بی بصیرتی و فتنه ۸۸
خبرگزاری تسنیم: بدون شک اصرار مقام معظم رهبری به طرح موضوع فتنه ۸۸ امری آشکار است. همچنانکه در سخنرانی مورد بحث نیز معظم له پس از گذشت بیش از پنج سال به آن پرداخنه اند. برای این اصرار دلایلی می توان برشمرد:
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مقام معظم رهبری ادام الله ظله، ششم آذر ماه جاری در دیدار اعضای جمع عالی بسیج مستضعفان ضمن بیاناتی بسیار مهم بار دیگر و پس از گذشت پنج سال به موضوع فتنه و بصیرت اشاره نمودند که این اصرار بر تکرار در کنار نکات مطرح شده در این تکرار، توجه هرچه بیشتری را ضروری می نماید. جدای از تأکید بر اهمیت فتنه 88 در سیر مواجهه با انواع فتنه ها در مسیر انقلاب اسلامی، تبیین جامع و پرداختن به همه ابعاد قضیه، درس و عبرت آمیزی از این جریان می تواند دلیل اصرار بر این تکرار باشد. همچنانکه آیه 126 سوره توبه ضمن یاد آوری وجود همیشگی فتنه ها در مسیر جامعه ایمانی - انقلابی و ضرورت آمادگی برای مواجهه با آن ها، بر لزوم توجه به توبه از خطاها پس از هر فتنه و پندگیری تأکید می نماید.
به نظر می رسد دو گروه می توانند مصداق مسؤولیت پذیران باانگیزه بی بصیرت باشند: بیچارگان گرفتار در فتنه 88 و برخی انقلابیون بی توجه دچار افراط و تندروی.
فرازی از بیان رهبری معظم در زمینه فتنه و بصیرت
«... دوّمین پایه که در کنار این هست که مکمّل پایه ی اوّل است، عبارت است از بصیرت، روشن بینی. یعنی چه؟ یعنی شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله ای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت ها؛ بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمی شود مبارزه کرد. در همه ی میدانها با یک سلاح نمی شود رفت. کدام سلاح را به کار بیندازیم؟ دشمن کجا است؟ بارها من عرض کرده ام این هایی که بصیرت ندارند - مثل این بیچاره هایی که در فتنه گرفتار شدند - مثل کسانی اند که در تاریکی شب، در مه غلیظ، در غبار می خواهند مخالفی را، دشمنی را بزنند؛ خب نمی داند دشمن کجا است؛ یکی از اوّلین شرایط جنگهای نظامی، اطّلاعات است؛ بروید اطّلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. اگر بدون اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایی را بزنید که دوست آنجا است؛ کسی را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛ گاهی این جوری می شود. اگر بصیرت نبود، می شود این؛ که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لاتَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛ شبهات و نادانی ها و نفهمی ها به کسی که عالم به زمان خود است، هجوم نمی آورند؛ می فهمد چه کار باید بکند. اگر این نبود، مشکل به وجود خواهد آمد، حتّی اگر آن احساس مسؤولیّت هم باشد.
بعضی ها احساس مسؤولیّت داشتند در دوران مبارزات امّا نمی فهمیدند این را کجا خرج کنند؛ جایی خرج می کردند که به ضرر حرکت عظیم مبارزاتیِ امام بزرگوار بود؛ بعد از انقلاب هم همین جور؛ تا امروز هم همین جور است. بعضی ها احساس دارند، احساس مسؤولیّت می کنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج می کنند؛ بد جایی خرج می کنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمی گیرند؛ این بر اثر بی بصیرتی است. حالا ما چند سال پیش در قضیّه ی فتنه گفتیم بصیرت؛ بعضی دهن کجی کردند که بصیرت! بله، بصیرت؛ بصیرت که نبود، هرچه که مسؤولیّت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانی دیگر نیست به این آدم بی بصیرت و بدون روشن بینی که دوست را نمی شناسد، دشمن را نمی شناسد و نمی فهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند. این پس شد رکن دوّم که بسیار بسیار لازم است. اگر این رکن دوّم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهی درمی آید، جهادش هم اشتباهی درمی آید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا می شود و به کج راهه می افتد.»
فتنه، ابتلا و امتحان جزء لاینفک جوامع دینی - انقلابی
با مقایسه ای اجمالی میان جوامع دینی و غیر دینی این سؤال اساسی در ذهن شکل می گیرد که چرا فتنه های رنگارنگ اعم از سیاسی و اعتقادی در بلاد مسلمین به صورت عام و در جامعه ما به صورت خاص، به طور پی در پی رخ می دهد و در سرزمین های غیر مسلمانان و بلاد کفر خیر؟ در پاسخ می توان این گونه استدلال نمود که اساسا با شکل گیری جامعه دینی تمامی معادلات حاکم بر جامعه تبدیل به قوانین و سنن لا یتغیر الهی متناسب با ظرفیت های یک اجتماع دینی و در طراز ادعای ایمان و انقلابی بودن می گردد همچنانکه در زمان موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل مشاهده می شد که با شکل گیری جامعه دینی بر اساس آموزه های الهی، ابتلائات و فتنه ها و آزمایشات متعددی همچون فتنه گوساله سامری و غیبت غیر مترقبه موسی(ع)، تمرد از دستور موسی مبنی بر حمله به بیت المقدس و وعده ظفر و پیروزی و بهانه های واهی آنان برای آوردن بتی همچون بت قوم بت پرست بین راه و این در حالی بود که آنان معجزاتی همچون عصای تبدیل شده به اژدها، ید بیضاء، شکافته شدن دریا و عبور آنان و هلاکت فرعونیان، جاری شدن شعب 12 گانه آب از صخره و غذاهای آماده برای آنان و... را دیده بودند اما باز دچار اشتباه در محاسبات و تشخیص شدند، باید به یاد داشته باشیم که خداوند قوم بنی اسرائیل را برگزید و آنان را بر تمام جهانیان برتری و فضیلت بخشید اما در نهایت کار به جایی رسید که از این جایگاه پایین آورده شدند.
این گونه آزمایشات و فتنه های عمیق و پیچیده به واسطه جاری نبودن احکام خاص جوامع دینی در بلاد کفر صورت نمی پذیرد نه این که امتحان نمی شوند بلکه بدین معنی که دچار این کوران های سخت و مهلک نمی شوند.
«لیبلونکم ایکم احسن عملا» (کهف/7) این آیه ای است که حقیقتا لرزه بر اندام می اندازد. در تفسیر نور در ذیل این آیه نکته جالبی مطرح می شود: کلمه لیبلونکم حاوی سه تأکید است بر این که شما حتما آزمایش می شوید: لِ ابتدای فعل، فعل مضارع و نون مشدد. پس امتحان امری حتمی است و گریزی از آن نیست حالا این امتحان گاهی فردی است و گاهی اجتماعی را در بر می گیرد این امر نیز از راه ها و با ابزارهای گوناگونی همچون مال دنیا، حب زن و فرزند، حب جاه و مقام، حسادت نسبت به دیگران و... صورت می گیرد.
حضرت علی(ع) تأکید می فرمایند که از خدا نخواهید که فتنه نباشد چراکه وقوع آن حتمی است بلکه از خدا بخواهید که از آن با سربلندی بیرون آیید (اعوذ بک من مضلات الفتن) چراکه در فتنه هاست که دوست از دشمن و منافق شناخته می شود و وقوع ریزش ها و رویش ها در این بین امری ناگزیر است. این نوع نگاه و معادلات حاکم بر جوامع دینی را می توان با نظر به رخدادها و وقایع انقلاب اسلامی از سال 57 تا کنون به خوبی تحلیلی و تاویل نماییم؛ اما فتنه 88 حاوی درس ها و عبرت های تلخ و شیرینی است که رجوع به آن ها یاعث تکرار شیرینی ها و مانع بروز دوباره تلخی هاست چراکه تاریخ تکرار می شود و این تکرار از سنت های الهی است.
فتنه و مقابله مستمر با آن در مسیر انقلاب اسلامی
تجربیات انقلاب اسلامی در سه دهه گذشته، نشان از صلابت کشوری دارد که سکان هدایت در دستان ولایت فقیه قرار دارد. انقلابی که در تاریخ خود مشقت های فراوانی دیده است. مسائلی که هر یک به تنهایی می توانست انقلاب و ثبات یک کشور را بگیرد.
از ترورها و درگیری های اوایل انقلاب گرفته تا تحمیل شدن جنگی که 8 سال توان اقتصادی کشور را تقریبا نابود ساخت و موجب قربانی شدن جوانان بسیاری شد.
کارشکنی های بنی صدر و اغتشاش طرفدارانش برای متزلزل کردن نظام که با هدایت منافقین و سرکرده آنان رجوی صورت گرفت تا ادامه داربودن ترورها که در همین اواخر به شهادت دانشمندان هسته ای کشور منجر شد.
اما رفتار طرفداران بنی صدر که در مقابل دین و ولایت فقیه قد علم کرده بودند از آن دست اتفاقاتی بود که برای همیشه راهی را ترسیم کرد تا با پندگرفتن از آن، شاید تلنگری بر پیکره متوهم برخی سیاسیون و طرفدارانشان باشد و سرنوشت خیانتکار فردی که بهانه اش رای مردم بود! درس عبرتی برای دیگران باشد.
اما سال 76 با ورود تئوریسین هایی مانند سروش به جامعه و برخی اسامی مانند اکبر گنجی، که رفتارها و گفتارهایشان مستقیما تعالیم الهی و احکام شرعی و ارزشهای اسلام را نشانه می رفت را معرفی می کند، فضای سیاسی کشور وارد فاز جدیدی می شود. زمینه بی بندوباری فرهنگی و اجتماعی پدید می آید که معضلات فراوانی را به جای گذاشت و هم اینک نیز کشور بعضا با آن درگیر است.
تقابل این خط برانذاز به ظاهر فکری - فرهنگی و نظام اسلامی با پدید آمدن واقعه کوی دانشگاه و 18 تیرماه 78، به اوج خود می رسد، مظلوم نمایی و ایجاد قتل های زنجیره ای! و موج رسانه ای روزنامه های زنجیره ای که خوب بلد بودند اوضاع را مدیریت و جریان سازی کنند.
جسارت ها و نافرمانی های مدنی در جامعه به اوج خود می رسد، نمایندگان دوره ششم مجلس دست از فعالیت و مسؤولیت شان کشیده و اعتصاب می نمایند و در طرح و اجرای نقشه ای برای خوراندن جام زهری به رهبر معظم انقلاب که جانشین حضرت امام(ره) است، تلاش های بسیاری می کنند.
این روند غیر انقلابی تا آنجا پیش می رود که توقف فعالیت های هسته ای کشور به اصطلاح روش اصولی اصلاح طلبان، از نظر غرب که توانسته بود امتیازات فراوانی بدست آورد شکستی سیاسی برای ایران محسوب می شود و آنان را امیدوار می کند که این وضعیت ایران موجب می شود در موقعیت ضعف، تن به خواسته های دیگر بدهند!
آن روزها آنان که در شکل گیری اغتشاشات 78 مقصر بودند، به خوبی به این حقیقت رسیدند که مردم دل به رهبرشان بسته اند و آن روز که مقام معظم رهبری امر به جمع کردن فتنه 78 نمودند با جان و دل قدم به خیابان گذاشتند و فتنه گران را به سزای عمل شان رساندند اما انگار آن تجربه که کامشان را تلخ نمود درس عبرتی برایشان نشد تا بعد از اتفاقات دوره دهم ریاست جمهوری با طرح «تقلب» در انتخابات 88 مجددا کشور را وارد التهاب و درگیری کنند تا جایی که باعث شدند جریان مرده اپوزیسیون و استکبار که در این سالها به کلی نا امید از براندازی باشند قوت بگیرند.
اما باز هم با تدابیر حکیمانه رهبر انقلاب حماسه 9 دی آفریده شد و با حضور میلیونی مردم بساط فتنه گران جمع شد و کار بدانجا کشید که فتنه انگیزان در ضمیر مردم به عنوان خائنین به نظام و انقلاب و مردم برای همیشه باقی بمانند.
تکرار مستمر طرح فتنه 88 در بیانات مقام معظم رهبری
بدون شک اصرار مقام معظم رهبری به طرح موضوع فتنه 88 امری آشکار است. همچنانکه در سخنرانی مورد بحث نیز معظم له پس از گذشت بیش از پنج سال به آن پرداخنه اند. برای این اصرار دلایلی می توان برشمرد:
1- اهمیت موضوع: نباید گذاشت توفیق ملت در پیروزی در مصاف این فتنه -که به ولایت پذیری آنان و رهبری بی بدیل رهبر معظم بر می گردد- موجب ندیدن عظمت این پیروزی و بزرگی این فتنه شود. درک و یادآوری بزرگی این فتنه، مؤمنان را امیدوار و مسؤولیت پذیر و فتنه انگیزان را ناامید خواهد نمود.
2- تبیین صحیح و جامع: پیچدگی و بزرگی فتنه مزبور موجب می گردد تبیین همه جانبه آن که نقاط قوت و حتی ضعف جبهه خودی در آن به صورت کامل و برای اقشار مختلف روشن گردد امری زمان بر باشد.
3- تعدد ابعاد مسأله: مسلماً ابعاد مربوط به منشأ خارجی فتنه و نقش آفرینی سطوح مختلف مساعدت کنندگان و یا فریب خوردگان فتنه با همه تنوعی که داشت، تنها برخی از ابعاد موضوع بوده و ابعاد دیگری مانند عملکرد جبهه خودی و میزان صحت و دقت عملکرد طیفهای مختلف آن و درسهای این فتنه ابعاد گسترده تر آن را می نمایاند.
4- درس آموزی و عبرت: شاید این عنوان به تنهایی برای تبیین چرایی ضرورت تکرار مستمر قضایای فتنه 88 روشنگر باشد چراکه قرآن کریم نیز در آیه 126 سوره توبه ضمن تأکید بر وجود همیشگی فتنه در مسیر جامعه دینی و ضرورت آمادگی مواجهه با فتنه های پیش رو، بر لزوم رفع اشتباهات و پندآموزی از فتنه ها تأکید ورزیده و می فرماید: «او لایرون انهم یفتنون فی کل عام مرة او مرتین ثم لایتوبون و لا هم یذکرون» آیا نمی نگرند که در هر سال یک بار یا دوبار به فتنه مبتلا می شوند و باز توبه نمی کنند و پند نمی گیرند.
مصادیق مسؤولیت پذیران بی بصیرت
با عنایت به این که مقام معظم رهبری به صراحت «بیچاره هایی که در فتنه گرفتار شدند» را به عنوان مثال بی بصیرتی عنوان نمودند و از طرف دیگر بصیرت را پایه دوم در کنار مسؤولیت پذیری به عنوان مبنای تفکر بسیجی و در مخاطبه با نخبگان بسیجی مطرح نموده اند، می توان دو مصداق این بیان را چنین در نظر گرفت:
1- برخی از افتادگان در دام فتنه: بدون شک طیف هایی از کسانی که در فتنه گرفتار شدند، آنچنانکه مقام معظم رهبری خود نیز در بیانات دیگرشان مطرح نمودند، به دلیل عدم عزم اراده ناشی از عافیت، هوای نفس و شهوت و ملاحظه منافع شخصی و لجاجت، که آن ها نیز به نوبه خود از انواع غفلت ها ناشی می شود، به این دام افتاده اند ولی به طور مسلم گروهی از آن ها نیز مصداق واضح بی بصیرتی هستند.
این ها اگرچه از منظر انگیزه دچار مشکل نبوده اند اما نهایتا به دلیل نبود بصیرت مفتون شده اند.
2- برخی آرمانخواهان انقلابی: با توجه به مخاطبه این بیانات با بسیچ و با عنایت به طرح بصیرت در کنار مسؤولیت پذیری و در میدان بودن ناشی از اندیشه انقلابی، می توان فهمید که ممکن است گروهی از عناص با انگیزه انقلابی نیز دچار این بی بصیرتی و زدن جبهه و یا یار خودی بودند همچنانکه مقام معظم رهبری در جمع اعضای دفتر رهبری و سپاه خفاظت ولی امر (توجه به این که مخاطب طیف حزب اللهی هستند مهم است) فرموده اند: «بنده بارها این جبهه های سیاسی و صحنه های سیاسی را مثال می زنم به جبهه ی جنگ. اگر شما تو جبهه ی جنگ نظامی، هندسه ی زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهای بزرگ هست. برای همین هم هست که شناسائی می روند. یکی از کارهای مهم در عمل نظامی، شناسائی است؛ شناسائی از نزدیک، که زمین را بروند ببینند: دشمن کجاست، چه جوری است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه کار باید بکنند. اگر کسی این شناسائی را نداشته باشد، میدان را نشناسد، دشمن را گم بکند، یک وقت می بینید که دارد خمپاره اش را، توپخانه اش را آتش می کند به طرفی، که اتفاقاً این طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نمی داند دیگر. عرصه ی سیاسی عیناً همین جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک وقت می بینید آتش توپخانه ی تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نکنیم. لذا بصیرت لازم است، تبیین لازم است.»
و نیز معظم له در دیدار مردم قم فرمودند: «یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابی، به فرزندان عزیز انقلابی خودم، به فرزندان بسیجی - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان می خورد یا با چشمشان می بینند، عصبانی هستند؛ وقتی می بینند روز عاشورا چگونه یک عده ای حرمت عاشورا را هتک می کنند، حرمت امام حسین را هتک می کنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک می کنند، دلهاشان به درد می آید، سینه هاشان پر می شود از خشم؛ البته خوب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛ ولی می خواهم عرض بکنم جوانهای عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بی رویه ای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن می کنند - می فهمم من، می خوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه می کنند، هر روز می آورند، من نگاه می کنم - می بینم همین طور جوانها گله مند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله می کنند که چرا فلانی صبر می کند؟ چرا فلانی ملاحظه می کند؟ من عرض می کنم؛ در شرائطی که دشمن با همه ی وجود، با همه ی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و می خواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه های مسؤولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه ی قانونی و مسؤولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب می کند. خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی». بله، یک عده ای دشمنی می کنند، یک عده ای خباثت به خرج می دهند، یک عده ای از خباثت کنندگان پشتیبانی می کنند - این ها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بی گناهانی که از آن ها بیزار هم هستند، لگدمال می شوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر می دارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابیِ خودم را از این که یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.»
بنا بر این لازم است از هر دو نوع این بی بصیرتی ها احتراز نموده و مراقب لطمه های این گونه بی بصیرتان (هرچند دارای انگیزه پسندیده) بود.
انتهای پیام/