تأخیر در ازدواج؛ تهدید نسل
خبرگزاری تسنیم: ازدواج، اساسنامه اولین و مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده است که می تواند به حفظ و استمرار بهداشت روانی و رفاه افراد کمک کند.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، «تأخیر در ازدواج؛ تهدید نسل»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم سید امیر حسین قاضی زاده است که در آن می خوانید؛
ازدواج، اساسنامه اولین و مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده است که می تواند به حفظ و استمرار بهداشت روانی و رفاه افراد کمک کند.
مواردی مانند داشتن زندگی رضایت بخش ،ایمن و عدم سرگردانی و بلاتکلیفی، احساس درک شدن توسط همسر مناسب و داشتن یک رابطه دوستانه و صمیمانه که در تأمین نیازهای عاطفی فرد بسیار تأثیرگذار است.
اما آنچه به واقع در یک دهه گذشته مشاهده شده، توسعه روز افزون ارتباطات و تکنولوژی های نوین ارتباطی است که در زندگی و روابط انسانی، اجتماعی و نظام فرهنگی کشورها تغییر و تحول زیادی ایجاد کرده است، به طوری که در جوامع، شبکه ای در هم تنیده از ارتباطات گسترش یافته و روابط دختران و پسران جوان را در اشکال مختلف تغییر داده و حضور و رفتار اجتماعی آنان را دگرگون ساخته است . حال اگر چه در فرهنگ ایرانی اسلامی ما هر نوع رابطه ای باید با ضوابط و قواعد خاص خود ایجاد شود، اما آنچه مشهود است، شکل ارتباطات در جامعه ما نیز مانند جوامع مدرن و نیمه سنتی تغییر کرده و عطش ارتباطات با جنس مخالف را که در دهه های پیش به شکل هدفمند و منسجمی در قالب نظام خانواده ها به وقوع می پیوست، متفاوت کرده است؛ به عبارت دیگر، تحولات فرهنگی و نگرشی جامعه موجب شده در سالهای اخیر آنچه که بر ازدواج به موقع و زندگی پایدار خانواده ها سایه انداخته، تفکرات مادی و دیدگاه های لیبرالی باشد که بر آزادی های افراطی تأکید داشته و ازدواج را متضاد با حقوق و آزادی های فردی دانسته و ارضای نیازهای عاطفی و جنسی در خارج از چارچوب نهاد خانواده را ممکن می داند .
میل به استقلال اقتصادی در کنار تمایل به جدایی از خانواده، فرار از مسؤولیتهای خانواده ای که فرد باید در قبال همسر و فرزندانش داشته باشد و کم رنگ شدن نقش خانواده ها در انتخاب همسر،کم رنگ شدن سنتها و آداب و رسوم بومی و محلی و برقراری رابطه های کوتاه مدت با عنوان دوستی با جنس مخالف، ازبهانه ها و تبعاتی است که موجب به تأخیر افتادن ازدواج جوانها شده است و از آنجا که رابطه های غیر هدفمندی که خارج از چارچوب خانواده شکل می گیرد، از اعتبار و تضمین خاصی برای بقا و تداوم برخوردار نیست و فقط می تواند به رفع نیازهای آنی جوانان بینجامد و در یک پروسه طولانی و بلند مدت به شکستهای عاطفی و بی اعتمادی به اطرافیان و جنس مخالف منجر شود، اغلب ناهنجاری های اخلاقی، افسردگی و اختلالات جنسی، مسؤولیت ناپذیری و عادت کردن به بی مسؤولیتی و زندگی مجردی، گرایش به ارتباطات غیر متعارف و افزایش روابط سوء اخلاقی و هدر رفتن سنین جوانی و طراوت و نشاط خاص این دوران نتیجه این رویکرد است.
در واقع با گذشت عمر و سپری شدن دوران جوانی و نداشتن یک خانواده واحد و منسجم، احتمالاً جوان مبتلا به ناهنجاری های رفتاری و روانی شده و به فردی منزوی ، جامعه گریز، ناکام و نا امید مبدل می شود، زیرا یکی از اهداف ازدواج، تأمین نیازهای عاطفی جوانان است و یقیناً این گروه حساس اجتماعی زمانی را مناسب ازدواج می بینند که بتوانند مسایل اقتصادی و فرهنگی خود را حل کنند. اما آنچه که این روزها مشهود است، تغییرات در سبک زندگی جوانانی است که گاه با دارا بودن شرایط و رفاه مالی و اجتماعی باز هم ازدواج گریز بوده و میل به استقلال و گرایش به مدرنیته و فاصله گرفتن از سنتها را سرلوحه برنامه زندگی خود قرار داده اند.
از سوی دیگر به نظر می رسد دلیل تمامی تأخیرها در امر ازدواج میان جوانان ایرانی صرفاً معضل اقتصادی و اجتماعی نیست و بخش عظیمی از آن را باید در تحولات فرهنگی و تغییر در سبک زندگی جست وجو کرد. به عبارت دیگر، تأخیر در امر ازدواج تنها مشکل سخت افزاری ندارد بلکه مشکلات نرم افزاری از مهمترین معضلاتی است که این مهم را به تأخیر انداخته است . آنچه ازنیمه قرن بیستم به بعد در سراسر کشورهای توسعه یافته مشاهده شده، تمایل به ناهنجاری های اخلاقی و افزایش طلاق و تمایل به فرزندان کمتر بوده که متأسفانه برخی از علایم حضور این فرهنگ در کشورهای اسلامی و ایران امروزه به خوبی مشاهده می شود . هرچند انتظارات و توقعات فراتر از واقعیت ،موجب مشکلات اقتصادی شده است و دیگر توان اقتصادی بسیاری از خانواده ها پاسخگوی سبک زندگی مصرف گرایانه نیست . حال در این شرایط دولت با کمک و همکاری سایر نهادهای اجتماعی ، فرهنگی و خانواده ها در دو رویکرد جداگانه می تواند به یاری جوانان در امر ازدواج بپردازد.
یکی حمایتهای مالی و تأمین برخی از نیازهای اقتصادی جوانان از منابع عمومی که در نهایت می تواند به ازدواج آنان کمک کرده و در رویکرد دوم تغییر نگاه و فرهنگ ازدواج است که اتفاقاً نوع دوم به مراتب از رویکرد اول سخت تر به نظر می رسد، زیرا در رویکرد اول با تأمین منابع می توان به امر ازدواج کمک کرد، اما در تغییر نگرشها می بایست مقدمات فرهنگی و اجتماعی لازم را مهیا نمود .
به هر حال ازدواج در سنین پایین تر موجب انطباق بیشتر فرد با همسر و فرزندانش می شود، ولی در سنین بالا سازگاری زوجها سخت تر است، زیرا چارچوبهای شخصیتی کاملاً شکل گرفته و زوجها براحتی نمی توانند با هم به تفاهم برسند و چون امیال جوانی که باید در قالب خانواده شکل می گرفت، سرکوب شده است، جوان ممکن است دچار وسواس های فکری، افسردگی و اضطراب و احساس انزوا و سرخوردگی شده و این می تواند از نشانه هایی باشد که آنان را در میانسالی به تنهایی و اختلال تهدید کند.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.