آمریکا برای حل بحران عراق به همکاری جدی با ایران نیاز دارد
خبرگزاری تسنیم: اندیشکده شورای روابط خارجی در گزارشی ضمن بررسی اوضاع داخلی عراق معتقد است آمریکا برای تغییر توازن و تحدید تروریستها در عراق بهتنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد و نیاز به همکاری جدی کشورها، حتی کشورهای مخالف، بهخصوص ایران دارد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده شورای روابط خارجی، کارشناس این اندیشکده در گزارشی معتقد است بیشترین کاری که آمریکا میتواند و باید در عراق انجام دهد، تغییر توازن قدرت است و این کار نیازی به حمله مستقیم به مواضع داعش ندارد. وی در ادامه مدعی است آمریکا بهتنهایی نمیتواند در عراق کاری از پیش برده تروریستها را منهدم کند و نیاز به همکاری جدی همسایگان این کشور، بهخصوص ایران، دارد.
نوری مالکی، نخست وزیر عراق، علیرغم فشار از طرف آمریکا و سایرین، قصد ندارد قدرت را توزیع کند و کردها نمیخواهند ذرهای از استقلال را رها کنند و سنیها تا حدی تروریستهای جهادی جنایتکار را به اعتماد و اتکا به دولت شیعه نوری مالکی، که رأی اکثریت را با خود دارد، ترجیح میدهند.
آیا این مسائل تعجب انگیز است؟ علاوه براین، چرا برخی از ما بر این طرز فکر اصرار داریم که از طریق چند مذاکره و چند حمله هوایی دقیق و هدفمند، میتوانیم رهبران فرقهای را متقاعد کنیم منافع حیاتی خود را همانطور که توسط قدرتهای خارجی تعریف شده است، برای نفع عمومی واگذار کنند؟
پیش از این، پس از ملاقات جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، مالکی تقاضا برای دولت جدید و فراگیرتر در عراق را تقبیح کرده گفت که چنین حرکتی به کودتا خواهد انجامید، که در واقع به این مسئله منجر شده است. مالکی اخیراً در انتخابات ملی پیروز شد و در حالی که حزب او هنوز اکثریت فعال در پارلمان را به راه نینداخته است، هیچ رهبر قطعی دیگری برای به چالش کشیدن وی وجود ندارد. مالکی میداند که کشورهایی که بسیار علاقمند به شکست و نابودی جهادیهای تروریست موسوم به داعش هستند ــ مخصوصاً ایران، متحد و همسایه عراق که بیش از همه خواهان نابودی این گروه است ــ انتخاب دیگری ندارند جز اینکه فعلاً از او حمایت کنند. همچنین او شاید بهدنبال الهام گرفتن از بشار اسد است، که دورانش بهعنوان رئیس جمهور سوریه مدتی پیش در حال تمام شدن بود و با این وجود، به راه خود ادامه داد. نهتنها اوهام و خیالات گاهی اوقات عمیق میشوند، بلکه گاهی اوقات در کوتاهمدت، معقول و موجه جلوه میکنند.
با این وجود، این خیال بهطور خاصی خطرناک است و مالکی باید تا حدی از آن مطلع باشد. نیروهای داعش در عراق اندکی بیش از 5 هزار نفر گزارش شدهاند. در طول اشغال عراق توسط آمریکا، استراتژیستها از نیاز به «پاکسازی، نگهداری و ساخت» یک منطقه سخن میگفتند. بهعبارت دیگر، آنها به نیروی کافی برای پاک کردن منطقهای از نیروهای منفی و حرکت بهسمت منطقهای دیگر نیاز داشتند؛ در حالی که بهطور همزمان نیروها را پشت سر جا میگذاشتند تا منطقه را در دست خود نگاه دارند. آمریکا در آن زمان برای انجام این کار با صد هزار نیرو مشکلات زیادی داشت؛ داعش نمیتواند این کار را با کسر کوچکی از نیروها انجام دهد. تا جایی که آنها قادر هستند تصرفات خود را حفظ کنند، این کار را با کمک سنیهای محلی انجام میدهند؛ سنیهایی که قبل از سقوط این مناطق، بر آنها غالب بودهاند و داعش را به دولت شیعه مالکی ترجیح میدهند. آنها شاید ایده قانون شریعت یا دولت تحت حکمرانی داعش را دوست نداشته باشند، اما آنها جنگجویان غیرنظامی داعش را به مثابه بهترین فرصت برای تضعیف یا سرنگونی دولت مالکی قلمداد کرده و در نتیجه، فعلاً با آنها همکاری میکنند.
اما تصور کنید در صورتی که دولت جدید عراق تشکیل شود، چه توسط مالکی چه توسط شخصی دیگر، و چندین رهبر سنی به آن بپیوندند و اعلان کنند که این دولت به نفع تمام عراقیها است و نه تنها شیعیان، بسیاری از سنیها که پرچم داعش را در دست داشته و قوانین آن را اجرا میکردند، احتمالاً به آن پشت کرده و به مقاومت حامی دولت ملحق شوند.
به همین دلیل است که یک دولت فراگیر عراقی- دولتی که به منافع تمام عراقیها و نه فقط شیعیان خدمت کند- بسیار حساس و تعیین کننده است. این تنها دلیل ایجاد اختلاف و درگیری میان داعش و سنیهای میانهروتر است. به عبارت دیگر، این تنها دلیل برای شکست دادن و نابودی داعش است.
بمب گذاری در پایگاهها و پناهگاههای داعش، نتیجه مطلوب را به دنبال نخواهد داشت. در واقع، اقدام نظامی به تنهایی بیش از پیش سنیها را بیگانه کرده و این تصور را تقویت میکند که آمریکا در حال خدمت کردن به نیروی هوایی مالکی است. حامیان اقدام نظامی آمریکا نگران این هستند که داعش غیر قابل کنترل شاید روزی علیه آمریکا یا اروپای غربی حملات تروریستی به راه بیندازد. شاید هم چنین باشد. اما روش دیگر برای تحریک چنین حملاتی، هدف قرار دادن مواضع داعش و احتمالاً کشتن تعدادی غیرنظامی سنی در این روند است، در حالیکه برای اصلاح سیاستهای عراق اقدامی صورت نمیگیرد.
تغییر توازن در میدان نبرد بیشترین کاری است که آمریکا میتواند و یا باید انجام دهد
این به معنای آن نیست که ما نباید هیچ کاری انجام دهیم، بلکه به معنای این است که ما باید محدودیتهایمان را به رسمیت بشناسیم. اندکی سوء تفاهم در مورد 300 مشاوری که رئیس جمهور باراک اوباما به بغداد اعزام کرده است، وجود دارد. بیشتر آنها در حال راهاندازی مرکزی برای عملیاتهای مشترک هستند. ارتش آمریکا طی سالهای اخیر در تأسیس این مراکز بسیار خبره شده است. کار اصلی این مرکز جمع آوری، ترکیب و تحلیل اطلاعات به دست آمده از تمام منابع میباشد؛ از جمله عکسهای گرفته شده توسط هواپیماهای بدون سرنشین و ماهوارهها، استراق سمع از طریق گوشیهای تلفن همراه و رایانهها و گزارشهای مشهود. به عبارت دیگر، این مرکز مشخص خواهد کرد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است- مثلاً موقعیت میدان نبرد و نقاط قوت و ضعف داعش- و اینکه ما چه کاری میتوانیم برای بهتر شدن اوضاع انجام دهیم.
امروز گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه حملات هوایی علیه مواضع گروه تروریستی موسوم به داعش در امتداد مرزهای غربی عراق، احتمالاً توسط سوریه انجام شود. بعید است اوباما دستور حملات هوایی از طرف آمریکا را صادر کند، اما آژانسهای اطلاعاتی او میتوانند اطلاعاتی را در مورد اهداف مؤثر در اختیار سوریها و سایر همسایگان ذینفع در این درگیری قرار دهند، به این منظور که حملات هوایی آنها مؤثرتر واقع شود.
نیروهای داعش، توانا و در عین حال، بیرحم و خونریز هستند؛ به لطف سربازان عراقی در موصل و تکریت که تعداد بسیار زیادی اسلحه را در حین فرار رها کردند، آنها نیز کاملاً مسلح شدهاند؛ به دلیل دستبرد به بانک، آنها همچنین میتوانند سلاحهای بیشتری خریداری کرده و نوکران بیشتری را تطمیع کنند. اما آنها فوق انسان نیستند. مناطقی که آنها تاکنون تصرف کردهاند، پیش از این تحت کنترل سنیها بوده است؛ آنها مناطقی را که غالباً شیعه نشین هستند هنوز تصرف نکردهاند یا حتی درگیری چندانی در آنها نداشتهاند. نقشههای مربوط به مناطق مورد مشاجره نشان میدهد که آنها اصلاً به قسمتهای جنوبی عراق نفوذ نکردهاند؛ آنها نقشه حمله گازانبری به بغداد از تمام جهات را در سر نمیپرورانند. پیشمرگهای کُرد دور از مناطق جنوبی کرکوک با آنها در حال مبارزه هستند؛ به نظر میرسد ارتش عراق تنها در مناطقی به دور از شمال بغداد با آنها درگیر است. نکته مهم این است که مبارزان داعش قوی و خطرناک هستند، اما آنها شکست ناپذیر نیستند.
یک وقتی که گزارشهای اطلاعاتی به دست میرسد، شاید مشاوران اوباما به این نتیجه برسند که حملات هوایی در اینجا و آنجا میتواند تأثیراتی بر نبرد داشته باشد. ممکن است جمعآوری اطلاعات- ارزیابی در سطح کلان و کمک به هدفیابی تاکتیکی- بتواند تأثیری مداوم بر تغییر توازن در میدان نبرد علیه داعش داشته باشد.
اما تغییر توازن در میدان نبرد بیشترین کاری است که ما میتوانیم یا باید انجام دهیم. سؤال اصلی این است که منافع آمریکا در این جنگ چیست؟ آنها قصد دخالت برای کمک به مالکی یا ایجاد ثبات در دولت او یا نگاه داشتن عراق به صورت یکپارچه را ندارند. در این بخش، منافع آمریکا تقریباً تنها شامل شکست دادن یا محدود کردن کامل داعش است، تا مانع ایجاد پناهگاهی امن توسط آن برای تروریسم جهانی شده و از غوطهور شدن تمام خاورمیانه در جنگ فرقهای جلوگیری کند.
تفسیر نهایی
بیایید یک ارتش نیابتی جدید تأسیس کنیم تا با ارتش نیابتی قدیمی که برای مبارزه با رقیب شیعه صدام حسین بعثی- دیکتاتور سنی که برای جنگ علیه دشمن شیعه در شرق بر روی او سرمایه گذاری کردیم- آن را تأسیس کرده بودیم، مقابله کند.
کلید حل این مشکل، دیپلماسی است. موقعیت سنیها در عراق و در اقلیت بودن آنها، زمینه را برای رشد و تقویت داعش فراهم کرد. موقعیت بخشیدن به سنیها بسیار کارآمدتر از هر تعداد بمب هوشمند برای سلب قدرت از مالکی است.
قطعاً، ما هیچیک از اینها- یعنی بخش نظامی یا سیاسی آن- را نمیتوانیم به تنهایی انجام دهیم؛ مخصوصاً به رهبری و تحت نظارت خود. ما منافع چالش برانگیزی در خاورمیانه داریم. ما باید از میان آنها انتخاب کنیم. این یکی از پیامدهای جهان چند قطبی است؛ مشاجرات فراوانی وجود دارد، نه فقط مشاجرات بزرگ و گسترده؛ یک دشمن در یک نقطه میتواند در جایی دیگر یک دوست باشد. همانطور که مشاهده میکنید، متحدان اصلی در نبرد علیه داعش، آمریکا، ایران، سوریه، ترکیه، روسیه، قطر و به طور گاه و بیگاه، عربستان سعودی هستند. طبقهبندی کردن اصلاً اقدامی غیر طبیعی در سیاست خارجی نیست. برای مثال، روسیه، در حالیکه در اوکراین با ما دشمن است، اما هنوز خطوط تدارکاتی آمریکا را به سمت افغانستان باز نگه داشته و نقش سازندهای را در مذاکرات هستهای ایران ایفا میکند؛ نه به این خاطر که دوست خوبی است، بلکه چون به نفع او است. برخی این را بدبینی مینامند، اما این روشی است که جهان بر مبنای آن فعالیت میکند و باید با آن کنار آمد.
انتهای پیام/ع