طنز؛ راست بازی و پاک بازی در دانشگاه آزاد


طنز؛ راست بازی و پاک بازی در دانشگاه آزاد

خبرگزاری تسنیم: آنچه از مال و حال در ما بود به دانشگاه آزاد بدادیدم تا فرزند و اولاد به نوایی و جایی رسند مهندس و دکتر همی شوند. ولیکن ایشان به یللالی و تللالی مشغول گردیده اند و هیچ یک هیچ گلی نگردیده اند.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، خبرگزاری دانشجو در مطلب طنزی نوشت؛‌

روزی شیخنا آن منحصر به فرد دوران؛ آن دارنده ده مازراتی و بنز و پیکان؛ آن مسوول جامه دریدن مریدان، آن منع کننده قلیان، آن دارنده دو فرزند جوان، به منزل تریپلکس خود نشسته و مریدان بسیار بر گرد او حلقه زده بودندی. هریک از مکنت شیخ و حساب بانکی و برو بیای او به شگفت و انگشت حیرت به دهان برگزیدیندی که یا شیخ! تو را چگونه به چنین مکنت دست یافتن توان؟

شیخ گفت به نوشیدن خون جگر و دوتا شدن کمر! ناگهان از در مریدی جامه دران به سرای وارد شد که یا شیخ چه نشسته ای بی خبر ز فرزند که هر دو به دانشگاه ناکجا آباد سفلی اندر پذیرفته شدندی! شیخ چون بشنید شادی کنان به سماع پرداخت و قر ها همی داد که ثمرات زندگی به بار نشستندی و دیگر دکتر و مهندس به کنایه به ایشان اطلاق نگردندی و هیچ نیندیشید که ناکجاآباد به کجا بودندی.

مریدان محو این حالت سر به جیب مراقبت فرو برده و سپس دست افشان و پاکوبان به بیابان سرنهادندی، چرا که خوی ایشان چنین تثبیت شده و ترک عادت موجب بودندی.از میان آن مریدان آشفته یکی در حال دویدن و جامه دریدن در بیابان به دیری برخوردند و متوقف شدند. سر برافراشت و بر دیر مکتوب دید که: دانشگاه آزاد واحد ناکجاآباد سفلی! فریاد براورد که یا شیخ خ خ خ! و صوت او در کوه و بیابان  پیچید ،که روزها بود بیخود از خود در بیابان دویده و خار در پای خلیده و پوست برنزه کرده بودندی! شیخ بر او فرود آمد که ای مرید چگونه به این بیراهه دست یازیدی که هرچه بیشتر گوگل کرده و جی پی اس زده ام کمتر یافته ام. بشتاب تا به در شویم و شیخ زادگان را نام ثبت کنیم. و چون به دررفتند بدیند که هزار سکه طلا شهریه ثابت و و به ازای هر واحد 100 سکه به کار است.شیخ حیرت زده زر بداد بگفت که این مردمان کدامین آپولو به هوا خواهند کردندی؟ و چند سال پشت به خدمت خلق خمیده کردن  چنین خسارت مایه ای را باز می گرداند؟

باری، روزگاری  چندبگذشت و شیخ عزلت برگزید و مریدان چتر باز از گرد او پراکنده شدند و اندک خالصان و امیدواران به تلمذ از وی بنشستندی.مریدی از سابقون که به سفر رفته بود و سالها از حلقه مریدان جدامانده بود، بر شیخ وارد شد و وی را بدید که بر گلیم پاره ای بنشسته و نان خشک به آب تر کرده و افطار می کند و  از زر و مال و ثروت هیچ نشان در وی نمانده بودندی! بر خاک تواضع افتاد که یا شیخ این چه حالت است؟ آیا ورشکست شده اید؟ آیا دزدان شبروی گردنه گیر به مالت زده اند؟ یا بلایی آسمانی نازل شده و هر چه هست را به نیست بدل کرده است؟

شیخ بخندید که یا مرید. آنچه از مال و حال در ما بود به دانشگاه آزاد بدادیدم تا فرزند و اولاد به نوایی و جایی رسند مهندس و دکتر همی شوند. ولیکن ایشان به یللالی و تللالی مشغول گردیده اند و هیچ یک هیچ گلی نگردیده اند. فلذا الباقی آنچه است که می بینی.

مرید دست به گریبان برد تا جامه چاک کند که هاتفی ندا در داد که ای خاکیان و والدان! به هوش باشید که بر شهریه های دانشگاه ها15 تا 25 درصد افزوده اند، چه که تورم بالاست و مخارج زیاد. شیخ از جای برخاست گلیم پاره را انداخت و گفت این را هم به دانشگاه بدهید که دیگر پاک باخته باشیم! که گفته اند، پاکبازی و راست بازی سپس به صورت هماهنگ با سوت داور به همراه مریدان جامه بدرید و نعره ها بزد و به بیابان های بدون دانشگاه گریختندی.

چند روزی از دویدن شیخ در بیابانها نگذشته که جارچیان اعلام کرده اند این افزایش شهریه غیرقانونی بوده و پول زوری است از ناحیه ای مشخص در آزاد دانشگاه خانوادگی برخی شیوخ بزرگتر از شیخنا و آن شد که شیخ و مریدان مسیر کج کرده و چند روزی است در جوار دانشگاه آزاد سکنا گزیده و حلقه زدند تا شاید شیوخ دانشگاه آزاد عقلشان بر سر جایش برگردد و نرخ ها به حالت اولیه برگردد شاید که شیخ ما را هم حالی دست دهد مبارک!

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon