پیامبر اسلام (ص) از زبان قرآن و اهل بیت (ع)
خبرگزاری تسنیم: احادیث و آیاتی درباره پیامبر(ص) از زبان قرآن اهل بیت (ع) و صحابه آن حضرت در پی می آید.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، در زیر احادیث و آیاتی درباره پیامبر(ص) از زبان قرآن اهل بیت(ع) و صحابه آن حضرت می آید.
آیات قرآن کریم
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه
«لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ علَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِین رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»
هر آینه رسولى از خودتان براى شما آمد، که آنچه شما را رنج مى دهد بر او گران مى آید. سخت به شما دلبسته است و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.
«یَا أَیُّهَا النِّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدا وَ مُبَشِّرا وَ نَذِیرا * و دَاعِیا إِلَى اللّه بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجا مُنِیرا»
هان اى پیامبر، ما تو را گواه و نوید دهنده و هشدار دهنده و دعوت کننده به سوى خدا و به اذن خدا و چراغى روشنى بخش فرستادیم.
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : لَمّا سأ لَهُ یَهودیٌّ عَن وَجهِ تَسمِیَتِهِ بمُحمّدٍ وأحمَدَ وأبی القاسِمِ وبَشیرٍ ونَذیرٍ وداعٍ ؟ : أ مّا مُحمّدٌ فإنّی مَحمودٌ فی الأرضِ ، وأ مّا أحمَدُ فإنّی مَحمودٌ فی السَّماءِ ، وأ مّا أبو القاسِمِ فإنَّ اللّه َ عز و جل یَقسِـمُ یَـومَ القِیامَةِ قِسمَـةَ النّـارِ ؛ فمَن کَفَـرَ بِـی مِن الأوَّلینَ والآخِرینَ ففی النّارِ ، ویَقسِمُ قِسمَةَ الجَنّةِ ؛ فمَن آمَنَ بی وأقَرَّ بِنُبُوَّتی ففی الجَنّةِ . وأ مّا الدّاعی فإنّی أدعُو النّاسَ إلى دِینِ ربّی عز و جل ، وأ مّا النَّذیرُ فإنّی اُنذِرُ بالنّارِ مَن عَصانی ، وأ مّا البَشیرُ فإنّی اُبشِّرُ بالجَنّةِ مَن أطاعَنی؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ در پاسخ به سؤال مردى یـهودى از عـلّت نامگذارى ایشان به محمّد و احمد و ابوالقاسم و بشیر و نذیر و داعى ـ : امّا محمّد ، از آن روست که من در زمین ستوده ام . امّا احمد ، از آن روست که من در آسمان ستوده ام . امّا ابوالقاسم ، از آن روست که خداوند عزّ و جلّ روز قیامت قسمت آتش را جدا مى کند و هر که ، از اولین و آخرین انسان ها ، به من کافر شده باشد جایش در آتش است و قسمت بهشت را جدا مى سازد و هرکه به من ایمان آورده و به نبوّت من اقرار کرده باشد ، جایش در بهشت است . امّا داعى ، از آن روست که من مردم را به دین پروردگارم عز و جل دعوت مى کنم . امّا نذیر ، از آن روست که هرکس نافرمانیم کند او را به آتش بیم مى دهم و امّا بشیر ، از آن روست که هرکس اطاعتم کند ، او را به بهشت بشارت مى دهم .
البحار : 14 / 382 / 2
خاتم پیامبران
«مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَ لَکِنْ رَسُولَ اللّه وَ خَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کَانَ اللّه ُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیما»
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أنا العاقِبُ الّذی لَیسَ بَعدَهُ نَبیٌّ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مــن عاقِب هستم ، یعنى کسى که بعد از او پیامبرى نیست.
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إنّ اللّه َ عَـزَّ ذِکرُهُ خَتَمَ بـنَبِیِّکُمُ الـنَّبیِّینَ فلا نَبیَّ بَعدَهُ أبَدا ، وخَتَمَ بکِتابِکُمُ الکُتُبَ فلا کِتابَ بَعدَهُ أبدا؛
امام صادق علیه السلام : خداوند، عزّ ذکره، با پیامبر شما به سلسله نبوّت خاتمه داد ، بنابراین ، بعد از او هرگز پیامبرى برانگیخته نخواهد شد و (نیز) با کتاب شما به همه کتاب ها(ى آسمانى) پایان بخشیده . پس ، بعد از کتاب شما هرگز کتابى نازل نخواهد شد .
الصادق علیه السلام : جاءَ محمّدٌ صلى الله علیه و آله فجاءَ بالقرآنِ وبشَریعَتِهِ ومِنهاجِهِ ، فحَلالُهُ حَلالٌ إلى یَومِ القِیامَةِ ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى یَومِ القِیامَةِ
امام صادق علیه السلام : محمّد صلى الله علیه و آله آمد و قرآن و شریعت و طریقت خود را آورد . پس ، حلال او تا روز قیامت حلال است و حرام او تا روز قیامت حرام .
محمّد صلى الله علیه و آله از زبان محمّد صلى الله علیه و آله
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أنا أدیبُ اللّه وعلیٌّ أدِیبی؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : من تربیت شده خدا هستم و على تربیت شده من .
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أیُّها النّاسُ ، إنّما أنا رَحمَةٌ مُهداةٌ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اى مردم ، من در حقیقت رحمتى اهدا شده (از جانب خدا) هستم .
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أنـا دَعوَةُ إبـراهیمَ ، قالَ وهُـو یَرفَعُ القَواعِدَ مِن البَیتِ : «ربَّنا و ابْعَثْ فیهِم رَسُولاً مِنْهُم ... »؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : من (همان) دعاى ابراهیم هستم که هنگام ساختن پایه هاى کعبه گفت : «اى پروردگار ما ، در میان آنان رسولى از خودشان برانگیز ...»
الکافی : 1 / 269 / 3
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أنا سَیِّدُ وُلدِ آدَمَ ولا فَخرَ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خودستایى نباشد ، مــن سرور فرزندان آدم هستم .
البحار : 8 / 48 / 51
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أنا قائدُ المُرسَلینَ ولا فَخرَ ، وأنا خاتَمُ النَّبیِّینَ ولا فَخرَ ، وأنا أوّلُ شافِعٍ وأوّلُ مُشَفَّعٍ ولا فَخرَ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : قـصـدم خـودستایى نیست ، مـن جـلودار پیامبرانم ؛ خودستایى نباشد ، من خاتم پیامبرانم ؛ خودستایى نباشد ، من نخستین شفاعت کننده و نخستین کسى هستم که شفاعتش پذیرفته مى شود .
کنزالعمّال : 31883
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أنا أوّلُ وافِدٍ علَى العَزیزِ الجَبّارِ یَومَ القِیامَةِ وکِتابُهُ وأهلُ بَیتی ثُمّ اُمَّتی ، ثُمّ أسأ لُهُم : ما فَعَلتُم بکِتابِ اللّه وبأهلِ بَیتی ؟
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : نـخستین کسى کــه روز قیامت بر خـداى عزیز جبّار وارد مى شود ، من هستم و کتاب او و اهل بیت من و سپس امّتم . آن گاه از آنان مى پرسم که با کتاب خدا و اهل بیت من چه کردند .
الکافی : 2 / 600 / 4
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : إنّ أتقاکُم وأعلَمَکُم باللّه أنا ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : باتقواترین و خداشناسترین شما ، من هستم .
کنزالعمّال : 31991
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : ما خَلَقَ اللّه ُ خَلقا أفضَلَ مِنّی ، ولا أکرَمَ علَیهِ مِنّی؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند هیچ مخلوقى برتر از من نیافرید که در نزد او از من گرامیتر باشد .
عیون أخبار الرِّضا علیه السلام : 1 / 262 / 22
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : اُعطیتُ خَمسا لَم یُعطَهُنَّ نَبیٌّ کانَ قَبلی : اُرسِلتُ إلَى الأبیَضِ والأسوَدِ والأحمَرِ ، وجُعِلَت لِیَ الأرضُ طَهورا ومَسجِدا ، ونُصِرتُ بالرُّعبِ ، واُحِلَّت لیَ الغَنائمُ ولَم تُحَلَّ لأحَدٍ أو قالَ : لنَبیٍّ قَبلی ، واُعطِیتُ جَوامِعَ الکَلِم؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : پنج چیز به من داده شده که بـه هـیچ یـک از پیامبران پیش از من داده نشده است : به سوى سفید و سیاه و سرخ فرستاده شده ام . زمین براى من طهور و سجده گاه قرار داده شده ، به واسطه رعب و وحشت یارى داده شده ام . غنایم براى من حلال شده ، در حالى که پیش از من براى هیچ کس ـ یا فرمود : هیچ پیامبرى ـ حلال نبوده و جوامع الکلم (قرآن) به من عطا شده است .
أمالی الطوسیّ : 484 / 1059
محمّد صلى الله علیه و آله از زبان امام علیّ علیه السلام
الإمامُ علیٌّ علیه السلام لمّا سُئلَ عن صِفَةِ النَّبیِّ صلى الله علیه و آله وهُو مُحْتَبٍ بحَمائلِ سَیفِهِ فی مَسجِدِ الکُوفَةِ : کانَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله أبیَضَ اللَّونِ مُشرَبا حُمرَةً ، أدعَجَ العَینِ ، سَبطَ الشَّعرِ ، کَثَّ اللِّحیَةِ ، سَهلَ الخَدِّ ، ذا وَفرَةٍ ، دَقیقَ المَسرُبهِ ، کأ نّ عُنقَهُ إبریقُ فِضَّةٍ ، لَهُ شَعرٌ مِن لَبَّتِهِ إلى سُرَّتِهِ یَجری کالقَضیبِ ، لَیسَ فی بَطنِهِ ولا صَدرِهِ شَعرٌ غَیرُهُ ، شَثْنُ الکَفِّ والقَدَمِ ، إذا مَشى کأ نّما یَنحَدِرُ مِن صَبَبٍ ، وإذا قامَ کأ نّما یَنقَلِعُ مِن صَخرٍ ، إذا التَفَتَ التَفَتَ جَمیعا ، کأنَّ عَرَقَهُ فی وَجهِهِ اللُّؤلؤُ ، ولَریحُ عَرَقِهِ أطیَبُ مِن المِسکِ الأذفَرِ ، لَیسَ بالقَصیرِ ولا بالطَّویلِ ، ولا بالعاجِزِ ولا اللَّئیمِ ، لَم أرَ قَبلَهُ ولا بَعدَهُ مِثلَهُ صلى الله علیه و آله؛
الطبقات الکبرى : مردى از امیرالمؤمنین علیه السلام، در حالى که آن حضرت در مسجد کوفه حمایل شمشیرش را به خود پیچیده بود ، درباره خصوصیات (جسمى) پیامبر سؤال کرد ، امام علیه السلام فرمود : رسول خدا صلى الله علیه و آلهرخسارى سفید و گلگون داشت و چشمانى سیاه و درشت و موهایى صاف و نرم و ریشى انبوه و گونه هایى کم گوشت و استخوانى و گیسوانى که تا نرمه گوشش مى رسید و گردنى چون جام سیمین و از زیر گلو تا نافش خط باریکى از مو مانند نى رسته بود و جز آن مویى بر سینه و شکمش نبود . دست و پایش درشت و استخوانى بود . هرگاه راه مى رفت ، مثل این بود که از سرازیرى به پایین مى آید و به هنگام برخاستن چابک و سریع بود . وقتى به طرفى برمى گشت ، با تمام بدنش برمى گشت . دانه هاى عرق بر چهره اش چون مروارید بود ، عرق بدنش خوشبوتر از مشک تند بود ، نه کوتاه قامت بود و نه بلند ، نه ناتوان بود و نه خوار . کسى را چون او ندیده ام ، نه پیش از او و نه پس از او .
الطبقات الکبرى : 1 / 410
عنه علیه السلام : حتّى بَعَثَ اللّه ُ محمّدا صلى الله علیه و آله شَهیدا وبَشیرا ونَذیرا ، خَیرَ البَریَّةِ طِفلاً ، وأنجَبَها کَهلاً ، وأطهَرَ المُطَهَّرینَ شِیمَةً ، وأجوَدَ المُستَمطَرینَ دِیمَةً؛
امام على علیه السلام : تا آن که خداوند محمّد صلى الله علیه و آله را به عنوان گواه و نوید دهنده و هشدار دهنده فرستاد . در کودکى بهترین مردم بود و در میانسالى نجیب ترین خلایق . اخلاق و خصالش ، پاکتر از همه پاکان بود و جود و کرمش ، سرشارتر و مداومتر از بخشندگان .
نهج البلاغة : الخطبة : 105
عنه علیه السلام : لا عَرَضَ لَهُ أمرانِ إلاّ أخَذَ بأشَدِّهِما؛
امام على علیه السلام : هیچ گاه دو کار براى آن حضرت پیش نیامد ، مگر این که سخت ترش را انتخاب کرد .
مکارم الأخلاق : 1 / 61 / 55
عنه علیه السلام : ما بَرَأ اللّه ُ نَسمَةً خَیرا مِن محمّدٍ صلى الله علیه و آله؛
امام على علیه السلام : خداوند انسانى بهتر ازمحمّد صلى الله علیه و آله نیافریده است .
الکافی : 1 / 440 / 2
عنه علیه السلام : طَبیبٌ دَوّارٌ بطِبهِ ، قد أحکَمَ مَـراهِمَهُ ، وأحـمى (أمضى) مَواسِمَهُ ، یَضَعُ ذلکَ حَیثُ الحاجَةُ إلَیهِ ، مِن قُلوبٍ عُمیٍ ، وآذانٍ صُمٍّ ، وألسِنَةٍ بُکمٍ ، مُتَتبِّعٌ بدَوائهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ ومَواطِنَ الحَیرَةِ ،لَم یَستَضیئوا بأضواءِ الحِکمةِ ، ولَم یَقدَحوا بزِنادِ العُلومِ الثّاقِبهِ ، فهُم فی ذلکَ کالأنعامِ السّائمَةِ ، والصُّخورِ القاسِیَةِ؛
امام على علیه السلام : طبیبى بود که با دانش خود میان مردم مى گردید. مرهمهایش را درست و آماده کرده و ابزار داغ کردنش را تافته بود و آنها را بر هر جا که لازم بود بر دل هاى کور و گوش هاى کر و زبان هاى گنگ ، مى گذاشت . با داروى خود بیمارى هاى غفلت و سرگردانى را در کسانى که از پرتوهاى حکمت روشنایى برنگرفته بودند و با آتش زنه هاى دانش هاى درخشان شعله اى برنیفروخته بودند ، و همچون حیوانات چرنده و تخته سنگهاى سخت بودند ، درمان مى کرد .
نهج البلاغة : الحکمة 108
عنه علیه السلام : إنّما أنا عَبدٌ مِن عَبیدِ محمّدٍ صلى الله علیه و آله ؛
امام على علیه السلام : جز این نیست که من غلامى از غلامان محمّد صلى الله علیه و آلههستم .
التوحید : 174 / 3
جهانى بودن رسالت محمّد صلی الله علیه و آله
«وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیرا وَ نَذِیرا وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ»سبأ : 28
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أنا رَسولُ مَن أدرَکتُ حَیّا ومَن یُولَدُ بَعدی ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : من پیامبر کسانى که با من به سر مى برند و کسانى که بعد از من به دنیا مى آیند هستم .
الطبقات الکبرى : 1 / 191
عنه صلى الله علیه و آله : بُـعِثَ کـلُّ نَبیٍّ کانَ قَـبلی إلى اُمَّتِهِ بـلِسانِ قَومِهِ ، وبَعَثَنی إلى کُلِّ أسوَدَ وأحمَرَ بالعَربیَّةِ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : پیش از من هر پیامبرى به زبان قوم خود به سوى امّتش فرستاده شده ، ولى خداوند مرا به زبان عربى به سوى هر سیاه و سفیدى فرستاده است .
البحار : 16 / 316 / 6
دودمان پیامبرصلى الله علیه و آله
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : اُسرَتُهُ خَیرُ اُسرَةٍ ، وشَجَرَتُهُ خَیرُ شَجَرَةٍ ، أغصانُها مُعتَدِلَةٌ ، وثِمارُها مُتَهَدِّلَةٌ ، مَولِدُهُ بمَکّةَ ، وهِجرَتُهُ بطَیبَةَ ، عَلا بِها ذِکرُهُ ، وامتَدَّ مِنها صَوتُهُ؛
امام على علیه السلام : دودمان او بهترین دودمان است و شجره اش بهترین شجره ، شاخه هایش در اعتدال است و میوه هایش آویخته ، زادگاهش مکّه است و هجرتش به (مدینه) طیبه ، در آن جا آوازه اش بلند شد و صداى (دعوت) او از آن جا به همه رسید .
نهج البلاغة : الخطبة 161
عنه علیه السلام : أشهَدُ أنّ محمّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، وسَیّدُ عِبادِهِ، کُلَّما نَسَخَ اللّه ُ الخَلقَ فِرقَتینِ جَعَلَهُ فی خَیرِهِما ؛
امام على علیه السلام : گواهى مى دهم که محمّد بنده و فرستاده خدا و مهتر بندگان اوست . هرگاه خداوند خلق را به دو گروه تقسیم کرد ، او را در بهترین گروه آن قرار داد .
نهج البلاغة : الخطبة 214
ویژگى هاى پیامبر صلى الله علیه و آله
«وَ إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ».
القلم : 4
الإمامُ علیٌّ علیه السلام فی صِفَةِ النَّبیِّ صلى الله علیه و آله : کانَ أجوَدَ النّاسِ کَفّا ، وأجرَأَ النّاسِ صَدرا ، وأصدَقَ النّاسِ لَهجَةً ، وأوفاهُم ذِمَّةً ، وألیَنَهُم عَریکَةً ، وأکرَمَهُم عِشرَةً ، ومَن رَآهُ بَدیهَةً هابَهُ ، ومَن خالَطَهُ فعَرَفَهُ أحَبَّهُ ، لَم أرَ قَبلَهُ ولا بَعدَهُ مِثلَهُ صلى الله علیه و آله؛
امام على علیه السلام ـ در وصـف پـیامبـر صلى الله علیه و آله ـ : او بـخشنده تـریـن ، دلیرترین ، راستگوترین ، خوش عهد و پیمان ترین و نرمخوترین مردم بود ورفتارش از همه بزرگوارانه تر بود . هرکس بدون سابقه قبلى آن حضرت را مى دید ، هیبتش او را مى گرفت و هرکس با وى مى آمیخت و او را مى شناخت ، دوستدارش مى شد . نظیر او را در گذشته و حال ندیده ام .
مکارم الأخلاق : 1 / 51 / 20
عائشةُ لَـمّا سُئلَت عـن خُلقِ النّبیِّ صلى الله علیه و آله فـی بَیتِهِ : کانَ أحسَنَ النّاسِ خُلقا ، لَم یَکُن فاحِشا ولا مُتَفَحِّشا ، ولا صَخّابا فی الأسواقِ ، ولا یَجزی بالسَّیّئَةِ مِثلَها ، ولکنْ یَعفو ویَصفَحُ؛
عایشه ـ در پاسخ به این سؤال که اخلاق پیامبر صلى الله علیه و آله در محیط خانه چگونه بود ـ : خوش خوترین مردمان بود . نه دشنام مى داد و نه بد زبانى مى کرد و نه در کوچه و بازار هیاهو به راه مى انداخت و نه بدى را به بدى جبران مى کرد ، بلکه مى بخشید و گذشت مى کرد .
الطبقات الکبرى : 1 / 365
أیضا : ما کانَ خُلقٌ أبغضَ إلى رَسولِ اللّه صلى الله علیه و آله مِن الکِذبِ ، وما اطَّلَعَ مِنهُ على شیءٍ عِندَ أحَدٍ مِن أصحابهِ فیَبخَلُ لَهُ مِن نَفسِهِ حتّى یَعلَمَ أن أحدَثَ تَوبَةً ؛
عایشه : هیچ خصلتى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله منفورتر از دروغ نبود و هرگاه مطلع مى شد یکى از اصحابش دروغى گفته است ، به او بى اعتنایى مى کرد تا آن که مى فهمید توبه کرده است .
الطبقات الکبرى : 1 / 378
أیضا : کانَ صلى الله علیه و آله ألیَنَ النّاسِ ، وأکرَمَ النّاسِ ، وکانَ رجُلاً مِن رِجالِکُم إلاّ أ نّهُ کانَ ضَحّاکا بَسّاما ؛
عایشه : رسول خـدا صلى الله علیه و آله نرمخوترین و بزرگوارترین مردم بود . او هم مردى چون مردان شما بود ، با این تفاوت که همواره خنده رو بود و تبسّم بر لب داشت .
الطبقات الکبرى : 1 / 365
محمّدُ بنُ الحَنَفیهِ : کانَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله لا یَکادُ یَقولُ لشیءٍ : لا ، فإذا هُو سُئلَ فأرادَ أن یَفعَلَ ، قالَ : نَعَم ، وإذا لَم یُرِدْ أن یَفعَلَ سَکَتَ ، فکانَ قد عُرِفَ ذلکَ مِنهُ؛
محمّد بن حنفیّه : رسول خــدا صلى الله علیه و آله تقریبا هیچ گاه به چیزى «نه» نمى گفت . هرگاه از او چیزى خواسته مى شد ، اگر مى خواست آن را انجام دهد ، مى فرمود : آرى . و اگر نمى خواست انجامش دهد سکوت مى کرد و در نتیجه ، طرف مى فهمید که حضرت به آن کار تمایلى ندارد .
الطبقات الکبرى : 1 / 368
عبدُاللّه بنُ الحارِثِ : مـا رَأیـتُ أحَـدا أکثَرَ تَـبَسُّما مِـن رسولِ اللّه صلى الله علیه و آله؛
عبد اللّه بن حارث: من کسى را ندیده ام که بیشتر از رسول خدا صلى الله علیه و آله لبخند بر لب داشته باشد .
الطبقات الکبرى : 1 / 372
أمین
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أما واللّه إنّی لَأمینٌ فی السَّماءِ وأمینٌ فی الأرضِ ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هان ! به خدا قسم که من در آسمان امین هستم و در زمین نیز امینم .
کنزالعمّال : 32147
ابنُ إسحاقَ : کانَت قُرَیشٌ تُسَمِّی رَسولَ اللّه صلى الله علیه و آله قَبلَ أن یَنزِلَ علَیهِ الوَحیُ : الأمینَ؛
ابن اسحاق : پیش از آن که به رسول خدا صلى الله علیه و آله وحى نازل شود ، قریش به آن حضرت امین مى گفتند .
السیرة النبویه لابن هشام : 1 / 210
أیضا : کانَت خَدیجَةُ بِنتُ خُوَیلدٍ امرأةً تاجِرَةً ذاتَ شَرَفٍ ومالٍ ، تَستأجِرُ الرِّجالَ فی مالِها وتُضارِبُهُم إیّاهُ بشیءٍ تَجعَلُهُ لَهُم ، وکانَت قُرَیشٌ قَوما تُجّارا ، فلَمّا بَلَغَها عن رَسولِ اللّه صلى الله علیه و آله ما بَلَغَها مِن صِدقِ حَدیثِهِ ، وعِظَمِ أمانَتِهِ ، وکَرَمِ أخلاقِهِ ، بَعَثَت إلَیهِ فعَرَضَت علَیهِ أن یَخرُجَ فی مالٍ لَها إلَى الشّامِ تاجِرا؛
ابن اسحاق : خدیجه دختر خویلد ، بانویى تاجر و بزرگ زاده و ثروتمند بود . مردم را براى تجارت با اموال خود استخدام مى کرد و در قبال کارشان مقدار معیّنى از سود حاصل از تجارت به ایشان مى داد . قریش مردمى تاجر پیشه بودند . وقتى خبر راستگویى و امانتدارى و خلق و خوهاى پسندیده پیامبر به گوش خدیجه رسید ، کسى را نزد آن حضرت فرستاد و پیشنهاد کرد با اموالى از او ، براى تجارت به شام رود .
سیرة ابن هشام : 1 / 199
عادِل
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : کانَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله یُقَسِّمُ لَحَظاتِهِ بَینَ أصحابهِ ، یَنظُرُ إلى ذا ویَنظُرُ إلى ذا بالسَّوِیَّةِ؛
امام صادق علیه السلام : رسـول خـدا صلى الله علیه و آله نگاه هاى خود را مـیـان اصحابش تقسیم مى کرد و به این و آن یکسان مى نگریست .
الکافی : 8 / 268 / 393
شُجاع
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : کُنّا إذا احمَرَّ البأسُ ولَقِیَ القَومُ القَومَ اتّقَینا برسولِ اللّه ، فما یَکونُ أحَدٌ أقرَبَ إلَى العَدُوِّ مِنهُ؛
امام على علیه السلام : وقتى جنگ شدّت مى گرفت و دو سپاه به جان هم مى افتادند ، ما خود را در پناه رسول خدا قرار مى دادیم و هیچ کس به دشمن نزدیکتر از آن حضرت نبود .
مکارم الأخلاق : 1 / 53 / 26
البَراءُ بنُ عازِبٍ : کنّا إذا احمَرَّ البأسُ نَتَّقی برسولِ اللّه صلى الله علیه و آله ، وإنّ الشُّجاعَ لَلّذی یُحاذی بهِ؛
براء بن عازب : هرگاه جنگ بالا مى گرفت ، ما خود را در پناه رسول خدا قرار مى دادیم و شجاع کسى بود که همدوش او بود .
کنزالعمّال : 35347
أنسٌ : کانَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله أحسَنَ النّاسِ، وکانَ أجوَدَ النّاسِ، وکانَ أشجَعَ النّاسِ ، ولَقد فَزِعَ أهلُ المَدینَةِ ذاتَ لَیلَةٍ ، فانطَلقَ ناسٌ قِبَلَ الصَّوتِ ، فتَلَقّاهُم رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله راجِعا وقَد سَبَقَهُم إلَى الصَّوتِ وهُو على فَرَسٍ لأبی طَلحَةَ عُرْیٍ ، فی عُنُقِهِ السَّیفُ وهو یقولُ : لم تُراعُوا ، لَم تُراعُوا ؛
اَنَس : رسول خدا صلى الله علیه و آله زیباترین و بخشنده ترین و شجاعترین مردم بود . شبى مردم مدینه صدایى شنیدند و دچار وحشت شدند . عدّه اى از مردم به طرف صدا حرکت کردند . پیامبر که بیشتر به طرف صدا رفته بود ، سوار بر اسب برهنه ابو طلحه و شمشیر به دوش ، بازمى گشت ، آن عدّه را دیدو فرمود : نترسید ، نترسید .
صحیح مسلم : 2307
رَحیم
أنسٌ : کانَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله إذا فَقَدَ الرّجُلَ مِن إخوانِهِ ثَلاثَهَ أیّامٍ سألَ عَنهُ ؛ فإن کانَ غائبا دَعا لَهُ ، وإن کانَ شاهِدا زارَهُ ، وإن کانَ مَریضا عادَهُ؛
اَنس : اخـلاق رسـول خدا صلى الله علیه و آله چـنین بود که هرگاه یـکى از برادران خود را سه روز نمى دید ، جویاى حالش مى شد . اگر به مسافرت رفته بود برایش دعا مى کرد و اگر در شهر بود به دیدنش مى رفت و اگر بیمار بود ، از او عیادت مى کرد .
مکارم الأخلاق : 1 / 55 / 34
حَلیم
أنسٌ: کُنتُ أمشی مَع رسولِ اللّه صلى الله علیه و آله وعلَیهِ بُردٌ نَجرانیٌّ غَلیظُ الحاشِیَةِ ، فأدرَکَهُ أعرابیٌّ فجَذَبَهُ بِردائهِ جَذبَةً شَدیدَةً ، فنَظَرتُ إلى صَفحَةِ عُنُقِ رسولِ اللّه صلى الله علیه و آله ، وقَد أثّرَ بها حاشِیَةُ الرِّداءِ مِن شِدَّةِ جَذبَتِهِ . ثُمّ قالَ : یا محمّدُ ، مُرْ لی من مالِ اللّه الّذی عِندَکَ ، فالتَفَتَ إلَیهِ فضَحِکَ ثُمّ أمَرَ لَهُ بعَطاءٍ؛
اَنس : مـن با رسـول خدا صلى الله علیه و آله راه مـى رفتم و حضرت بُردى نجرانى با حاشیه اى زبر و درشت بر تن داشت . عربى بادیه نشین از راه رسید و رداى ایشان را محکم کشید . من به گردن پیامبر صلى الله علیه و آلهنگاه کردم دیدم حاشیه ردا ، از شدّت کشیدن ، روى گردن حضرت اثر گذاشته است . آن بادیه نشین سپس گفت : اى محمّد ، دستور بده از مال خدا که نزد توست به من بدهند . پیامبر صلى الله علیه و آله به طرف او برگشت و خنده اى کرد و سپس دستور داد به او چیزى عطا کنند .
الترغیب والترهیب : 3 / 418 / 20
حیا
أبو سعیدٍ الخُدریُّ : کانَ صلى الله علیه و آله أشَدَّ حَیاءً مِن العَذراءِ فـی خِدرِها؛
ابو سعید خدرى : پیامبر خدا صلى الله علیه و آله با حیاتر از دختران باکره پرده نشین بود .
کنزالعمّال : 17817
أیضا : کانَ رسولُ اللّه حَیِیّا لا یُسألُ شیئا إلاّ أعطاهُ؛
ابو سعید خدرى : رسول خدا صلى الله علیه و آله چندان با حیا بود که هیچ چیز از او خواسته نمى شد مگر این که آن را عطا مى کرد .
مکارم الأخلاق : 1 / 50 / 15
مُتَواضِع
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : خَمسٌ لا أدَعَهُنَّ حتَّى المَماتِ : الأکلُ علَى الحَضیضِ مَع العَبیدِ ، ورُکوبیَ الحِمارَ مُؤْکَفا ، وحَلبیَ العَنزَ بِیَدی ، ولُبسُ الصُّوفِ ، والتَّسلیمُ علَى الصِّبیانِ ؛ لِتَکونَ سُنّةً مِن بَعدی؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : پنج کـار اسـت که تا زنـده هستم رهایشان نمى کنم : غذا خوردن روى زمین با بندگان ، سوار شدن بر الاغ برهنه ، دوشیدن بز با دست خودم ، پوشیدن لباس پشمینه و سلام کردن به کودکان ، تا این کارها بعد از من سنّت شود .
أمالی الصدوق : 68 / 2
أبو مَسعودٍ : أتـى النَّبیَّ صلى الله علیه و آله رجُـلٌ فکَلَّمَهُ ، فجَعَلَ تَـرعُدُ فَرائصُهُ ، فقالَ لَهُ : هَوِّن علَیکَ فإنّی لَستُ بمَلِکٍ ، إنّما أنا ابنُ امرأةٍ تأکُلُ القَدیدَ؛
ابو مسعود : مـردى خـدمت پـیامبر صلى الله علیه و آله آمد و در حالى کـه بدنش مى لرزید ، با آن حضرت به صحبت پرداخت . پیامبر فرمود : آرام باش ، من که پادشاه نیستم . من فرزند زنى هستم که گوشت خشکیده نمک سود مى خورد .
سنن ابن ماجه : 3312
حمزةُ بنُ عبدِاللّه بنِ عُتبَةَ : کانَت فی النَّبیِّ صلى الله علیه و آله خِصالٌ لَیسَت فی الجَبّارینَ ، کانَ لا یَدعوهُ أحمَرُ ولا أسوَدُ مِن النّاسِ إلاّ أجابَهُ ، وکانَ رُبَّما وَجَدَ تَمرَةً مُلقاةً فیأخُذُها فیُهوی بها إلى فیهِ وإنّهُ لَیَخشى أن تَکونَ مِن الصَّدَقَةِ ، وکانَ یَرکَبُ الحِمارَ عُریا لَیس علَیهِ شیءٌ؛
حمزة بن عبد اللّه بن عتبه : در پـیامبر خـصوصیّاتى وجود داشت که در پادشاهان وجود ندارد : هر انسانى از سرخ و سفید و سیاه او را دعــوت مى کرد ، دعوتش را مى پذیرفت . گــاه خرمایى را روى زمین مى دید و آن را برمى داشت و ، با این که مى ترسید از خرماهاى صدقه باشد ، به دهان مى گذاشت و بر الاغ برهنه بدون پالان سوار مى شد .
الطبقات الکبرى : 1 / 370
الإمامُ الباقرُ علیه السلام : ولَقَد أتاهُ جَبرئیلُ علیه السلام بمَفاتیحِ خَزائنِ الأرضِ ثَلاثَ مَرّاتٍ یُخَیِّرُهُ مِن غَیرِ أن یَنقُصَهُ اللّه ُ تبارکَ وتعالى مِمّا أعَدَّ اللّه ُ لَهُ یَومَ القِیامَةِ شیئا ، فیَختارُ التَّواضُعَ لِربهِ جلَ وعَزَّ؛
امام باقر علیه السلام : جبرئیل علیه السلام کلیدهاى گنجینه هاى زمین را سه بار نزد پیامبر آورد و او را در انتخاب آنها آزاد گذاشت ، بدون آن که خداوند تبارک و تعالى از آنچه در روز قیامت برایش آماده کرده است ، چیزى بکاهد . امّا هر بار پیامبر فروتنى در برابر خداوند عز و جل را برگزید .
الکافی : 8 / 130 / 100
عنه علیه السلام : کانَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله یأکُلُ أکلَ العَبدِ ، ویَجلِسُ جِلسَهَ العَبدِ ، وکانَ یأکُلُ علَى الحَضیضِ ، ویَنامُ علَى الحَضیضِ؛
امام باقر علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله مانند بَرده غذا مى خورد و مانند بَرده مى نشست و روى زمین چیز مى خورد و روى زمین مى خوابید .
المحاسن : 2 / 244 / 1759
مُتَوکِّل
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : نَزَلَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله فی غَزوَةِ ذاتِ الرِّقاعِ تَحتَ شَجَرَةٍ على شَفیرِ وادٍ ، فأقبَلَ سَیلٌ فحالَ بَینَهُ وبَینَ أصحابهِ فرآهُ رجُلٌ مِن المُشرِکینَ والمُسلِمونَ قِیامٌ على شَفیرِ الوادی یَنتَظِرونَ مَتى یَنقَطِعُ السَّیلُ ، فقالَ رجُلٌ مَن المُشرِکینَ لقَومِهِ : أنا أقتُلُ محمّدا ، فجاءَ وشَدَّ على رسولِ اللّه صلى الله علیه و آله بالسَّیفِ ، ثُمّ قالَ : مَن یُنْجِیکَ مِنّی یا محمّدُ ؟! فقالَ : رَبِّی ورَبُّکَ ، فنَسَفَهُ جَبرئیلُ علیه السلام عن فَرَسِهِ فسَقَطَ على ظَهرِهِ ، فقامَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله وأخذَ السَّیفَ وجَلَسَ على صَدرِهِ وقالَ : مَن یُنْجِیکَ مِنّی یا غورثُ ؟! فقالَ : جُودُکَ وکَرمُکَ یا محمّدُ ، فتَرَکَهُ فقامَ وهُو یقولُ : واللّه ، لَأنتَ خَیرٌ مِنّی وأکرَم؛
امام صادق علیه السلام : در جـنـگ ذات الرقاع ، رسول خدا صلى الله علیه و آله در کنار و ادیى زیر درختى آمد . در همین هنگام سیلى آمد و میان آن حضرت و یارانش که در آن طرف وادى منتظر بند آمدن سیل بودند ، فاصله انداخت . مردى از مشرکان متوجّه پیامبر شد و به همرزمان خود گفت : من محمّد را مى کشم . و آمد و به روى پیامبر شمشیر کشید و گفت : اى محمّد ، کیست که تو را از دست من نجات دهد ؟ پیامبر فرمود : آن که پروردگار من و توست . در این هنگام جبرئیل آن مرد را از اسبش پرت کرد و او به پشت روى زمین افتاد . رسول خدا صلى الله علیه و آله برخاست و شمشیر را برداشته روى سینه او نشست و فرمود : اى غورث ، کیست که تو را از دست من نجات دهد ؟ عرض کرد : بخشندگى و آقایى تو اى محمّد . پیامبر او را رها کرد . مرد از جا برخاست ، در حالى که مى گفت : به خدا قسم که تو از من بهتر و آقاترى .
الکافی : 8 / 127 / 97
صبور
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : ما اُوذِیَ أحَدٌ مِثلَ ما اُوذِیتُ فی اللّه؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ کس مانند من در راه خدا آزار ندیده است .
کنزالعمّال : 5818
عنه صلى الله علیه و آله : لَقد اُوذِیتُ فی اللّه وما یُؤذى أحَدٌ ، واُخِفْتُ [فی] اللّه وما یُخافُ أحَدٌ ، ولَقد أتَت علَیَّ ثَلاثونَ مِن یَومٍ ولَیلَةٍ وما لی ولبِلالٍ طَعامٌ یأکُلُهُ ذو کَبِدٍ إلاّ شیءٌ یُوارِیهِ إبطُ بلالٍ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ کس به اندازه من در راه خدا آزار ندیده و هیچ کس به اندازه من در راه خدا ترسانده و تهدید نشده است . سى شبانه روز بر من گذشت و من و بلال غذایى که موجود زنده اى بخورد ، نداشتیم ، مگر آن مقدارى که اگر زیر بغل بلال مى گذاشتى دیده نمى شد .
کنزالعمّال : 16678
إسماعیلُ بنُ عَیّاشٍ : کانَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله أصبَرَ النّاسِ على أوزارِ النّاسِ؛
اسماعیل بن عیاش : رسـول خـدا صلى الله علیه و آله در بـرابر گـناهـان (و خطاهاى) مردم از همه شکیباتر بود .
الطبقات الکبرى : 1 / 378
ابنُ مَسعودٍ : کأنّی أنظُرُ إلى رسولِ اللّه صلى الله علیه و آله یَحکی نَبیّا مِن الأنبیاءِ ضَربَهُ قَومُهُ فأدمَوهُ ، وهُو یَمسَحُ الدَّمَ عَن وَجهِهِ ویَقولُ : اللّهُمَّ اغفِرْ لِقَومی فإنّهُم لا یَعلَمونَ؛
ابن مسعود : گویا رسول خدا صلى الله علیه و آله را مى بینم که مانند پیامبرى از پیامبران بود که قومش او را زدند و خون آلود کردند و او خون از چهره اش پاک مى کرد و مى گفت : بار خدایا ، قوم مرا بیامرز ؛ زیرا که آنان نادانند .
الترغیب والترهیب : 3 / 419 / 21
زاهِد
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله وقد قیلَ لَهُ : لوِ اتَّخَذتَ فِراشا ، وهُو على حَصیرٍ قد أثَّرَ فی جَنبَیهِ : ما لِی ولِلدُّنیا ؟! ما مَثَلی ومَثَلُ الدُّنیا إلاّ کَراکِبٍ سارَ فی یَومٍ صائفٍ فاستَظَلَّ تَحتَ شَجَرَةٍ ساعَةً مِن نَهارٍ ثُمّ راحَ وتَرَکَها ؛
مکارم الأخلاق : پیامبر خدا صلى الله علیه و آله روى بوریایى دراز کشیده و آن بوریا بر پَهلُوىِ حضرت اثر گذاشته بود . به ایشان عرض کردند : کاش بسترى تهیه مى کردید . حضرت فرمود : مرا چه به دنیا . حکایت من و دنیا ، حکایت سواره اى است که در یک روز گرم تابستانى به راهى رود و ساعتى از روز را زیر سایه درختى بیارمد و سپس حرکت کند و برود .
مکارم الأخلاق : 1 / 64 / 65
الإمامُ الباقرُ علیه السلام : إنّ رسولَ اللّه صلى الله علیه و آله لَم یُورِّثْ دِینارا ولا دِرهَما ولا عَبدا ولا وَلیدَةً ولا شاةً ولا بَعیرا ، ولقد قُبِضَ صلى الله علیه و آله وإنّ دِرعَهُ مَرهونَةٌ عِند یَهودیٍّ مِن یَهودِ المَدینَةِ بعِشرینَ صاعا مِن شَعیرٍ استَسلَفَها نَفَقَةً لأهلِهِ؛
امام باقر علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله نه دینارى به ارث گذاشت و نه درهمى و نه بنده اى و نه کنیزى و نه گوسفندى و نه شترى . زمانى که درگذشت زره او در گرو یکى از یهودیان مدینه بود که در قبال قرض کردن بیست صاع جو براى خرجى خانواده اش ، آن زره را نزد او به گرو گذاشته بود .
مکارمِ الأخلاقِ : جاءَهُ صلى الله علیه و آله ابنُ خولی بإناءٍ فیهِ عَسَلٌ ولَبَنٌ، فأبى أن یَشرَبَهُ ، فقالَ : شَربَتانِ فی شَربَةٍ ، وإناءانِ فی إناءٍ واحِدٍ ؟! فأبى أن یَشرَبَهُ ، ثُمّ قالَ : ما اُحَرِّمُهُ ، ولکنّی أکرَهُ الفَخرَ والحِسابَ بِفُضولِ الدُّنیا غَدا ، واُحِبُّ التَّواضُعَ ، فإنّ مَن تواضَعَ للّه ِ رَفَعَهُ اللّه ُ؛
مکارم الاخلاق : ابن خولى ، ظرفى از شیر و عسل براى پیامبر صلى الله علیه و آلهآورد . رسول خدا صلى الله علیه و آله از خوردن آن امتناع ورزید و فرمود : دو نوشیدنى در یک وعده ؟ و دو ظرف در یک ظرف ؟ حضرت آن را نخورد و فرمود : من (خوردن) این را حرام نمى دانم ، امّا خوش ندارم که فخر بفروشم و فردا (ى قیامت) به خاطر چیزهاى زیادى دنیا حسابرسى شوم . من فروتنى را دوست دارم ؛ زیرا هر که براى خدا فروتنى کند ، خداوند او را رفعت مى بخشد .
إیثارُهُ النّاسَ على نفسِه وأهلِ بیته
الإمامُ الباقرُ علیه السلام لمحمّدِ بنِ مُسلمٍ : یا محمّدُ ، لَعلَّکَ تَرى أ نّهُ [یَعنی رَسولَ اللّه صلى الله علیه و آله] شَبِعَ مِن خُبزِ البُرِّ ثَلاثةَ أیّامٍ مُتَوالِیَةٍ مِن أن بَعَثَهُ اللّه ُ إلى أن قَبَضَهُ ؟! ثُمّ رَدَّ على نفسِهِ ، ثُمّ قالَ : لا واللّه ، ما شَبِعَ مِن خُبزِ البُرِّ ثَلاثةَ أیّامٍ مُتَوالِیَةٍ مُنذُ بَعَثَهُ اللّه ُ إلى أن قَبَضَهُ . أما إنّی لا أقولُ : إنّهُ کانَ لا یَجِدُ ، لَقد کانَ یُجیزُ الرّجُلَ الواحِدَ بالمِائةِ مِن الإبلِ ، فلو أرادَ أن یأکُلَ لَأکَلَ
امام باقر علیه السلام ـ خطاب به محمّد بن مسلم ـ : اى محمّد ! آیا فکر مى کنى رسول خدا صلى الله علیه و آله ، از زمانى که خداوند او را برانگیخت تا وقتى جانش را گرفت ، سه روز پیاپى از نان گندم سیر خورد ؟ امام علیه السلام سپس خودش جواب داد و فرمود : نه به خدا قسم . آن حضرت از زمانى که خداوند او را برانگیخت تا وقتى جانش را گرفت ، هیچ گاه سه روز پیاپى از نان ، آن گونه که سیر شود نخورد . هان ! من نمى گویم که چیزى پیدا نمى کرد (تا بخورد) . آن حضرت گاهى اوقات به یک نفر صد شتر جایزه مى داد . بنابراین ، اگر مى خواست بخورد ، مى توانست .
عدمُ غضبهِ لنفسه
المناقبِ لابنِ شهرآشوبَ : کانَ النَّبیُّ صلى الله علیه و آله ... یَغضَبُ لِرَبهِ ، ولا یَغضَبُ لِنَفسِهِ؛
المناقب : پیامبر خدا صلى الله علیه و آله براى پروردگارش خشم مى گرفت ولى براى خودش نه .
عائشةُ : ما ضَرَبَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله شیئا قَطُّ بِیَدِهِ ، ولا امرأةً ولا خادِما إلاّ أن یُجاهِدَ فی سَبیلِ اللّه ، وما نِیلَ مِنهُ شیءٌ قَطُّ فیَنتَقِمُ مِن صاحِبهِ ، إلاّ أن یُنتَهَکَ شیءٌ مِن مَحارِمِ اللّه فیَنتَقِمَ للّه ِ عز و جل ؛
عایشه : رسول خدا صلى الله علیه و آله هیچ گاه با دست خود چیزى را نزد نه زنى را و نه خدمتکارى را ، مگر هنگامى که در راه خدا مى جنگید . هرگز به خاطر امور شخصى از کسى انتقامجویى نکرد ، مگر در مواردى که محارم الهى هتک مى شد که در این صورت به خاطر خداوند عز و جل انتقام مى گرفت.
إجهادُ نَفسِهِ فی العبادة
«طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ القُرْآنَ لِتَشْقَى»
الإمامُ علیٌّ علیه السلام: لَمّا نَزَلَ علَى النَّبیِّ صلى الله علیه و آله «یا أیُّها المُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیلَ إلاّ قَلیلاً » قامَ اللَّیلَ کلَّهُ حتّى تَوَرَّمَت قَدَماهُ ، فجَعَلَ یَرفَعُ رِجلاً ویَضَعُ رِجلاً ، فهَبَطَ علَیهِ جِبریلُ فقالَ : «طه» یَعنی الأرضَ بِقدَمَیکَ یا محمّدُ «ما أنزَلْنا عَلَیْکَ القُرْآنَ لِتَشْقى» ،وأنزَلَ «فاقْرأوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرْآنِ »
امام على علیه السلام : وقتى آیه «اى جامه به خود پیچیده ، به پا خیز شب را مگر اندکى» بر پیامبر نازل شد ، آن حضرت تمام شب را به عبادت مى پرداخت تا جایى که پاهایش ورم کرد به طورى که (موقع نماز خواندن) یک پایش را بلند مى کرد و یکى را روى زمین مى گذاشت . پس جبرئیل بر آن حضرت فرود آمد و گفت : «طه» یعنى هر دو پایت را به زمین بگذار اى محمّد «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به رنج افتى» و نیز این آیه را نازل کرد : «پس ، هرچه از قرآن میسّر است تلاوت کنید»
الإمامُ الباقرُ علیه السلام : کـانَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله عِـندَ عائشةَ لَیلَتَها ، فقالَت : یا رَسولَ اللّه ، لِمَ تُتعِبُ نَفسَکَ وقد غَفَرَ اللّه ُ لَکَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وما تأخَّرَ ؟ فقالَ : یا عائشةُ ، ألا أکونُ عَبدا شَکورا ؟!
امام باقر علیه السلام : رســول خدا صلى الله علیه و آله ، در شـب نوبتى عایشه ، نزد او بود . به پیامبر عرض کرد : اى رسول خدا ، چرا خودت را به رنج مى اندازى ، حال آن که خداوند گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است ؟ حضرت فرمود : اى عایشه ، آیا بنده اى سپاسگزار نباشم ؟.
الإمامُ الهادیُّ علیه السلام فی جَوابِ ابنِ السِّکِّیتِ عَن عِلّةِ بَعثِ موسى بِالعَصا ویَدِهِ البَیضاءِ وآلَةِ السِّحرِ ، وبَعثِ عیسى بِآلَةِ الطِّبِّ ، وبَعثِ مُحمَّدٍ صلَّى اللّه ُ علَیهِ وآلِهِ وعَلى جَمیعِ الأنبِیاءِ بِالکَلامِ والخُطَبِ : إنَّ اللّه َ لَمّا بَعَثَ موسى علیه السلام کانَ الغالِبُ عَلى أهلِ عَصرِهِ السِّحرَ ، فأتاهُم مِن عِندِ اللّه بِما لَم یَکُن فی وُسعِهِم مِثلُهُ ، وما أبطَلَ بهِ سِحرَهُم ، وأثبَتَ بهِ الحُجَّةَ علَیهِم . وإنَّ اللّه َ بَعَثَ عیسى علیه السلام فی وَقتٍ قَد ظَهَرَت فیهِ الزَّماناتُ واحتاجَ النّاسُ إلَى الطِّبِّ ، فأتاهُم مِن عِندِ اللّه بِما لَم یَکُن عِندَهُم مِثلُهُ ، وبِما أحْیا لَهُمُ المَوتى ، وأبرَأ الأکمَهَ والأبرَصَ بِإذنِ اللّه ، وأثبَتَ بهِ الحُجَّةَ علَیهِم . وإنَّ اللّه َ بَعَثَ مُحَمَّدا صلى الله علیه و آله فی وَقتٍ کانَ الغالِبُ على أهلِ عَصرِهِ الخُطَبَ والکَلامَ وأظُنُّهُ قالَ : الشِّعرَ فأتاهُم مِن عِندِ اللّه مِن مَواعِظِهِ وحِکَمِهِ ما أبطَلَ بهِ قَولَهُم ، وأثبَتَ بهِ الحُجَّةَ علَیهِم
امام هادى علیه السلام ـ در پاسخ به پـرسش ابــن سکّیت از علّت فرستادن موسى با عصا و ید بیضا (دست نورانى) و ابزار (ضدّ) جادو و فرستادن عیسى با ابزار طبابت و فرستادن محمّد ـ درود خدا بر او و خاندانش و همه پیامبران باد ـ با گفتار و سخن ـ : هنگامى که خداوند موسى علیه السلام را فرستاد ، جادوگرى بر مردم عصر او غلبه داشت . پس ، او از طرف خدا ، چیزى براى مردم آورد که توان انجام چنان کارى را نداشتند و به وسیله آن ، جادوى آنها را باطل ساخت و حجّت را بر آنان ثابت کرد . عیسى علیه السلامرا در زمانى مبعوث کرد که بیماریهاى مزمن شیوع داشت و مردم نیاز به طبابت داشتند . پس ، عیسى از نزد خدا چیزى برایشان آورد که مانند آن را نداشتند . او به اذن خدا مردگان را زنده کرد و کورِ مادرزاد و پیس را شفا داد و با این وسیله حجّت را بر آنان ثابت کرد . و محمّد صلى الله علیه و آله را در زمانى فرستاد که خطابه و سخنورى ـ به گمانم فرمود : شعر ـ رواج داشت . پس ، آن حضرت از نزد خدا مواعظ و حکمتهایى آورد که به وسیله آنها گفتار ایشان را باطل کرد و حجّت را بر آنان ثابت نمود .
الکافی : 1 / 24 / 20
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : إنّ اللّه َ تبارکَ وتعالى بَعَثَ محمّدا صلى الله علیه و آله بالحَقِّ لیُخرِجَ عِبادَهُ مِن عِبادَةِ عِبادِهِ إلى عِبادَتِهِ ، ومِن عُهودِ عِبادِهِ إلى عُهودِهِ ، ومِن طاعَةِ عِبادِهِ إلى طاعَتِهِ ، ومِن وَلایَةِ عِبادِهِ إلى وَلایَتِهِ؛
امام على علیه السلام : خداوند تبارک و تعالى ، محمّد صلى الله علیه و آله را به حقّ برانگیخت ، تا بندگان خود را از عبادت بندگانش به عبادت خویش بکشاند و از تعهّدات بندگانش به تعهّدات خود و از طاعت بندگانش به طاعت خود و از ولایت بندگانش به ولایت خود (درآورد) .الکافی : 8 / 386 / 586
فلسفه نبوّت
تکامل
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام للزِّندیقِ الّذی سألَهُ : مِن أینَ أثبَتَّ الأنبیاءَ ؟ : إنّا لَمّا أثبَتنا أنّ لَنا خالِقا صانِعا مُتَعالِیا عنّا وعن جَمیعِ ما خَلَقَ ، وکانَ ذلکَ الصّانِعُ حَکیما مُتَعالِیا لَم یَجُزْ أن یُشاهِدَهُ خَلقُهُ ، ولا یُلامِسوهُ ، فیُباشِرَهُم ویُباشِروهُ ، ویُحاجَّهُم ویُحاجُّوهُ ، ثَبَتَ أنَّ لَهُ سُفَراءَ فی خَلقِهِ یُعَبِّرونَ عَنهُ إلى خَلقِهِ وعِبادِهِ ، ویَدُلُّونَهُم على مصالِحِهِم ومَنافِعِهِم ، وما بهِ بَقاؤهُم وفی تَرکِهِ فَناؤهُم؛
امام صادق علیه السلام ـ در پاسخ به زندیقى که پرسید: پیامبران را از چه راهى ثابت مى کنى؟ ـ : چون ثابت کردیم که ما را آفریدگار و سازنده اى است برتر از ما و از همه آنچه آفریده و آن سازنده، حکیم و متعال است به طورى که روا نباشد آفریدگانش او را ببینند یا لمسش کنند و در نتیجه، بتوانند با یکدیگر ارتباط مستقیم و بى واسطه برقرار سازند و با هم بحث و محاجّه کنند، ثابت شد که در میان خلق خود سفیران و فرستادگانى دارد که سخنان او را براى آفریدگان و بندگانش بیان مى کنند و آنان را به مصالح و منافعشان و عوامل ماندگارى و نابودیشان رهنمون مى شوند .
الکافی : 1 / 168 / 1
رهانیدن انسان از سلطه طاغوت ها
«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّه َ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللّه ُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ علَیهِ الضَّلاَلَةُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ » .النحل : 36
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : إنّ اللّه َ تبارکَ وتعالى بَعَثَ محمّدا صلى الله علیه و آله بالحَقِّ لیُخرِجَ عِبادَهُ مِن عِبادَةِ عِبادِهِ إلى عِبادَتِهِ ، ومِن عُهودِ عِبادِهِ إلى عُهودِهِ ، ومِن طاعَةِ عِبادِهِ إلى طاعَتِهِ ، ومِن وَلایَةِ عِبادِهِ إلى وَلایَتِهِ؛
امام على علیه السلام : خداوند تبارک و تعالى ، محمّد صلى الله علیه و آله را به حقّ برانگیخت ، تا بندگان خود را از عبادت بندگانش به عبادت خویش بکشاند و از تعهّدات بندگانش به تعهّدات خود و از طاعت بندگانش به طاعت خود و از ولایت بندگانش به ولایت خود (درآورد) .
الکافی : 8 / 386 / 586
تزکیه اخلاق
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو علَیهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ» .
الجمعه : 2
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : بُعِثتُ لاُتمِّمَ مَکارِمَ الأخلاقِ.
پیامبرخدا صلى الله علیه و آله : مـن برانگیخته شـده ام ، تا مـکارم اخلاق را کامل سازم .
کنزالعمّال : 31969
عنه صلى الله علیه و آله : إنّما بُعِثتُ لاُتمِّمَ حُسنَ الأخلاقِ.
پیامبرخدا صلى الله علیه و آله : من در حقیقت براى این برانگیخته شده ام ، تا خوى هاى نیکو را به کمال رسانم .
الطبقات الکبرى : 1 / 193
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : فـبَعَثَ فیهِم رُسُلَهُ وواتَرَإلَیهِم أنـبیاءهُ ؛ لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ ، ویُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ ، ویَحتَجُّوا علَیهِم بالتَّبلیغِ ، ویُثیروا لَهُم دَفائنَ العُقولِ ، ویُرُوهُم آیاتِ المَقدِرَةِ.
امام على علیه السلام : پس (خداوند متعال) ، رسول خدا را در میان آنان برانگیخت و پیامبرانش را پیاپى سوى ایشان فرستاد ، تا از آنان بخواهند ، عهد الهى را که در فطرتشان نهاده است ، ادا کنند و نعمت فراموش شده او را به یادشان آورند و با رساندن پیام الهى حجّت را بر آنان تمام کنند و گنجینه هاى خردهایشان را بیرون آورند و نشانه هاى قدرت (خدا) را به آنها نشان دهند.
نهج البلاغة : الخطبة 1
روى آوردن مردم به انصاف و دادگرى
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللّه ُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللّه َ قَوِیٌّ عَزِیزٌ » .
«براستى ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فروفرستادیم تا مردم به عدالت و انصاف برخیزند و آهن را که در آن براى مردم خطرى سخت و سودهایى است پدید آوردیم، تا خدا معلوم بدارد چه کسى در نهان، او و پیامبرانش را یارى مى کند. آرى، خدا نیرومند پیروزمند است» .
الحدید : 25
از بین بردن اختلاف
«کَانَ النَّاسُ أَُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّه ُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیما اخْتَلَفُوا فیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ البَیِّنَاتُ بَغْیَا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللّه ُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فیهِ مِنَ الْحَقِّ بإِذْنِهِ وَاللّه ُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» .
«مردم امّتى یگانه بودند. پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (خود) را به حقّ فرو فرستاد تا میان مردم، در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند. و جز کسانى که (کتاب) به آنان داده شد ـ پس از آن که دلایل روشن براى آنان آمد ـ به خاطر ستم (و حسدى) که میانشان بود، (هیچ کس) در آن اختلاف نکرد. پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش، به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد. و خدا هرکه را بخواهد به راه راست هدایت مى کند» .
البقرة : 213
الإمامُ علیٌّ علیه السلام : اُنظُروا إلى مَواقِعِ نِعَمِ اللّه علَیهِم حِینَ بَعَثَ إلَیهِم رَسولاً فعَقدَ بمِلَّتِهِ طاعَتَهُم ، وجَمعَ على دَعوَتِهِ اُلفتَهُم : کیفَ نَشَرَتِ النِّعمَةُ علَیهِم جَناحَ کَرامَتِها ، وأسالَت لَهُم جَداوِلَ نَعیمِها ، والتَفّتِ المِلّةُ بهِم فی عَوائدِ بَرَکَتِها ، فأصبَحوا فی نِعمَتِها غَرِقِینَ !
امام على علیه السلام : بنگرید ، به نعمت هایى که خداوند به هنگام فرستادن رسولى به سوى آنان عطایشان فرمود ، که فرمانبردارى آنان را به آیین خود پیوند داد و آنان را برگرد دعوت خویش همدل و همداستان ساخت؛ (بنگرید که) چگونه این نعمت ، بالِ کرامت خویش را بر سر آنان گسترد و نهرهاى ناز و نعمتش را برایشان روان ساخت و این آیین،با فواید و حاصل هاى برکت خویش ، آنان را فرا گرفت و آنان را غرقه ناز و نعمت خود ساخت !.
نهج البلاغة : الخطبة 192
اتمام حجّت
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : بَعَثَ إلَیهِمُ الرُّسُلَ لِتکونَ لَهُ الحُجّةُ البالِغَهُ على خَلقِهِ ، ویکونَ رُسُلُهُ إلَیهِم شُهَداءَ علَیهِم ، وابتَعَثَ فیهِمُ النَّبیّینَ مُبَشِّرینَ ومُنذِرینَ لیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیّنَةٍ ، ویَحیى مَن حَیَّ عَن بَیّنَةٍ ، ولیَعقِلَ العِبادُ عن ربهِم ما جَهِلوهُ ، فیَعرِفوهُ برُبوبیَّتِهِ بعدَ ما أنکَروا ، ویُوحِّدوهُ بالإلهیّهِ بعد ما عَضَدوا.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند رسولان را به سوى مردم فرستاد تا او را بر آفریدگانش حجّتى رسا باشد و فرستادگانش به سوى آنان ، گواه بر ایشان باشند و پیامبران بشارتگر و بیم دهنده را در میان مردم برانگیخت تا اگر هلاک مى شوند، از روى دلیل باشد و اگر به حیات و سعادت دست مى یابند ، آن هم از روى دلیل باشد ، و براى این که بندگان ، آنچه را درباره پروردگارشان نمى دانسته اند ، بدانند و ربوبیت او را که منکرش بودند بشناسند و الوهیتش را که براى آن شریک قائل بودند ، یگانه دانند .
التوحید : 45 / 4
طبقات پیامبران
«وَ مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللّه ُ إِلاَّ وَحْیا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ ».
الشورى : 51
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : الأنبیاءُ والمُرسَلونَ على أربَعِ طَبَقاتٍ : فنَبیٌّ مُنَبّأٌ فی نَفسِهِ لا یَعدو غیرَها . ونَبیٌّ یَرى فی النَّومِ ویَسمَعُ الصَّوتَ ولا یُعایِنُهُ فی الیَقَظَةِ ، ولَم یُبعَثْ إلى أحَدٍ وعلَیهِ إمامٌ ، مِثل ما کانَ إبراهیمُ على لُوطٍ علیهماالسلام . ونَبیٌّ یَرى فی مَنامِهِ ویَسمَعُ الصَّوتَ ویُعایِنُ المَلَکَ ، وقد اُرسِلَ إلى طائفةٍ قَلُّوا أو کَثُروا ، کیُونُسَ ، قالَ اللّه ُ لیونُسَ : «و أرْسَلْناهُ إلى مِائهِ ألْفٍ أو یَزیدونَ (6) » قالَ : یَزیدونَ : ثلاثینَ ألفا وعلیهِ إمامٌ . والّذی یَرى فی نَومِهِ ویَسمَعُ الصَّوتَ ویُعایِنُ فی الیَقَظَةِ وهُو إمامٌ مِثلُ اُولی العَزمِ . وقد کانَ إبراهیمُ علیه السلام نَبیّا ولیسَ بإمامٍ حتّى قالَ اللّه ُ : «إنّی جاعِلُکَ للنّاسِ إماما ... »
امام صادق علیه السلام : پیامبران و رسولان چهار رتبه دارند : پیامبرى که تنها براى خودش پیغمبر است و به دیگرى سرایت نمى کند و پیامبرى که در خواب مى بیند و صدا (ى هاتف) را مى شنود ، ولى خود او را در بیدارى نمى بیند و بر هیچ کس مبعوث نیست و خود او امام و پیشوایى دارد ؛ چنان که ابراهیم بر لوط علیهماالسلام امام بود و پیامبرى که در خواب مى بیند و صدا را مى شنود و فرشته را مى بیند و به سوى گروهى کم یا زیاد مبعوث است ، مانند یونس که خدا درباره او فرموده : «ما او را به سوى صدهزار نفر یا بیشتر فرستادیم» (1) . حضرت فرمود : مراد از آن «بیشتر» سى هزار است (یعنى یکصد و سى هزار نفر) و یونس نیز خود امام و پیشوایى داشت و (سرانجام) پیامبرى که در عالم خواب مى بیند و صدا را مى شنود و در بیدارى مشاهده مى کند و امام هم مى باشد ، مانند پیامبران اولوالعزم . إبراهیم علیه السلام (در ابتدا) فقط پیامبر بود و امام نبود تا آن که خدا فرمود : «من تو را امام مردم قرار دادم ...».
الکافی : 1 / 174 / 1
شمار پیامبران
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله لَمّا سألَهُ أبو ذرٍّ عن عِدَّةِ الأنبیاءِ : مِائهُ ألفٍ وأربَعةٌ وعِشرونَ ألفَ نَبیٍّ . قلتُ : کَمِ المُرسَلونَ مِنهُم ؟ قالَ : ثلاثُمِائةٍ وثلاثةَ عَشَرَ جَمّاءَ غَفیراءَ . قلتُ : مَن کانَ أوّلَ الأنبیاءِ ؟ قالَ : آدم.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ در پاسخ به سؤال ابوذر از تعداد پیامبران ـ : یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر . (ابوذر مى گوید :) عرض کردم : از آنها چه تعداد رسول بودند ؟ پیامبر فرمود: خیلى زیاد، سیصد و سیزده نفر. عرض کردم : نخستین پیامبر که بود ؟ فرمود : آدم .
الخصال : 524 / 13
اُولو العَزمِ
«فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لاَ تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ بَلاَغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ» .
الأحقاف : 35
الإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام لِبَعضِ أصحابهِ ـ : مِنهُم خَمسَةٌ اُولو العَزمِ مِن الرُّسُلِ . قُلنا : مَن هُم ؟ قالَ : نُوحٌ ، وابراهیمُ ، وموسى ، وعیسى ، ومحمّدٌ صلَّى اللّه ُ علَیهِم ، قُلنا لَهُ : ما معنى اُولو العَزمِ ؟ قالَ : بُعِثوا إلى شَرقِ الأرضِ وغَربِها ، جِنِّها وإنسِها.
امام سجّاد علیه السلام ـ به برخى از اصحاب خود ـ : از میان پیامبران ، پنج تن پیامبر اولوالعزم هستند . عرض کردیم : آنها کیستند ؟ فرمود : نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمّد صلى اللّه علیهم . عرض کردیم : معناى اولوالعزم چیست ؟ فرمود : (یعنى) به سوى مردم شرق و غرب زمین ، از جنّ و انس ، فرستاده شده اند .
البحار : 11 / 33 / 25
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام لَمّا سألَهُ سماعةُ بنُ مِهرانَ عن قولهِ تعالى : «فاصْبِرْ کَما صَبَرَ اُولو العَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» : نُوحٌ ، وإبراهیمُ ؛ وموسى ، وعیسى ، ومحمّدٌ صلَّى اللّه عَلیهِ وآلهِ وعلَیهِم . [قالَ سماعةُ : ]قلتُ : کیفَ صارُوا اُولی العَزمِ ؟ قالَ : لأنَّ نُوحا بُعِثَ بکِتابٍ وشَریعَةٍ ، وکلُّ مَن جاءَ بعدَ نُوحٍ أخذَ بکِتابِ نُوحٍ وشَریعَتِهِ ومِنهاجِهِ ، حتّى جاءَ إبراهیمُ علیه السلامبالصُّحُفِ وبعَزیمَةِ تَرکِ کِتابِ نُوحٍ لا کُفرا بهِ ... .
امام صادق علیه السلام ـ در پاسخ به پرسش سماعة بن مهران از آیه «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل» ـ : (پیامبران اولوالعزم عبارتند از) نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمّد ، صلّى اللّه علیه و آله و علیهم . (سماعه مى گوید:) عرض کردم: اینها چرا اولوالعزم شدند؟ فرمود: چون نوح با کتاب و شریعتى مبعوث شد و هر پیغمبرى که بعد از نوح آمد همان کتاب و شریعت و راه نوح را دنبال کرد، تا آن گاه که إبراهیم علیه السلام با صُحُف و به عزم بر کنار گذاشتن کتاب نوح آمد ، البتّه نه از روى کفر ورزیدن به آن ... .
الکافی : 2 / 17 / 2
ویژگیهاى پیامبرانِ
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : إنّا مَعاشِرَ الأنبیاءِ اُمِرنا أن نُکلِّمَ النّاسَ على قَدرِ عُقولِهِم.
پیامبرخدا صلى الله علیه و آله: ما، جماعت پیامبران، فرمان داریم که با مردم به فراخور فهم و خردهایشان سخن بگوییم .
البحار : 77 / 140 / 19
عنه صلى الله علیه و آله : إنّا مَعاشِرَ الأنبیاءِ تَنامُ عُیونُنا ولا تَنامُ قُلوبُنا ، ونَرى مِن خَلفِنا کما نَرى مِن بَینِ أیدِینا
پیامبرخدا صلى الله علیه و آله : ما گـروه پـیامبران ، چـشمانمان مى خوابد امّـا دل هایمان نمى خوابد و پشت سر خود را نیز، همچون پیش رویمان، مى بینیم.
البحار : 16 / 172 / 7
عنه صلى الله علیه و آله : مِن أخلاقِ النَّبیِّینَ والصِّدِّیقینَ البَشاشَةُ إذا تَراءوا ، والمُصافَحَةُ إذا تَلاقوا
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : از اخلاق پیامبران و صدّیقان، خوشرویى در هنگام روبه رو شدن با دیگران و دست دادن به هنگام رسیدن به دیگران بود .
تنبیه الخواطر : 1 / 29
قَتادَةُ : ما بَعَثَ اللّه ُ نَبیّا قَطُّ إلاّ بَعَثَهُ حَسَنَ الوَجهِ ، حَسَنَ الصَّوتِ.
قتاده : خــداوند هرگز پیامبرى نفرستاد ، مگر این که او را خوش سیما و خوش آوا مبعوث کرد .
الطبقات الکبرى : 1 / 376
الإمامُ علیٌّ علیه السلام فی صِفَةِ الأنبیاءِ علیهم السلام : کانُوا قَوما مُستَضعَفِینَ، قدِ اختَبرَهُمُ اللّه ُ بالَمخمَصَةِ ، وابتَلاهُم بالَمجهَدَةِ ، وامتَحَنَهُم بالَمخاوِفِ ، ومَخَضَهُم بالمَکارِهِ ... ولَو أرادَ اللّه ُ سبحانَهُ لأنبیائهِ حَیثُ بَعَثَهُم أن یَفتَحَ لَهُم کُنوزَ الذِّهْبانِ ، ومَعادِنَ العِقْیانِ ، ومَغارِسَ الجِنانِ ... لَفعَلَ ، ولَو فَعَلَ لَسَقَطَ البَلاءُ ، وبَطَلَ الجَزاءُ ... ولکنَّ اللّه َ سبحانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ اُولی قُوَّةٍ فی عَزائمِهِم ، وضَعَفةً فیما تَرَى الأعیُنُ مِن حالاتِهِم ، مَعَ قَناعَةٍ تَملَأُ القُلوبَ والعُیونَ غِنىً ، وخَصاصَةٍ تَملَأُ الأبصارَ والأسماعَ أذىً.
امام على علیه السلام ـ در وصف پیامبران: ـ : گروهى مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگى آزمود و به سختى ها مبتلایشان فرمود و با ترس و هراس ها امتحانشان نمود و در بوته ناملایمات زیر و روشان کرد ... موسى بن عمران به همراه برادرش هارون علیهماالسلام ، در حالى نزد فرعون رفتند که لباس پشمین برتن و عصاى چوبین در دست داشتند ... و اگر خداوند سبحان ، آن گاه که پیامبرانش را برانگیخت ، مى خواست گنجینه هاى طلا و معدن هاى زرناب و باغ هاى پر درخت را به رویشان بگشاید ... هر آینه این کار را مى کرد و اگر چنین مى کرد ، آن گاه آزمایش از میان مى رفت و پاداش منتفى مى شد ... اما خداوند سبحان فرستادگان خود را صاحب اراده هایى استوار قرار داد و از نظر حالات ظاهریشان فقیر گردانید ، امّا توأم با قناعتى که دل ها و چشم ها را از بى نیازى مى آکند ، و نیازمندى و فقرى که چشم ها و گوش ها را از ناراحتى لبریز مى سازد .
نهج البلاغة : الخطبة 192
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : ما بَعَثَ اللّه ُ نَبیّا قَطُّ حتّى یَستَرعِیَهُ الغَنَمَ، یُعَلِّمُهُ بذلکَ رِعْیَةَ النّاسِ .
امام صادق علیه السلام : خداوند هرگز پـیـامبرى را مبعوث نکرد ، مگر این که قبلاً او را به شبانى گوسفندان گماشت تا از این طریق اداره مردم را به او تعلیم دهد .
علل الشرائع : 32 / 2
الإمامُ الکاظمُ علیه السلام : ما بَعَثَ اللّه ُ عز و جل نَبیّا ولا وَصِیّا إلاّ سَخِیّا.
امام کاظم علیه السلام : خداوند عز و جل هیچ نبىّ یا وصیّى نفرستاد مگر این که سخاوتمند بود.
الإمامُ الرِّضا علیه السلام : مِن أخلاقِ الأنبیاءِ التَّنَظُّفُ .
امام رضا علیه السلام : یکى از خصلت هاى پیامبران ، پاکیزگى است .
عنه علیه السلام : الطِّیبُ مِن أخلاقِ الأنبیاءِ.
امام رضا علیه السلام : استفاده از بوى خوش ، از اخلاق پیامبران است.
منبع:سایت حدیث
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.