حماسه ۹ دی؛ جلوهای از مناسک دینی-سیاسی ایرانیان
خبرگزاری تسنیم: "حماسه نهم دی ماه ۱۳۸۸ همچون دیگر مناسک دینی-سیاسی ایران اسلامی کارکردهای همبستگی ساز و شناختی تمام عیاری را به نمایش گذارد."
حسین محمدی سیرت: حماسه نهم دی ماه 1388، یکی از نقاط عطف در تاریخ جمهوری اسلامی است که میتوان آن را از ابعاد گوناگون مورد تحلیل و بررسی قرار داد. این رخداد مهم و بزرگ داشت آن تبدیل به یکی از «مناسک سیاسی» سالانه مردمان آگاه این سرزمین شده است.
9دی 1388، در کنار تاریخهایی چون 15 خرداد 1342، 19 دی 1356، 22 بهمن 1357، 13 آبان 1358، 14 خرداد 1368 و ... از جمله قلیل تاریخی است که یادآوری و سالگرد آن علاوه بر درج در تقویمها، همراه است با برپایی مجتمعات و مراسمات مردمی و دولتی گسترده. سعی میشود در یادداشتی کوتاه به مطالعه نقش «مناسک سیاسی» در تحولات سیاسی اجتماعی ایران اسلامی بپردازیم و یادآوری سالانه نهم دی ماه 1388 را در این الگو تحلیل نماییم.
اصطلاح «مناسک سیاسی» نخست از سوی جامعه شناس فرانسوی «امیل دورکیم» طرح گردید. مفهوم اساسی در اندیشه او همبستگی است و تلاش دارد با ارائه راهکارها و ابزارهایی حداکثر همبستگی را در جامعه فراهم آورد. از میان ابزارهایی که وی بر نقش همبستگی آفرین آنان توجه دارد، به دو مورد اشاره میرود.
یکی از ابزارهایی که وی بدان اشاره دارد دین است. بر اساس قرائت سکولار وی، دین در جوامع سنتی دارای کار بستی همبسته ساز است و در جامعهی سنتی، دین نقش پررنگی در ایجاد و تداوم همبستگی اجتماعی بازی میکند. او اثرگذاری و تعیین کنندگی دین در چنین جامعهای را با تکیه بر اعمال ملموس عبادی و آداب نمادین دینی توضیح میدهد.
گردهمایی مردم برای انجام مناسک عبادی مشترک و نمادین در چنین جامعهای، حس نیرومند تعلق گروهی را میان آنها ایجاد و تثبیت میکند. هر چه از جامعه سنتی به سمت جامعه مدرن در پیش رویم از نقش همبسته ساز دین کاهش مییابد. به عقیده وی در جوامع مدرن به دلیل پیچیدگی فراوان و نقش آفرینی ساختارهای منظم اجتماعی از نقش دین کاسته شده است.
دومین ابزاری که در اندیشه او ابزاری همبستگی آفرین است، «مناسک سیاسی» است. «مناسک سیاسی» اصطلاحی است که او در مطالعه نقش مراسمات و مناسک جمعی سیاسی در هر جامعه بدان اشاره دارد. مراسمهای ملی مانند جشن روز استقلال، ساگرد شخصیتهای ملی و ... از جمله بارزترین مناسک سیاسی است.
به عقیده دورکیم «هیچ جامعهای وجود ندارد که لازم نداند در فواصل منظم زمانی، احساسات و آرمانهای جمعی را به علامت حفظ آنها و تصدیق دوباره آنها به نمایش بگذارد؛ زیرا اینها هستند که عناصر سازنده وحدت و شخصیت یک جامعه را تشکیل میدهند. جامعه ضمناً میداند که این بازسازی معنوی و اخلاقی امکان ندارد، جز به وسیله گردهم آییهای مکرر و بر پا کردن تجمعات و جلساتی که در آنها افراد به اتفاق به تأکید مجدد بر احساسات جمعی خویش بپردازند.»
دین و «مناسک سیاسی» در اندیشه وی دارای دو کار ویژه اساسی هستند، کار ویژه نخست آنان «کارکردهای شناختی» است. بدین معنا که دین و مناسک سیاسی منجر به معرفی و شناخت مؤلفههای فکری و مبانی فکری نظام سیاسی و دینی در مردم میشود. فرد با شرکت در مناسک دینی و مناسک سیاسی با ابعاد مختلف دین و سیاست آشنا و سطح آگاهیش افزایش مییابد. کار ویژه دیگر دین و مناسک سیاسی «کارکردهای همبسته ساز» است. بدین معنا که با انجام مناسک سیاسی و دینی به صورت جمعی هویت جمعی در جامعه ایجاد میشود و به نوعی وحدت و همبستگی منتهی میشود.
لکن همانطور که ذکر شد به عقیده وی در فرآیند سکولارشدن جوامع غربی، دین کارکرد همبستگی ساز خود را از دست داده است و از سوی دیگر مناسک سیاسی هم که دارای کارویژههای دوگانه شناختی و همبستگی ساز بودند، از نقش آنان کاسته شده است. مناسک سیاسی به سبب رشد نظامهای آموزشی گسترده و عمومی نظیر مدارس و دانشگاهها کار ویژه شناختی خود را از دست دادهاند و کار ویژه همبستگی ساز مناسک سیاسی هم صرفا نمادین است.
اما آیا نسخه و رویکرد فوق الذکر در جوامع اسلامی و از جمله در ایران اسلامی هم قابل تعمیم است؟! برای پاسخ به این سؤال باید به این نکته توجه داشت که آیا «دین» و «مناسک سیاسی» در اندیشه اسلامی و غربی تعریفی یکسان دارد یا متفاوت است و بعد به تعمیم و یا عدم تعمیم نسخه فوق اندیشید.
برخلاف آنچه در اندیشه دورکیم و دیگر اندیشمندان غربی بدان اشاره شده یعنی کاهش نقش دین در دوران مدرن و جوامع پیچیده و سکولار شدن جوامع، وقوع انقلاب اسلامی 1357 آشکار کرد که دین در دوران مدرن و در حوادث پیچیده اجتماعی نظیر انقلابها، نقشی کلیدی ایفا میکند و در ادامه با تأسیس جمهوری اسلامی ایران توان نظام سازی اندیشه دینی در قالب تئوری مترقی ولایت فقیه آشکار شد.
در نتیجه دین در حوزه اجتماع و سیاست حضوری حقیقی و مؤثر دارد و سیاست عین دیانت تعبیر میشود. انقلاب اسلامی خط بطلان بود بر نگرشهای حداقلی به دین که نهایتا آن را در قالب معنویت فردی تعریف میکردند. مقام معظم رهبری قرائت حداکثری از دین را مهمترین اثر رهبر کبیر انقلاب میدانند:
«مهمترین کاری که امام بزرگوار ما در سطح دنیای اسلام انجام داد، این بود که ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام را احیاء کرد. از روزی که استعمار وارد کشورهای اسلامی شد، همه تلاش استعمارگران و سلطهگران این بود که ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام، عدالتخواهی، آزادیخواهی و استقلالطلبی اسلام را از اسلام حذف کنند. 14/3/82.»
بر اساس قرائت صحیح حداکثری از دین اسلام، مفهوم مناسک سیاسی نیز در ادبیات اسلامی رنگ و بوی دینی میگیرد و به عبارتی صحیحتر مناسک عبادی جلوهای سیاسی و اجتماعی مییابند. حج به عنوان بزرگترین اجتماع سالانه مسلمان با مناسکی چون برائت از مشکین همراه است، خطیب نماز جمعه در خطبه دوم پیرامون مسائل سیاسی و اجتماعی سخن میگوید، هیئات مذهبی و به خصوص عزاداری سالار شهیدان مانور سیاسی شیعه است که چهارده قرن است الهام بخش تحولات سیاسی در جهان اسلام است. بنابراین هم کارکرد و تعریف دین در مکتب اسلام با مکاتب مادی غربی متفاوت است و هم به تبع این رویکرد مناسک سیاسی جلوهای متفاوت دارند.
مطالعات جامعه شناسی غربی برای درک برخی واقعیتهای اجتماعی در غرب، شاید کارآمد باشد. لکن نمیتوان پذیرفت که یافتههای ایشان به جوامعی که تجربه غرب مادی گرایی مدرن را از سر نگذرانده اند و دین و آیین آنها نیز نسبتی با نقش مذهب در جوامع غربی ندارد، به آسانی قابل تعمیم باشد. تأکید بر مفاهیم سیاسی و اسلام سیاسی در هیئات مذهبی که از جمله مهمترین مناسک دین و سیاسی شیعیان است در فرمایشات رهبری انقلاب هم آشکار است:
«هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است.20/8/92»
تجربه جمعی و تحولات اجتماعی معاصر در ایران نشان میدهد که دین و مذهب هم کارکرد شناختی خویش برای تفسیر جهان اجتماعی و هم کارکرد همبسته ساز خود را در همگرایی اجتماعی حفظ نموده است. با نگاهی گذرا به تجربه تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران معاصر از مشروطه تا کنون، نیاز چندانی به استدلال در این باره دیده نمیشود.
جریان روحانیت دینی توانسته است شناخت دینی، اثرگذاری و تعیینکنندگی آن را در متن زندگی اجتماعی ایرانیان، تثبیت و در پارهای موارد آن را تقویت کند و ارتقا بخشد. برای درک وجوه عینی این اثرگذاری، کافی است به ماهیت انقلاب اسلامی ایران توجه کنیم که نقش شناختی و همبسته ساز دین در زمینه سازی و پیروزی بخشی آن از هیچ منظری قابل انکار نیست.
امام خمینی(ره) نهضت اسلامی و مردمی خویش را در بستری از مناسک دینی آغاز کرد. سخنرانی مشهور 13 خرداد سال 1342 امام، در عصر عاشورا و در میان انبوه جمعیت متدینی ایراد شد که برای سوگواری بر سومین امام شیعیان گرد آمده بودند. ایشان در آن سخنرانی حمله نیروهای رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه را به فاجعه کربلا تشبیه نمود. به دنبال این سخنرانی رهبر انقلاب دستگیر و محبوس شد اما پیام وی در بستری از عواطف مردم عزادار در مناسک ماه محرم انتقال یافت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز «مناسک دینی-سیاسی»، مقوم جمهوری اسلامی گردید. حتی در 22 بهمن یعنی روز ملی ایران و در حالی که مردم در سراسر کشور راهپیماییهای عظیمی به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی در خیابانها به راه میاندازند، تلقی مذهبی از این اقدام آشکارا در میان کنشگران دیده میشود.
درواقع یک انگیزه مهم -و شاید مهم ترین انگیزه- این کنشگران که توسط خود آنها اظهار میشود، عمل سیاسی به عنوان یک واجب شرعی و در چهارچوب مناسکی دینی است. همچنین حضور در انتخاباتها در طی سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از آنکه حضوری سیاسی تعریف شود، حضوری تکلیفی و شرعی است و فعالیتهای انتخاباتی که مناسکی سیاسی به نظر میرسد در سبد مناسک دینی جلوه میکند.
در عرصه جهان اسلام نیز امروزه با گسترش پیام انقلاب اسلامی و نقش آفرینی مؤثر جمهوری اسلامی در شاهد شکلگیری «مناسک دینی-سیاسی» جهانی هستیم. مراسم اربعین سالار شهیدان که سال به سال با شکوهتر و گستردهتر برگزار میشود و از آن به عنوان بزرگترین اجتماع مذهبی جهان یاد میشود، امروزه در نگاه دوستان و دشمنان تبدیل به بزرگترین مانور قدرت شیعیان در شرایط حساس منطقه شده است.
در نتیجه نهم دی ماه سال 1388 یکی دیگر از نمودهای حضور دینی و سیاسی مردم در قالب یک از مناسک اسلامی-سیاسی در تاریخ این سرزمین گشت. بیانگر آن شد که با گذشت چیزی حدود نیم قرن از تجربه قیام 15 خرداد 1342، مردم ایران با رویکردی دینی و بر اساس ارزشها و هنجارهای دینی- سیاسی به نظام سیاسی خویش عشق میورزند و هرگونه تهدید علیه آن را به طور خودجوش و با حضوری گسترده پاسخ میدهند.
حرکت عظیم نهم دی ماه 1388 این امر را اثبات کرد که کماکان تحولات سیاسی و اجتماعی و تهدیدات سیاسی علیه نظام اسلامی نه با ابزارهای سیاسی و امنیتی صرف، بلکه با ظرفیت دینی و فرهنگی برخواسته از باورهای عمیق مردم ایران و در قالب مناسک دینی و سیاسی که بارها در تجربه تاریخی ایرانیان مسلمان تکرار شده است، حل و فصل میشود.
فتنهگران سال 88 تلاش داشتند مسئلهای سیاسی را با مفاهیمی دینی و فرهنگی همراه کنند و موجی گسترده علیه نظام اسلامی فراهم آورد، اما حرکت عظیم مردم در نهم دی ماه 88، موجی از همان جنس فرهنگ و دفاعی نرم با مبانی دینی در مقابل جنگ و تهدید نرم از پیش طراحی شده دشمن قرار داد و در قالب حرکت جمعی خودجوش مردمی و برخواسته از ریشههای مذهبی مردم و قیام امام حسین(ع) خنثیگر تهدید دشمنان و فتنهگران داخلی و خارجی گشت.
یادآوری سالانه نهم دی ماه، کارکردهایی حقیقی در جریان سیاسی-اجتماعی جمهوری اسلامی دارد. نهم دی ماه در کارکرد شناختی از فتنهای گسترده یاد میکند که تنها صاحبان بصیرت از آن نجات یافته و بزرگانی صاحب نام را در گردابی عظیم، فرو خرد. یادآوری نهم دی ماه 1388 ابزاری است برای شناخت دوست از دشمن، ابزاری است برای شناخت صاحبان بصیرت، ابزاری است برای شناخت معیارها و ملاکها در غبار فتنهها.
حماسه نهم دی ماه علاوه کارکرد شناختی، زمانی است برای همبستگی جبهه انقلاب. حماسه نهم دی 1388 با بهرهگیری از آرمان عاشورای حسینی تمامی ابهامها را برطرف و همگان در خیمهی حسینی یگانه کرد. حسین(ع) حرارتی است خاموش ناشدنی در قلوب تمامی ایرانیان مؤمن که غبار اختلافات سطحی و ظاهری حاصل از فتنه 1388 را محو نمود.
بنابراین حماسه نهم دی ماه 1388 همچون دیگر مناسک دینی-سیاسی ایران اسلامی کارکردهای همبستگی ساز و شناختی تمام عیاری را به نمایش گذارد، که در دنیای به اصطلاح پیچیده و مدرن در مقابل نقشهای به ظاهر هوشمندانه دشمنان، کشتی انقلاب را از آن طوفان نیز نجات بخش شد.
انتهای پیام/