تئاتری میخواستم که مخاطبش از جنس مردم ،خودم و بازیگرانم باشند
خبرگزاری تسنیم: کارگردان نمایش «قصه ظهر جمعه» گفت: تئاتری میخواستم که مخاطبش از جنس مردم ،خودم و بازیگرانم باشند و نیاز به توضیح نداشته باشد.من تئاتری میخواستم که به دنبال توضیح دادنش نباشم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدمحمد مساوات نویسنده و کارگردان جوانی است که در آثار قبلی خود نیز ثابت کرده است مخاطب مردمی را به خوبی میشناسد و میتواند به دور از هرگونه اغراق و در اوج خلق یک اثر هنری نمایشی مردم پسند را روی صحنه ببرد. او این روزها نمایش «قصه ظهر جمعه» در سالن شهید قشقایی مجموعه تئاتر شهر را روی صحنه دارد؛ نمایشی که توانسته ارتباط خوبی با مخاطبانش برقرار کند و استقبال از این اثر مثال زدنی است. به واسطه اجراهای خوب این نمایش و استقبال مردمی از آن با مساوات گفتوگو کردیم که در ادامه میآید:
تسنیم: مبدا شکلگیری «قصه ظهر جمعه» از کجا نشأت میگیرد؟
در برابر مفهومی چون تئاتر برای تئاتر، در پی پاسخ به این سوال بودم که چه تئاتری را برای مردم کار کنم. تئاتر برای مردم چیست ؟ تئاتری که اثری ساده و همه فهم باشد. کاری که نیازمند سوال درباره جزییات آن نداشته باشد؛ مجبور نباشم که بعد از هر اجرا پاسخگوی سوالات متعدد مخاطبین باشم که مثلا منظور شما از فلان وسیله که در صحنه وجود داشت چه بود؟ چون شخصاً میلی به پاسخ دادنشان ندارم؛ بنابراین تئاتری میخواستم که مخاطبش از جنس مردم ،خودم و بازیگرانم باشند و نیاز به توضیح نداشته باشد.من تئاتری میخواستم که به دنبال توضیح دادنش نباشم.
تسنیم: شکل زبانی نمایش برخلاف نمایشهای مشابه، وامدار زبان روزمره است. رسیدن به چنین زبانی چگونه ممکن شده است؟
برای من چنین اجرایی شبیه به تمرین است، من به شکل تمرین به قضیه نگاه میکنم. هر کاری با هر استراتژی، زبان و محتوا و آدمهای خودش را میخواهد. این اثر به یک اجرای شبه ناتورالیستی پهلو میزند. اجرایی که در بازیگرش متبلور میشود. قصد داشتم چیزی ورای این زبان متکلف، مطنطن تئاتری باشد و از چنین زبانی دور شوم و تئاتر خودم را بسازم، نوعی تئاتر کوچه، تئاتر ساده. در این نمایش پرداختن به جزییات یک نوع فحش و ناسزاگویی به تئاتر امروز ماست. احساس میکنم چقدر همه چیز سهل وممتنع است. میخواستم «قصه ظهر جمعه» شبیه زندگی باشد.
تسنیم: دکور برخلاف شکل مرسوم مینیمالی تئاتر ایران، مملو از جزییات است. در پی کشف خاصی بودید؟
متاسفانه به دلیل شرایط و شکل تئاتر امروز این مدل کار و شکل پرداختن به جزئیات بسیار مشکل و نفسگیر است. میخواستم دکور دقیقاً مشابه خانه خودم، خود شما و مردم باشد.
یکی از مشخصههای نمایش این بود که هر چه در صحنه دیده میشد تاثیری بر گرهافکنی و گرهگشایی داستان نداشت؛ ولی هر آنچه که نهان بود و به مرور آشکار میشد روند داستان را بدست میگرفت.
تسنیم: ایده فکر شدهای پشت این مساله است؟
خیلی وقتها بله و برخی جاها خیر. من لزوماً برای هر وسیلهای تحلیلی ندارم. مثلاً خیلیها میپرسند چرا ساعت کار نمیکند؟ ولی مساله این است که ساعت خراب بود و من از طراح صحنه خواستم که همین ساعت در صحنه باشد. به هر حال یک معنایی در ذهن مخاطب شکل میگیرد. باید 10 درصد را از دست بدهیم و 90 درصد دیگر هر چه پیش آید خوش آید است. من روی اسم شخصیتها خیلی فکر کردم، مجموعه طولانی از اسامی تهیه کردم که برای تک تک شخصیتها چه اسمی انتخاب کنم. این کاری نمادین بود که با استراتژی پیش رفتم. به همه چیز فکر کردم، شاید چیزی از دست در رفته باشد اما منتظر بودم که این موارد در اجرا مستحیل شود.
تسنیم: فاصله میان متن و اجرا چقدر است؟
متن نمایش را در پنج نسخه متفاوت نوشتم. حتی در نسخه نهایی یک شخصیت را حذف کردم. اجرا طولانیتر از این میشد و مجبور بودم که چندین بار بازنویسی کنم. شاید به خاطر بازی روان بازیگران چنین استنباط شود که بازیگران در پاره ای مواقع بداهه پردازی میکنند، اما اینچنین نیست بازیگران به هیچ عنوان وارد بداههسازی نمیشوند. همه چیز از پیش تعریف شده بود.
تسنیم:چگونگی شکل گرفتن میزانسن ها را توضیح دهید؟
همه چیز از دل نمایشنامه شکل میگرفت. همه چیز به همان 10 درصد مربوط میشد. در «قیاس الدین مع الفارق» هم چیز متفاوت بود و با طراحی خودم صورت میگرفت. برای تک تک ژستها استوری برد طراحی کردم؛ اما «قصه ظهر جمعه» بر عکس آن اتفاق افتاد. در اینجا قرار است که از بیشکلی به یک شکل برسم. میتوانستم به بازیگران میزانسن بدهم؛ ولی باید به آنها کنش میدادم. برخی جاها تماشاگر دچار اشتباه میشود که اتفاق روی صحنه تنها یک حادثه است؛ مثلاً جایی که قدرت و اسماعیل سرشان بهم میخورد. ولی این اتفاق هر شب راس زمان خودش رخ میدهد.
تسنیم: ریتم و ضرباهنگ نمایش به گونهای است که تماشاگر خسته نمیشود و حتی جایی برای نفس کشیدن دارد. ضرورت ریتم ایجاب میکند که همه چیز براساس ریاضی حرکت کند.
جهان پیشرو با چنین ریتمی در نهایت تبدیل به جهانی آنارشیستی میشود. من امیدواربودم که هر آنچه از طول تمرین آماده شده بود را در نمایش نشان دهیم. در تمرین به زمان 75 دقیقه رسیدیم و نمایش هر شب با 75 دقیقه اجرا به پایان میرسد.
تسنیم: از شاخصههای اجرا بازی بازیگران بچه است. روش کار با بچهها چگونه بود؟
بچهها به نظر من بهترین بازیگران این نمایش هستند. بچهها بداهه اجرا میروند. شاید بیشترین غصهای که میخوردم این بود که چرا به بچهها بازی بیشتری ندادم. بچهها با تیزهوشی بازی میکردند بدون آنکه آموزش خاصی ببینند. در یک شب توپ از صحنه خارج شد و وارد تماشاگران شد، بچهها بدون راهنمایی قبلی مشغول بازی دیگری شدند. درک ذاتی از دیوار چهارم داشتند. در کار با بچهها همیشه زاویه نگاهمان از بالاست. در این کار به بچهها بسیار اعتماد کردم و اگرکار آنها خوب شده به خاطر همین اعتماد است. با یک طیب خاطر با تکیه به ذکاوتشان در صحنه رهایشان کردم.
تسنیم: در کل نمایش در ظاهر تمرکز روی شخصیت قدرت است ولی به نظر من هوشمندانهترین بازی را اعظم ایفا میکند که در کل حضورش مدام تعادل صحنه را کنترل میکند. آیا این هم جزیی از آن 10 درصد است یا متعین است؟
اساساً چه اهمیتی دارد که من به او گفته باشم یا خودش انجام داده باشد، مهم این است که این میزانسن شکل گرفته است. این فرایند در نمایشنامه وجود دارد اما در اجرا سامان یافتهتر است و این متکی به خود بازیگر است که این مساله را تقویت و اجرا کرده است. میتوان گفت که این عامل از قابلیتهای خود نمایشنامه بوده است.
تسنیم: در برخی صحنهها که ممکن بود تاثیر عاطفی بر مخاطب گذاشته شود، کنشی تعبیه شده است که نمایش را متعادل میکند. این امر پیشبینی شده بود؟
با روحیه احساساتگرایی و سانتیمانتالیسم خیلی موافق نیستم. بازی بچهها در صحنه پایانی هم به همین دلیل است. در این کار خیلی دوست نداشتم که تماشاگر درگیر احساسات شود.
تسنیم: برخی از منتقدین «قصه ظهر جمعه» را برخلاف گفته شما ناتورالیستی نمیدانستند، نظر شما در اینباره چیست؟
اصلاً مهم نیست که ناتورالیسم چیست. مجبوریم که آن را ناتورالیستی بدانیم. «قصه ظهر جمعه» در هر شکل دیگری به جز این شکل اجرایی محکوم به نابودی است و فقط همین شکل جواب میدهد. اگر به نگاه ناتورالیستها به نظریه داروین توجه داشته باشیم اصل توارث در این اجرا را مییابیم. پدر هاشم را میزند، هاشم قدرت را میزند، قدرت اسماعیل را میزند و اسماعیل بچهها را.
تسنیم: در ارائه اطلاعات به مخاطب خِساست نداشتهاید و در همان ابتدا تمام خرده داستانها بیان میشود. نتیجه چنین روندی چیست؟
در صحنهای که آزاده دسته گل را میبیند؛ اگر تماشاگر تمام اطلاعات گذشته را از دست داده باشد، به هر غایت آزادهای را میبیند که به زور بر سر سفره عقد مینشیند. خرده داستانها به مرور زمان داستان اصلی را تنومند میکنند. مانند صحنهای که آزاده مشوش از صحبت همسایه با خواهر جهان و لو رفتن تمام آنچه در رابطه قبلیش داشته است. با ورود اعظم و واسازی روایت آزاده وضعیت دراماتیک میشود. این شکل از روایت داستان را گسترش میدهد.
تسنیم: ما در این نمایش با شخصیتهایی پویا و زنده مواجه هستیم، شخصیتهایی که به اواخر دهه شصت برمیگردند.شناخت شما از این شخصیت ها چگونه شکل گرفته است؟
شخصیتهای این نمایش دقیقاً همان شخصیتهایی هستند که میشناسیم و با آنها زندگی کردهایم. این شخصیت ها از خاطرات، مراودات و تجربیاتم شکل گرفتهاند. من هیچ چیزی را از جیبم در نیاوردم. مجبور شدم سفر کنم، حتی اگر این سفر برایم ناخوشایند بوده باشد و همین موجب پویا شدن اثر شده است.
...................................................
گفتوگو از: وحید شیخییگانه و احسان زیور عالم
...................................................
انتهای پیام/