه الان خرج زندگیمان چندان زیاد نیست. من و همسرم چه در خرید پوشاک و چه لوازم زندگی اهل تغییر و تحول نیستیم. مثلاً یک لباسی که خریدهایم تا خراب و فرسوده نشود، لباس نو نمیخریم. این جدای بحث این است که اصلاً پولی برای خرید داریم یا نه حتی اگر هم پول داشته باشیم روش زندگیمان این گونه است.
تحصیلات همسرتان چیست، شاغل هستند؟
ایشان لیسانس ادبیات فارسی دارند و خانهدار هستند. هم خودشان تمایل به اشتغال نداشتند هم من
شما چند فرزند دارید؟
دو پسر دارم. پسر بزرگم علی 10 سال دارد و پسر کوچکم محمد تقریباً 4 سالش است.
عموماً اوقات فراغت با فرزندانتان را چگونه سپری میکنید؟
یکی از ایرادات بزرگ من این است که به دلیل مشغلههای زیاد به خانوادهام کم میرسم. به هرحال شوخیهای پدر و پسری داریم یا با هم بیرون میرویم اما چندان در خدمت خانواده نیستم. به دلیل آنکه بسیار درگیر مسائل جاری کارم شدهام و این یکی از مشکلات من است.
در کل چقدر روی فرزندانتان شناخت دارید و فکر میکنید آنها شما را چگونه پدری میبینند؟
به نظرم رابطهام با پسرانم خوب است. درست است که کم در خدمتشان هستم اما رابطة خوبی داریم و فکر میکنم پسرهایم دوستم دارند. گاهی گلایه میکنند که بیشتر کنارشان باشم من هم همیشه حق را به آنها میدهم.
چقدر اهل خرید هدیه برای همسرتان هستید و فکر میکنید چه هدیهای ایشان را خیلی خوشحال میکند؟
برای مناسبتهای مختلف اگر یادم بماند حتماً هدیهای میخرم اما متأسفانه خیلی مواقع یادم نمیماند. فکر میکنم همین که بدانند من به یادشان هستم، مهم است. گاهی ممکن است یک شاخه گل که میخرم به اندازة یک سرویس طلا برای ایشان ارزش داشته باشد البته به این معنی نیست که من هدیه سرویس طلا میخرم(خنده) منظورم این است کلاً ارزش ریالی و مادی هدیه برای همسرم اهمیت ندارد.
در کارهای منزل به همسرتان کمک میکنید؟
خیلی کم. عموماً نیستم که کمک کنم و زمانهایی هم که هستم همسرم میدانند من چقدر خستهام. به من کار نمیدهند و نمیگذارند کاری انجام بدهم.
آشپزی بلد هستید؟
آشپزی به آن معنا نه در حد گاهی صبحانهای آماده میکنم یا چایی دم میکنم.
اگر وقت خالی داشته باشید، عموماً به چه کاری مشغول میشوید؟
وقت خالی ندارم(خنده) شاید تلویزیون ببینم یا در شبکههای اجتماعی سرگرم شوم. گاهی هم با بچهها و خانمم بیرون یا مهمانی میرویم.
خیلی وقتتان را در شبکههای اجتماعی میگذارید؟
خیلی زیاد بود اما احساس کردم که وقتم را میگیرد؛ از اینرو تمرین کردم گوشیام را زمین بگذارم تا مدت زمان کمتری مشغول شبکههای اجتماعی باشم.
اهل ورزش کردن هم هستید؟
قدیمترها شنا میرفتم و رزمی کار میکردم اما الان تنها کمی پیادهروی میکنم. در کل قدیمترها زندگی بهتری داشتم(خنده)
در خانه چقدر اهل عصبانیت هستید و اگر عصبانی شوید چه میکنید؟
خیلی کم و به ندرت در خانه عصبانی میشوم. در محیط کار ممکن است گاهی عصبانی شوم اما در خانه نه.
هر دو نفر در اوج تفاهم هم که باشند در زندگی مشترکشان اختلافنظر و دعوا پیش میآید، شما عموماً چگونه این اختلافات را حل میکنید؟
عموماً با همدیگر صحبت میکنیم. همسرم بسیار آدم صبوری است و اختلافهایمان تا به امروز آن قدر حاد نشده است که با صحبت حل نشود.
صحبت آخری اگر دارید بفرمایید؟
به عنوان جوانی که در حال حاضر 35 سالم است. توصیهام به هم نسلیهای خودم و جوانان این است زندگی را سخت نگیرند. باید به دنبال دل خوش بود و میشود بدون گناه و معصیت این کار را دنبال کرد.
انتهای پیام/