درد هرگز عادی نخواهد شد چون، من زینب گونه پرستارم
وقتی بتوانی در کنار حقوق کم، فشار کاری بالا، ساعات کاری زیاد، استرس و فشار عصبی، آرام، مهربان و دغدغهمند به درد مردم واکنش نشان دهی، میشوی پرستار؛ شخصی که شایسته است در روز میلاد حضرت زینب (س) به او تبریک ویژه گفت.
به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم، دکتر سید علی ریاض معاون حقوقی و امورمجلس سازمان نظام پزشکی در یادداشت اختصاصی که در اختیار تسنیم قرار داد آورده است: عادی شدن؛ این بزرگترین آسیبی است که هر شغلی را تهدید میکند. آغاز هر شغلی به طور عمومی با دقت، توجه، حساسیت و رعایت اصول تخصصی آموزش دیده در خصوص آن شغل همراه است اما با گذشت زمان از حساسیتهای اولیه کاسته میشود و همان شغلی که روزهای اول با دقت انجام میشد، روندی روزمره پیدا کرده و گاهی به شدت کسل کننده میشود.
در این میان صاحبان بسیاری از شغلها با ارباب رجوع ارتباط مستقیم دارند و کاری که ارباب رجوع شاید یک بار در عمر خود با آن سر و کار پیدا کند را یک کارمند در روز دهها و حتی صدها بار انجام میدهد؛ پس تسلط کارمند بر کاری که انجام میشود همانقدر عادی است که عدم تسلط ارباب رجوع بر آن.
اما کار برخی از مردم با درد و رنج گروهی دیگر از آنها سر و کار دارد، سر و کاری همیشگی. تصور کنید حال مادری که فرزندش تب کرده، حال پدری که پسرش تصادف کرده، دختری که مادرش برای نخستینبار عمل جراحی شده، اضطراب همراه بیماری که سِرم بیمارش به اتمام رسیده و او نمیداند باید چه کند، حال پدری که در انتظار به دنیا آمدن فرزندش است و ... همه این اتفاقها شاید چند بار در زندگی عده بسیار زیادی از مردم اتفاق بیفتد اما برای یک عده کم، هر روز این اتفاقها تکرار میشود و همین تکرار یعنی خطر عادی شدن درد و رنج عده زیادی برای عدهای کم.
شاید افراد زیادی در تمام عمرشان سر شکسته، پوست شکافته شده و نیازمند بخیه، خونریزی شدید، مریض در حال مرگ، نفسهای به شماره افتاده و خیلی دردها و رنجهای دیگر را ندیده باشند اما پرستارها هر روز و هر ثانیه این صحنهها را میبینند و اگر قوی نباشند، اگر تحمل نداشته باشند، اگر خونسردی خود را حفظ نکنند نمیتوانند به داد بیمار برسند.
اما مسئله به همین جا ختم نمیشود. درست است که آرامش رمز اول کار هر پرستاری است و یقیناً یک پرستار در مواجهه با بیمار متوجه میشود که وضعیت او چه قدر وخیم است و کارهای لازم در این زمینه را انجام میدهد اما بیمار به چیزی بیش از این نیاز دارد. به همدردی و دریافت آرامش.
از سوی دیگر اما هر بیماری در کنار خود چند همراه دارد، همراهانی مضطرب و نگران که حتی ممکن است شُک عصی شدیدی را تجربه کرده باشند و تنها خواستشان این است که به بیمارشان رسیدگی شود؛ «فوراً». اما یک پرستار با آرامش کامل در کنار بیمار آنها ظاهر میشود و بدون توجه به فریادهای بیمار کارهای اولیه و اقدامات لازم را انجام میدهد و میرود تا کار خود را ادامه دهد.
حال و روز مریض و همراهان وی هنگام مواجهه با چنین صحنهای چگونه باید باشد. حال همراه بیماری که به اضطراب خود را به پرستارها میرساند و میگوید حال مریضش خوب نیست و میشنود که برو میآییم اما ...، حال مریضی که هر لحظه درد امانش را بریده و پرستار با آرامشی عصبی کننده میگوید مسئله مهمی نیست؛ حال همراهان بیماری که نمیدانند وضع مریضشان چگونه است و تنها کلمهای که میشنوند این است «اینجا بیمارستان است سرو صدا نکنید».
اینجاست که باید ترسید از اینکه مبادا درد و رنج مردم عادی شود. در هر شغلی عادی شدن کار یعنی به نوعی تخصص، اما در پرستاری عادی شدن کار یعنی مرگ محبت. اصلاً پرستاری یعنی مهربان بودن، برای انسان مهربان درد و رنج هرگز عادی نمیشود.
برای یک پرستار هرگز نباید درد عادی شود، حقوق کم، فشار کاری بالا، استرس کار، فشار زندگی همه و همه هست، به شدت هم هست برای پرستاران بیش از سایر اقشار چنین فشارهای خرد کنندهای هست اما پرستاری یعنی زینبوار بودن. هر پرستاری باید تلاش کند نه درد که محبت برایش عادی و روزمره شود، دلداری دادن، آرامش بخشیدن، اطمینان دادن از اینکه به بیمار به خوبی رسیدگی میشود، عادی میشد.
ای کاش زینب وار بودن همیشگی میشد. آرامش در کنار محبت، مداوا و مدارا. پرستاران عزیز زیر سایه محبت اهل بیت(ع) رهرو زینب(س) باشید. ان شاء الله
انتهای پیام/