پانزده نشانه آخر زمان در کلام رسول خدا(ص)
خبرگزاری تسنیم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در کلامی گهربار ضمن اشاره به برخی حوادث پیش از ظهور, پانزده نشانه آخر زمان را بیان فرمودهاند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم،رسول خدا حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله خطاب به «عوف»، فرمود: اى عوف! چگونه خواهى بود زمانی که امّتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم شوند؛ که فقط یک فرقه از آنها بر حق و اهل بهشتند و مابقى ـ هفتاد و دو فرقه ی دیگر ـ بر باطل و اهل دوزخاند؟
گفتم: کی چنین خواهد شد ای رسول خدا؟ فرمود: آنگاه که شرط بندی رایج شود؛ و بردگان حاکم شوند؛ و گردن کلفتها بر منبر (مسند قضاوت ) مینشینند؛ قرآن را تبدیل به موسیقی میکنند ؛ مساجد طلاکاری میشوند؛ و منبرها بلند ساخته میشوند؛ و اموال عمومی را مال شخصی خود میکنند؛ و زکات دادن را غرامت (پل زور) میشمارند؛ و امانت را غنیمت بر میدارند ؛ و در دین ژرف نگری میشود، امّا به خاطر خدا؛ و مرد از زن خود اطاعت می کند، عاقّ مادر خود میشود و پدر خود را میراند ؛ و آخر این امّت، پیشگامان آن را لعن میکنند؛ و فاسق قبیله بزرگ آن میگردد؛ و پستترین قوم، حاکم آنها میشود؛ و بزرگوارترین مردان اهل طمع و حرص دانسته میشوند؛ در چنین موقعی آن اتّفاق خواهد افتاد. در چنان روزی مردم به سوی شام و شهری به نام دمشق پناه میبرند ، که از بهترین شهرهای شام است؛ پس آن شهر آنها را از دشمنانشان پناه میدهد. گفته شد: آیا شام فتح میشود؟ فرمودند: بلی به زودی. بعد از فتح آن فتنه ها بالا میگیرد؛
سپس فتنه ای سخت و تاریک می آید؛ سپس فتنه ها پشت سر هم ظاهر میشوند تا اینکه مردی از اهل بیت من قیام میکند که او را مهدی گویند. پس اگر او را درک نمودی پیرویش کن تا از هدایت یافتگان باشی.
متن حدیث:
قال رسول الله (ص): کیف أنت یا عوف إذا افترقت الأمة على ثلاث و سبعین فرقة واحدة منها فى الجنة و سائرهن فى النار ؟ قلت متی ذلک یا رسول الله ؟ قال اذا کثرت الشرط و ملکت الاماء و قعدت الجُمَلا علی المنابر و اتخذ القرآن مزامیراً و زخرفت المساجد و رفعت المنابر و اتخد الفیء دولا و الزکاة مغرماً و الامانة مغنماً و تفقه فی الدین لغیر الله و اطاع الرّجل امرأته و عق امّه و اقصی ابه و لعن آخر هذه الامّة اولها و ساد القبیلة فاسقهم و کان زعیم القوم ارذلهم و اکرم الرّجل اتقاء شره ، فیومئذ یکون ذاک فیه. یفزع الناس یومئذ الی الشام و الی مدینة یقال له دمشق ، من خیر مدن الشام ؛ فتحصنهم من عدوهم ، قیل: و هل تفتح الشام؟ قال بلی وشیکاً ، تقع الفتن بعد فتحها ثم تجئ فتنة غبراء مظلمة ثم تتبع الفتن بعضها بعضا حتى یخرج رجل من أهل بیتى یقال له المهدى فان أدرکته فاتبعه و کن من المهتدین.
گفتم: کی چنین خواهد شد ای رسول خدا؟ فرمود: آنگاه که شرط بندی رایج شود؛ و بردگان حاکم شوند؛ و گردن کلفتها بر منبر (مسند قضاوت ) مینشینند؛ قرآن را تبدیل به موسیقی میکنند ؛ مساجد طلاکاری میشوند؛ و منبرها بلند ساخته میشوند؛ و اموال عمومی را مال شخصی خود میکنند؛ و زکات دادن را غرامت (پل زور) میشمارند؛ و امانت را غنیمت بر میدارند ؛ و در دین ژرف نگری میشود، امّا به خاطر خدا؛ و مرد از زن خود اطاعت می کند، عاقّ مادر خود میشود و پدر خود را میراند ؛ و آخر این امّت، پیشگامان آن را لعن میکنند؛ و فاسق قبیله بزرگ آن میگردد؛ و پستترین قوم، حاکم آنها میشود؛ و بزرگوارترین مردان اهل طمع و حرص دانسته میشوند؛ در چنین موقعی آن اتّفاق خواهد افتاد. در چنان روزی مردم به سوی شام و شهری به نام دمشق پناه میبرند ، که از بهترین شهرهای شام است؛ پس آن شهر آنها را از دشمنانشان پناه میدهد. گفته شد: آیا شام فتح میشود؟ فرمودند: بلی به زودی. بعد از فتح آن فتنه ها بالا میگیرد؛
سپس فتنه ای سخت و تاریک می آید؛ سپس فتنه ها پشت سر هم ظاهر میشوند تا اینکه مردی از اهل بیت من قیام میکند که او را مهدی گویند. پس اگر او را درک نمودی پیرویش کن تا از هدایت یافتگان باشی.
متن حدیث:
قال رسول الله (ص): کیف أنت یا عوف إذا افترقت الأمة على ثلاث و سبعین فرقة واحدة منها فى الجنة و سائرهن فى النار ؟ قلت متی ذلک یا رسول الله ؟ قال اذا کثرت الشرط و ملکت الاماء و قعدت الجُمَلا علی المنابر و اتخذ القرآن مزامیراً و زخرفت المساجد و رفعت المنابر و اتخد الفیء دولا و الزکاة مغرماً و الامانة مغنماً و تفقه فی الدین لغیر الله و اطاع الرّجل امرأته و عق امّه و اقصی ابه و لعن آخر هذه الامّة اولها و ساد القبیلة فاسقهم و کان زعیم القوم ارذلهم و اکرم الرّجل اتقاء شره ، فیومئذ یکون ذاک فیه. یفزع الناس یومئذ الی الشام و الی مدینة یقال له دمشق ، من خیر مدن الشام ؛ فتحصنهم من عدوهم ، قیل: و هل تفتح الشام؟ قال بلی وشیکاً ، تقع الفتن بعد فتحها ثم تجئ فتنة غبراء مظلمة ثم تتبع الفتن بعضها بعضا حتى یخرج رجل من أهل بیتى یقال له المهدى فان أدرکته فاتبعه و کن من المهتدین.
«مجمع الزوائد ، الهیثمی ، ج7 ، ص324 ــ کنز العمال ج 11 ص 183»
انتهای پیام/