دستاوردهاى مقاومت ۳۰روزه غزه مظلوم
خبرگزاری تسنیم: جنگ ۳۰روزه را که طولانىترین جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین بود، مىتوان وحشیانهترین جنگ نیز لقب داد، چه آنکه در دهه آخر آن با استیصال تمام و حملات دیوانهوار نظامیان اسرائیلى تعداد شهدا بهطور چشمگیرى افزایش یافت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، اکنون که پس از 30 روز مقاومت جانانه مردم غیور و البته مظلوم نوار غزه، آتش و غبار جنگى نابرابر و تهاجمى وحشیانه از ناحیه رژیم جعلى و خونآشام صهیونیستى و با شکست قطعى متجاوزان اسرائیلى فروکش نموده است، بازخوانى و تبیین ابعاد مختلف این حادثه و اتفاق کمنظیر از ضروریاتى است که البته عبرتها و درسهاى فراوانى را بهدنبال خواهد داشت و لذا ضمن تأکید بر اینکه به فضل خدا آه مظلومان فلسطینى دامن متجاوزان وحشى صهیونیستى را گرفت و علىرغم ادعاهاى پوشالى مبنى بر بزرگترین قدرت نظامى دنیا بودن، ولى در برابر اراده ملتى مقاوم و استوار و با ایمان پس از 30 روز آتشبارى سنگین از زمین و هوا و دریا، طبق اعتراف برخى سران رژیم صهیونیستى با چشیدن طعم تلخ شکست دیگر، بدون دستیابى به کمترین موفقیتى، مغلوب اراده آهنین مقاومت فلسطین گردیدند. از اینروى نکتهها و ضرورتهایى که همواره باید در جریان گفتمانسازى و گرم نگهداشتن تنور جبهه مقاومت اسلامى مورد توجه همگان بهویژه افکار عمومى جهان اسلام و نیز شخصیتها و تریبونداران جمعه و جماعات و رسانههاى گوناگون قرار گیرد را هرچند به اختصار یادآور مىشویم:
1. دولت نتانیاهو در حالى سر کار آمد که اختلافات زیادى در بین سران این رژیم بهویژه پس از شکست در جنگهاى 22 روزه و 8 روزه، بهوجود آمده بود و لذا نتانیاهو قول داده بود که امنیت و آرامش را به سرزمینهاى اشغالى که در رعب و وحشت به سر مىبرند، باز گرداند زیرا رژیم صهیونیستى سخت با بحران جمعیتى روبهرو مىباشد، چه آنکه مهاجرتهاى معکوس به خاطر وحشت حاکم بر سرزمینهاى اشغالى شدت گرفته است. نتانیاهو بارها اعلام کرد که موضوع غزه را حل خواهیم کرد و بلکه برخى سران رژیم اسرائیل با جسارت، بارها گفتند که غزه را با خاک یکسان خواهیم نمود.
2. نتانیاهو براى انجام قولى که داده بود بهدنبال فرصت و بهانهاى مىگشت که مسابقات جهانى فوتبال و نیز بحران عراق و گروهک تروریستى داعش که تقریباً افکار عمومى جهان و نیز منطقه را بهخود مشغول ساخته بود را براى خود فرصتى یافت و البته در کنار این فرصت، نیازمند بهانهاى براى برافروختن آتش جنگى نابرابر علیه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین بود که اعلان خبر دروغین ربایش 3 نفر از هموطنان اسرائیلى در الخلیل که در واقع در صحنه تصادفى کشته شده بودند و بهدلائلى از تحویل جنازههاى آنان به خانوادههاى یهودیشان پرهیز مىنمودند، بعد از چند روز از وقوع تصادف به دروغ اعلان کردند که جنازه افراد ربودهشده توسط فلسطینیان را یافتهاند و این شد که بهانهاى گردید براى آتشافروزى این رژیم غاصب و ظالم و خونآشام.
3. مهمترین اهدافى که سران رژیم صهیونیستى در این دور از تهاجم به نوار غزه اعلان نمودند و هرگز به حداقلهایى از آنهم دست نیافتند: «مختل کردن توان مقاومت و از بین بردن تونلها و نیز انهدام سکوهاى پرتاب موشک و در نهایت زدن عناصر اصلى مقاومت فلسطین و خلع سلاح حماس و مقاومت و تسلیم مردم مظلوم نوار غزه و بالاخره بهلحاظ سیاسى تقویت حاکمیت یکپارچه محمود عباس و خط سازش در کلیه مناطق فلسطین از جمله نوار غزه بود.
4. جنگ 30 روزه که طولانىترین جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین بود، مىتوان وحشیانهترین جنگ نیز لقب داد، چه آنکه در دهه آخر آن با استیصال تمام و حملات دیوانهوار نظامیان اسرائیلى، تعداد شهداء بهطور چشمگیرى افزایش یافت، مراکز درمانى، بیمارستانها، مدارس و کودکستانها، منازل مسکونى بسیارى، حتى مدرسه زیر نظر سازمان ملل متحد هم از تیررس آتشبارى اسرائیل مصون نماند. اگرچه طراحى کرده بودند در همان 10 روز اول، کار نوار غزه را تمام کنند ولى پس از 30 روز مقاومت بارى دیگر دنیا پیروزى خون بر شمشیر را تجربه کرد.
5. متاسفانه در کنار سکوت مرگبار مجامع بینالمللى، کشورهاى عربى منطقه نیز امتحان خوبى ندادند، زیرا در ده روز اول همواره حق به جانب رژیم صهیونیستى داده و با مقصر دانستن مقاومت فلسطین، اصرار بر جلوگیرى کردن از موشکهاى مقاومت را داشتند و در ده روز دوم بر طبل مظلومنمایى اسرائیل مىکوبیدند و چه بسا در حمایت از رژیم صهیونیستى نه تنها سکوت بلکه اقدامات عملى رسانهاى و غیررسانهاى داشتند تا اینکه نشانههاى شکست در جبهه استکبار و رژیم صهیونیستى آشکار گردید، اینجا بود که مزورانه و منافقانه به صحنه آمدند و با رویکرد سازشگرى، صحبت از توقف جنگ و مذاکره را مطرح نمودند تا اینکه طرح مصر مورد توجه قرار گرفت و در گام اول پس از پذیرش آتشبس توسط طرفین، اسرائیل با عقبنشینى، شکست قطعى خود را مسجل نمود.
6. طبق ارزیابى صاحبنظران، هزینه جنگ براى اسرائیل زیاد بوده است، علاوه بر هزینههاى حیثیتى که بحق هیمنه اسرائیل براى همیشه شکسته شد، هزینه مادى بیش از 4 میلیارد دلارى تخمین زده مىشود.
7. گنبد آهنین (سپر دفاعى) اسرائیل که با هزینههاى سنگین آمریکا بهوجود آمده است، نتوانست در برابر حجم گسترده موشکهاى مقاومت، دوام آورد و تنها کمتر از یک پنجم موشکها را توانست مانع رسیدن به مقصد شود.
8. افزایش چشمگیر کشتهشدکان اسرائیلى ازجمله نکتههاى مهم این جنگ بود که هرگز سابقه ندارد. آنچه منابع اسرائیلى اعلام کردند تا 85 نفر نیروهاى نظامى اسرائیل کشته شدهاند اما طبق آنچه مقاومت فلسطین اعلام نموده است، بیش از 200 تن آمار کشتههاى اسرائیل مىباشد.
این بجز سربازان و افسرانى است که با خودزنى و خودکشى و حتى فرار از معرکه، باعث تضعیف جبهه اسرائیل گردیده بودند.
9. در اسرائیل سانسور صددرصدى خبرى و رسانهاى حاکم گردیده بود حتى با از کار انداختن دوربینهاى شهرى اجازه ندادند تا واقعیتهاى جنگ و آثار حملات موشکى مقاومت، بهویژه رعب و وحشت حاکم بر سرزمینهاى اشغالى بهخوبى منعکس گردد.
10. مقاومت که کار خود را از انتفاضه سنگ آغاز نموده است اکنون در حوزه نبرد موشکى تا حدى ارتقا یافته است که علىرغم افزایش برد موشکى بهگونهاىکه دیگر هیچ نقطه از سرزمین اسرائیل از تیررس آنها خارج نمىباشد، در حوزه عملیاتى نیز هدفمند و دقیق عمل نموده است تا جایىکه علاوه بر پادگانهاى نظامى، فرودگاه و مناطق اقامتى و توریستى و گردشگرى اسرائیل مورد هدف قرار گرفته است، بهگونهاى که ضمن تعطیلى پروازها، وزیر گردشگرى اسرائیل اعتراف به تعطیلى کلیه برنامههاى خود نمود.
11. ازجمله عوارض این جنگ، تشدید اعتراضات داخل سرزمینهاى اشغالى، راهپیمائیها و مهاجرتهاى معکوس، رژیم اسرائیل را تحت فشار قرار داد و هنوز هم ادامه دارد.
12. در این جنگ، کرانه باخترى هم به خروش آمد و بر پیچیدگى و بحران و وحشت اسرائیل افزود.
13. اسیرشدن افسر اسرائیلى توسط نیروهاى مقاومت آنهم در جریان جنگ، براى اسرائیلىها مایه آبروریزى و البته گران تمام شد.
14. خروش ملتهاى آزاده دنیا در دفاع از مردم مظلوم فلسطین و محکومیت رژیم صهیونیستى و نیز استعفاى عناصرى از همپیمانان اسرائیل همچون معاون وزیر خارجه انگلیس و اظهارنظر برخى اعضا پارلمان انگلیس در محکومیت رژیم صهیونیستى از دیگر نکات مهم مىباشد.
15. با قصد انهدام تونلهاى مقاومت، رفح تقریباً با خاک یکسان گردیده است، اما در همان مقطع جنگ نیروهاى مقاومت علاوه بر حفظ تونلهاى قبلى، بیش از 30 تونل جدید احداث نمودند که نشان از همت و عزم بلند مقاومت دارد. طبق آنچه از ظرفیت جبهه مقاومت مىتوان دریافت نمود، اگر ماهها جنگ ادامه مىیافت، مقاومت فلسطین همچنان قدرت و توان مقاومت و مقابله با اسرائیل را دارا بود.
16. در داخل نوار غزه علىرغم عمق فاجعه و گستردگى صدمات وارده بر مردم، حتى یک مورد اعتراض و ابراز خستگى از ناحیه مردم مشاهده نگردید و بلکه مردم مصیبتدیده همچنان بر مقاومت و ایستادگى رزمندگان جبهه مقاومت اصرار مىورزیدند.
17. یکبار دیگر براى دنیا بهویژه کشورها و ملتهاى مسلمان دنیا ثابت گردید که در کنار سکوت مرگبار کشورهاى مرتجع عرب، تنها حامى ملت مظلوم فلسطین، ایران اسلامى بوده و هست.
18. براى اولینبار در کشورهایى مانند فرانسه و در پاریس، تظاهرات گسترده در محکومیت رژیم صهیونیستى صورت گرفت که باعث شکستن سد پلیس فرانسه و ابراز انزجار از رژیم صهیونیستى گردید.
19. بعد از فروکش کردن غبار جنگ، بازخوانى پرونده تجاوز اسرائیل و روشنگرى افکار عمومى از ضروریات است.
20. غزه و موضوع فلسطین همچنان موضوع اول جهان اسلام مىباشد و لذا حمایت از مردم غزه فقط حمایت از مظلوم نیست بلکه خود مبارزه و دفاع از کیان امت اسلام و بلکه انقلاب اسلامى است، منتهى در عمق استراتژیک مقاومت اسلامى تلقى مىگردد.
21. ابعاد شکست مسلم اسرائیل در این جنگ باید تبیین شود.
22. جنگ سوم غزه شایسته است بهعنوان جنگ «کودکان غزه» نام بگیرد زیرا از مجموع 1800 شهید بیش از 400 نفر آن از کودکان مظلوم و بىپناه غزه بودند.
23. پیروزى عنصر مقاومت بر خط سازش در جنگ سوم غزه، در واقع پیروزى آه مظلوم بر جسارت ظالم، پیروزى اقتدار مقاومت بر خوى کودککشى اسرائیل، غلبه حمام خون بر قدرت نظامى برتر جهان و بالاخره پیروزى حق بر باطل بود.
24. ضرورت حساس نگه داشتن افکار عمومى و عجیننمودن ابعاد مقاومت و آثار با برکت آن با افکار عمومى داخل و خارج جهان اسلام.
25. تبیین گسترش وحشت و رعب در مناطق و سرزمینهاى اشغالى که بهفضل الهى باعث سرعتبخشیدن به مهاجرتهاى معکوس و خروج از مناطق اشغالى که امید مىرود حتى کمتر از 10 سال پیشبینى صورتگرفته بر نابودى اسرائیل، این رژیم جعلى و غده سرطانى مضمحل و نابود گردد.
26. جریانات، گروهها و حتى رسانههایى که در این 30 روزه سکوت اختیار کردند در واقع شریک جنایات اسرائیل محسوب مىگردند زیرا «الساکت کالراضى» و «العامل بالظلم و الراضى به شرکاء».
27. اکنون باید حقوقدانان آزاداندیش جهان و کلیه شخصیتها و سازمانهاى آزادیخواه در تمام دنیا بهویژه کشورهاى اسلامى علیه اسرائیل و حامیانش بابت این نسلکشى و جنایت بزرگ به دادگاههاى بینالمللى شکایت برده و همچنان در حمایت از حقوق ملت مظلوم فلسطین از پاى ننشینند تا بهفضل الهى شاهد اجماعى بینالمللى علیه این رژیم خونآشام و کودککش در سطح دنیا باشیم.
28. از عموم اهالى رسانه، هنر و ادب انتظار مىرود که براى ماندگارى و نیز روشنگرى افکار عمومى دنیا با بهرهگیرى از ابزار اثرگذار رسانه و هنر، در تبیین ابعاد گوناگون جنایات رژیم کودککش صهیونیستى، اقدامات لازم را بهعمل آورند.
29. و بالاخره ضمن آرزوى علو درجات براى شهیدان بهخون خفته نوار غزه و صحت و سلامتى و شفاى مصدومان و مجروحان، امیدواریم با مساعدت و یارى همه آزادمردان جهان بهویژه با استفاده از ظرفیت جهان اسلام، هرچه سریعتر خرابىهاى بهوجودآمده در نوار غزه بهتر از گذشته ساخته و زندگى توأم با امنیت و آرامش را در سرزمینهاى متأثر از جنگ اخیر شاهد باشیم. انشاءالله
رژیم صهیونیستى در سراشیبى سقوط افتاده است
رژیم صهیونیستى که پیش از این در جنگ 22 روزه (در سالهاى 2008 و 2009) و جنگ 8 روزه در سال 2012 از نیروى مقاومت فلسطین شکست خورده بود، بار دیگر با عقبنشینى از غزه، طعم تلخ شکست را چشید و تن به آتشبس داد.
ارتش صهیونیستى که براساس آخرین آمارها بالغ بر 1800 فلسطینى را در سومین تجاوز در غزه به شهادت رساند، در حالى مجبور به ترک مواضع خود شد که منابع صهیونیستى تأکید کردند این شکست دیگرى براى تلآویو بود. بهطورىکه روزنامه یدیعوت آحارونوت، عقبنشینى نیروهاى اسرائیلى را «فرار از غزه» توصیف کرد و نوشت: «ارتش اسرائیل از غزه فرار کرد و در پشت سر خود شکست را به دوش مىکشد.»
براى آمریکا، حفظ هیمنه و ابهت اسرائیل بسیار مهم و استراتژیک است. با اینکه افسانه شکستناپذیرى ارتش اسرائیل در جنگهاى 33 روزه و 22 روزه فرو ریخته بود اما تکرار آن براى سومینبار براى آمریکا بسیار شکننده و تلخ است. آنها با مانور شدید خبرى، سعى در مخفى نگه داشتن تلفات سربازان سفاک اسرائیل دارند اما حقیقت پنهان نمىماند و چه ساکنان مناطق اشغالى و چه مردم جهان از آن با خبر مىشوند. در روزهاى قبل بود که الشرق الاوسط به استناد اطلاعات محرمانه از منابع امنیتى اسرائیل، تعداد سربازان صهیونیست را که در 27 روز جنگ به هلاکت رسیدهاند، 497نفر اعلام کرده بود! سوراخ بودن گنبد آهنین با میلیاردها دلار سرمایهگذارى و به اسارت درآمدن کودککشهاى جانى هم باید به این فهرست افزوده شود. اینها کافیست که قبول کنیم رژیم صهیونیستى آن غول شکستناپذیرى که نمایش داده مىشد نیست!
ترس از تغییر آرایش منطقه و موازنه به ضرر آمریکا و به سود جبهه متحدان ایران اسلامى، علتهاى کافى و قابل قبولى است که بپذیریم دولتمردان غرب براى مهار حمله به غزه و کنترل اوضاع به تکاپو بیفتند و بهدنبال راه فرار آبرومندى بگردند.
در این بین ممکن است عدهاى با دیدن صحنههاى دردناک و غمانگیز کشته و زخمى شدن چند هزار نفر از مردم مظلوم غزه، دشمن را پیروز میدان دانسته و همهچیز را از دست رفته بدانند، که باید گفت با آنکه این غم بزرگ و غمى جانکاه و مصیبتى عظیم است، اما بهاى آزادى و غلبه بر دشمن تا دندان مسلح، بیش از اینهاست و ملت ایران که امروز بر بام عزت و استقلال ایستاده، همین مسیر را با سختىها و تلخىهایى به مراتب بیشتر طى کرده و پشت سر گذاشته و امام راحل این تجربه بزرگ را راهگشا براى همه ملل مستضعف و مظلوم عالم مىدانند، آنجا که فرمودند: «تجربه انقلاب اسلامى در ایران با خونبهاى هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزلها و به آتش کشیده شدن خرمنهاى کشاورزان و کشته شدن بسیارى در بمبگذارى ها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران گونه تهدید و فشار اقتصادى و جانى به دست آمده است. ملت ایران تجربه پیروزى بر کفر جهانى را در خراب شدن منازل خود بر سر کودکان در خواب به دست آورده و با فداکارىها و مجاهدات، انقلاب و کشور خود را بیمه کرده است و ما به تمام جهان تجربههایمان را صادر مىکنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشمداشتى، به مبارزان راه حق انتقال مىدهیم و مسلماً محصول صدور این تجربهها، جز شکوفههاى پیروزى و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام براى ملتهاى در بند نیست.»
پس از گذشت یک ماه مقاومت جانانه مردم غزه در برابر تهاجم وحشیانه ارتش رژیم صهیونیستى و در حالى که شمار شهداى فلسطینى به 1870 تن رسید، مقامات این رژیم اعلام کردند با اجرایىشدن آتشبس، نیروهاى خود را از غزه خارج مىکنند.
هرچند صهیونیستها امیدوار بودند همانگونه که آغازگر این جنگ بودند، پیروز آن نیز باشند، اما روز به روز و در میدان عمل نتیجه چیز دیگرى بود و نشانههاى پیروزى مقاومت اسلامى در نبرد اخیر بیش از پیش عیان گردیده است.
منابع خبرى اعلام کردهاند طرف اسرائیلى با برخى بندهاى طرح گروههاى فلسطینى که شامل شروط آتشبس مقاومت است موافقت کرده که ازجمله آن بند پایان محاصره غزه، بند آزادى اسرا و بند صیادى در فاصله 12 مایلى ساحل غزه است.
اینها همه در حالى است که دبکا (یکى از رسانههاى اسرائیلى) نوشت: بىگمان عقبنشینى نیروهاى اسرائیلى از نوار غزه، بهمعناى پذیرش شروط گروههاى فلسطینى از طرف رهبران سیاسى «اسرائیل» است، زیرا گروههاى فلسطینى گفته بودند تا پیش از عقبنشینى از نوار غزه، مذاکرهاى براى آتشبس در کار نخواهد بود و موافقت کنونى اسرائیل، چیزى جز اجرایىکردن شرط گروههاى فلسطینى نیست.
جنگى با هزینه بسیار و بدون دستاورد
در هفته گذشته و پس از آنکه مشخص شد که عملیات زمینى - که در عمل بسیار محدود بود - نتوانسته سرنوشت جنگ را تغییر دهد، از یکسو رژیم صهیونیستى به کشتار بیشتر مردم مظلوم غزه روى آورد و در این حملات مدارس کودکان تحت مدیریت سازمان ملل هم بىنصیب نماندند و از سوى دیگر اعتراضات غرب به رژیم صهیونیستى رو به فزونى گذاشت و حمایتهاى قاطع اولیه اوباما، اولاند، بانکىمون و... را به انتقادها نسبت به عملکرد اسرائیل تبدیل کرد. البته نباید گمان کرد که جنایت اسرائیل دلیل این تغییر رویکرد غرب بود بلکه این ناتوانى رژیم صهیونیستى در تحقق دلایل و اهداف جنگ علیه فلسطینىها بود که حمایتهاى قاطع اولیه را به انتقاد تبدیل کرد و در واقع سران غرب متوجه شدند که این جنگى است با هزینه بسیار و بدون دستاورد.
رژیم صهیونیستى ادعا کرد که آتشبس را به این دلیل پذیرفته است که به اهداف جنگى خود یعنى تخریب تونلها و انهدام انبار موشکها نایل گردیده است ولى واقعیت این است که اسرائیل، پایان جنگ را بدون هیچ پیششرطى قبول کرده و حال آنکه نه مدرکى وجود دارد که نشان دهد همه موشکها از میان رفتهاند و یا اینکه همه تونلها ویران شدهاند و ثانیاً به فرض درستبودن ادعاى صهیونیستها، چه تضمینى براى رژیم تلآویو وجود دارد که سلاحها دوباره در غزه تولید نشوند و یا از خارج ارسال نشوند و نیز تونلها دوباره حفر نشوند پس این جمله معاون رمضان عبدالله دبیرکل جنبش جهاد اسلامى واقعیت دارد که گفت نتانیاهو از یک پیروزى خیالى که هیچکس قادر به لمس آن نیست، حرف مىزند.
پذیرش آتشبس بدون پیششرط بیانگر آن است که رژیم صهیونیستى نتوانسته جنگ را به گونهاى مدیریت کند که به دستاوردى سیاسى ختم شود و حال آنکه همیشه جنگها براى رسیدن به یک دستاورد سیاسى و موقعیت برتر راهاندازى شده و خاتمه مىیابند. اینکه نتانیاهو نتوانست از ظرفیت همراهى کامل غرب در ده روز اول جنگ استفاده کند و مدیریت سیاسى جنگ به نفع اسرائیل را در دست بگیرد، پرده از ناکارآمدى او و کابینهاش برمىدارد و طبعاً باید در انتظار شکلگیرى کمیتهاى شبیه کمیته وینوگراد که عملاً دولت اولمرت را پاى میز کشاند و از قدرت ساقط کرد و به زندان افتاد، باشیم. با توجه به آنچه گفته شد، نتایج، اختلافات را در داخل رژیم صهیونیستى افزایش خواهد داد و دولت ائتلافى قادر نیست از گرداب انتقادات احزاب رقیب جان سالم بهدر برد.
جنگ غزه در سه هفته اول با یک بنبست سیاسى مواجه بود چراکه طرف غربى - اسرائیلى به اجراى طرح سه مادهاى مصر تأکید مىکردند و حال آنکه این طرحى پر از تناقض و کاستى بود و از سوى فلسطینىها با قاطعیت رد شده بود. غرب و رژیم صهیونیستى در این دوران بهطور مکرر اعلام مىکردند که طرح وزارت خارجه مصر جایگزین دیگرى ندارد و هیچ کشور دیگرى اجازه ندارد در این مورد کارى انجام دهد اما بعد از سه هفته هم مصرىها از آمادگى خود براى اصلاح طرح سه مادهاى بهگونهاىکه دربردارنده بعضى از شروط مقاومت باشد، سخن گفتند و از سوى دیگر غربىها به بعضى از کشورها نظیر عربستان، قطر و ترکیه اجازه دادند که توانایى خود را براى تحقق آتشبس به میدان بیاورند. از آن پس بحثهاى جدید شروع شد ولى کماکان طرف فلسطینى بر تحقق همه شرایط خود تأکید مىکرد. در این میان فلسطینىها حتى سه بند هم به شروط خود اضافه کردند که شامل بازشدن فرودگاه غزه، بازشدن بندر غزه و ایجاد یک راه زمینى میان باریکه غزه و کرانه باخترى مىشد.
براساس آنچه شنیده شده است تاکنون همه شرایط اولیه مقاومت شامل رفع محاصره غزه، آزادى اسراى اخیر که در کرانه باخترى دستگیر شدهاند، آزادى عمل ماهیگیران در 12 مایلى و برگزارى کنفرانس بازسازى از سوى سازمان ملل پذیرفته شدهاند و در مورد بقیه موارد که بازشدن گذرگاههاى پنجگانه بهویژه گذرگاه جنوبى رفح ازجمله آنهاست، گفتوگوها جریان دارد. با این وصف باید گفت که مقاومت فلسطینى توانسته ابتکار عمل سیاسى را به دست بگیرد و هیئت اسرائیلى که از آمدن به قاهره امتناع مىکرد اینک وارد قاهره شده است. این در حالى است که شرایط منطقهاى و بینالمللى در هفتههاى اول جنگ به نفع اسرائیل بود. پیروزى مقاومت فلسطینى در شرایطى که رژیمهاى مصر و سعودى عملاً در کنار رژیم صهیونیستى قرار داشتند، از ارزش بسیار بالایى برخوردار است و مىتوان گفت در این جنگ فضاى سیاسى کاملاً تحت تأثیر اتفاقات میدان قرار داشته و آنچه سرنوشت این جنگ را رقم مىزند، مقاومت طرف فلسطینى است نه طرحهاى سیاسى طرفهاى غربى عربى. با این وصف مقاومت بدون آنکه ذرهاى عقبنشینى کرده باشد به پیروزى کامل رسیده و رژیم صهیونیستى بدون ذرهاى موفقیت شکست را پذیرفته است.
از سوى دیگر اسرائیل در این جنگ دست کم 200 نفر نظامى خود را از دست داده است که در بین آنها فرمانده ناب ترین تیپ اسرائیل یعنى تیپ پرآوازه گولانى هم قرار دارد. متأسفانه از تعداد تلفات آنان در جریان اصابت موشک به شهرها و مراکز نظامى و غیرنظامى خبر موثقى وجود ندارد و رژیم اسرائیل همه این شهرها و مناطق را قرنطینه کرد و اجازه درج اخبار آنرا نداد، در عین حال خیلى بعید است که تلفات اسرائیل در جریان شلیک موشکهاى مقاومت کمتر از 300 نفر باشد. این میزان تلفات براى رژیم متجاوز، بىسابقه و غیرمترقبه و غیرقابل توقع بوده است. این درحالى است که رژیم تلآویو نتوانسته آسیب مهمى به یگانهاى مقاومت وارد کند و در پایان 30 روز جنگ، همه این گردانها و فرماندهان آنان سالم و فعال هستند و آمادهاند تا چند ماه دیگر هم به شلیکهاى خود ادامه دهند.
مقصر شکست اسرائیل کیست؟
هنوز ساعاتى از آتشبس و شاید پایان جنگ نگذشته که صداى اختلاف شدید در اسرائیل به گوش مىرسد و بسیارى از ناظران معتقدند نتانیاهو به سرنوشتى بدتر از «ایهود اولمرت» که فرماندهى جنگ 33 روزه را در دست داشت، مبتلا شده است.
در آن جنگ مقامات دولت اولمرت ناچار شدند یکى - یکى استعفا بدهند و بعضى از آنان راهى زندان شوند و حزب تازه تأسیس اولمرت یعنى «کادیما» از حیز انتفاع خارج شود و در نهایت خود او برکنار شده و به زندان بیفتد البته دستگاه قضایى رژیم صهیونیستى وانمود کرد که اولمرت را بهدلیل پرونده اخلاقى به زندان انداخته است ولى واقعیتى که بعدها محافل اطلاعاتى این رژیم به آن اذعان کردند بیانگر آن بود که کوتاهى در انجام وظایف امنیتى در جریان جنگ 2006 با حزبالله لبنان و خسارات ناشى از آن، اولمرت را به زندان انداخته است.
تداوم شلیک موشکها و فعالبودن تونلها در سىامین روز جنگ بیانگر آن است که آنچه نتانیاهو درباره نتایج جنگ سوم غزه مىگوید و بهخاطر آن خود را پیروز در جنگ معرفى مىکند، با واقعیت میدان نمىخواند و این چیزى نیست که نتانیاهو بتواند آنرا مخفى نماید. علاوه بر آن فهرست شروط بلندبالاى مقاومت فلسطین هم بهخوبى نشان مى دهد که چه کسى در پایاندادن به این جنگ عجله دارد و چه کسى بر تحقق خواستههاى خود تأکید مىکند. از اینرو «شیمون شیفر» تحلیلگر نام آشناى «یدیعوت آحارنوت» نوشت: «نخستوزیر چه در تصمیمگیرى براى جنگ و چه در خروج از این جنگ بدون فکر و برنامهریزى عمل کرده است.»
بررسى اهداف رژیم صهیونیستى از تهاجم به غزه
صهیونیستها بهعنوان آغازگران جنگ اخیر اهدافى را دنبال مىکردند که ارزیابى راهبردى از آن مىتواند گواه اهداف این رژیم در جنگ افروزى اخیر باشد:
1- بهبود مناسبات داخلى رژیم صهیونیستى
صهیونیستها پس از پیروزى انقلاب اسلامى و شکلگیرى گفتمان مقاومت اسلامى در لبنان - که به عقبنشینى از جنوب لبنان انجامید در مسائل راهبردى پیش روى این رژیم همچون توسعهطلبى، دو نوع رویکرد و گفتمان مختلف را در پیش گرفته است که عبارتند از: گفتمان بسط محور و گفتمان حفظ محور.
گفتمان بسط محور بر پایهى آموزههاى سنتى توسعهطلبانه صهیونیسم، آرزوى «نیل تا فرات» را در سر مىپروراند و مرزهاى کنونى سرزمینهاى اشغالى را براى این رژیم کافى نمىداند. با این حال گفتمان «حفظ محور» که بعدها شکل گرفته است، برخلاف آرمانهاى صهیونیسم که بر تقدس سرزمینهاى باستانى شرق بیت المقدس و کرانه باخترى و الحاق آنان به اسرائیل تأکید داشت و آنها را زادگاه دو قوم کهن یهودى یعنى «یهودا» و «سامره» مىدانست، بر عقبنشینى نیروهاى رژیم صهیونیستى از سرزمینهاى اشغالى و واگذارى کرانه باخترى به فلسطینىها، اصرار ورزید.
شکلگیرى گفتمان «حفظ محور» و «پساصهیونیسم»، چالش بزرگى را در درون رژیم صهیونیستى بهوجود آورد، بهگونهاىکه در رقابتهاى انتخاباتى سال 1992 «اسحاق رابین» تأکید کرد که هرگز نمىگذارد بر سر «یهودا» و «سامره» (کرانه باخترى) معامله صورت پذیرد.
از نتایج آشکار این جنگ آن بود که بار دیگر کارآمدى گفتمان مقاومت اسلامى بر همگان اثبات گردید و از این رهگذر جایگاه محور مقاومت و جمهورى اسلامى ایران بهعنوان کانون این جریان در مناسبات منطقهاى ارتقا یافت.
در سال 1993 «اسحاق رابین» مفاد معاهده صلح «اسلو» مبنى بر واگذارى کرانه باخترى به اعراب و پذیرش حکومت خودگردان فلسطینى را امضا کرد و پس از آن به دست یک جوان افراطى صهیونیست به نام «ایگال امیر» به اتهام نفى حکم صریح تورات ترور شد.
این چالش درونى این رژیم تاکنون ادامه داشته است و جریان راستگراى حاکم بر دولت (اعم از لیکود، اسرائیل بیتنا و...) براى تثبیت موقعیت خویش در پایگاه اجتماعى و انتخاباتى خود بهدنبال بهرهگیرى از حمایتهاى جریان بسط محور داخلى این جامعه بود و در این میان تهاجم به غزه این هدف را تأمین مىنمود.
2- انهدام سلاح و خلع سلاح مقاومت
انهدام سلاح مقاومت و خلع سلاح گروههاى مقاومت، از سالها پیش در دستور کار این رژیم بوده است. محاصره چندین ساله نوار غزه، دو بار تهاجم گسترده در طى سالهاى 2009- 2008 (جنگ 22 روزه) و 2012 (جنگ 8 روزه) و کشتار مردم بىگناهى که حامى مقاومت هستند، همه و همه اقدامات بىنتیجهاى بوده است که صهیونیستها در طى سالهاى اخیر براى تحقق این هدف خویش به کار بستهاند. صهیونیستها در طى تهاجم اخیر بار دیگر بخت خویش را آزموده و امید داشتند بتوانند سلاح مقاومت را نابود سازند.
3- اخراج مقاومت از غزه
هدف دیگر رژیم اشغالگر قدس اخراج جریان مقاومت و رهبران و اعضاى آنها از باریکهى غزه بود تا موانع توسعهطلبى این رژیم بیشازپیش برداشته شود.
4- واگذارى غزه به تشکیلات خودگردان
رژیم صهیونیستى و حامیان غربى آن در طى چند دههى اخیر با حمایت از جریانات سازشکار درون سازمان آزادىبخش فلسطین و تشکیلات خودگردان تلاش کردهاند این جریان را بهعنوان نمایندگان ملت فلسطین به دنیا معرفى کنند تا مسیر توسعهطلبانه این رژیم هموارتر گردد. در این میان پیروزى جریانهاى مقاومت در انتخابات مجلس ملى فلسطین این برنامه را با چالش مواجه ساخت و از آن زمان تلاش عمده این رژیم جلوگیرى از تسلط گروههاى مقاومت بر کرانهى باخترى و نواز غزه بوده است. در طى سالهاى اخیر که دولت قانونى فلسطین در نوار غزه تشکیل شد، صهیونیستها و غرب آنرا به رسمیت نشناخته و همواره تلاش داشتند تا سازشکاران بهجاى مقاومت، قدرت را بر دست گیرند. تهاجم اخیر، آخرین حلقه از تلاشهاى این رژیم در تقویت جریان سازشکار است.
5- احیاى گفتوگوها و نهایى کردن سازش
یکى از مهمترین چالشها و مسائل موجودیت رژیم صهیونیستى، مذاکرات سازش است که در امنیت ملى این رژیم تأثیر بهسزایى دارد. زیادهخواهىهاى روزافزون صهیونیستها و مقاومت اسلامى ملت فلسطین، تاکنون سبب ناکامى و به نتیجه نرسیدن این مذاکرات شده است. دور اخیر این مذاکرات که با مشارکت ارتجاع منطقه نیز همراه بود، به همین دلایل ناکام ماند و عملاً ادامهى آن در هالهاى از ابهام مانده است. صهیونیستها امیدوار بودند با وارد آمدن ضربهى جدى به مقاومت، مسیر به نتیجه رسیدن این مذاکرات را هموار سازند.
6- عادىسازى روابط رژیم صهیونیستى با اعراب
یکى از مهمترین راهبردهاى امنیت ملى رژیم اشغالگر قدس، تبدیل کشورهاى پیرامونى خود از متخاصم به منفعل و سپس متحد بوده است. در اینراستا عادىسازى روابط اعراب با این رژیم یکى از مهمترین محورهایى بوده است که در طول دهها سال اشغال فلسطین دنبال شده است. در اینراستا صهیونیستها مىکوشند روابط خود را با کشورهاى عرب پیرامونى عادى ساخته و عملاً وارد ژئوپلیتیک منطقهى غرب آسیا و شمال افریقا گردند. این هدف تنها از طریق برداشتهشدن موانع آن یعنى مقاومت انجام مىپذیرد.
7- تشکیل محور عبرى عربى در منطقه
صهیونیستها امیدوار بودند در تکمیل فرایند عادىسازى روابط با کشورهاى عربى و ورود به ژئوپلیتیک منطقه، بتوانند نقش محورى و کانونى در تحولات منطقه ایفا کنند و با تشکیل محور عبرى عربى نبض تحولات منطقهى غرب آسیا و شمال افریقا را در دست گیرند. این فرایند، پیشازاین نیز در طرح خاورمیانه جدید از سوى رژیم صهیونیستى دنبال گردید و وقوع جنگ 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه نیز در همین چارچوب ارزیابى مىگردد. در اینراستا تلاش گردید تا از همکارى تمامعیار و مشارکت اعراب در حمله به غزه بهرهگیرى شود. شاهد این ماجرا نیز اذعان رئیس سابق این رژیم بود که همکارى اعراب در روند این جنگ را بىسابقه توصیف نمود.
8- تأثیر بر مذاکرات ایران و 1+5 و مساعدت به آمریکا براى مقابله با برنامه هستهاى ایران و مهار ج. ا. ا
برخلاف تصور عدهاى که گمان مىکنند، مسیر رژیم صهیونیستى کاملاً از مذاکرات هستهاى ایران و 1+5 جداست و صهیونیستها با توافق احتمالى مخالفاند، بررسىهاى راهبردى نشان مىدهد صهیونیستها با دستیابى به توافقى که مسیر پیشرفت ایران هستهاى را معکوس ساخته و جمهورى اسلامى ایران را مهار سازد، مخالف نیستند. آنچه براى صهیونیستها بسیار مهم است، مهار جمهورى اسلامى ایران در این فرایند است و آنها امیدوار بودند با شکست مقاومت و تضعیف عمق راهبردى جمهورى اسلامى، عملاً برگهاى برنده نظام اسلامى را در مقابل 1+5 تضعیف نمایند. در چنین شرایطى تحمیل توافقى که حقوق ملت ایران در آن رعایت نگردد، ممکن مىگردید.
9- اخراج فلسطینیان از غزه به سینا و از کرانه باخترى به اردن
هرچند صهیونیستها تلاش مىکنند گاه خود را نظامى دموکراتیک معرفى کنند، اما کیست که نداند رژیمى که بر پایهى اشغالگرى تأسیس گردیده، ادامهى حیات خود را نیز بر همین پایه استوار مىبیند. واقعیت آن است که آرزوى صهیونیسم در اشغال همه سرزمین فلسطین چیزى نیست که بر کسى پنهان مانده باشد. این جنگ را نیز مىتوان تلاشى در جهت تحقق این آرمان دیرینه صهیونیسم مبنى بر اخراج فلسطینیان از باقىماندهى سرزمین آبا و اجدادى خویش یعنى کرانه باخترى و نوار غزه تلقى نمود.
چه آنکه یکى از نمایندگان کنست (پارلمان رژیم اشغالگر قدس) با وقاحت تمام تصریح مىکند: «غزه را یهودىنشین مىکنیم. بىتوجه به غیرنظامیان، غزه را هدف قرار دهیم. فلسطینىها به سینا بروند.» و یا آنکه اشپیگل به نقل از یکى دیگر از نمایندگان مىنویسد: «نمىتوانیم 300 میلیون عرب را بکشیم ولى 2 میلیون فلسطینى غزه را که مىتوانیم(!)»
بررسى روشهاى رژیم صهیونیستى در جهت نیل به اهداف
الف) استفاده از راهبُرد وحشت: در طول جنگهاى گذشته و جنگ اخیر، یکى از راهبردهاى مورد استفاده صهیونیستها، بهرهگیرى از رعب و وحشت با استفاده از قتلعام کودکان، زنان و مردم بىگناه بوده است. جنایات دیر یاسین، صبرا و شتیلا، قانا و نیز جنایات اشغالگران در این جنگ، نمونههاى بارزى از این رویکرد بوده است. بهطورىکه بخش عمدهاى از شهداى جنگ اخیر را کودکان و زنان تشکیل مىدهند.
ب) تلاش براى اجماع دولتهاى منطقهاى و غربى و همراهسازى مجامع بینالمللى علیه مقاومت: در راستاى کاهش هزینههاى روانى جنگ و بهرهگیرى از دستاوردهاى احتمالى آن، صهیونیستها تلاش نموند تا دولتهاى غربى و مرتجعان منطقه را با خود همراه سازند و تا حدودى در این امر موفق گردیدند. بهگونهاىکه پایگاه صهیونیستى «دبکا» تأکید مى کند: «حمله به غزه حاصل هماهنگى تلآویو، ریاض و قاهره بود.» و یا بهعنوان نمونه بنا بر گزارش یک شبکه مصرى، علىرغم بستهبودن گذرگاه رفح براى مردم غزه، فرودگاههاى مصر براى فرار صهیونیستها باز بوده است.
ج) واردشدن مقاومت به اشتباه محاسباتى: تلاش عمدهى صهیونیستها آن بود تا مقاومت و ملت فلسطین را به این تجدیدنظر در محاسبات برساند که هزینه مقاومت و جنگ غیرقابل پرداخت است، از اینرو تلاش گردید تا فشار مضاعف و غیرقابلتحملى بر مردم غزه وارد آید تا این اشتباه محاسباتى ایجاد گردد، امرى که البته چندان نتیجهبخش نبود.
د) بهرهگیرى از جریان تکفیرى براى مشغولسازى اهل سنت و محور مقاومت: امید صهیونیستها این بود که همزمانى این جنگ با تحولات اخیر منطقه و مشغولسازى درونى جهان اسلام از ناحیهى جریانهاى سلفى تکفیرى، سبب گردد تا اولاً عقبههاى مقاومت مانند جمهورى اسلامى ایران، سوریه و جریانهاى اسلامگراى منطقه نتوانند به حمایت از مقاومت بپردازند و ثانیاً تمرکز توجهات جهان اسلام بر اختلافات داخلى عملاً فرصت حمایت از مقاومت را از ملتهاى منطقه خصوصاً اهل تسنن بگیرد و ثالثاً بخشى از توان محور مقاومت و دیگر جریانها به خنثىسازى یکدیگر اتلاف گردد. آنها امیدوار بودند با بهرهگیرى از شکاف درون مقاومت پس از بیدارى اسلامى، مقاومت اسلامى غزه را تنها در مقابل خود ببینند.
پیامدها و تبعات جنگ 30 روزه
حال باید پرسید علىرغم این هدفگذارى و طراحى پیچیده رژیم صهیونیستى و نظام سلطه، رهاورد این جنگ براى بازیگران منطقهاى چه بوده است؟ با پاسخ به این پرسش مىتوان به واقعیتهاى عرصه نبرد نیز تا حدودى پى برد.
1- انزجار افکار عمومى جهان بهویژه مسلمانان از نسلکشى
آنچه از تأثیر این جنگ بر اکثر نقاط عالم بهوضوح قابل مشاهده بود، همراهى اکثر ملتها و انسانهاى آزاده با مظلومیت غزه و انزجار از جنایات صهیونیستها بود که این امر طبعاً پیامدهاى ناگوارى در آینده نیز براى این رژیم به همراه خواهد داشت. به تعبیر تحلیلگر «اکونومیست»، «اسرائیل دیگر نمىتواند بر روى افکار عمومى اروپا حساب کند. دولتمردان غربى نیز مجبور به تبعیت از آراى مردم خواهند شد.»
2- ضربات بىسابقه به تأسیسات زیربنایى
بهرهگیرى هوشمند و مناسب از سلاحها، موقعیتى براى مقاومت پدید آورد که آسیبهاى جدى و بىسابقهاى به زیرساختهاى رژیم صهیونیستى وارد آورد، بهگونهاىکه وزیر گردشگرى این رژیم اذعان مىدارد: «هیچیک از اهداف حمله به غزه تاکنون عملى نشده است. قابلقبول نیست که یک گروه کوچک مانند حماس بتواند چنین خسارتهایى ازجمله بستن فرودگاه بنگوریون را بر اسرائیل وارد کند.»
3- تغییر رویکرد مقاومت از عملیات پدافند به تهاجم و عملیات آفندى
در این جنگ، شاهد تغییراتى در دکترین اقدام مقاومت نیز هستیم و آن اتخاذ رویکرد آفندى به همراه نسل جدیدى از ابزارهاى فنّاورانه مانند ارسال پهپاد و روشهاى تاکتیکى همچون عملیات آبىخاکى، عملیات نفوذ و... است که عمدهى این مسائل در روند مقاومت فلسطینیان علیه اشغالگران بىسابقه بوده است.
شگفتآور نیست که جان کرى وزیر خارجه آمریکا عاجزانه اعتراف مىنماید که: «عملیات اسرائیل تبدیل به افتضاح شده است.» یا وزیر گردشگرى رژیم اشغالگر قدس اذعان مىدارد که: «قدرت بازدارندگى نظامى اسرائیل بهشدت تحلیل رفته است.»
4- اشتباه محاسباتى اسراییل از حجم، برد و همچنین تداوم عملیات آتشبارى مقاومت
آنچه در اثناى این نبرد خصوصاً روزهاى اول آشکار شد، اشتباه محاسباتى صهیونیستها در خصوص توان مقاومت در حوزه حجم، برد و تداوم آتشبارى بود. به نظر مىرسد صهیونیست در برآورد توان مقاومت دچار اشتباهات بزرگى شدهاند. گویا آنان تصور مىکردند در چند روز اول جنگ با نابودى تونلها، آتش سلاح مقاومت خاموش خواهد گردید.
5- غافلگیرى و شکست سرویسهاى اطلاعاتى اسراییل
این جنگ ناتوانى و ضعف اطلاعاتى این رژیم را علىرغم ادعاهاى گزافهى آن به اثبات رسانید. عدم برآورد صحیح از توانمندى مقاومت که به غافلگیرى اطلاعاتى این رژیم منجر شد و نیز ناتوانى در شناسایى منافذ حیاتى و موقعیتهاى راهبردى مقاومت، شکست اطلاعاتى صهیونیستها را تکمیل کرد. در همین راستا تحلیلگر روزنامه «هاآرتص» ضمن اشاره به اینکه رژیم صهیونیستى با توجه به کمى اطلاعات قادر نیست ضربهاى اساسى به مقاومت بزند، گفت: «این رژیم برگ برندهاى در مقابل حماس در دست ندارد.»
6- انسجام بیشتر مقاومت
برخلاف تمایل صهیونیستها و ارتجاع منطقه که امیدوار بودند تحولات اخیر منطقه به شکاف درون جریان مقاومت منجر شده و از توان آن بکاهد، در طى این جنگ عملاً ثابت گردید که چنین نیست و اتفاقاً روند جنگ تحکیم و انسجام درونى بیشتر این جریان را بهدنبال داشت.
7- انتفاضه در کرانه باخترى و مسلحشدن
آنگاهکه رهبر معظم انقلاب اسلامى، حضرت آیتالله خامنهاى (مدظلهالعالى) بر تسلیح مردم کرانهى باخترى تأکید کردند، جبهه مقاومت گشودهتر شد و در عرض یکى دو روز، شعلههاى انتفاضه در کرانهى باخترى به کمک مقاومت غزه آمد. این رویکرد را مىتوان زمینهساز تسرى مقاومت مسلحانه به منطقه راهبردى کرانه باخترى دانست که قطعاً چالش جدى براى صهیونیستها فراهم خواهد آورد. عجیب نیست که یک تحلیلگر صهیونیست اعتراف مىکند: «موضوع اصلى که اسرائیل باید از آن بترسد، روند رو به گسترش تظاهرات و درگیرىها در کرانهى باخترى است نه تحولات غزه!»
8- تلفات سنگین
یکى از شکستهاى بزرگ رژیم صهیونیستى در این جنگ، تلفات بىسابقهاى است که بهلحاظ انسانى متحمل گردید. بنا به گزارش روزنامه «الشرق الاوسط» بر اساس گزارش فاششده از نشست کابینه امنیتى اسرائیل، تاکنون 497 سرباز و 113 افسر کشته، 879 سرباز و 362 افسر زخمى شدهاند. 311 سرباز براى فرار از جنگ به خودشان شلیک کرده و 166 سرباز خودکشى کردهاند. این تعداد تلفات در یک جنگ از آغاز اشغال فلسطین تاکنون بىسابقه است. این مسأله تأثیر مخرب زیادى بر این رژیم گذارده بهگونهاىکه وزیر جنگ لب به اعتراف مىگشاید که: «هزینههاى زیادى متحمل شده و بهترین سربازان خود را از دست دادهایم.»
سران و رسانههاى صهیونیستى تاکنون تلاش کردهاند تا اخبار مربوط به تلفات را سانسور نمایند چراکه بهخوبى مىدانند افشاى واقعیتهاى این امر تبعات جبرانناپذیرى برایشان به بار خواهد داشت. اینچنین است که یوئیل مارکوس، روزنامهنگار روزنامهى صهیونیستى هاآرتص اعتراف مىکند: «اگر تعداد کشتههاى واقعى اسرائیل را اعلام کنیم، در اسرائیل انقلاب مىشود.»
9- ناکارآمدى گنبد آهنین
در این نبرد همچنین ناکارآمدى سامانه گنبد آهنین - که براى آن هزینه فوقالعاده مالى و فنّاورانه شده و حول آن نیز تبلیغات وسیعى انجام گرفته بود نیز بیشازپیش نمایان شد. بهگونهاىکه به اذعان ارتش رژیم صهیونیستى: «از آغاز نبرد اخیر، 2840 موشک از سوى مقاومت به مناطق مختلف اسرائیل شلیک شده که تنها 350 موشک توسط گنبد آهنین رهگیرى و منهدم شده است.» این بدان معناست که بازدهى این سامانه کمتر از 15% است.
10- تهدید عملى و بىسابقه تل آویو و مراکز حیاتى
هرچند صهیونیستها جنگ را به بهانه پایاندادن به شلیک موشکهاى مقاومت آغاز کردند، اما نهتنها شلیک روزانهى موشکها به داخل سرزمینهاى اشغالى پایان نپذیرفت، بلکه به اذعان تلویزیون رژیم صهیونیستى: «حماس همچنان قادر به شلیک باران موشک به مواضع اسرائیل است.» براى اولینبار تأسیسات هستهاى رژیم اشغالگر قدس، همچون «دیمونا» و «ناحال سوریک»، هدف موشکهاى مقاومت گردید. موشکهاى مقاومت براى اولینبار موجبات تعطیلى فرودگاه بینالمللى بنگوریون تلآویو را فراهم آورد که روزنامه صهیونیستى یدیعوت آحارنوت صراحتاً لغو پروازها را «پیروزى راهبردى مقاومت» دانست. این موشکها حتى آسایش سرکردگان این رژیم را نیز بر هم زد بهگونهاىکه کنفرانس خبرى نخستوزیر این رژیم از واهمهى موشکها نیمهکاره رها شد.
11- عملیات موفق پدافندى
مقاومت درعینحال در حوزهى پدافندى نیز توانمندى مثالزدنى از خود نشان داد که نمونهى بارز آنرا در دفع عملیات زمینى صهیونیستها و نیز اقدامات موفق در زمینهى پدافند هوایى همچون سرنگونى جنگندهى اف 16 اسرائیلى و نیز چندبار سرنگونى پهپادهاى جاسوسى مىتوان دید. در همین راستا روزنامه صهیونیستى هاآرتص اذعان داشت: «مقاومت با پایدارى در مقابل نیروى هوایى اسرائیل پیروزى روشنى بهدست آورده است. اسرائیل در حال تکرار شکست آمریکا در ویتنام است.»
12- ضربات اقتصادى جبرانناپذیر
هرچند برآورد اقتصادى دقیقى از هزینهها و زیانهاى اقتصادى رژیم صهیونیستى در این جنگ ارائه نشده، اما اندک گزارشهاى منابع صهیونیستى هم نشان از عمق این آثار مخرب دارد. دورون کوهن، مدیرکل سابق وزارت دارایى این رژیم، هزینه جنگ را بین 8 تا 10 میلیارد شیکل (3.2 تا 9.2 میلیارد دلار) برآورد مىکند. به اذعان سران این رژیم در اثر این جنگ، گردشگرى در فلسطین اشغالى که از مهمترین منابع تأمین درآمد پایههاى اقتصادى این رژیم است، با زیانى که در حدود 500 میلیون دلار برآورد مىگردد، آسیب جدى دیده است که یقیناً آثار این مسأله در بلندمدت بیشتر مشاهده خواهد گردید. وزیر گردشگرى این رژیم لب به اعتراف گشود که: «حماس توانسته فرودگاهها را تعطیل و آسمان ما را ببندد.» همچنین شبکهى تلویزیونى سىانان تأکید مىکند: «اختلال در صنعت گردشگرى اسرائیل آثار ویرانگر دارد.»
13- از بین رفتن امنیت روانى براى صهیونیستها
از دیگر تبعات و پیامدهاى این جنگ براى صهیونیستها، از میان رفتن امنیت روانى است که فوقالعاده براى جامعهى صهیونیستى اهمیت دارد. در همین راستا، شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستى اذعان نمود، از آغاز جنگ تاکنون 90 درصد از ساکنان شهرکهاى همجوار با نوار غزه آنرا ترک کرده و کارخانههاى موجود در محدودهى 40 کیلومترى نوار غزه کار خود را متوقف کرده اند. وزیر محیط زیست این رژیم اذعان مىدارد: «خالىبودن شهرکهاى صهیونیستنشین دال بر پیروزى حماس است.»
14- کارآمدى گفتمان مقاومت و تقویت ایران در مناسبات منطقهاى
از نتایج آشکار این جنگ آن بود که بار دیگر کارآمدى گفتمان مقاومت اسلامى بر همگان اثبات گردید و از این رهگذر جایگاه محور مقاومت و جمهورى اسلامى ایران بهعنوان کانون این جریان در مناسبات منطقهاى ارتقا یافت. شبکه تلویزیونى سىانان در همین راستا لب به اعتراف مىگشاید که: «در هفته گذشته که آیتالله سیدعلى خامنهاى رهبر ایران از کشورهاى مسلمان خواست اختلافات خود را کنار بگذارند و متحد شوند، وى در حقیقت رهبرى ایران در بین مسلمانان را استوار کرد.» همچنین و در همین راستا روزنامهى صهیونیستى معاریو اعتراف نمود: «سرنوشت نتانیاهو در دست فرماندهى گردان القسام است.»
15- تحکیم گفتمان انقلاب اسلامى مقاومت در داخل ج.ا.ا و نکوهش فتنه گران در موضع نه غزه نه لبنان
علاوه برآن در داخل کشور ما نیز این جنگ تبعاتى داشت و آن افزایش انسجام درونى ملت حول حمایت از مقاومت و گفتمان انقلاب اسلامى و در مقابل برائت از جریان فتنهگرى که در سال 88 شعار صهیونیستى «نه غزه، نه لبنان» را سر داده بود. این مسأله حتى از دید دشمنان انقلاب اسلامى نیز به دور نمانده و تحلیلگر بىبىسى فارسى اذعان مىدارد که: «افکار عمومى ایران بیش از قبل با فلسطین همدردى نشان مىدهد. فاصله افکار عمومى ناراضى در ایران و مقامات نظام در مورد غزه بیش از پیش کاهش یافته است.»
در نمونه دیگر 65 درصد کاربران فیسبوک برنامه افق صداى آمریکا در پاسخ به این سؤال که مسلحکردن کرانه باخترى آنطور که رهبر ایران مىگوید مشکل فلسطینیان را حل یا پیچیدهتر مىکند، گزینه حلشدن را انتخاب کردند.
16- افشای ماهیت دستآموز بودن تکفیرىها در جریان جنگ سوم غزه
همزمانى این جنگ با تحولات منطقه و آتشافروزى جریانات سلفى تکفیرى بار دیگر ثابت نمود که این جریانات دستآموز و وابسته به نظام سلطه بوده و قدمى در ضدیت با منافع صهیونیستها برنمىدارند. چه اینکه نهتنها حاضر به حمایت از مردم مسلمان و مظلوم و مقاومت غزه نشدند، بلکه عناصر داعش در مصاحبه با الاخبار تصریح نمودند که «آزادى فلسطین اهمیتى ندارد. اولویت داعش نخست آزادى بغداد سپس دمشق و پس از آن تمامى بلاد شام است.»
17- اثبات چندبارهى ایران بهعنوان عقبه واقعى مقاومت
و بالاخره اینکه بار دیگر ثابت گردید تنها و تنها حامى و عقبهى واقعى مقاومت فلسطین، جمهورى اسلامى ایران است و البته این مسأله پوشیده نیز نیست. شبکه بىبىسى فارسى نیز تصریح مىکند: «مقاومت غزه برابر اسرائیل مدیون کمکهاى ایران است.» و در مقابل کشورهاى مدعى دیگر همچون قطر، مصر، عربستان، ترکیه نهتنها اقدامى مثبت در این زمینه اتخاذ نکردند، بلکه بعضاً در جهت حمایت از صهیونیستها نیز گام برداشتند بهگونهاىکه بنا به گزارش یک پایگاه صهیونیستى: «قطر به پل ارتباطى آمریکا براى ارسال سلاح به اسرائیل تبدیل شده است و تمام کمکهاى نظامى آمریکا به تلآویو در دو هفتهى اخیر از طریق پایگاه نظامى آمریکا در قطر با نام «سیلیه» انجام شده است.»
رویکرد آمریکا و برخى کشورهاى اروپایى در جنگ سوم غزه
جنگ سوم غزه، برگى دیگر بر رسوایى کشورهایى همچون ایالاتمتحده آمریکا، انگلستان، آلمان و فرانسه بود. بار دیگر هماهنگى این نظامها با سیاستهاى رژیم صهیونیستى ثابت گردید و بطلان ادعاى فاصله وجود داشتن میان آمریکا و رژیم صهیونیستى بیشازپیش واضح شد. این دولتها نیز از وقوع این جنگ استقبال کرده و از رهگذر آن بهدنبال نیل به اهدافى بودند که برخى از آنها عبارتند از:
1- تضعیف محور مقاومت در راستاى مهار ایران و نتیجهبخششدن مذاکرات هستهاى
2- ایجاد اشتباه محاسباتى در ادراک غلط امنیتىشدن و وادارسازى جمهورى اسلامى به تعاملات راهبردى
3- آغاز مجدد گفتوگوهاى سازش و حل مسأله صلح اعراب و اسراییل
4- معکوسسازى بیدارى اسلامى
5- تغییر مناسبات منطقهاى و جغرافیاى سیاسى در منطقه
6- جلوگیرى از تحولات عمیق بینالمللى (معکوسسازى هندسه نوین جهانى ناشى از انقلاب اسلامى، مقاومت، بیدارى اسلامى، تمدن اسلامى)
بااینحال آنچه در عرصهى جهانى و بینالمللى از این جنگ حاصل شد، دقیقاً نقطهى مقابل هدفگذارى غرب بود. این جنگ نهتنها محور مقاومت را منزوى و شکستخورده نکرد، بلکه جایگاه آن را ارتقا بخشید و نتایجى از این قبیل به همراه داشت:
أ. تحکیم موقعیت ایران در مناسبات بینالمللى و دست برتر ایران در دور مذاکرات
ب. به محاق رفتن گفتگوهاى سازش
ج. به مخاطره، چالش، هزینه افتادن متحدان راهبُردى نظام سلطه
د. تقویت بیدارى اسلامى و بیدارى مستضعفان
ه. افزایش انزجار عمومى از آمریکا، رژیم صهیونیستى و تقویت ضدیت با نظام سلطه
و. بىاعتبارى مجامع بینالمللى بهدلیل همراهى در نسلکشى
بررسى نقش هدایتگرانه رهبر انقلاب در این پیروزى
نقش هدایتگرانه رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت امام خامنهاى دامت برکاته در این جنگ بسیار برجسته و کارآمد بود. وال استریت ژورنال و نیویورکتایمز هر دو به این نکته اشاره کردند که «در این جنگ، رهبرى جهان اسلام و جبهه مسلمین را آیتالله خامنهاى بهعهده داشت و از عهده آن برآمد». رهبر معظم انقلاب خطاب به مقاومت فلسطینى چند نکته اساسى مؤثر را بیان کردند:
الف -در این جنگ اسرائیل سگ هارى است که باید مهار شود. این سخن کنایه از این داشت که خود غرب ناچار است سگ هار را مهار کند و این دور نیست. شما الان به اظهارات بانکىمون و اولاند نگاه کنید که مىگویند اسرائیل باید جنگ را متوقف کند و حال آنکه اینها در هفتههاى اول مىگفتند حملات موشکى به اسرائیل باید متوقف شود و اسرائیل حق دفاع از خود را دارد.
ب- در این جنگ پیروزى با مقاومت و شکست حتمى با اسرائیل است و قطعاً وعده الهى در اینباره تحقق مىیابد. این بخش از سخنان رهبرى بیانگر آن بود که مقاومت نباید لحظهاى در حقانیت خود تردید داشته باشد و نیز نباید تصور کند حالا که سران عرب هم در کنار اسرائیل هستند، پس پیروزى در دسترس آنان نیست.
ج - رهبر معظم انقلاب از لزوم تسلیح کرانه باخترى سخن گفتند و با این عبارت به محاصرهشدگان در زیر بمباران دشمن فرمودند که کرانه به کمک آنان مىآید و بهزودى جهنمى براى اسرائیل برپا مىشود که جز فرار از آن چارهاى نخواهد داشت. این در عمل اتفاق افتاد. اگرچه تسلیح کرانه باخترى نیاز به مقدارى زمان دارد اما خیزش عظیم ساکنان کرانه باخترى و محتملشدن انتفاضه سوم، غرب و حامیان عربى و رژیم صهیونیستى را دچار وحشت کرد و از اینرو درست از فرداى روزى که آن خطابه توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شد، هیئتهاى سیاسى غرب براى متوقفکردن جنگ به راه افتادند و فشارها براى پایاندادن به جنگ بر اسرائیل هر روزه زیاد و زیادتر شد.
جمعبندى
جنگ اخیر غزه بار دیگر کارآمدى گفتمان مقاومت را ثابت نمود و روند پیشین اضمحلال رژیم صهیونیستى را تداوم بخشید. در مجموع مىتوان گفت دستاوردها و ابعاد پیروزى مقاومت در جنگ اخیر غزه نسبت به جنگهاى پیشین (22 روزه و 8 روزه) بسیار عمیقتر و گستردهتر بوده و در آیندهى فلسطین تأثیراتى عمیق و راهبردى خواهد داشت. در مقابل شکست مفتضحانهى رژیم صهیونیستى در این جنگ، روندى را آغازگر است که دومینوى اضمحلال و فروپاشى این رژیم را بهدنبال خواهد داشت.
انتهای پیام/