دوگانگی هستهای اوباما در قبال ایران و رژیم صهیونیستی
خبرگزاری تسنیم: یک تحلیلگر عرب نوشت: رئیسجمهور آمریکا در حالی همچنان از فعالیتهای احتمالی ایران در حرکت بهسمت هستهای شدن عمیقاً نگران است که تجاوزها و نقض مکرر قوانین بینالمللی اتمی از سوی رژیم صهیونیستی را نادیده میگیرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه اینترنتی روزنامه رأی الیوم در مقالهای بهقلم نقولا ناصر نوشت: در حالی که "نگرانی عمیق" نتانیاهو در مورد امکان تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای ادامه دارد، وی همچنان مشغول مخفی کردن مواضع همدستانه خود در ادامه تجاوزهای رژیم اشغالگر اسرائیلی و نقض معاهده منع اشاعه هستهای است و همچنان دستیابی این رژیم به سلاح هستهای را پیشگویی توصیف میکند.
اوباما با به شکست کشاندن کنفرانس بین المللی خاورمیانه خالی از سلاحهای کشتار جمعی و با انجام معامله تسلیحاتی بهارزش 8/1 میلیارد دلار با رژیم اشغالگر اسرائیلی در اواخر می گذشته جانبداری مطلق خود و دولتش از اشغالگران صهیونیستی را نشان داده و تا حد امکان معیارهای دوگانه هستهای خود و عملکرد گزینشی و جانبدارانه خود را به دنیا ثابت کرد.
بعد از یک ماه مذاکره در نیویورک که از 27 آوریل گذشته آغاز شده، آمریکا در چالشی جدی بر ضد اجماع 191 کشور امضا کننده معاهده، بههمراه وابسته منطقهای خود یعنی کانادا در راستای حمایت از کابینه اشغالگر اسرائیلی و سلاحهای اتمی آن به عامل اصلی به شکست کشاندن کنگره بازبینی معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای تبدیل شدند، این در حالی بود که در بند آماده شده از سوی مصر در پیشنویس بیانیه پایانی تصویب نشده بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد مکلف شده بود که خواستار برگزاری کنفرانسی برای بررسی خاورمیانه خالی از سلاحهای کشتار جمعی تا قبل از تاریخ مارس 2016 شود.
این کنفرانس پیش از این قرار بود در دسامبر سال 2012 برگزار شود، اما آمریکا بهبهانه اوضاع خاورمیانه با تشکیل آن مخالفت کرد و مدعی شد که اوضاع منطقه اجازه برپایی کنفرانس را نمیدهد و نمیتوان از کنفرانسی حمایت کرد که در آن یکی از کشورهای منطقه (کشور مدنظر آمریکا رژیم صهیونیستی بود) احساس میکند که تحت فشار و انزوا قرار گرفته است.
کشورهای عربی دو مطالبه اصلی از کنفرانس داشتند: اولین درخواست از رژیم اشغالگر قدس برای امضای معاهده منع اشاعه بود و دوم نیز دعوت این رژیم برای عاری سازی منطقه خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی بود.
ادامه این روند میتواند باعث شود که کشورهای عربی چندین گزینه را پیش روی خود قرار دهند که از جمله آنها عقب نشینی دسته جمعی از معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای و مقدمه چینی برای دستیابی به تکنولوژی اتمی یا لااقل توقف مشارکت خود در فعالیتهای آژانس بین المللی انرژی اتمی در اعتراض به سیاستهای دوگانه آمریکا در موضوع تسلیحات کشتار جمعی منطقه باشد. البته این در حالی است که کشورهای عربی مانند ایران آزادی اراده و تصمیم گیری سیاسی را در اختیار داشته باشند.
در سال 2009 هلن توماس برجستهترین و کهنهکارترین روزنامهنگار آمریکایی در کاخ سفید ــ که بهعلت اظهاراتی در تأیید آرمان عادلانه ملت فلسطین که حتی برای انتشار نیز مطرح نشده بود و برخی رسانههای وابسته به لابی صهیونیستی در آمریکا آن را منتشر کردند مجبور به استعفا شد ــ سؤالی را از باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در مورد تسلیحات هستهای ناوگان رژیم صهیونیستی پرسید. وی در پاسخ به این سؤال گفت: «من نمیخواهم پیشبینی کنم». اوباما میخواست وانمود کند که کشورش اطلاعاتی در این زمینه ندارد. بدین ترتیب وی بهصورت عمد سعی کرد این راز برملا شده را که آمریکا و تمامی رؤسای جمهور آن از مدتها پیش از آن اطلاع دارند و میدانند که دستیابی رژیم صهیونیستی به تسلیحات هستهای دیگر از حد پیشبینی و پیشگویی فراتر رفته، مخفی نگه دارد.
در اوایل فوریه گذشته وزارت دفاع آمریکا یک گزارش محرمانه بهعنوان ارزیابی تکنولوژی سرنوشتساز اسرائیل و دولتهای ناتو را که در سال 1987 از سوی آکادمی تجزیه و تحلیل دفاعی آماده شده بود، از حالت محرمانه خارج کرد. این گزارش که بنا به درخواست گرانت اسمیت رئیس آکادمی پژوهشی سیاست خاورمیانه تهیه شده بود، بر وجود سلاحهای هستهای نزد رژیم اشغالگر اسرائیل تأکید میکند.
این گزارش آزمایشگاههای مطالعات اتمی در سرزمینهای اشغالی را معادل آزمایشگاههای آمریکا در لسآلاموس و لورنس لیورمور و اوک ریدج توصیف کرده است. کارشناسان این گزارش تأکید دارند که تأسیسات اتمی اسرائیل تقریباً برابر قدرت کنونی موجود در آزمایشگاههای ملی آمریکا است.
اگر بگوییم اطلاعاتی که مردخای فعنونو یهودی انگلیسی ــ مراکشی (که بعدها نام خود را به جان کروزمن تغییر داده مسیحی شد) از تأسیسات اتمی دیمونا در سرزمینهای اشغالی الآن قدیمی شده است، اعتراف آبراهام بورگ رئیس اسبق کنیست رژیم صهیونیستی در دسامبر سال 2013 در مورد وجود تسلیحات اتمی و شیمیایی در دست رژیم اشغالگر قدس، اطلاعات تازهای به شمار میرود. وی در این اظهارات سیاست مخفیکاری در مورد این تسلیحات را سیاستی تاریخ گذشته و بچهگانه معرفی کرد. این در حالی بود که چنین اتفاقی در دوره باراک اوباما صورت گرفت؛ اما وی در حالی که هجمه جهانی برای جلوگیری از دستیابی ایران به تکنولوژی هستهای و نه سلاح اتمی را دنبال میکند با معیارهای دوگانه و گزینشی و جانبدارانه هیچ اقدامی را در قبال دستیابی رژیم صهیونیستی به سلاح اتمی انجام نداد.
در حالی که ایران بنا به اعلام صریح باراک اوباما در پراگ در تاریخ 5 آوریل سال 2009 سلاح اتمی در اختیار ندارد و با وجود اینکه معاهده منع اشاعه هستهای را امضا کرده و محمود احمدی نژاد رئیسجمهور سابق این کشور در سال 2005 در سازمان ملل متحد عنوان کرد که دولت ایران آمادگی دارد با بخش خصوصی و دولتی کشورهای دیگر مشارکت جدی در اجرای برنامه غنی سازی اورانیوم در ایران داشته باشد و با اینکه این کشور حتی پروتکل الحاقی معاهده منع اشاعه هستهای را نیز از سال 2006 امضا کرده و به آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه فعالیت براساس آن را داده است، و با وجود اینکه تأسیسات غنی سازی اورانیوم ایران هیچ تجاوزی بر ضد معاهدات را ثبت نکرده و همچنان در اهداف مسالمت آمیز کار میکند و بهرغم اینکه آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در سال 2004 فتوای تحریم تولید سلاحهای اتمی و انبار کردن و استفاده از آنها را بر اساس مبانی اسلام صادر و تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران هرگز این سلاحها را در اختیار نخواهد داشت، این رفتار گزینشی آمریکا همچنان ادامه دارد و باراک اوباما همچنان به سخن خود در سال 2009 پایبند است که نگرانی عمیقی از امکان تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی دارد، چرا که دستیابی این کشور به سلاح مذکور نه تنها تهدیدی برای اسرائیل و آمریکا به شمار میرود، بلکه عامل بیثباتی عمیق در جامعه جهانی میشود و ممکن است رقابت تسلیحات هستهای را در خاورمیانه به راه اندازد. اوباما با وجود این اظهارات حتی بهصورت تلویحی اشارهای به نگرانیهای مشابه در مورد رژیم صهیونیستی نکرد که این سلاحها را در حال حاضر در اختیار دارد و معاهده منع اشاعه هستهای را نیز بههمراه هند و پاکستان و کره شمالی امضا نکرده است.
این معاهده که در سال 1968 امضا و در سال 1970 به اجرا گذاشته شده و آمریکا نیز آن را امضا کرده؛ سه خاستگاه اساسی دارد که منع اشاعه هستهای و خلع سلاحهای اتمی و استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای این سه رویکرد را تشکیل میدهد. ایران همواره به همه این رویکردها متعهد بوده، اما رژیم اشغالگر صهیونیستی تمامی آنها را نقض کرده است.
در زمانی که کمیته اسرائیلی انرژی اتمی در 13 ژوئن سال 1952 برای مدیریت دو مرکز تحقیقات اتمی در سوروکا و النقب با کمک فرانسه تأسیس شد، رژیم اشغالگر تاکنون ایده هر نوع بازرسی از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی را رد میکند، این موضوعی بود که باعث شد جان کندی رئیس جمهور اسبق آمریکا در اوایل دهه 60 قرن گذشته میلادی از اسرائیل بخواهد که دستکم بازرسی کارشناسان آمریکایی از این تأسیسات بهصورت دو بار در سال را بپذیرد و این رژیم با این درخواست موافقت کرد. اما در سال 1969 ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا و گلدا مایر نخست وزیر زن کابینه رژیم اشغالگر صهیونیستی در مورد توقف فشارهای آمریکا به رژیم اشغالگر برای امضای معاهده در مقابل تعهد تلآویو به این نکته که اولین طرف وارد کننده سلاحهای اتمی به منطقه خاورمیانه نباشد، توافق کردند. اما وقتی منابع موثق متعددی از دستیابی رژیم صهیونیستی به سلاحهای اتمی پرده برداشتند، این تعهد تغییر کرده و اسرائیل متعهد شد که اولین کشور "استفاده کننده" از این تسلیحات در منطقه نباشد.
در روز 15 ژانویه سال 2014 روزنامه گاردین انگلیس به نقل از آفنار کوهین مؤلف دو کتاب در مورد بمب اتمی اسرائیل نوشت که سیاست سکوت آمریکا همچنان ادامه دارد. کوهین این موضوع را اینچنین تفسیر کرد که در سطح سیاسی هیچ کس در آمریکا نمیخواهد با این موضوع تعامل کند، چرا که نمیخواهد صندوق پاندورا (براساس اساطیر باستانی یونانی مجموعهای از شرارتها در داخل این صندوق وجود داشته است) را بهروی خود باز کند. این موضوع از ابعاد مختلف بار سنگینی بر دوش آمریکا خواهد بود و از مردم عادی در واشنگتن پایتخت آمریکا گرفته تا باراک اوباما رئیس جمهور این کشور بهعلت ترس از تأثیرات منفی پرداختن به این موضوع بر تفاهمهای امضا شده بین آمریکا و اسرائیل، اشارهای به آن نمیکنند.
اوباما نیز در همین راستا همچنان متعهد به سرپوش گذاشتن بر ادامه نقض معاهده منع اشاعه هستهای از سوی رژیم اشغالگر قدس بوده و در اختیار گرفتن سلاح اتمی از سوی این رژیم را پیشگویی معرفی میکند، این در حالی است که قانون کمکهای خارجی آمریکا از دهه 60 قرن گذشته میلادی ارائه هر نوع کمکهای این کشور به دولتهایی که سلاحهای اتمی را تولید میکنند، ممنوع کرده است، اما این کمکها همچنان بهمقدار زیاد روانه کابینه رژیم اشغالگر قدس میشود.
معامله تسلیحاتی امضا شده اخیر بین نیروی هوایی رژیم اسرائیل که از سوی پنتاگون در اواخر می گذشته تأیید شده جدیدترین این اتفاقات به شمار میرود، این معامله شامل تجهیز اسرائیل به موشکهایی است که میتواند استحکامات نظامی زیرزمینی را هدف قرار دهد، همچنین راکتهای هجومی و رهگیر دقیق و موشکهای هیلفایر قابل پرتاب از بالگردهای آپاچی از جمله تجهیزاتی است که آمریکا متعهد شده به اسرائیل تحویل دهد. پنتاگون در بیانیهای اعلام کرد که این مهمات میتواند به اسرائیل برای حفظ قدرت عملیاتی سامانههای کنونی خود کمک کند و عملیات مشترک اسرائیل و آمریکا را تقویت نماید.
به این ترتیب بعید نیست که رژیم اشغالگر قدس بهدنبال درخواست برای افزایش کمکهای نظامی سالیانه آمریکا بهمیزان 50% باشد تا حجم این کمکها به چهار و نیم میلیارد دلار افزایش پیدا کند، این موضوع احتمالاً در مذاکرات دوجانبهای که طی ماههای اخیر در زمینه بسته کمکهای نظامی آمریکا به اسرائیل طی دوره 10ساله 2018 تا 2028 آغاز شده، مطرح خواهد شد.
با این وجود بسیاری از حاکمان عرب تصور میکنند که اشتباه لفظی رئیس جمهور آمریکا در مورد راه حل تشکیل دو دولت میتواند مبنای درستی برای بهبود وجهه وابستگی آنها به دولت آمریکا باشد که بیش از پیش هیبت خود را از دست میدهد.
بدون در نظر گرفتن موضع شخصی اوباما که ممکن است بیش از دیگر رؤسای جمهور آمریکا متمایل بهسمت فلسطینیها باشد، اما موضع رسمی وی و دولتش موضوع فلسطین را بهعنوان یک اولویت دنبال نمیکند و حمایتهای مطلوب از تلاشهای جان کری وزیر خارجه این کشور که برای رسیدن به راهحل مذاکراتی به شکست کشیده شد، به عمل نمیآید. وی تنها به مدیریت بحران بسنده کرده و به این ترتیب مشکل است امروز بتوان یک متخصص واقعی در پرونده درگیریهای عربی و اسرائیلی در داخل کاخ سفید پیدا کرد. این خلاصه مقاله مروان المعشر وزیر سابق اردنی و معاون رئیس مرکز کارنگی آمریکا است که پنجشنبه گذشته در مقالهای در روزنامه اللواء لبنان آن را منتشر کرد.
انتهای پیام/پ*