دنیا باید بین جنگ بر ضد تروریسم یا سوریه یکی را انتخاب کند
خبرگزاری تسنیم: دولتهایی که روزگاری ضمن ائتلاف با تروریسم به دنبال براندازی سوریه بوده و در این توطئه شکست خوردند، امروز قطعا در تقابل همزمان با هر دو جبهه سوریه و تروریسم شکست خواهند خورد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، ناصر قندیل تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه لبنانی البناء نوشت: مواضع سیاسی جایی برای احساسات و آرزوها ندارد، بلکه بر اساس محاسبات دقیق اطلاعات و موازنه آنها شکل میگیرد، در این مواضع امکان دخالت دادن عواطف و نظیر کینه و خشم و نیرنگ و شماتت وجود ندارد، بلکه نتیجه واقعگرایی و بررسی موضوعی و دقیق تحولات است. کسانی که از سیاستهای سوریه و رهبران آن تنفر دارند، به این علت نیست که این کشور و رهبران و سیاستهای آن به صورت مستقیم خسارتهایی را به کشورهای آنها وارد کرده باشد، بلکه انگیزه آنها این است که در اردوگاهی موضعگیری کنند که از سیاستهای سوریه که در همسایگی اسرائیل قرار دارد آزار دیدهاند، این سخن زبان حال تمام کشورهای غربی از فرانسه گرفته تا آمریکا است. در مورد کشورهای عرب و غیر عرب همسایه به ویژه ترکها این تنفر مربوط به عمق اختلاف دیدگاههای آنها در موضوع اسرائیل و تکیه بر آمریکا و پروژههای آن یا انتخاب گزینه مقاومت و موازنه جدید قوا در منطقه است.
از این رو تحولات سوریه از زاویه صحت یا عدم صحت تأثیر عوامل داخلی و ایده آل بودن یا نبودن حاکمیت این کشور و میزان نیاز آن به اصلاحات بررسی نمیشود، بلکه از دو زاویه بررسی میشود: اول اینکه آیا ادامه بحران داخلی سوریه در سایه مواضع خارجی و استفاده از توانمندیهای مالی و تبلیغاتی و جاسوسی و نظامی آنها به حدی رسیده است که برای تشکیل جنگ جهانی بزرگتر از توان دولتهای بزرگ کافی باشد و دوم اینکه آیا مواضع کشورهای خارجی اعم از عربی و غیر عربی مبتنی بر احساس نیاز و تعامل با دموکراسی و اصلاحات صورت گرفته و بر اساس منافع و مواضع این کشورها بنا نهاده شده است؟ در این صورت تلاش برای این حجم بسیج نیروهای خارجی از یک طرف و تغییرات ناشی از استفاده از سازمان تروریستی القاعده برای پیروزی در سوریه از طرف دیگر بیارزش بوده است.
به جایی رسیدیم که قبلاً در آن بودیم، "چاهکن همیشه ته چاه است"، "کسی که با حیوانات وحشی بازی میکند باید مسئولیت محاسبه اشتباه خود را بپذیرد"،"حوادث سوریه مواضع مقامات این کشور را تأیید کرد که بارها ابراز داشتند که تروریسمی که از سوی دولتهای مداخله جو در این کشور وارد میشود، روزی به خود آنها برخواهد گشت"، "جنگ موجود در سوریه جنگ با تروریسم است"همه این عبارتها صحیح است، اما کارآیی آن در یک بررسی اخلاقی در زمینه درست و غلط بودن اقدامات است و نمی تواند موازنههای جنگی را تغییر دهد.
امروز غرب و حامیان عرب و غیرعرب آنها در روند مداخله جویی در سوریه انگیزههایی برای دشمنی با این کشور دارند، آنها در عین حال اولویت جنگ با تروریسم را میپذیرند، چرا که از آن ضربه خورده و شکست محاسبههای خود را دیدهاند اتفاقاتی که در استرالیا یا در مرزهای عربستان سعودی یا در مرکز پلیس ترکیه روی داد و مصیبتی که گریبان گیر فرانسه شده و بیشتر از آن در انتظار این کشورها است، امروز بیش از پیش نشان میدهد که این کشورها در معرض هدف قرار دارند. این روند ماهیت جهانی اقدامات تروریستی و وظیفه جهانی جنگ بر ضد این پدیده را بیش از پیش مورد تأکید قرار میدهد.
البته دولتهای ائتلاف جنگ بر ضد سوریه که اخیراً به دولتهای ائتلاف جنگ بر ضد تروریسم تبدیل شدهاند، همچنان این توهم را دنبال میکنند که میتوانند بین دو جنگ تناسب ایجاد کنند، به همین علت آنها از تجهیز معارضان سوریه سخن به میان آورده و همراه با موافقت با جنگ بر ضد تروریسم عدم توقف جنگ بر ضد سوریه را شرط اساسی ورود به مقابله با جبهه تروریسم اعلام میکنند. آنها همچنین همکاری با دولت و ارتش و مقامات سوریه در جنگ بر ضد تروریسم را نیز رد میکنند.
ما از سران دولتهایی که سرنوشت خود را به سرنوشت جنگ در سوریه گره زدهاند انتظار تغییر عواطف و احساسات شان را نداریم، بلکه میخواهیم میزان واقعگرایی دیدگاهها و محاسبات خود را بررسی کنند. سؤال اساسی که باید طرح شود این است که آیا به صورت واقعی میتوان بین این دو جنگ تناسب ایجاد کرد؟ آیا میتوان پتانسیل و توان ملتها و دولتها را در مقابله با دو دشمن قرار داد ؟ آیا سرنوشت این دولتهای شکست خورده که پیشتر برای تحقق پیروزی در سوریه با تروریسم همکاری میکردند، این خواهد بود که بر تروریسم پیروز شوند و علاوه بر مبارزه با دولت سوریه با هم پیمان سابق خود نیزمبارزه کنند؟
واقعیتها نشان میدهد که جنگ بر ضد تروریسم در ایجاد خیزش توانمندیهای ملتها و دولتها موفق نبوده است، چرا که مواضع رهبران آنها همچنان مبهم است و آنها جنگ را در دو جبهه مخالف مطرح می کنند، این در حالی است که احساسات مردم نمیتواند جنگ همزمان بر ضد دو جبهه متخاصم را با هم جمع کند. شیزوفرنی( اختلال روانی که مشخصه آن از کار افتادگی فرایندهای فکری و پاسخگویی عاطفی ضعیف است) نمیتواند منجر به پیروزی شود. واقعیتها نشان میدهد که خیزش پتانسیلهای جهانی تحت شعار مبارزه با تروریسم اولویتی جهانی است و چنین جنگی را تنها معیار ایجاد ائتلاف و دشمنیها قرار میدهد. بر این مبنا سوریه اولین همپیمان در جنگ بر ضد تروریسم خواهد بود.
واقعیتها نشان میدهد که جنگ بر ضد تروریسم نیاز به فرهنگ تعاون و اولویت بندی دارد. حال این سؤال مطرح است که آیا جنگ بر ضد تروریسم را میتوان با الگوی وهابیت سعودی که قانون اساسی ندارد یا الگوی اسرائیل که به دنبال دولت یهودی است یا الگوی اخوانی ترکیه مبتنی بر ائتلاف پشت پرده با داعش و جبهه النصره و ائتلاف علنی با ناتو اداره کرد؟ اینها نمونههایی هستند که پروژه تروریسم را تغذیه کرده و به آن مشروعیت دادند.
قطعاً دنیا خسارتهای زیادی از جنگ بر ضد تروریسم خواهد دید، چرا که معیارهای حاکم بر این جنگ و سیاستگذاریها و تعیین رویکردهای آن به جای حکمت و واقعگرایی، مبتنی بر حماقت و کینه و خودکامگی است.
انتهای پیام/ر