از تئوریزه کردن اقتصاد لیبرالی تا مدیریت سیبزمینی!
نمیدانم کدام خدا پدر بیامرزی یا دوستی به وزیر راه و شهرسازی چنین القا کرده است که او وزیر کابینه نیست و تئوریپرداز است و باید به جای عملیات اجرایی و برنامهریزی در حیطه فعالیت خود به تئوری پراکنی بپردازد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، از تئوریزه کردن اقتصاد لیبرالی تا مدیریت سیبزمینی!نمیدانم کدام خدا پدر بیامرزی یا دوستی به وزیر راه و شهرسازی چنین القا کرده است که او وزیر کابینه نیست و تئوریپرداز است و باید به جای عملیات اجرایی و برنامهریزی در حیطه فعالیت خود به تئوری پراکنی بپردازد و حتی دیگر اعضای کابینه نیز باید به حرفهای او گوش کنند، البته شاید اشکال در اتاق بازرگانی دورههای قبل باشد که به برخی در مقام مشاور (تأکید میکنم مشاور و نه وزیر) پول میدهند تا در حوزههای اقتصادی سرگرم باشند.
بگذریم! همین چند وقت پیش بود که وزیر راه و شهرسازی برای بانک مرکزی و بازار پولی - بانکی تئوری ارائه داد و اکنون نیز وظیفه خود را برای نهادینهسازی اقتصاد لیبرالی در اقتصادی که 80 درصد آن دولتی است، تعریف کرده است و طنز تلخ این قضیه هم مقام اجرایی این مسئول است که دیگر نه یک مشاور مطالبهگر بلکه یک مدیر بلندپایه اجرایی است! البته واضح و مبرهن است که حرف زدن هیچ تعهدی برای هیچ مسئول دولتی نیاورده، لذا موجسازی مکرر برای انحراف افکار عمومی و فراموشی مطالبهگری وعدههای داده شده نیز سبکی متداول است اما بالاخره این تلنبار مطالبات به کجا خواهد انجامید؟
راستی بازار مسکن چطور است؟ آیا رکود مسکن در امریکا به دخالت دولت نینجامید؟ افزایش عوارض بزرگراهها، افزایش قیمت بلیت هواپیما، قیمت قطار و... آزادسازی اقتصاد است؟
2/5 سال از عمر دولت یازدهم گذشته و با شعارهای اقتصادی به روی کار آمده اما دریغ از یک عملیات و طرح اجرایی در حوزه بازارهای چهارگانه!
برای آینده 8/5 میلیون کارمند دولت و اعضای مدعی برنامهریزی به غیر از خدمات اداری که برای هر کدام از آنها تعرفه تعیین شده و پول آن را از مردم میگیرند، چه کردهاند؟
مدعیان اقتصاد لیبرالی در این 2/5 سال تنها با تصمیمات آنی در حوزه پولی و بانکی و تعیین نرخ سود بالا به حبس منابع و فربهتر کردن سیستم بانکی پرداخته و دائم به جای اجرای کار به سخنرانی و تئوریپردازی مشغولند. آیا ورود به بازار تعیین نرخ سود ونگه داشتن آن در نرخهای بالا چیزی جز تصمیم دولتی با پرچم لیبرالی و تضعیف اقتصاد است؟
آیا ورود به فروش قسطی خودرو اقتصاد لیبرالی است یا دخالتهای دولتی؟
اجازه دهیم تئوریپردازی در حوزه اقتصاد را اقتصاددانان و البته در تعامل اتاق فکر نظام که همان مجمع تشخیص مصلحت است انجام دهند که داده و درست یا غلط سیاستهای اقتصاد مقاومتی را تبیین کرده است و نقد و بسط این نظریه را به نخبگان متخصص این حوزه واگذار کنیم و دولت و اعضای کابینه نیز به دنبال مأموریت تعریف شدهشان برای اجرایی شدن آن برنامهریزی و ورود پیدا کنند.
اجازه دهیم هر کسی در جایگاه خود بر مأموریت محوله خود متمرکز شود و در آن حیطه کارنامهاش را محک بزنیم. بدیهی است در پایان عمر دولت کسی از آقای آخوندی یا سایر اعضا نخواهد پرسید چند هزار سخنرانی در حوزه اقتصاد لیبرالی انجام دادهاید بلکه از آنها خواهند پرسید، برای بیکاری چه کردید؟ برای افزایش قدرت خرید مردم چه برنامهای داشتهاید؟ برای مشکل مسکن و رکود بازار مسکن چه کردهاید؟ چرا تولید به این روز افتاده و چرا استراتژی تولید منجر به خاک کردن هزاران تن سیبزمینی شد؟
البته نگارنده فارغ از نگاه سیاسی به طرح این سؤالات، آرزو میکند جواب این سؤالات به همراه این سخنپراکنیها در پایان عمر دولت همگی مایه مباهات هر ایرانی باشد و رضایت عمومی را به همراه داشته باشد ولی حتی در صورت تمایل به تحقق تئوریهای عجیب در اقتصاد ایران باید در عمل آن را اجرا کنیم و بدانیم که با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود. ما وقتی با وجود بیش از 80 هزار نفر کارمند در جهاد کشاورزی حتی توان برنامهریزی برای تولید سیب زمینی و پیاز نداریم و مطمئناً سال بعد با واردات سیبزمینی مواجه خواهیم شد، باید بیش از آنکه به فکر لیبرالیزه کردن اقتصاد باشیم به فکر بهبود مدیریت اقتصاد و بهرهوری باشیم، به فکر کوچکسازی بدنه ناکارآمد دولت باشیم و به دنبال اعمال مدیریتی باشیم که لااقل بدانیم دولت چقدر بدهی دارد!
باور کنیم مقدمات بهبود وضعیت اقتصاد نه با افزایش گرانی و تورم دستساز و نه با تئوریپردازیهای مدیران ارشد قوه مجریه محقق خواهد شد بلکه کارآمدی مدیریتی و به کارگیری نیروی سازمانی در حیطه مدیریتی است که توسعه را فراهم خواهد کرد.
منبع: جوان
انتهای پیام/