آسیبهای علوم انسانی غربی چیست
خبرگزاری تسنیم: علوم انسانی غربی چند ضعف و آسیب عمده دارد که ضرورت ایجاد تحول در آنها و تولید علوم انسانی اسلامی را دو چندان میکند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،علوم انسانی غربی چند ضعف و آسیب عمده دارد که ضرورت ایجاد تحول در آنها و تولید علوم انسانی اسلامی را دو چندان میکند. حجتالاسلام احمدحسین شریفی در کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی» که به تازگی از سوی مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا منتشر شده است، درباره آسیبهای علوم انسانی غربی مباحثی را مطرح میکند:
نخست آنکه این علوم مبتنی بر جهان بینی مادی و لیبرالیستیاند. تمام مبانی لیبرالیسم، یعنی الحاد عملی، اومانیسم، پلورالیسم، سکولاریسم، لذت گرایی و سودگرایی، در چنین علومی به عنوان اصل موضوعی پذیرفته شدهاند.
روشن است که چنین ضعفها و عیوبی را نمیتوان نادیده گرفت و هیچ راهی جز حرکت در چارچوب فکر اسلامی، برای رفع این عیوب وجود ندارد. به همین دلیل در پاسخ کسانی که مدعیاند تأسیس علوم انسانی اسلامی در صورتی ضرورت دارد که علوم انسانی موجود مبتلا به عیوب و نقائصی باشند که اولاً مطمئن باشیم چنان عیوبی در علوم انسانی اسلامی وجود نخواهد داشت و ثانیاٌ رفع آن عیوب تنها از علوم انسانی اسلامی ساخته باشد و نه علوم انسانی مسیحی و بودایی و امثال آن، معتقدیم که همینطور است.
یعنی عیوب مذکور به هیچ وجه در علوم انسانی اسلامی وجود ندارد و رفع آنها تنها و تنها از عهده یک جهان بینی صحیح، معقول و الهی بر میآید و نه جهان بینیهای نامعقول و غیرالهی.
مشکل دیگر علوم انسانی غربی تکیه آنها بر روش های کمی و تجربی است. این علوم یا اساساٌ توجهی به روشهای فلسفی و عقلانی ندارد و یا نهایتاً به نوعی از عقلانیت که سرانجام به تجربه بازگشت کند تن میدهند. افزون بر این، نسبت به روش وحی و شهود نیز بی اعتنا هستند. رنه گنون اندیشمند فرانسوی مسلمان شده کتابی به عنوان سیطره کمیت دارد. وی در این کتاب نشان میدهد که علم جدید چگونه تحت سیطره فلسفه جدید و فلسفه جدید نیز چگونه تحت سیطره کمیت است.
مشکل دیگر علوم انسانی غربی این است که کنشهای مثله شده انسان را مورد مطالعه قرار میدهند. کنشهایی که هم از نظر طولی و هم عرضی مثله شده و منقطع از بقیه امور هستند. توضیح آنکه از نظر طولی ارتباط لایههای باطنی انسان، یعنی باورها و ارزشهای او با کنشهای ظاهری او و به تعبیر عرفان اسلامی ارتباط قلب و نفس انسان با اعمال جوارحی او نادیده گرفته میشود.
اگر از علل و عوامل یک کنش هم بحث میشود. تماماً در جستجوی علل و عوامل تجربی و ملموس و محسوساند. از جهت عرضی نیز به عنوان مثال کسی که در رشته روانشناسی مطالعه میکند، برای تخصص در این رشته هیچ نیازی به مطالعه رفتارهای اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی و دینی افراد ندارد. او فقط عینک روانشناسی را بر چشم خود میزند و با سایر ابعاد وجودی انسان کاری ندارد.
این تغافل از سایر بخشها هرگز موجب نمیشود که آنها هیچ تأثیری در کنشها و حالات روانشناختی انسان ندارند. بلکه این پژوهشگر روانشناسی است که عالمانه و عامدانه خود را نسبت به آنها در پرده جهل قرار میدهد! روشن است که دادههای چنین علومی قابل اعتماد نیستند. احتمال دستیابی آنها به واقعیت بسیار اندک است.
توجهی که در دوران معاصر به دانشهای میان رشتهای شده و همچنین تحقیقاتی که درباره تأثیرگذاری عوامل معنوی و ماورائی بر کنشها و روابط انسانی انجام گرفته است، خود گویای ناکارآمدی نگاههای مثله شده و جزئینگارانه علوم انسانی تجربی است.
اندیشمندان غربی تلاش کردهاند با راه اندازی رشتههایی همچون روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی معرفت، اقتصاد سیاسی و امثال آن تا اندازهای بر این مشکل فایق آیند. هرچند چنین تلاشهایی در جای خود مفیدند، اما چنین تلاشهایی بدون توجه به منابع وحیانی و اسلامی و بدون توجه به ابعاد روحی و ماورائی انسان و بدون توجه به مبدأ و معاد و بدون توجه به ارزشهای الهی و انسانی نمیتوانند کارآمد و نتیجه بخش باشند.
منبع:فارس
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.