ناگفتههای کامران دانشجو از فتنه ۸۸ تا شورای عالی انقلاب فرهنگی
خبرگزاری تسنیم: وزیر علوم دولت دهم گفت: ساعت ۱۱ شب انتخابات آقا بلند شده میگوید "من برنده هستم" خوب، معلوم است داری چهکار میکنی؟! یا از روی جهالت است یا مهرهای و بازی میکنی؟ یکی از اینهاست دیگر.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، روزنامه رسالت در شماره امروز خود نوشت؛
اشاره:
یکشنبه گذشته اولین قسمت از مصاحبه با دکتر کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت دهم را در همین صفحه خواندید دومین و آخرین بخش این گفتگو را در زیر میخوانید:
دکتر کامران دانشجو با اشاره به فداکاری دانشمندان ایرانی در دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای و نقش این دانش در پیشرفت کشور گفت: انرژی هستهای سمبلیک نه راهبردی و نه اقتصادی است.
وی در این گفتگو از فتنه 88، انتخابات همین سال و نیز اسلامی شدن دانشگاهها سخن گفت. این گفتگو را با هم میخوانیم.
* ایران با این اقتدار علمی که در دولتهای نهم و دهم پیدا کردیک رکورد قابل توجه در پیشرفت علمی گذاشته وهمینطورکه فرمودید همین الان به اهداف چشمانداز 20 ساله رسیدیم الان در مذاکرات هستهای در حقیقت با سرمایه پیشرفت علمی دولت دهم داریم پای میز مذاکره مینشینیم البته دنیایی که شاهد این نشستها هست ومیبیند شش قدرت دنیا زانو به زانوی دیپلماتهای ایرانی مینشینند اولین تصویری که در ذهنش از این نشست دارد این است که ایران به هرحال یک پیشرفت علمی داشته که اینها دارند رویش چانهزنی میکنندآیا تنازل ما در این مذاکرات تنازل علمی است.وقتی 20 درصد را میآوریم روی پنج درصد این چه آثاری در روند پیشرفتهای علمی ما دارد و ما این کاستی را در همین دانش هستهای در چه چیزی میتوانیم دنبال کنیم که آسیبی به اقتدار علمیمان وارد نشود؟
دانشجو: به نظر میآید داریم مصالحه میکنیم. هر صلحی باید بر مبنای شجاعت و صداقت و عدالت باشد، هر صلحی میخواهد باشد. اگر اینها را رعایت کردیم این صلح خوبی است بدانیم که بعدها تاریخ در مورد مجریان آن قضاوت میکند. در هر صلحی باید تدبیر و نقشه کاملی وجود داشته باشد یعنی ما باید یک نقشه راهبردی برای هستهای داشته باشیم که بدانیم چه باید بدهیم و چه باید بگیریم آن نقشه راهبردی کجاست؟ این الان معلوم نیست یا حداقل نخبگان جامعه نمیدانند که بعد بتوانند نسبت به آن اظهارنظر کنند آیااین چیزی که دارد اتفاق میافتد مثبت است یا منفی؟ این وجود ندارد. مطلب دیگر اینکه هر سئوالی باید با شناخت کافی از طرف مقابل صورت بگیرد ما باید طرف مقابل را بشناسیم. ببینید آقای کامرون آمد کنار رئیسجمهور محترممان نشست خندههای خیلی خوبی هم داشت دیدید که تلویزیون هم نشان داد. بعضی از روزنامهها ما انگار ذوق زده شده بودند در آسمان سیر میکردند حالا من نمیخواهم کلمه دیگری برایش به کار ببرم یک روز طول کشید؟ آقا روباه که عوض نمیشود که! یک دولتی که خباثت کرده صدسال نسبت به این ملت خباثت کرده حالا بیا بنشین باهاش یک خورده بخند تمام شد؟ درست میشود؟ مگر اصلا چنین چیزی امکانپذیر است؟ اینها خامی است اگر ما اینجوری فکر کنیم. پس شناخت کافی نسبت به آن هم باید داشته باشیم دوم معرفت به تواناییهای خودمان داشته باشیم بدانیم چقدر توانایی داریم نرویم یکجا بگوییم اگر آنها بخواهند ما را در عرض 10 دقیقه اینجوری و آن جوری میکنند. یعنی تواناییهای ما را نمیدانند اینکه حضرت آقا فرمودند بروید به آنها نشان دهید برای اینکه به تواناییهای ما معرفت داشته باشند، بدانند ما چه تواناییهایی داریم با توجه به این تواناییها ورود پیدا کنند نه براساس تبلیغاتی که آنها میکنند ما ظرف دو دقیقه این کار را می کنیم .اگر میتوانستید میکردید پای میز مذاکراه نمینشستید که!
خداوکیلی اگر میتوانستند نمیکردند مینشستند پای میز مذاکره؟ پای میز مذاکره نشستند به علت داشتههای مااست نه به علت خندههای ما.
*یعنی اطلاع دارند ما چه داریم؟
دانشجو: میدانند ما چه تواناییای داریم بعضا خودمان نمیدانیم ایراد برای این است. اگر نمیدانستند که نمیآمدند پای میز مذاکره بنشینند ! ا مطلب بعدی که باید به آن دقت کنیم صلح، عدم ایستادگی در مقابل دشمن نیست صلح به معنای فرصتی است برای نفس کشیدن نه برای خفه شدن یعنی اگر کسی خواست با صلح، خودش را خفه کند این دیگر هنر نیست که! صلح توافق فرصتی است برای اینکه ما توانمندتر بشویم. در تاریخ هم نگاه کنید همین است تاریخ اسلام را شما نگاه کنید. صلحهایی که در زمان حضرت رسول داریم در زمان حضرت علی(ع) داریم در زمان امامحسن(ع) داریم. بعضیها مقایسه با زمان امام حسن(ع) میکنند، ا صلا اینجوری نیست ما اولا در آن شرایط نیستیم شرایطمان آن شرایط نیست بعد هم صلح برای این است که ما توانمندتر شویم. نفس بگیریم . این میشود نرمش قهرمانانه ما توانمندتر بشویم اگر با این توافق رفتیم به سمت توانمندی بیشتر آن وقت معلوم میشود، عزت را نگه داشتیم من الان نمیخواهم هیچ قضاوتی بکنم من فقط دارم شرایطش را میگویم.اصلا زمان این نیست که ما فکر کنیم که این دشمن دوست شده است. به محض اینکه فکر کنیم این دشمن دوست شده آن جا ضربه شدید میخوریم نمیشود از دشمن غفلت کرد اگر از دشمن غفلت کنیم هرچه هم بخندند یک ذره هم ارزش ندارد.
اگر ما هستهای استراتژیک و اقتصادی داشتیم یعنی ما پیروزیم یعنی ما موافقت و صلحی عادلانه و شجاعانه و صادقانه انجام دادیم ولی اگر هستهای سمبلیک فقط برای ما بماند سمبلیک نه ارزش اقتصادی دارد نه ارزش استراتژیک دارد. یک مثال بزنم ما اگر موشکی داشته باشیم که پنج کیلومتر را بزند نه ارزش استراتژیک دارد نه ارزش اقتصادی دارد. اما سمبلیک است. ما اگر موشکی داشتیم که توانست 1000 کیلومتر را بزند 2000 را بزند 3000 را بزند این استراتژیک است، اقتصادی هم هست اقتدار هم میآورد دشمن را هم میآورد پای میز مذاکره مینشاند دشمنهم دیگر طمع نمیکند حمله کند در هستهای هم همین است یعنی تیم مذاکرهکننده ما بچههای همین انقلاباند من قائل به این هستم که عزت و شرف و آبروی این ملت را به حراج نخواهند گذاشت. اگر استراتژیک و اقتصادی بود و ماند ما یک توافق خوب و مثبت داشتیم.
* مقام معظم رهبری تحلیلی دارند در رابطه با مدیریت بحران در فتنه 88. نقش دانشگاه در خنثی کردن این فتنه را بیان کنید چون حادثهای که در فتنه 88اتفاق افتاد این بود که دانشگاه مثل 18 تیر 78 نیامد پشت این فتنه بایستد و یکی از کانونهای مقاومت خود دانشگاهها بودند تحلیل جناب عالی در این رابطه چیست؟
دانشجو: حضرت آقابه شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودندجبههبندی آشکاری وجود دارد بین هواداران فرهنگ انقلاب اسلامی و معارضان عنود، پس این را دیگر کسی نمیتواند کتمانش کند دولت و وزارت ارشاد باید پرچمدار این قضیه شود حالا دولت تصمیم میگیرد اما معمولا وزارت ارشاد پرچمدار میشود، شورای عالی انقلاب فرهنگی باید سیاستهایی را بگذارد که این فرمایش آقا محقق شود.
دانشگاه محل دانش و بینش است. حالا یک عدهای میخواهند کتمان کنند این را میخواهند بگویند آقا دانشگاه فقط محل دانش است. بینش نیست! فقط دانش آخر دانشی که بینشش غلط باشد جهتدهی درستی نمیتواند داشته باشد جهت دانش را بینش تعیین میکند یک مسئله طبیعی است.بینش برمیگردد به تربیت به رفتار انسانها.دو صد گفته چون نیمکردار نیست حتما باید مرجعمان درست باشد علوم انسانیمان درست باشد اینها بینش میدهد.اما رفتار اساتید کردار اساتید اینها موثر است اینکه من میگفتم آقا ما استاد سکولار نمیخواهیم از دانشگاه برود جای دیگر برود در پژوهشگاه تحقیق کند برای اینکه رفتار و کردار یک نفر که بینش سکولار دارد این میتواند یک دانشجو با بینش غیرسکولار تربیت کند؟ من حتی میگفتم حداقل ترویج نکند مروج سکولاریزم نباشد در دانشگاه.
* در دانشگاه امام صادق(ع) افراد سکولاری بودند تدریس میکردند ولی چه دانشجویانی تربیت شدند؟ یعنی محیط دانشگاه خیلی فراتر از بحث شخص استاد است. اگر محیط، محیط مناسبی باشد آن اشخاص باز میتوانند تاثیرگذار باشند؟
دانشجو: دانشگاه اسلامی یعنی چه؟ ما چرا دانشگاه اسلامی میخواهیم؟ چه کسی گفته ما دانشگاه اسلامی میخواهیم؟ حضرت امام میفرمایند: از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین شود جای دیگر هم میفرمایند دانشگاه در راس امور است و تقدیر و مقدرات کشور بسته به وجود آن است پس دانشگاه اگر درست شد جامعه هم درست میشود برعکس نیست بعضیها میگویند دانشگاه یک حلقه از جامعه است من اینجوری نمیبینم مبدأ است جای تحول است جایی است که ریشه است جایی است که شاخ و برگ از آنجا بیرون میزند، مبدا همه تحولات است حالا نیاز به دانشگاه اسلامی چرا ما داریم؟ امام میفرمایند عزیزان من تا موقعی که دانشگاه اسلامی نشود این کشور اسلامی نمیشود. امام اهل اغراق نبود که اگر دانشگاه اسلامی نشد آن سند اسلامی اجرا نشد کشور اسلامی نمیشود.حضرت آقا میفرماینداز اینکه شما بگویید ما میخواهیم دانشگاه اسلامی داشته باشیم خجالت نکشید و نترسید . معنی اسلامی شدن دانشگاه چیست؟ باز من نمیگویم. حضرت امام و حضرت آقا میفرمایند حضرت امام میفرمایند از این صریحتر؟ میفرمایند معنی اسلامی شدن دانشگاه همین است که استقلال پیدا کند و خود را از غرب جدا کند، سکولاریزم مال کجاست؟ مال غرب است ازغرب باید جدا کند دیگر پس باید از سکولاریسم جدا شود از تفکر سکولاریسم باید جدا شود. امام فرمودند خود را از غرب جدا کنید. حضرت آقا میفرمایند باید دین وجه غالب باشد معنی اسلامی شدن دانشگاه همین است پس وقتی من میگویم که آقا دین باید در دانشگاه حاکم باشد چه ظاهر چه باطن. یک عدهای میگویند ظاهر را ولش کن! در زمان شاه میگفتند آقا دلت پاک باشد! دلت با خدا باشد آخر این دل با خدا باید یک برآیند و فرآیند بیرونی هم داشته باشد نمیتواند نداشته باشد! پس معنی اسلامی شدن این است که دین وجه غالب باشد.اولین صحبتی که در جلسه معارفهام کردم این بود که من دغدغه دین دارم و وارد دانشگاه میشوم برای اینکه دین حاکم شود. اسلامی شدن دانشگاه بدون اسلامی شدن عناصر مختلف آن میسر نیست.عناصر چه کسانی هستند؟ استاد، کارمند، منبع درسی و دانشجو اینها عناصرند دیگر. مهمترین عنصری که در دانشگاه وجود دارد کیست؟هیئت علمی هر طوری بهش منبع دهیم او آخر با بینش خودش پیش میبرد. پس دانشگاه مهمترین عنصرش استاد است. و استاد بینشش باید اسلامی باشد دانش روز دنیا را داشته باشد، همه نظریات را بشناسد و بداند، ولی بینشش اسلامی باشد دغدغه دین داشته باشد دغدغه دین داشتن خیلی سخت نیست دغدغه دین داشتن یعنی اگر خلاف شرع دید ناراحت شود همین اگر این اندازه بود کافی است. باید برای اسلام در دانشگاه اصالت قائل شد. پس باید روابط بین استاد و دانشجو،دانشجو با دانشجو، دختر و پسر نمیگویم 90درصد، صد درصد باید اسلامی باشد مدیر و دانشجو و استاد رعایت احکام اسلام را بکنند کدام استاد رعایت احکام اسلام را میکند؟ استادی که بینش سکولار دارد میکند؟!اما دانشگاه امام صادق با زحماتی که اساتید دیندار مسلمان آن کشیدند شد دانشگاه امام صادق. دردانشگاه ما هم اگر کسی مروج سکولاریسم نیست بیاید.
* حالا اگر فتنهای در راه باشدواکنش دانشگاه راچگونه پیش بینی میکنید؟
دانشجو: اول بگذارید برگردم به فتنه سال 88 و بگویم چرا در سال 78 آنجوری شد و در سال88 اینجوری شد و چرا الان حتی اگر کسی بخواهد هم نمیشود. نمیگویم در آینده هم نمیشود (نه اینکه کسی میخواهد!) در سال 78 از درون فرماندهی و راهبری میشد یک ستاد تشکیل شده بود، به جای اینکه وزیر و روسای دانشگاهها، مسئولین دانشگاهها بایستند، جمع کنند، شکل بدهند، تدبیر بکنند، استعفا دادند. کجای این حرکت انقلابی است این فتنه 78 که شد آنجوری. چون به اعتقاد من از درون هدایت میشد.( در سال 88 از سه، چهار ماه قبل از انتخابات،ستادانتخابات کشور مسئولیتش به عهده من بود. یکی از افتخارات زندگی من برگزاری انتخابات سال 88 است و این هم "هذا من فضل ربی"است چرا؟ شانه خالی نکردم از چهار ماه قبل از انتخابات علائمش معلوم بود از زمانی که یک عدهای شروع کردند گفتند ما ستاد صیانت از آرا میخواهیم درست کنیم من برگشتم گفتم هرکسی در حزب خودش هر ستاد صیانتی میخواهد درست بکند، بکند ولی مسئول صیانت از آرا طبق قانون اساسی طبق قوانین جاری کشور شورای نگهبان است. معلوم بود کجا را دارند میزنند میگفتم دانشجوی فعال سیاسی، دانشجویی است که انتقاد میکند اما ارکان نظام را نمیزند چرا؟ چون این نظام برآمده از اراده ملت است فرق میکند با آن نظام شاه آن برآمده از اراده ملت نبود دانشجویی پیشرو است جامعه دانشگاهیای پیشرو است که اراده ملت را دنبال میکند. اراده این ملت نظام را میخواهد این نظام برآمده از اراده ملت است چقدر باید نشان دهد هر دفعه نشان میدهند در دفاع مقدس نشان دادند در 9 دی نشان دادند در 22 بهمن هم نشان دادند. پس دانشگاه و دانشجو و جامعه دانشگاهی ای انقلابی است و جنبش دانشجویی موقعی معنا پیدا میکندکه در راستای تثبیت نظام باشد، انتقاد کنداشکالی ندارد، امااینها داشتند ارکان نظام را میزدند!. خیلی واضح ارکان را میزدند.
ساعت 11 شب انتخابات آقا بلند شده و میگوید من برنده هستم خوب معلوم است داری چه کار میکنی؟! یا از روی جهالت است یا مهرهای و بازی میکنی؟ یکی از اینهاست دیگر. ساعت 11 که سه میلیون و هفتصد هزار آرا آمده بود صندوقهای کوچک سریعتر میآمد تا این اعلام کرد رفتم گفتم آقا بدهید ببینیم داستان چیه من تا آن موقع نمیدانستم چند درصد آمده رفتند ظرف یک ربع جمعش کردند و گفتند آقا سه میلیون و هفتصد هزار تا رای تا الان آمده از صندوقهای کوچک جمع شده. گفتم خوب چند درصد است؟ چگونه است؟ گفتند 73درصد آرای آقای احمدینژاد است. 27 درصد دیگر هم بین آنها تقسیم شده. چه جوری دارد میگوید من برندهام؟ آن هم با اختلاف، خیلی معلوم است دارد فضاسازی میکند. من زنگ زدم بلافاصله به آقای ضرغامی به صداوسیما گفتم آقا اینها دارند اینجوری میگویند. اجازه بدهید من بیایم آرایی که تا الان آمده را بگویم. گفتند نه ما رسممان این است که از 6،7 صبح شروع میکنیم گفتم آقا تا 6،7 صبح آنها فضا را ساختهاند بعد من یکدفعه بیایم اعلام بکنم اینجوری خیلی سخت میشود. بالاخره نشد حالا به هر دلیلی نشد. من ساعت 12 یک مصاحبه مطبوعاتی گذاشتم همه را جمع کرده بودند. گفتم خلاصه آرایی که تا الان آمده سه میلیون است آنقدر آرا خوانده شده 73 درصد مال فلانی است آنقدر درصد مال فلانی است .یکی از خبرنگاران گفت او اعلام کرده . گفتم او اعلام کرده من نمیدانم از کجا گرفته ولی اینکه من دارم میبینم این است. واقعیت این است. بعد دیگر حالا از ساعت 2 به بعد گفتند که بیا شروع کن، که من 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 اعلام کردم ساعت به ساعت اعلام میکردم که در انتهایش از هفتادوسه چهاردرصدی که آقای احمدینژاد داشت رسید به 64 درصد. شهرهای بزرگتر که میآمد کم میشد اما بعداز آن حضرت آقا حجت را تمام کرد.
در آن جلسه که ایشان فرمودند من مدیر جلسه هستم. من در آن جلسه بودم سمت راست حضرت آقا نشسته بودم آقایان هم بودند هرکدام سه، چهار تا بودند. از ستاد آقای کروبی آقای اردبیلی شروع کرد به صحبت کردن از ستاد آقای موسوی فکر میکنم آقای زنگنه و آخوندی شروع کردند به صحبت کردن از ستاد آقای محسن رضایی آقای دانش جعفری شروع کردند به صحبت کردن از ستاد آقای احمدینژاد هم آقای هاشمی ثمره. حالا هرچیز که اینا گفتند میگذریم رسید به ستادآقای موسوی. آقای آخوندی گفتند به حضرت آقا که من معاون سیاسی وزیر کشور بودم سازوکار انتخابات را میدانم مکانیسم انتخابات را خوب میشناسم و خودم چند تا انتخابات برگزار کردم در سازوکار و مکانیسم انتخابات چنین تقلبی امکانپذیر نیست. شاید اشتباه و تخلف صورت بگیرد در حد 500 هزار تا یک میلیون در انتخابات سراسری ولی این شکلی امکانپذیر نیست اینجا که شد من بلافاصله گفتم خوب آقا چرا بیرون این را نمیگویید؟! حضرت آقا به من فرمودند شما جواب نده. متوجه شدم من تا آخر ساکت شدم، و بعد گزارشم را خواندم. خوب معلوم بود یعنی آنها هم میدانستند اینجور نبوده نه که ندانند. یک آقایی که حالا اسم نمیبرم گفت آقا چرا گفته سیبزمینی میدهم چرا گفته نمیدانم اینها را میدهم؟ حضرت آقا فرمودند خوب اینها را اگر مشکلی داشتید باید به شورای نگهبان میگفتید به انتخابات چه ربطی دارد؟ به رای مردم چه ربطی دارد؟ اینها را به شورای نگهبان میگفتید شورای نگهبان تشخیص میداد مثلا صلاحیت را رد میکرد یا صلاحیت را تایید میکرد و اینها مال قبل از انتخابات است به خود انتخابات ربطی ندارد.
یک مطلب سئوال کردید چرادرسال78 دشمن طمع کرد به دانشگاه؟ چون دشمن در دانشگاه فضایی را برای خودآماده می دید.
اماچهار سال آقای زاهدی زحمت کشیده بود یعنی ایشان زمینه را آماده کرده بود (من درست بعد از فتنه رفتم) دانشگاه را طوری کرده بود که از آن وضعیت سال 78 تبدیل شده بود به یک وضعیتی که دیگرچنین وضعی رانمیطلبید.برای همین هم دانشگاهیهاخودشان فتنه را پس زدند.الان هم نمیشود.اگر بخواهد کسی چنین خبط و خیانتی کند خود دانشگاهیان پس میزنند برای اینکه الان دانشجویان و اساتید ما لذت کار علمی و بینش اسلامی را چشیدهاند.امااین هشدار را هم میدهم فتنه قابل بازسازی است.
* با توجه به بیان اخیر مقام معظم رهبری درحکم دوره جدیدشورای عالی انقلاب فرهنگی احساس میشود که حلقه مفقوده ای درفرایندتحقق مصوبات شورا وجوددارد.ازسخنان مقام معظم رهبری دردیدار شورای عالی انقلاب فرهنگی ازسال68 تاامروزدائما دغدغه ونگرانی ازتاخیروعدم پیگیری وتعریف سازوکاراجرایی شدن مصوبات شورامطرح شده است. چه نقیصه ای وجود دارد که دائما باید از سوی مقام معظم رهبری تذکر داده شود .چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجریان اسناد خودش را تعریف نمیکند؟ حالا از نظر جنابعالی که سالها در این شورا عضو بودید این حلقه مفقوده چیست؟ چه تحولی باید اتفاق بیفتد؟ خود شورا باید چه تصمیمی بگیرد که عرصه تنفیذ و اجرا را هم تعقیب و پیگیری کند و سازوکارش را تعریف کند؟
دانشجو: نمیشود با یک ادبیات انقلاب کنیم با یک ادبیات دیگر بخواهیم کشورداری کنیم. آیامیشود در حوزه نظر، اسلامی بود در حوزه عمل یک چیز دیگر؟! مثل ولایتمداری است ولایتمداری در حوزه عمل مطرح است البته در حوزه نظر هم مطرح است! ولی درعمل است که مهم است. در حوزه نظر که همه میگویند ما ولایتمداریم.ولی وقتی میخواهد اجرا کند یک چیز دیگر اجرا میکند! یک کار دیگر میکند! در حوزه ولایتمداری آن زمانی فرد ولایتمدار است که اگر 100 درصد مخالف نظرش بود در عمل آن چیزی که آقا میگوید را پیاده کند. این میشود ولایتمداری. ما نمیتوانیم در حوزه اعتقاداتمان دینی و اسلامی باشیم در حوزه آموزشمان سکولار باشیم اینها به همدیگر وصل هستند آن حلقه مفقوده همین است. ما در حوزه اعتقاداتمان وقتی میرویم صحبت میکنیم میبینیم در تلویزیون خیلی قشنگ آقا مینشیند صبحت میکند آن یکی صحبت میکندمیرویم در حوزه آموزش میبینیم سکولار سکولاراست!.
یک مثال بزنم، شما میخواهید مثلا ورزشکار بشویدبا خواندن مجله ورزشی که شما ورزشکار نمیشوید. باید بروی زحمت بکشی در عمل ببینی چه جوری باید دریبل بزنی چه جوری جا بگذاری طرف را چه جوری وزنه بزنی اینجا در حوزه عمل است.با این مقدمه من این را عرض بکنم که دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی جناب آقای دکتر مخبر دزفولی یکی از بهترین افرادی بود که از ابتدای انقلاب تا الان به عنوان دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی کار کرد.ودردورهای که ایشان کار کرد حضرت آقا هم از او تشکر کرد. کار دبیر در حوزه نظر است در حوزه نظر نقشه علمی کشور سند دانشگاه اسلامی بقیه موارد سند تحول آموزش و پرورش اینها چیزهایی است که در زمان ایشان عمل شده پس ما از ایشان نمیتوانیم ایرادی بگیریم چرا؟ چون دبیرخانه کارش را درست انجام میدهد اما از مجریها چرا؟ از من مسئول آموزش عالی شما میتوانید ایراد بگیرید. چراتو مسئول آموزش عالی سند دانشگاه اسلامی را اجرایی اش نکردی؟
حلقه مفقوده اجراست شورابایدبتواند ازآن کسی که میخواهد اجرا کند سئوال کند چرا اجرا نمیکنی؟الان برعکس است نمونهاش خود من، مصوبه سال 66 شورای عالی انقلاب فرهنگی روی زمین مانده بود در مورد حجاب و عفاف، من رفتم اجرایش کنم چهارده بند دارد یکی از بندهایش این است که اردوهای مختلط نباید بروند،این در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شده میخواهید از دانشگاه به خوابگاه بروید اتوبوسهایتان جدا باشد. گفتند آقا تو اعتماد نداری گفتم آقا این ربطی به اعتماد ندارد! اصلا پدر یک خانواده آیا اگر مراقبت کرد از خانوادهاش یعنی اعتماد ندارد؟! به من می گفتندتو چرا داری اجرا میکنی؟ مال سال 66 است!. شروع کردندانگهایی زدند. من فکر میکنم حلقه مفقوده این است که مجریان ما اراده اجراندارند.یک قوه ناظری میخواهد برای اینکه اگر اجرا نکرد اول سئوال کند بعد تذکر دهد بعد هم بگوید این شورای عالی انقلاب فرهنگی است و شما چون اجرا نکردید از مسئولیتتان عزل شدید. یک نفر را اگر عزل کنند به خاطر عدم اجرای مصوبهها، بدانید همه مسئولین میروند سراغ اجرا.
* این هم به عهده شوراست باید ضابطهاش را تصویب کند اگر نقش قرارگاهیاش را بخواهد ایفا کنددرست میشود. فرمانده قرارگاه نمی تواند نسبت به موانع بیتفاوت باشد بگوید من فقط تئوری دفاع را تعریف کردم کاری به موانعش ندارم این هم به عهده قرارگاه است یعنی قرارگاه فرهنگی کشور وقتی می بیند خلاء کادرسازی هست، انتخاب مجریان فرهنگی فاقد شرایط هست یا یک جایی ارادهاش نیست بازهم خود شورا باید بیایدبرای حل این مشکل قوانینی را وضع کند.این طورنیست؟
دانشجو: حتما. شورا خودش میبایست نسبت به اجرای مصوبات و تعقیب آن هم ضمانتی تعریف کند.این شورایی است که سه قوه در آن هستند روسای سه قوه در آن هستند یعنی فراقوهای است. این باید انجام شود من اعتقادم این است که آن حلقه مفقوده ضمانت اجرایی است که باید تعریف شود و اراده.
*حالااجازه بدهید چندسئوال هم درموردخودتان داشته باشیم.قضیه ممنوعالورود بودن شما به کشورهای عضو پیمان شینگن چیست؟ آیا هنوزادامه دارد؟ اصلا واقعیت دارد یا نه؟
دانشجو: واقعیت دارد.
* حالا اگر واقعیت دارد زمان دارد یا...؟
دانشجو: ما9 نفربودیم.طبق نامهای که وزارت کشور آنجا به من داد در نامه نوشتندبه علت طرفداری از (امام) خمینی وحکم (مهدورالدم بودن) سلمان رشدی شما برای امنیت این کشور خطرناک تشخیص داده میشوید فکر میکنم 9 روز به من وقت داده بودند شنبه به من نامه را دادند تا دوشنبه هفته بعدش گفتندتا این تاریخ فرصت دارید که کشور را ترک کنید در غیر این صورت میآییم و شما را میگیریم و 6 ماه زندانی میکنیم. بعد میفرستیمت که بروی تجدیدنظر.این حکمی است که داده شده و شما حق دادخواهی هم نداری.
* اخوی شما هم جزء این 9 نفر بودند؟
دانشجو:بله او هم با من بود حالا البته من میگویم کاری نکرده بودم. اخوی هم میگفت (شوخی میکرد) میگفت حضرت امام در تهران یک حکمی را صادر کرده مردم پاکستان کشته شدهاند در این درگیریها ما را در انگلیس دارند اخراج میکنند.از این 20 لیست تحریم اشخاص که دادند فکر میکنم نفر پانزدهم بودم.
* آقای دکتر دانشجو ستاد انتخابات کشور، استانداری تهران یا وزارت علوم اگر دوباره قرار باشد برگردید کدامش را انتخاب میکنید؟
دانشجو: هیچکدام. اگر قرار باشد یکی را حتما انتخاب کنم اگر به خودم باشد الان دارم درسم را میدهم. آن چیزی که علاقه خودم هست الان شش تا دانشجوی ارشد دارم 4 تا دانشجوی دکترا گرفتم دارند کار میکنند، کار تحقیقاتی میکنند، من دانشجوهای فارغالتحصیل خودم الان دوتاشان عضو هیئت علمی همان دانشگاه علم و صنعتاند از فارغالتحصیلان خودم یکی اش آقای.... است یکی دیگررا هم اسم نمیبرم برای اینکه او را هم میبرندش!،دانشجویانم الان هیئت علمی دانشگاههای متفاوت هستند دوتایشان آنجا هستند اینها را که میبینمشان واقعا لذت میبرم و احساس میکنم این کاری است که آخرت برایم دارد. البته کارهای دیگر هم لذتبخش است اما اگر قرار باشد حتما کاری را انتخاب کنم بین این سه تایی که شما گفتید وزارت علوم را انتخاب میکنم.
* آقای دکتر من آخرین سئوالم است برنامهای برای بازگشت به عرصه سیاسی کشور دارید؟ مثلا برای انتخابات مجلس شورای اسلامی نامزد می شوید.
دانشجو: نه من همینجا که هستم شورای همگرایی اصولگرایان، این کار سیاسی است.
* بله من پست سیاسی منظورم است.
دانشجو: مثلا چی؟
* انتخابات مجلس.
دانشجو: نه مجلس نه.
* برای مجلس هیچ برنامهای ندارید؟
دانشجو: نه برنامهای ندارم مجلس هفتم آن موقع شورای هماهنگی نیروهای انقلاب آقای ناطق رئیسش بود. آقای ناطق سه نفر را فرستاد باهنر، آقای فدایی و آقای متکی اینها آمدند خانه من همین دو سه روز بد مریض بودم اواخر کار بود.آمدند و صحبت کردند، از ساعت 8 تا 11 صحبت کردند که آقا برو ثبتنام کن. فکر میکنم آخرین روز ثبتنام هم بود که برو حتما ثبتنام کن. من دیگر دیدم بالاخره نمیتوانم مجاب کنم گفتم حالا اجازه بدهید من یک استخاره بکنم.
* استخاره نکردید؟
دانشجو: نه دیگر استخاره نکردم ثبتنام هم نکردم من اصلا نه اینکه مجلس کار بدی است مجلس در راس امور است.
* کار اجرایی داشتید؟ دوست داشتید؟
دانشجو: نه مجلس شخصیت خاص خودش را میخواهد. آدمها باید بدانند چه کاری میتوانند انجام دهند چه کاری نمیتوانند انجام بدهند اگر کاری را نمیتوانند انجام بدهند بروند هم به خودشان هم به آن کار حالا خیانت نمیگویم لطمه میزنند من از عهدهام کار مجلس برنمیآید نه اینکه کار مجلس کار خوبی نیست کار بسیار بزرگی است.اما از عهده من برنمیآید یا مورد علاقه من نیست و هیچ برنامهای برای اینکه در لیستی قرار بگیرم یا بخواهم بروم مجلس هیچ برنامهای نداشتم، نه دارم و نه خواهم داشت.
مجددا ازحضورجنابعالی دراین گفتگوتشکرمی کنیم.
انتهای پیام/