ادبیات دولت اوباما به معنای جنگ بیپایان دیگری برای آمریکا است
خبرگزاری تسنیم: تاریخ جنگ علیه تروریسم ثابت کرده است که ادبیات خیر در برابر شر شاید حس آرامشبخش شفافیت اخلاقی را بدهد اما به ندرت، و شاید هیچگاه، منجر به یک خطمشی مناسب و درست خواهد شد.
سربریدن جیمز فولی، ژورنالیست آمریکایی، توسط داعش به درستی منجر به محکومیت جهانی این گروه شورشی و تاکتیکها ترسناک آن شده است. اما این امر همچنین منجر به بازگشت ناراحت کننده ادبیات اخلاقی شده که در روزهای پس از حملات 11 سپتامبر برای توصیف القاعده به کار میرفت.
باراک اوباما در ادبیاتی که بازتاب توصیفات جرج بوش از جنگ جهانی علیه تروریسم به عنوان عملیاتی علیه "شریران" بود، گروه داعش را به عنوان "سرطانی" توصیف کرد که در خاورمیانه گسترده شده و اما "هیچ جایی در قرن 21 ندارد." جان کری، وزیر خارجه، داعش را به عنوان نماد "وحشیگری" و "شرارت بیارزش" خوانده و دیوید کامرون، نخستوزیر انگلستان، نیز این گروه را "بربرگونه" خواند.
هیچ شکی نیست که گروه داعش هزاران بار حقوق بشر شهروندان عراقی و سوری را به شدیدترین وجه نقض کرده است و اینکه بسیاری از وحشتناکترین اقدامات این گروه به مانند اعدام فولی جنایت جنگی محسوب میشوند. هر فرد دارای وجدانی از ستمگریهای آنها، نه تنها در برابر فولی بلکه علیه هزاران شهروند سوری و عراقی که کشته، تجاوز کرده و یا حتی زنده سوزاندهاند، منزجر است.
محکوم کردن این گروه به زبانی تند که بیانگر نفرت ما از این تاکتیکها است کاملا طبیعی است. با این حال، محکوم کردن شبهنظامیانی سیاهپوش و ماسکدار به عنوان "شرارت" ناب گمراه کننده است، زیرا یک شفافیت اخلاقی ایجاد کرده و ما و تاکتیکهایمان را از دشمنانمان و تاکتیکهای آنها جدا میسازد.
با این حال درسی که از جنگ علیه تروریسم گرفتهایم این است که چنین زبان اخلاقگرایانهای میتواند کاربرانش را کور کرده و عواقبی در پی داشته باشد. توسل به ادبیات معنوی اگر منجر به فهم نادرست از دشمن شده و منجر به اقداماتی شود که موضع آن را تقویت میکند، میتواند اشتباهی بسیار هزینهبر باشد .
پس از 11 سپتامبر، استفاده مداوم دولت بوش از ادبیات حق و شیطان مستقیما به نفع القاعده شد. برای سالیان متمادی، جهادگراها خود را درگیر در جنگی علیه غرب مسیحی نمایانده و مدعی بودند که آمریکا قصد دارد به سرزمینهای اسلامی حمله کرده و آنها را تحت اشغال بگیرد. دعوتهای بوش برای جنگی صلیبی علیه اسلام رادیکال، در ترکیب با اشغال عراق، این روایت را تأیید کرده و به عضوگیری و کمکهای مالی به گروه کمک شایانی کرد. همین امر باعث شد که گروه برای تقریبا یک دهه دوام آورد.
پرهیز از سهلانگاری صرف که زبان اخلاقی به دنبال دارد اکنون از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا داعش ورژن دوم القاعده نیست. داعش از آشوب جنگ داخلی سوریه به صورت سازمان پیچیده و آبدیده بیرون آمده که برنامههایی جاهطلبانه و مؤثری برای کسب سرزمین در سر دارند.
برخلاف القاعده که رویاهای آن برای تشکیل یک خلافت افسانهوار و اغراقآمیز بودند، داعش اکنون بخشهای بزرگی از سوریه و عراق را در اختیار گرفته، خدمات اجتماعی را مدیریت کرده و دادگاههای شرعی را در دولت اسلامی ادعایی خود اداره میکند. به بیان دیگر، این گروه نه به مانند یک جنبش تروریستی انقلابی که میخواهد نظم سیاسی در خاورمیانه را از بین ببرد، بلکه چون یک گروه شورشی موفق عمل میکند که میخواهد در این میز صاحب کرسی شود.
این تفاوت بنیادین، همچنین اختلافات درباره اولویتهای استراتژیک و نیز تاکتیکها، نشان میدهند که چرا رهبری القاعده در ماه فوریه داعش را طرد کردند. ترسیم داعش به عنوان یک نسخه تغییر یافته "شرور" القاعده-مانند این تمایزات را نادیده گرفته و توجهات را از استراتژی و منابع مالی و پشتیبانی داعش منحرف میسازد.
از طرف دیگر، ادبیات اخلاقی گروهها را بر اساس تاکتیکهای آنها تعریف میکنند نه اهدافشان. با این حال، هر چقدر هم که درباره اقدامات یک گروه ناراحت باشیم، هدفمان باید این باشد که دشمنانمان را به مانند خودشان بشناسیم که در این مورد یک گروه شورشی بسیار سازمان یافته با اهداف استراتژیک ویژه است.
این جنبه آخر از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا گفتمان "شرور" میتوان منجر به لغزشی شود که طی آن هر گونه عملیات و اقدامی برای مقابله با پیشروی تهدید جایز شمرده شود. کری در هفته جاری در صفحه توئیتری خود نوشت که داعش "باید نابود شود/ویران گردد." آمریکا هنوز در حال بیرون کشیدن خود از هزینهها و آسیبها مهیب بیش از یک دهه جنگ خارجی بوده است که به نام محو کردن "شرورها" آغاز شدند.
به همین دلیل دولت اوباما باید درباره لغزیدن در ادبیات "نابودی" سرطان داعش بدون تفکر کافی، بسیار محتاط باشد و به وضوح و به صورت علنی بگوید که این امر به چه معنا است. تغییر استراتژیک که توسط این ادبیات اخلاقی ایجاد شده است از پیش قابل ملاحظه است: حملات هوایی که پیشتر برای جلوگیری از یک فاجعه انسانی برنامهریزی شده بودند اکنون قصد عقب راندن و یا حتی شکست داعش را دارند.
دولت اوباما باید اطمینان حاصل کند که نفرت صرف درباره قتل فولی و سایر اقدامات داعش ما را وارد مسیر غیربرنامهریزی شده یک مناقشه بیپایان نخواهد کرد. ادبیات خیر در برابر شر شاید حس آرامشبخش شفافیت اخلاقی را به ما بدهد اما به ندرت، و شاید هیچگاه، منجر به یک خطمشی مناسب و درست خواهد شد.
انتهای پیام/