زندگی در مدینه یعنی همین درِ سبزِ نیمه باز و دعای عربهای باصفا + عکس
خبرگزاری تسنیم: مدینه، کوچه؛ اینها واژههای خطرناکیست مخصوصا اگر یک «در» هم به آن اضافه شود. هوای شهر سنگین است. زندگی در مدینه یعنی این درِ سبزِ نیمه باز که در یکی از کوچههای فرعی مدینه است و قرار نیست تا انتها باز باشد، همینقدر هم خیلی خطرناک است.
گزارش مهدی آقاموسی طهرانی خبرنگار اعزامی تسنیم از مدینه منوره:
داستان کوچههای مدینه، محله به محله متفاوت است. اطراف حرم که باشی همه چیز تجاری و صنعتی است. خیابانهای تمیز و ماشینهای آخرین مدل در رفت و آمدند، فروشگاهها پر از خریدار است و هتلها همه سر جای خودش است.
قبلا جای آن تاور کرینها که از دور دیده میشود هتل بود و حالا در طرح توسعه حرم همگی خراب شده است.
اما کمی که از این هتلهای شیک و بزرگ فاصله میگیری تازه میتوان چند عربستانی و یا حداقل افغانستانی و پاکستانی پیدا کرد که اینجا در حاشیه جمال و عظمت اینترکنتیننتال و موفنبیک و غیره، زندگی میکنند. زندگی در مدینه با اقامت 5، 6 روزه زائران ایرانی در اینجا خیلی متفاوت است. در این روزهای محدود فقط میتوان به زیارت مسجد النبی و اماکن تاریخی و مساجد مهم مدینه رفت و اگر حس و حالی مانده باشد، میتوان شبها چند ساعتی در بازارهای مدینه چرخید.
زندگی یعنی هر روز در این بیغولهها راه بروی، ماشین معمولیات را روشن کنی و از کنار همه «جیمس»ها، «تویوتا»ها و «هامر»های 2015 بگذری تا به یک خراب شده دیگر برسی.
«شاورما»ها و «مک دونالد»های اطراف حرم یکطرف و این مغازهها هم یکطرف! اینجا شبیه فلافلیهای سر بازار مروی خودمان است و این پسربچه مشغول درست کردن مطبّق است. اینجا هم مدینه است.
زندگی در مدینه یعنی این درِ سبزِ نیمه باز که در یکی از کوچههای فرعی مدینه است و قرار نیست تا انتها باز باشد، همینقدر هم خیلی خطرناک است. خدا به اهلش رحم کند.
مدینه، کوچه؛ اینها واژههای خطرناکیست مخصوصا اگر یک «در» هم به آن اضافه شود. هوای شهر سنگین است. اینجا با دریا فاصله دارد و شرجی نیست اما هوا سنگین است. بعضی اوقات هوای همین تهران خودمان هم سنگین میشود اما یک شب جمعه که به زیارت سیدالکریم میروی هوا خوب میشود، یعنی حالت خوب میشود.
ولی داستان مدینه متفاوت است و هوا همیشه همینطور است؛ سنگین، خفه، پر از بغض...اینجا بین باب جبرائیل و باب البقیع تا دیوار قبرستان بقیع گلوگاه شیعه است، همیشه درد میکند و حتما طبیعیست.
درمانش هم همینجاست، مقابل بقیع میایستی و به امیر مدینه سلام میکنی. امیر مدینه سالهاست که ثابت است و هیچ ربطی به آل سعود و قبل و بعد از آنهم ندارد. امیر مدینه انسان کریمیست و شیعیان، اینجا همه در پناه او هستند. اما بازهم نباید از آن واژههای خطرناک در مقابلش بگویی؛ آنموقع طفل بود و کاری از سردار جمل و صفین و نهروان ساخته نبود.
مادر... و این واژه برای امیر پر از سوز است که در بدو ورود به شهر، باریکهای از این سوز در دل محبانش هم میآید؛ هوای مدینه عجیب گرفته است.
زندگی در مدینه یعنی این درِ سبزِ نیمه باز که در یکی از کوچههای فرعی مدینه است و قرار نیست تا انتها باز باشد، همینقدر هم خیلی خطرناک است. از در سبز که بگذری وارد یک خانه میشوی که حالا تبدیل به حسینیه کوچک شیعیان شده است.
زندگی یعنی شیعیان شارع علی ابن ابیطالب (علیه السلام) و کسانی که اینجا در این حسینیه کوچک مخفیانه جمع میشوند و نماز جماعت میخوانند.
زندگی در عربستان یعنی دعای قنوت این عربهای باصفا: «اللّهم لا تُسلِّط عَلَینا مَن لا یَرحمُنا»
انتهای پیام/