بازخوانی تعدادی از آثار مزین به تقریظ رهبر انقلاب در آینده نزدیک
خبرگزاری تسنیم: انتشارات سوره مهر در نظر دارد تا تعدادی از آثار منتشر شده با موضوع دفاع مقدس را که مزین به تقریظ رهبر معظم انقلاب هستند، برای دومینبار به چاپ برساند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات سوره مهر در نظر دارد تا در روزهای آتی چاپ جدیدی از تعدادی از آثار مزین به تقریظ رهبر معظم انقلاب را روانه بازار کتاب کند. این آثار طی سالهای اخیر همواره یکی از آثار پرمخاطب این انتشارات بودهاند.
آثاری که در این مجموعه بازچاپ خواهند شد، به شرح ذیل است:
«گزارش یک بازجویی»
این اثر حاصل مراحل بازجویی و زندگی اردوگاهی سرهنگ محمدرضا جعفر عباس الجشعمی است که مرتضی بشیری برای دفتر ادبیات و هنر مقاومت نوشته است.
گزارش یک بازجویی، داستان تسلیم افسرانی را به تصویر میکشد که پیش از این ماشین جنگی ارتش عراق را به سوی ایران اسلامی راهی کردند؛ دستانی که نتوانست در برابر درخشندگی ایمان فرزندان جمهوری اسلامی ایران مقاومت کند.
این کتاب 83 صفحهای برای اولینبار در سال 1369 توسط انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی چاپ شد و مقام معظم رهبری در چهارم اسفند همان سال آن را مطالعه کرده و در تقریظی بر آن نوشتند: «اثر جالبی است. ابتکاری و نمونه نیز هست. توصیفهای آن از طبیعت، حوادث جنگی، وضعیتهای طبیعی بس زیبا است. در آن مبالغاتی در بیان یکسونگریها در قضاوت و گاه برخی تنگنظریها و حتی سایهای از خودستایی هست... که میشود به جنبههای مثبت کتاب بخشیدشان...!»
«پرواز شماره 22»
کتاب پرواز شمارة 22، اولین کتاب خاطرات از یک خلبان عراقی به نام عصام عبد الوهاب الزبیدی است که در دوران اسارتش به نگارش درآورده است. این کتاب را محمدحسین زوار کعبه به فارسی برگردانده و انتشارات حوزة هنری سازمان تبلیغات اسلامی برای اولین بار در سال 1370 آن را به زیور طبع آراسته است.
پس از آنکه انتشارات حوزة هنری کتاب 71 صفحهای پرواز شمارة 22 را به چاپ رساند، مقام معظم رهبری، در تاریخ 27/3/1371، آن را مطالعه کردند و در تقریظی بر آن نوشتند: «این کتاب از جهت ارائة اطلاعاتی دربارة نیروی هوایی عراق و برخی مسائل جنبی خالی از فایده نیست.» معظم له در همان تقریظ آوردند: «اشتباه گرفتن دزفول به جای العماره نقطة شیرین و جالب داستان است.»
در بخشهایی از این اثر میخوانیم: «..با هر پروازی که همراه دیگران انجام میدادم، وحشتی بیحد و حصر وجودم را فرامیگرفت؛ چراکه تعدادی از هواپیماهای ما به وسیلة پدافند هوایی ایران سرنگون میشدند... بسیاری از خلبانها در همان لحظه از بین میرفتند و عدة معدودی موفق میشدند با چتر نجات، خود را از مرگ برهانند که در نهایت به اسارت نیروهای ایرانی درمیآمدند.
...چندی بعد، مأموریت یافتیم به همراه دو گروه از هواپیماها، یگانهای نظامی نیروهای ایران را در منطقة مهران بمباران کنیم. ... چند روز بعد از مستقر شدن در پایگاه ناصریه، مأموریت یافتم مواضع نیروهای ایران را در منطقة جزایر مجنون، بمباران کنم... بمبهایی را که حمل میکردیم، موسوم به CB و پانصد کیلوگرم وزن داشتند. معمولاً از این بمبهای روسی برای انهدام مواضع و محل استقرار نیروهای ایرانی استفاده میشد.»
«اردوگاه عنبر»
کتاب «اردوگاه عنبر»، سه خاطره از حسین فرهنگ اصلاحی، مهدی گلابی و غلامحسین کهن است. مقام معظم رهبری درباره این کتاب مینویسند: «تدوین و انتشار خاطرات آزادگان، کاری ماندنی و در شکل بخشیدن به تاریخ ما در آینده دارای تاثیری مخصوص خود است. بعضی از نوشتهها از لطف و دقت هم برخوردار است. (در این جزوه، قصه اول و آخر) نکته جالب، همخوانی ماجراهایی است که در اردوگاههای دور از هم و بر سر آدمهای جدا و ناآشنا با هم، آمده است، و این است یکی از ثمرات حکومت ظالمانه و جابرانه حزب و در نهایت، فردی که جز به حفظ خود به هیچ چیز دیگر، و از جمله به ارزشهای انسانی، ذرهای و لحظهای نمیاندیشد.»
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: «هنوز جملهاش تمام نشده بود که بچهها با شنیدن نام امام خمینی، با صدای بلند سه صلوات پیدرپی فرستادند. اردوگاه از غریو صلوات بچهها به لرزه افتاد. رنگ از روی سروان عراقی و دیگر سربازان عراقی پرید. فریاد زد: «مگر من اسم پیغمبر را بردهام که صلوات میفرستید؟» و بعد به سربازان اشاره کرد و گفت: «این مجوسها را بفرستید توی آسایشگاهها!»
بچهها را با زور و کتک وارد آسایشگاهها کردند. با این حرکت بچهها، عراقیها حساب کار دستشان آمد که اسرا چقدر به امام و مرادشان علاقه دارند. تیر و گلوله بود که به سر بچهها، از روی برجکهای نگهبانی و دور اردوگاه، میبارید؛ مشت در برابر گلوله، ایمان در برابر کفر، اسیر در برابر زندانبان.»
«تپههای لاله سرخ»
در کتاب «نسیم سبز خاطرهها» نوشته حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی درباره این کتاب و چگونگی نگارش آن میخوانیم: «روزی حجت ایروانی به دفتر ادبیات و هنر مقاومت آمد و دفترچهای گرفت و رفت. پس از مدتی با یادداشتهایی با عنوان «آتش به اختیار» برگشت.
روزی دیگر همسر شهید سید محمدرضا فیض به دفتر ادبیات و هنر مقاومت آمد و یادداشتهای شهید فیض، مسئول گروهان شهید منتظر از لشکر علی ابن ابیطالب(ع)، را که نام «طلوع دوباره» بر آن نهاده بود، در اختیار آن دفتر گذاشت.
یک روز نیز دوستی پوشهای برای دفتر ادبیات آورد که یادداشتهای یکی از رزمندگان اردبیل داخلش بود. زحمت ویرایش آن را خودش کشیده حوادث این یادداشتها برای غلامرضا نباتی در تپههای لاله سرخ روی داده بود. مجموعه این یادداشتها، کتابی شد با عنوان تپههای لاله سرخ؛ که از 90 صفحه تشکیل میشود. انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی این کتاب را در سال 1369 به دست چاپ سپرد و کتاب وارد بازار شد.
در 14 اسفندماه 1370، مقام معظم رهبری آن را مطالعه کردند و درباره آن نوشتند: «از این کتاب، آخرین نوشتهها، یعنی ”تپههای لاله سرخ“، از همه شیرینتر و دقیقتر است. در نوشته شهید هم، که ”طلوع دوباره“ نام گرفته، عطر شهادت و اخلاصش محسوس است… و هر سه نوشته یادبودهای باارزش از جنگ و ایثار هشتساله است. در نوشته حجت ایروانی کوشش پرمرارت و تحملطلب نیروهای دیدبان به خوبی تشریح شده است.»
معظم له در ادامه نگاشتند: «خدایا بهترین پاداش خود به صالحان را به این جوانان پاک عطا کن… و ما را نیز از آن عشق و اخلاص سهمی عنایت فرما.»
دفتر ادبیات و هنر مقاومت نیز همین برداشت را از نوشتهها داشت. شاید به خاطر همان شیرینی و دقت، نام کتاب را به نام یادداشتهای غلامرضا نباتی انتخاب کرد و اسم آن مجموعه را تپههای لاله سرخ گذاشت.
«جنگ خیابانی»
این کتاب روایتگر برههای حساس از تاریخ معاصر عراق است که در قالب گفتوگو با تعدادی از شاهدان ماجرا به رشته تحریر درآمده است. این اثر شامل مجموعه مصاحبههایی است که توسط سیدنظام مولا هویزه در 87 صفحه با عده زیادی از پناهندگان عراقی، درباره قیام مردم عراق پس از جنگ نفت، شده است.
در بخشهایی از این اثر میخوانیم: «یکشنبه، 17 شعبان 1411، حوالی ساعت دو و نیم بعد از ظهر بود که قیام مردم نجف آغاز شد. در روز شانزدهم شعبان مردم کربلا نیز همدوش با شهرهای دیگر عراق حرکت حماسی خودشان را آغاز کردند. هر کس هر سلاحی که داشت با خود به خیابان آورده بود... خیلیها دست خالی بودند... یکدفعه دیدم... مردم دارند به طرف استانداری قدیم، شهربانی فعلی، راهپیمایی میکنند... بالاخره درگیری شروع شد و شدت گرفت... کمی بعد مردم رئیس شهربانی و یکی از معاونان او و عدهای از بعثیها را به هلاکت رساندند.
... مقاومت بعثیها در میدان ثورةالعشرین در هم شکست و عدهای از آنها به وادیالسلام پناه بردند.... چشمان ناباور مردم شاهد حرکت نوجوانی بود که با سرعت خودش را به مقر حزب بعث کربلا رساند و با نارنجک دستی به عدهای از مزدوران بعثی حمله کرد و هنوز گرد و غبار حادثه فرو ننشسته بود که با سرعت از محل حادثه فاصله گرفت و در انبوه جمعیت مردم گم شد.
... شهر کربلا از روز شانزدهم تا بیست و دوم شعبان به طور کامل در دست مجاهدان و مردم بود. روز 23 شعبان، بعثیها منطقه بنی مرقد مطهر ابی عبدالله (ع) و مرقد حضرت ابوالفضل (ع) را بمباران شیمیایی کردند و عده بسیار زیادی را قتل عام کردند. صدای نالهها و فریادهای «یا حسین» و «یا عباس» در فضای غمگرفته کربلا طنینانداز شده بود. مردم سراسیمه به این طرف و آن طرف میدویدند. خیابانها انباشته از شهید و مجروح بود.
... بعد از فرونشینی توفان، موقعی که گاردیها داشتند خودشان را سازماندهی میکردند، گروهی از مجاهدان با استفاده از فرصت، به آنها یورش بردند... گارد ریاستجمهوری با سرافکندگی مجبور به عقبنشینی شد.
... سرانجام... نیروهای بعثی پس از چندین روز بمباران و موشکباران و آتش سنگین توپخانه و... وارد نجف اشرف میشوند و تانکهای گارد ریاستجمهوری... در نقاط حساس شهر مستقر میشوند.
... بمباران وسیع شهرها، قتل عام مردم، کمبود آذوقه و مواد غذایی، کمبود دارو و امکانات بهداشتی، ترس از آینده مبهم، ترس از شکنجه و... عواملی بودند که بخشهای وسیعی از مردم عراق را به مهاجرت به نقاط امن و آوارگی در مرزهای کشورهای همسایه وادار میکرد.
رهبر معظم انقلاب درباره این اثر در تقریظی فرمودهاند: «تلخ است و شیرین. اینکه ملت مظلوم عراق، و این بار نیز مثل بیشتر دفعات قبل، شیعیان، قیام کرده و شهامت ورزیده و بر دشمن ضربه وارد کردهاند، شیرین است.»
«یادداشتهای خرمشهر»
این کتاب گزیدهای از یادداشتها و دست نوشتههای شهید بهروز مرادی از خاطرات فتح خرمشهر است. رهبر معظم انقلاب پس از مطالعه این اثر فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا غریق رحمت کند این شهید عزیز را که در سالهای منتهی به 64 یعنی در بحبوحه شور و هیجان دفاع مقدس و بسیج سراسری ملت در این راه، دردمندانه، نقاط منفی را به نظر آورده و از آن نالیده و دم از غربت رهروان راه جهاد زده است! بعضی امروز گمان میکنند که راه خدا غریب است، یعنی حقیقت روشن اصلی را که همان حرکت عمومی در راه خیر و صلاح است در برابر واقعیت زشت کجرویهای گاهگاهی و جابهجایی کمرنگ میبینند. اما این گمان همیشه بوده حتی در سال 64 و پیش از آن. و البته چنین نگرشی در جمهوری اسلامی همیشه نادرست بوده و انشاءالله همیشه نادرست خواهد بود. 70/11/9
«جدال زیویه»، «از الوند تا قراویز»، «پیشانی شیشهای» و «منظومه انصار» عنوان سه اثر دیگری است که دراین قالب تا پایان پاییز سال جاری به چاپ دوم خواهند رسید.
انتهای پیام/