به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،همانطور که میدانیم، یکی از الزامات اساسی اقتصاد مقاومتی، بحث استفاده و مصرف کالای تولید داخل است که بارها و بارها نیز از سوی مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته است. در فروردینماه امسال نیز ایشان دوباره این مسئله را مطرح کردند: «به نظر بنده، آن چیزی که امسال و سالهای بعد از این باید بهعنوان هدف اقتصاد مورد توجه باشد، عبارت است از سرمایهگذاری بر روی تولید داخلی. همهی تلاشها از سوی همه باید برای تقویت تولید داخلی بسیج بشود. از همهی مسئولانی که در زمینههای اقتصادی فعالیت دارند و از همهی آحاد مردم باید مطالبه بشود که به مسئلهی تقویت تولید داخلی کمک کنند.»[1]
این یک اصل مسلم در اقتصاد است که چنانچه یک کشوری بخواهد روی پای خودش بایستد و مردمش از رفاه مورد نظر برخوردار باشند، چارهای ندارد جز اینکه دارای توان تولیدی زیاد باشد تا بتواند با فروش محصول در داخل و خارج مرزهای خود، درآمد ملی و سرانه را افزایش دهد. این مسئله فقط مربوط به ایران و کشور ما هم نیست. بسیاری از کشورها از جمله چین (که در حال تبدیل شدن به اولین اقتصاد دنیاست) در بازههایی از واردات بیرویه جلوگیری میکردند و مردم را تشویق به استفاده از کالای داخلی مینمودند.
اما این بحث مستلزم در نظر داشتن نکاتی است که سعی میشود در ادامهی نوشتار بهاجمال به آنها اشاره شود.
-نگاه سیستمی به اجتماع: اولین نکتهای که باید مدنظر قرار گیرد این است که بههیچعنوان نمیتوان عرصههای مختلف اجتماع را از یکدیگر جدا فرض کرد. برای مثال، نمیتوان فرهنگ را جدا از اقتصاد و این دو را جدا از سیاست دانست. حتی اینکه سیاست و فرهنگ و اقتصاد بهعنوان «اجزای» یک سیستم اجتماعی دیده شوند نیز اشتباه است. یک جزء در داخل یک سیستم بهنحوی است که خودش بهصورت جدا قابل فرض است. فقط زمانی که در یک سیستم قرار میگیرد، با سایر اجزا در جهت رسیدن به اهداف سیستم همکاری دارد که این همکاری، متقابل است. به نظر میرسد این نوع نگاه به رابطهی فرهنگ، سیاست و اقتصاد نیز خالی از اشکال نباشد. به همین دلیل، باید گفت که اقتصاد و فرهنگ و سیاست «ابعاد» یک نظام اجتماعی هستند. برای مثال، وقتی شما ابعاد یک جسم را مشاهده میکنید، ابعاد در یکدیگر حضور دارند. مثلاً شما عرض بدون طول و ارتفاع ندارید و در هر نقطهای از جسم این سه بُعد عرض، ارتفاع و طول با یکدیگر حضور دارند. اینکه آنها را جدای از هم میپنداریم فقط در حوزهی ذهن است و در واقعیت نمیتوان این سه بعد را از هم جدا کرد. همین مسئله در مورد ابعاد اجتماع مانند اقتصاد، فرهنگ و سیاست نیز صادق است.
حال اگر شما میخواهید یک اقتصاد پایدار و مستحکم داشته باشید، نمیتوانید که این پایداری و استحکام را در فرهنگ خود نداشته باشید. نمیشود با مردمی که دارای یک وابستگی فرهنگی به کالاهای خارجی هستند و مصرف کالای خارجی و یا برندهای خارجی را برای خود نوعی افتخار فرض میکنند، بهدنبال یک اقتصاد مقاوم و مستحکم بود.
مقام معظم رهبری در همین رابطه میفرمایند: «شما باید کالای ایرانی بخواهید. این افتخار نیست؛ این تفاخر غلطی است که ما مارکهای خارجی را در پوشاکمان، در وسایل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمرهمان، در خوراکیهایمان ترجیح بدهیم به مارکهای داخلی؛ درحالیکه تولید داخلی در خیلی از موارد بسیار بهتر است. من شنیدم پوشاک داخلی را که در بعضی از شهرستانها تولید میشود، میبرند مارک خارجی میزنند، برمیگردانند! اگر همینجا بفروشند، ممکن است خریدار ایرانی رغبت نکند، اما چون مارک فرانسوی دارد، خریدار ایرانی همان لباس را، همان کتوشلوار را، همان دوخت را انتخاب میکند. این غلط است. تولید داخلی مهم است. ببینید کارگر ایرانی چه تولید کرده است، سرمایهدار ایرانی چه سرمایهگذاری کرده است. در زمینهی مصرف، عمدهی کار دست مردم است که این بخشی از اصلاح الگوی مصرف است که من دو سال قبل اینجا به ملت ایران عرض کردم، و بخشی از جهاد اقتصادی است که سال گذشته عرض کردم. تولید ملی مهم است. این را باید هدف قرار بدهند.»[2]
البته حوزهی دخالت فرهنگ در اقتصاد مقاومتی بسیار بیشتر از این است و بحث فرهنگ مصرف، فرهنگ کار و تولید و... را هم دربرمیگیرد، اما در همین حوزهی تولید ملی که جهتدهی مصرف است، وابستگی فرهنگی به مصرف کالاهای خارجی خودش میتواند به مانعی بزرگ بر سر راه اقتصاد مقاومتی تبدیل شود. نگارنده بهجد معتقد است که حجم بسیار بالایی از مصرف کالاهای خارجی به دلیل وجود همین وابستگی فرهنگی است که باید برای حل این مسئله تلاش کرد. هویتسازی فرهنگی برای ایجاد یک فرهنگ مقاوم شاید از اصلیترین اموری است که باید صورت گیرد.
«مردم در همهی سطوح، تولید ملی را ترویج کنند. یعنی چه؟ یعنی همین مطلبی که من دو سه سال قبل از این، در همینجا با اصرار فراوان گفتم، یک عدهای هم از مردم خوشبختانه عمل کردند، اما همه باید عمل کنند و آن عبارت است از مصرف تولیدات داخلی. عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید میکنید بهجای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و اشتغال ایجاد کردهاید، هم کارگر ایرانی را وادار کردهاید به اینکه ابتکار خودش را بیاورد میدان. جنس داخلی که مصرف شد، آن کنندهی کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روزبهروز افزایش خواهد داد. شما وقتی که جنس داخلی مصرف میکنید، ثروت ملی را افزایش دادهاید. در گذشته، در دوران طاغوت، ترجیح مصرف خارجی بهعنوان یک سنت بود. سراغ جنس که میرفتند، [میپرسیدند] داخلی است یا خارجی؟ اگر خارجی بود، بیشتر به آن رغبت داشتند. این باید برگردد و بهعکس بشود. نمیگوییم خرید جنس خارجی حرام است، اما عرض میکنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاومسازی اقتصاد است و بر روی همهچیز این کشور تأثیر میگذارد. باید به این توجه کرد. این نقش همهی مردم است.»[3]
- هویتسازی ملی با اقناع فرهنگی: یکی دیگر از ابعاد فرهنگی که میتوان مدنظر قرار داد (بعد از کاهش وابستگی به برندها و محصولات خارجی) بحث هویتسازی ملی با اقناع فرهنگی است. به نظر میرسد تا زمانی که ضرورت این مسئله برای عموم مردم (آن هم از جهت اغنای فرهنگی و نه فقط بهصورت ایجاد شور ملی) مطرح نشود، نمیتوان به جهتگیری مصرف آنها خیلی امیدوار بود. اغنا نیز به این معناست که وجوه مختلف مسئله، هم در حوزهی فرهنگی و هم در حوزهی اقتصادی، برای افراد تشریح گردد و آنها آگاهانه برای حضور در این مسئله اقدام کنند. این حضور آگاهانه میتواند بهعنوان سدی در مقابل هجمهها و شبهات مختلف مقاومت کند، درحالیکه ایجاد شور بهتنهایی باعث خواهد شد که اولین شبهه باعث عدم رضایت از انجام کار گردد.
- «ما باید کودک را از آغاز دارای اعتمادبهنفس و باور به هویت خود بار بیاوریم. البته این مخصوص کودکان دبستانی نیست. در دبیرستان هم همین هست. در دانشگاه هم همین هست. در کشور ما متأسفانه فرهنگِ کاملاً منحرفی از گذشته پایهگذاری شده که هنوز آثارش از بین نرفته (با این همه تبلیغاتی که ماها از اول انقلاب تا امروز داشتیم) و آن، نگاه نیازمندانهی بهسمت غرب، بزرگ دیدن غرب و کوچک دیدن خود در مقابل اوست که متأسفانه این فرهنگ ریشهکن نشده و وجود دارد. این به دلیل نبود خودباوری است. اینکه شما ملاحظه میکنید فلان مارکِ جنس خارجی پول بیشتری طلب میکند، اما طرفدار بیشتری هم در بین یک طبقهای دارد، درحالیکه جنس مشابه داخلی گاهی کیفیتش بهتر از آن است، بهخاطر همین نگاه است.»[4]
برای مثال، مهمترین شبهه در این مسئله، «دوگانهی کیفیت و قیمت» است. زمانی که گفته میشود پرداختن به تولید ملی یک نیاز اساسی برای رشد کشور و کاهش وابستگی آن است و از آن تعبیر به جنگ، جهاد، غیرت ملی و... میشود، مسلم است که یک حرکتی جهادگونه همراه با یک غیرت دینی و ملی مدنظر است که باید وجوه مختلف مسئله، اهمیت آن و... بهخوبی شرح داده شود. حال اگر کسی بگوید که من نمیتوانم پول بیشتر بدهم، اما محصول با کیفیت کمتر تهیه کنم، پاسخ داده میشود که اگر قرار بود پول بیشتر همراه با کیفیت بهتر هم باشد که این یک اصل مسلم انتخاب است و همه چنین کالایی را ترجیح میدهند. در اینجا دیگر نیاز به چنین تعابیری نداشتیم.
تجربهی این ملت که برای حفظ دین، ناموس و شرافت خود هشت سال جنگ را با دست خالی اداره کرده است، گواهی میدهد که اگر چنانچه زوایا و اهمیت مسئله آنطور که باید برای مردم مطرح شود، شبهاتی از این دست نمیتواند آنها را از راه عزت بازدارد.
-مسئلهی مهمی به نام تبلیغات: عنصر تبلیغات که برای شناساندن کالاها و معرفی ویژگیهای آنان بسیار مهم است را نیز نباید دستکم گرفت. در حوزهی تولید ملی واقعاً اینگونه نیست که همهی کالاهای ایرانی در مقابل مشابه خارجی دارای کیفیت کمتری باشند. تجربه نشان داده است که در بسیاری از صنایع، کیفیت کالای ایرانی بهمراتب از مشابه خارجیاش بالاتر است، اما در زمینهی تبلیغات و معرفی آنها کمکاری صورت گرفته است. حرکتهای خودجوش مردمی در این زمینه، مانند راه انداختن سایت و معرفی محصولات به اعضای خانواده، دوستان و فامیل و... نیز دارای نکات آموزندهی زیادی است که میتوان از آنها استفاده کرد. خصوصاً زمانی که این تبلیغات بتواند علاوه بر مصرفکننده، فروشندگان و تجار را نیز تحت تأثیر قرار دهد؛ چراکه در دسترس بودن یک کالا، خودش میتواند افزایش خرید را نیز در پی داشته باشد و برای بسیاری از کالاها اینچنین است.
- بحث حمایت از تولید ملی نیز فقط یک بحث یکجانبه بهسمت مصرفکنندگان نیست، بلکه باید یک مطالبهی جدی از تولیدکنندگان نیز برای ارتقای کیفیت و همچنین پایین آوردن هزینهی تمامشده با افزایش بهرهوری صورت پذیرد.
«دوم، صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملی اهمیت بدهند. به چه معنا؟ به این معنا که بهرهوری را افزایش بدهند. بهرهوری یعنی از امکاناتی که وجود دارد، حداکثر استفادهی بهینه بشود. کارگر که کار میکند، کار را بادقت انجام بدهد: رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه. این معنای بهرهوری است. از قول پیغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام میدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسی که سرمایهگذاری میکند، سعی کند حداکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینههای تولید را کاهش بدهند. بعضی از بیتدبیریها، بیسیاستیها موجب میشود هزینهی تولید برود بالا، بهرهوری سرمایه و کار کم بشود.»[5]
به نظر میرسد «سیاستگذاری صحیح صنعتی» نیز در این قضیه بسیار مؤثر است. حمایت بیضابطه، غیرهدفمند و غیرمدتدار همانقدر که به اعتماد عمومی و قضاوت آنها در مورد تولید ملی ضربه میزند، باعث پایین آمدن بهرهوری نیز میشود و صنایعی که میتوانستند لوکوموتیو اقتصاد برای حرکت بالنده و توأم با رشد پایدار باشند را تبدیل به «سربار صنعت» میکند. اتفاقی که در صنعت خودرو و در پس حمایتهای بیضابطه از آن به وجود آمده، مؤید این مطلب است.
یکی دیگر از نکات مهم در رابطه با حمایت از تولید ملی، «ارائهی برداشت صحیح از این مسئله به عامهی مردم است.» بههیچعنوان نباید حمایت از تولید ملی تجربهای مانند حمایت از صنعت خودرو را در ذهن مخاطبان تداعی کند. باید شرح داده شود که وقتی گفته میشود حمایت از تولید ملی، منظور یک حمایت و هدایت برنامهریزیشده و منسجم برای بالا بردن سطح کمّی و کیفی محصولات تولید داخل است، نه یک حمایت غیرهدفمند و بیبرنامه.
- همانطور که رونق تولید از جانب تقاضا با هدایت مصرف مردم بهسمت استفاده از کالای داخلی امکانپذیر است، از جانب عرضه نیز باید علاوه بر بالا بردن کیفیت و کاهش هزینه، در جهت گسترش تولید با بالا بردن هزینهی فعالیتهای موازی تولید، مانند سرمایهگذاری در ارز، طلا، دلالی مسکن و... نیز اقدام کرد.
نکتهی مهم در این خصوص این است که هزینهدار کردن بازارهای موازی تولید، بهتر از ممنوع کردن آنهاست. ممنوع کردن ورود به این بازارها میتواند باعث شکلگیری بازار سیاه و زیرزمینی شود که حتی نظارت را کاهش داده و غیرممکن میسازد. این مسئله را در مبارزه با بحث خرید و فروش ارز در کشور تجربه کردهایم. همچنین این روش میتواند هزینههای زیادی برای حاکمیت نیز در پی داشته باشد. به همین دلیل، میبایست متناسب با ترجیحات سیاستگذار، هزینهی مسیرهای مختلف بهگونهای باشد که مسیر مدنظر سیاستگذار به دست عوامل انتخاب شود.[6]
«صاحبان سرمایه در کشور، فعالیت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعالیتهای دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایهای داشتند (کم یا زیاد) و میتوانستند این را در یک راههایی به کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند. رفتند سراغ تولید. گفتند میخواهیم تولید کشور تقویت بشود. این حسنه است، این صدقه است، این جزء بهترین کارهاست؛ کسانی که دارای سرمایه هستند (چه سرمایههای کم، چه سرمایههای افزون) آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند.»[7]
پینوشتها
[1]. بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 94.
[2]. بیانات در حرم رضوی در آغاز سال، 1 فروردین 1391.
[3]. بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 1393.
[4]. بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالی، 2 مهر 1391.
[5]. بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 1393.
[6]. تأملاتی در طراحی سازوکارهای اقتصادی و اجتماعی، نوشتهی میثم نریمانی و صابر میرزایی، انتشارات مهکامه
[7]. بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 1393.
منبع:برهان
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.
بازگشت به صفحه سایر رسانه ها