آموزشهای دینی در قالب بازی
خبرگزاری تسنیم: آموزش تا سن ۷ سالگی باید جنبه بازی داشته باشد، قرآن در آیه ۲۰ سوره حدید اشاره به این دارد که مرحله اول زندگی آدمی مرحله لعب (بازی) است.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، بسیاری از خانوادهها به خاطر تأمین نیازهای اقتصادی خود ترجیح میدهند مادر کار بیرون از خانه را تجربه کند یا در بعضی مواقع مادران میخواهند هویت خود را اثبات کنند و تحصیلاتی که داشتهاند را به اجتماع عرضه کنند و این باعث میشود کودک خود را به شخص دیگری بسپارند. این در حالی است که باید تأمل کنند تا چه حد ضرورت دارد جگرگوشههای او را شخصی به جز خود مادر تربیت کند. از آنجایی که شخصیت کودکان در سنین زیر هفت سال شکل میپذیرد، تربیت و پرورش روح او بسیار حائز اهمیت است و به همین لحاظ کانون خانواده نخستین محلی است که کودک با آن ارتباط برقرار کرده و نحوه ارتباط با جامعه را نیز میآموزد. با این حال، گاه برای خانوادهها شرایطی پیش میآید که ناچار میشوند کودکان خود را به مهدهای کودک بسپارند، محیطهایی که به عنوان دومین محل ارتباط، بخش دیگری از شخصیت کودک را شکل میدهند. بر همین اساس لازم است مربیان مهدهای کودک به بهترین شکل آموزش دیده و کارآمد باشند تا بتوانند در تربیت کودکان نقش موثری را ایفا کنند. بر همین اساس گفتوگویی با دکتر زهرا فخر روحانی، کارشناس مسائل زنان و خانواده داشتیم. وی طی این گفتوگو بارها تأکید کرد خانوادهها باید خودشان به این نقطه برسند که حتی الامکان فرزندان دلبند خود را به مهدهای کودک نسپارند و مادر مسئولیت اصلی خود یعنی تربیت و پرورش فرزندش را بپذیرد، با این حال در شرایطی که این امکان وجود ندارد، کودکستانهایی انتخاب شوند که شخصیت کودک را به بهترین نحو و بدون انحرافات فکری شکل دهند.
• دین اسلام برای تربیت کودکان چه راهکارهایی را در نظر گرفته است و جایگاه مادران را چگونه تعریف کرده است؟
از دیدگاه دینی مهمترین وظیفه خانمها تربیت کودک است. خداوند به لحاظ فیزیولوژی، جسمی و بدنی هم بدن مادر را برای این امر اختصاص داده و به لحاظ روحی و عاطفی مادران را برخوردار از احساسات و عواطف قرار داده تا محیط گرمی را برای پرورش، نشو و نمای کودکی که قرار است فرد فعال اجتماعی در آینده باشد، آماده کنند. امروزه برای ما خیلی روشن است که کودکانی که در آغوش گرم مادرانی که بدون مشغله اجتماعی بزرگ میشوند از امنیت روانی بسیار بالاتری برخوردارند. طبیعی است زمانی که کودک را در سنین زیر 2 سال از آغوش گرم مادر جدا میکنیم از طرفی صدمه و آسیب به مادر میزنیم که به لحاظ روحی و عاطفی وابسته است و احساس میکند نیاز دارد بیشتر در کنار کودکش باشد، از طرف دیگر به کودک آسیب میرسد، کودکی که این روزها نیاز به امنیت داشته و هیچ جایی بهتر از آغوش گرم مادر نمیتواند این امنیت را به او بدهد.
• با این حال ظاهرا شرایط کنونی جامعه وجود مکانهایی برای نگهداری کودک را ضروری جلوه میدهد. این طور نیست؟
بله، امروزه در بسیاری از موارد تقریبا پذیرفتیم که وجود مهد کودک نیز لازم است از این رو به آن مهر ضرورت زدهایم. مادر ناچار است ساعاتی از روز کودکش را به شخص دیگری بسپارد تا از آن مراقبت و نگهداری کند. بدیهی است همه مادران در همه شرایط و در عالیترین و ایده آلترین مهد کودکها معتقدند آغوش مربی نمیتواند آغوش گرم مادر شود اما ما آن را به عنوان یک ضرورت میپذیریم و به آن تن میدهیم که قد کشیدن تابلوهای بلند و متفاوتی اعم از مهد کودکهای دولتی و غیر انتفاعی حاکی از این ضرورت و شرایط روز اجتماع است.
• کودک را از چه سنی میتوان از مادر جدا کرد و به مهد کودک سپرد؟
اینکه از چه سنی و در چه شرایطی کودک را به مهد کودک بفرستیم بستگی به مسائلی دارد که بخشی از آن فضای مهد کودک و به لحاظ فیزیکی مکانی که قرار است کودک به آن سپرده شود، خواهد بود و در کنار آن بخش مهمی نیز مربوط به مربی است. قطعا اگر مربی توانمندی لازم را داشته باشد میتواند نقصهای مادی اطراف را جبران کند. یک مربی صبور، توانمند و با تجربه میتواند با تسلط خود به بسیاری از نیازهایی که در اطراف کودک وجود دارد پاسخ دهد و کمبودها را جبران کند اما با این حال این جبران در حد جایگزینی آغوش مادر نیست.
• چه آسیبهایی ممکن است بعد از فرستادن کودک به مهد کودک دامنگیر او و خانوادهاش شود؟
بسیاری از کودکان بعد از مدتی که از فرستادن آنها به مهدکودک میگذرد، دچار مشکلاتی از قبیل شب ادراری، ترس، مشکلات جسمی، بیخوابی، لکنت زبان شده و علل نامعلومی برای ترس را تجربه میکنند که این نشانگر حضور در محیطی نامطلوب است که البته مادر نیز نمیداند این شرایط نامناسب حاصل نوع رفتار مربی یا حاصل رفتارهای بین کودکان است. گاهی تنش کودک با کودکهای دیگر منجر به کج خلقی و بدخلقی کودک شده است. این علائم نشان از این دارد که کودک دارد با مسائلی مبارزه میکند و این مبارزه با فضایی است که هر روز به آن محل فرستاده میشود در حالی که خانواده نیز چارهای جز این ندارد. با این حال انعکاس رفتاری کودک نشان میدهد فضا برایش مناسب نیست.
معمولا یکی از بیشترین آسیبهایی که کودکان را در فضای مهد کودکها تهدید میکند این است که تعداد کودکانی که به یک مربی سپرده میشود بیش از حتی توان یک مادر است. گاهی مادری که سه کودک زیر 7 سال دارد، از نگهداری آنها ابراز ناتوانی میکند در حالی که خداوند به او توانمندی عاطفی بالایی داده است و این عشق سرشار اوست که میگذارد از این کودکان نگهداری مطلوب را به عمل آورد. این موضوع را در مقایسه با مربی میبینیم که حدود 20 کودک به او میسپارند که حس مادری نیز نسبت به آنها ندارد. لذا بسیار طبیعی است که این مربی در مبحث نگهداری کودکان به مشکل بخورد به ویژه اینکه بسیاری از زمانها میبینیم مربیانی که بالای سر کودکان هستند صرفا به علت امرار معاش این شغل را برگزیدهاند و علاقه چندانی به حوزه کودک ندارند لذا احساس مسئولیت در او کمرنگ شده و تمایلی به رشد و تحول کودک ندارد، پس زمینه سازی مناسب را نیز نخواهد کرد و در صدد شناخت ناهنجاریهای رفتاری کودک نیست.
• مربیان مهد کودکها باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟
گاهی اوقات ممکن است از آنجایی که کودکان ارتباط کلامی مناسبی برای اعلام خواستههای خود ندارند بعضا نمیتوانند خواستههای خود را به مربی برسانند و آنها را با الفاظی غیر از آنچه که هست نشان میدهند. این تغییر رفتارها حاکی از آن است که کودک از سلامت لازم برخورار نیست از این رو انتظار میرود از مربیانی که برای کار دعوت میشوند، از سلامت روان مناسبی برخوردار باشند و شکیبایی در حد بسیار بالایی بیش از یک مادر داشته باشند چرا که قرار است کودکانی بیش از تعداد کودکان یک خانواده را نگهداری کند. همچنین انتظار میرود تجربه مادری را قبلا در زندگی داشته و احساس تعهد ایمانی و اخلاقی داشته باشد، فرد با نشاطی بوده و از نیازهای کودک امروز مطلع باشد.
• مهدهای کودک چه تأثیری روی هوش اجتماعی کودکان دارند؟
با اینکه در گذشته تصور بر این بود که ضریب هوشی حاصل از ژنتیک خانواده بوده و مسألهای ارثی است باید گفت امروزه اثبات شده است محیط بسیار روی این قضیه تأثیرگذار است. لذا محیط مهدهای کودک میتواند تأمین کننده فضایی باشد که از طرفی برای کودک خلاقیت و هوش هیجانی را بالا ببرد و از طرف دیگر آسیب زا باشد و برخوردهای نادرست مربیان از بین برنده هوشی شود که قرار است در کودک شکل بگیرد.
• آیا لازم است کودکان در مهدهای کودک آموزش ببینند یا صرفا نگهداری از آنها کافی است؟
از آنجایی که از زمان تولد تا 7 سالگی سرعت رشد انسان بیش از تمامی زمانهای عمر آدمی است حساسیت رشد نیز در این دوران بیشتر است و فراگیری نکات متعددی در حاشیه این داستان قرار میگیرد، چنانچه اولین آیات نازل شده خداوند بر پیامبر (ص) امر به خواندن است که حکایت از اهمیت آموزش در دین اسلام دارد. خداوند برای آموزش ویژگی رحمانیت خود را به رخ بنده میکشد. همه این ویژگیها را در سنین قبل از 7 سالگی باید تحت آموزش مربی قرار دهیم. یکی از عنوانهای پرجاذبه برای تبلیغات مهدهای کودک عناوین آموزشی است که در کنار امر نگهداری از کودکان اختصاص داده میشود. آموزش ریاضی، موسیقی، قرآن و غیره به عنوان فعالیتهای حاشیهای مهد کودک مطرح شده که از این زحمات مربیان مهد برای جذب افراد استفاده میشود.
این مسأله که این آموزشها چقدر موثر است و چقدر آسیب زاست مساله بسیار مهمی است که باید مورد توجه وبررسی قرار گیرد. کودک باید تعداد ساعتهایی را که در مهد کودک حاضر میشود از ساعات کم شروع کند و روزهای اول والدین همراه کودک باشند. طولانی ماندن کودک در روزهای اول در مهدکودک بسیار خطرناک است. اگر کودکی طی سه هفته نتوانست با شرایط مهد کودک تطبیق پیدا کند باید از حضور او در آن محل صرف نظر کرد چون سه هفته فرصت خوبی است که کودک با تمام ناسازگاریهای موجود در مهد کودک خود را سازگار کند و اگر به هر دلیلی این امر صورت نگرفت جا دارد خانواده نسبت به تغییر فضای حضور او جدی باشند.
• کیفیت آموزشهای ارائه شده در مهدهای کودک باید چگونه باشد؟
نکته بعدی اینکه آموزش تا سن 7 سالگی باید جنبه بازی داشته باشد، قرآن در آیه 20 سوره حدید اشاره به این دارد که مرحله اول زندگی آدمی مرحله لعب (بازی) است. همه ما این دوران را تجربه کردهایم. کودک ممکن است حتی تا سنین 8 یا 9 سالگی نیز مهمترین اشتغال زندگیاش بازی کردن باشد لذا اینکه ما او را بالاجبار سر کلاسهای آموزشی بنشانیم قطعا به دور از ذات و فطرت آدمی است مگر اینکه این آموزشها در قالب بازی ارائه شود.
اگر قرار است مهدهای کودک آموزشهایی را برای کودکان اختصاص دهند (چه زبانهای خارجی و مسائل دینی) اگر به معنای این باشد که بازی او را قطع کنند تا بخواهند مسائل آموزشی را به او یاد دهند، زحمت بیفایدهای را به مربی و کودک تحمیل کردهاند چرا که این سن، سن آموزش نیست. کودکی که تا سن 7 سالگی به اندازه کافی بازی کرده است، آموزش بعد از این سن برایش بسیار شیرین خواهد بود اما زیر این سن آموزش رسمی معنی ندارد با این حال اگر مربی بتواند در قالب بازی آموزشهای مورد نظر را بدهد کار بسیار زیبایی کرده است. البته ناگفته نماند این کار بسیار سخت بوده و صرفا با بازیهای شعرگونه، نمایشی و غیره قابل انجام است.
• بهتر است مهدهای کودک روی چه آموزشهایی بیشتر تمرکز کنند؟
در مورد آموزشهایی که در مهدهای کودک ارائه میشود باید گفت این آموزشها ممکن است در قالب آموزشهای دینی در مهد کودکهای قرآنی که گرایشات دینی داشته و روایت اهل بیت (ع) را مورد نظر قرار میدهند یا در مهد کودکهایی که نشاط انگیزی بیشتر در آنها رواج دارد و بحث آموزش موسیقی دارند و یا کودکستانهایی که ادعای آموزشهای رسمی را دارند و میگویند آموزش مسائل ریاضی، فیزیک و علوم به کودکان میدهند، ارائه شود اما باز هم در همه اینها باید توجه داشته باشیم که این آموزشها که مبنای آموزشهای غیررسمی در سنین زیر 7 سال است فقط در صورتی توصیه میشود که توام با بازی باشد و جلوی بازی کودک را نگیرد.
از طرفی باید آموزش دینی را از غیردینی جدا کنیم و مورد بحث قرار دهیم، چرا که حضرت علی (ع) در نامه 31 نهج البلاغه در روش تربیتی خودشان روی امام حسن (ع) میفرمایند: من آموزش تو را با آموزش قرآن شروع کردم و سعی میکردم همزمان جلوی انحرافات فکری که ممکن بود بعدا در تو به وجود بیاید را بگیرم. لذا ما بر مهد کودکهایی که هدف آنها آموزشهای قرآنی و دینی است صحه میگذاریم اما این به معنای تأیید رفتارهای این نوع مهد کودکها نیست چرا که باید دید این آموزشها در چه قالبی به کودک ارائه میشود. اگر این آموزشها همراه با تنش بوده و با اجبار باشد و تنوع و فعالیتهای بازی محور نداشته باشد به آن نیز باید با علام سوال نگریسته شود.
• مهد کودکهایی که مسائل غیرمذهبی را به کودکان آموزش میدهند باعث ایجاد چه نگرانیهایی میشوند؟
مهد کودکهایی که نشاط انگیزی صرف را مد نظر قرار میدهند، مورد سئوال هستند و جای نگرانی دارد چرا که آشنا کردن کودک در این سن با انواع موسیقیها و رقصها با توجه به اینکه میتواند زمینه ساز مسائل زیادی شود، مشکل آفرین خواهد بود و باید دید با چه نگاهی این قضیه را سرلوحه خود قرار دادهاند و خروجی این مهد کودکها چه شخصیتهایی را خواهند داشت.
• به طور کلی مهد کودکها چه آسیبهایی را میتوانند به همراه داشته باشند؟
اگر بخواهیم راجع به آسیبهای مهدهای کودک بگوییم باید گفت غالبا پذیرش بیش از حد استاندارد کودک در یک مهد کودک مشکل ساز خواهد بود که متأسفانه در حال حاضر تعداد مربیان با تعداد پذیرش شده در یک مهد کودک همخوانی ندارد و نمیتواند از عهده این تعداد کودک بربیاید. از طرفی بسیاری از مربیان تجربه مادر شدن را ندارند و صرفا به لحاظ داشتن مدرک روانشناسی و نیاز مالی یا داشتن برخی خلاقیتها به این حیطه روی میآورند. همانطور که اشاره کردم مسائل مربوط به مربی مهمترین، پررنگترین و جدیترین مسائل مربوط به مهد کودک است که اگر مربیان آموزش لازم را دیده باشند و از تجربه کافی برخوردار باشند میتوانند بسیاری از مشکلات موجود در مهد کودک را پوشش دهند.
نکته بعدی اینکه کودکان حاضر در یک مهد کودک از خانوادههای مختلف با عقاید و نگاههای مذهبی متفاوت هستند و کودکان زمانی در این فضا قرار میگیرند که هنوز قدرت تحلیل و آنالیز شخصیتهای یکدیگر را ندارند و این هم میتواند برای کودک ما آسیب زا باشد. از طرفی نیازی ندارد کودک تجربههایی را که میتواند در پایان دوران ابتدایی یا سنین راهنمایی تجربه کند، پیش از 7 سالگی به او بخورانیم. حضور مربیان مهد کودک به لحاظ اینکه بنا است پایه گذاری ارزشی، فرهنگی، اعتقادی، مذهبی و اخلاقی کودک را در این سالها انجام بدهند، نقش بسیار مهم و موثری دارند و اینکه تا چه حد مهد کودکها میتوانند جایگزین عدم حضور مادر باشند، و اینکه فضا برای مادر چگونه است که ناچار شده کودک خود را به کودکستان بسپرد نکته بسیار جدی است که خانوادهها را به تأمل برای این موضوع دعوت میکنیم.
• توصیه شما به خانوادهها در زمینه سپردن کودکان به مهد کودکها چیست؟
هزاران برنامه که در این زمینه ساخته شود نمیتواند پاسخگوی خوبی برای خانواده باشد مگر اینکه خانواده به طور جدی با این علامت سئوال مواجه شود. بسیاری از خانوادهها به خاطر تأمین نیازهای اقتصادی خود ترجیح میدهند مادر کار بیرون از خانه را تجربه کند یا در بعضی مواقع مادران میخواهند هویت خود را اثبات کنند و تحصیلاتی که داشتهاند را به اجتماع عرضه کنند و این باعث میشود کودک خود را به شخص دیگری بسپارند. به طور جدی از مادرانی که بدون ضرورت پا به بیرون از خانه گذاشتهاند انتظار میرود تأمل کنند که چقدر ضرورت میبینند که از جگرگوشه و کارنامه وجودی خود بگذرند و چقدر این کار حیاتی است که ناچارند کودک خود را برای نگهداری به فرد دیگری بسپارند. امیدواریم خانوادهها به طور جدی تری به این قضیه بپردزاند ضمن اینکه همانطور که اشاره کردم باز هم وجود چنین مکانهایی برای دنیای امروز ضروری است.
• تناقضهای رفتاری والدین و آموزشهای مربیان مهدهای کودک چگونه در کودک بروز پیدا میکند؟
همانطور که اشاره کردیم کودکان در سنینی آموزشها را فرا میگیرند که قدرت آنالیز ندارند برای همین تناقضهای بین رفتار والدین و آموزش مربیان با کج خلقیهایی از سوی کودک آغاز میشود و وقتی آموزشهای داخل مهد را به خانواده میبرد با عبارات نامناسبی از سوی خانواده روبرو میشود که اصلا درست نیست. از این عبارات در خصوص مربی وی در حضور کودک استفاده شود. گاهی نیز کودک احساس دوگانگی شخصیتی میکند یعنی ناچار میشود در مهد کودک فیلمی را اجرا کند که در خانواده خود به آن اعتقادی وجود ندارد. این هم به لحاظ تربیتی بسیار آسیب زا است اما نمیتوان راه حلی هم برای آن در نظر گرفت به این دلیل که این اطمینان وجود دارد که خانواده نمیتواند در این شرایط از مواضع خود عقب نشینی کند، مربی هم این رفتار از پیش خودش الگو قرار نداده است بلکه دستورالعملی است که طبق بخشنامه مرکز مجبور است به آن عمل کند لذا این تناقض یک مشکل لاینحل برای کودک ایجاد میکند، مشکلی که هیچگاه به زبان نمیآید اما آسیب آن کودک را تحت فشار قرار میدهد و از آنجایی که کودک هنوز توانمندی ارتباط کلامی را ندارد قادر نیست این را به زبان بیاورد ولی راه حلی هم برای آن متصور نیست.
منبع: نشریه حدیث مهر استان همدان