نگاه مهندسی در طراحی شهری اردبیل اسلامی شود
خبرگزاری تسنیم: نگاه اسلامی برای زندگی در شهر اسلامی مختص علوم انسانی نیست و باید نگاه مهندسی شهر سازی نیز در طراحی شهری اردبیل اسلامی شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، متن یادداشت محمد زینالی از فعالان فرهنگی استان اردبیل با عنوان لزوم توجه نگاه مهندسی به طراحی توسعه شهری متناسب با هویت اسلامی شهر اردبیل,به شرح ذیل است:
شهر اردبیل از مشهورترین شهرهای آذربایجان در عهد ساسانی به شمار میآمده است. در دوران پس از اسلام همچون سایر شهرهای ایران شاکلهی این شهر نیز از شهرسازی ویژهی این دوران متأثر بود که آثار به جای مانده در این شهر گویای این شکل میباشد.
راه و رسم ویژهای در این سرزمین بوده است تا خانه، آبادی و شهر را بسازد و این راه و رسم اگرچه در دوران مدرن از طریق هجوم بیرویهی شهرسازی متناسب با ابزارهای مدرن دستخوش تغییر قرار گرفته، با این حال مشاهدات نشان میدهد در شهر اردبیل، بافت مدرن خود را در بستری جای داده که شهر اسلامی از گذشته برای او ایجاد نموده است.
طراحی مدرن شهری برخی بافتها مانند بازار و شکل محلات را دونیمه و منفک و برخی آثار باستانی را به سبب خیابانکشی و تغییر در ارتباطات انسانی محو نموده است.
اما اردبیل با چنگ و دندان شالودههای بافت قدیمی را نگه داشته
اما اردبیل با چنگ و دندان شالودههای بافت قدیمی را نگه داشته و الگوی مدرن نیز بر اساس شاکلهی آن خود را وفق داده و صورت کنونی شهر از امتداد بافت تلفیقی میدهد که زبان گسترش شهری خود را از شهر اسلامی برگرفته است.
اما این برگرفتن چگونه اتفاق میافتد؟ در شهر میتوان به دنبال خاطره و حکایتهایی که در جایجای آن قرار گرفته است و روح شهر را در آن جست و جو کرد, این روح در قدرت منطقی طرح شهر اسلامی است که همهی نقاط اردبیل را شامل شده است.
روح این شهر قدرتی به زبان فرهنگ اسلامی داده است تا انسان مسلمان را بهنجار و دارای تربیت اخلاقی بار بیاورد و از این طریق انسان از طریق فضا و قدرت نهفته در آن اجتماعی شود.
فضا عرصهی اعمال قدرت و ارتباط متقابل معنیداری است که به انسان عرضه میشود. انسان فضا را تفسیر و آن را به زبان ذهن خود ترجمه کرده و در برابر آن رفتار خود را شکل می دهد.
تصویری از شهر اسلامی در ناخودآگاه مردم جای دارد و این تصویر، علاوه بر شکل ظاهری شهر، روح شهر را در ذهن انسان متبلور میکند, شهر اسلامی اگر همچون بستری در نظر گرفته شود که به تعبیر ژان پیاژه همچون زبانی و به صورت کهن الگویی بر شناخت انسان محاط میشود، این شهر اسلامی همچون روحی حاکم بر شهر اردبیل بوده و از طریق تصورات مردم و در خاطرات آنها از هر نقطهی شهر جاری خواهد شد.
بازگشتن به محله، شهر و جستن زندگی در پیرامون فضای آشنا به انسان است که بر تصور او از زندگی در شهر شکل میدهد.
فضاهای جدید، اگرچه در دام بیگانگان الگوی مدرن و به نوعی ویرانی تجربهی شهری و بینظمی مدرن شکل میگیرند، اما نمونههای ایجاد شده همچون میدان قدس و میدان فرهنگ به فاصلهی دو دهه، از خلق شدن شهر مدرن در بستر شهر اسلامی و خاطرهشان و موثر بودن این الگو بر الگوی مدرن سخن میگویند.
فضای مدرن همچون سنتزی است که در قبال تز شهر اسلامی اردبیل شکل گرفته است و لکن آنتیتزی که به جای میماند، ادغام الگوی مدرن در شهر اسلامی است.
با این حال، سخن از بینظمی مدرن و پریشانی شهر هم نابجا نبوده و میتوان گفت این آنتیتز چندان که باید دارای نظم مشهود نیست و باید گفت شکل گرفتن شهر مدرن اسلامی الگویی است که اردبیل فرایند آن را طی میکند و شاهد این الگو، ناشی از نقشمندی بازار، محلات و به خصوص محلات جدید شهری و مساجد در شهر معاصر میباشد.
بستر شهر اردبیل همچون کهن الگویی است که به سان زبان نسل جدید شهری را شکل میدهد
بستر شهر اردبیل همچون کهن الگویی است که به سان زبان نسل جدید شهری را شکل میدهد و بر زبان شهری آن قالب میدهد و به تعبیر ارسطو، شهر مدرن، همچون صنعت یا تخنهای است که در ادامهی شهر سنتی شکل گرفته و به مهارتی شدن شهر میانجامد لکن شهر جدید دارای شخصیت شهر اسلامی بوده و قدرت خود را بر نظم خودآئین مدرن اعمال میکند و درنهایت این زبان و کهن الگوی شهری است که فرم خود را به شهر جدید اشاعه میدهد و با مطالعهی اشاعهی این نوع فرم شهری میتوان گفت شهر اسلامی همچون کهن الگویی برای توسعهی فضای شهری اردبیل است.
کهن الگوی شهر اسلامی زبانی است که شهرهای کشورهای اسلامی آن را همچون بستر زبانی، خاطراتی منقول از گوشهوکنار شهرها و تصوراتی از محله و مساجد در ناخودآگاه جمعی است که به ساخته شدن "مدرنشهر اسلامی" در شهرهای ایران میانجامد.
اردبیل شهری است که امروز پیش رو داریم و اگر میدان قدس و یا میدان فرهنگ اینگونه ساخته شده است، ناشی از ناخودآگاهی است که نگاه مهندسی به ساختن شهر دارد.
به جای رفت و آمدهای عمومی که در میادین قدیمی مانند اوچدکان بوده است، رفت و آمدی متناسب با زندگی صنعتی و حرکتهای ماشین در این میادین شکل گرفتهاند. آنچه از شهر اسلامی میتواند در اردبیل نشان و یا نماد باشد، در این نمونهها قابل بیان هستند.
لکن سخن در این است که شهر اسلامی در آستان توسعه و گسترش فقط توانسته است نشان خود را حفظ کند و معماری شهری خواسته است صنعت مدرن را به زور بازار در آن بیفشاند و امروز شهر اردبیل همچون بازار شلوغی از صنایع مدرن است و خودبهخود به این صنایع خو گرفته است.
مهم این است که توسعهی شهری بیدار شود و به کاری که کرده است توجه کند
مهندسی باید با نگاهی اسلامی و بومی در ایران صورت گیرد. همهی مهندسهایی که در شهر مدیریت میکنند، به خوبی بلد هستند سخنرانیهای خود را با شرعیات و آیات شروع کنند اما در عمل شهر را به کام مهندسی مدرن و صد البته از نوع بیهویت آن درآوردهاند.
نظام مهندسی مقصر اصلی این ماجرا است و امروز شهرهای ما در آستانهی دگرگونی هستند و باید توسعهی شهری نگاهش را عوض کند و جور دیگر شهر اسلامی را ببیند.
آنها نتوانسته اند شهر اسلامی را به طور کامل دگرگون کنند و در واقع هجاهای زبان با تغییر زبان تغییر نمیکنند و زبان شهر اسلامی نیز خود به واسطهی توانایی ارگانیک زندگی حفظ شده است.
اما باید گفت این بینظمی بالاخره باید روزی نظم گیرد و چه بهتر که نظم خود را به توسعهی شهر اسلامی همت گمارد. توسعهی شهر اسلامی باید علاوه بر مسجد و میدان، در بازارها و تعبیهی محلهها، ساختن پارکها و یا باغهای ایرانی و از لحاظ زیباشناختی ناب آن صورت گیرد.
شهر اسلامی در ایران میتواند الگویی خوب برای زیستن و آرامش داشته باشد و در گذشته نیز برای تمرکز شهر و سرمایههای اجتماعی الگویی خوب داشته و شهرهای طولی که به مساجد جامع بیانجامد داشتهاند.
چرا باید اردبیل نتواند این هویت زیبا و قدیمی و خوب خود را نگه دارد و چرا باید نگاه مهندسی که از نقطه نظر طراحی فضای زندگی یکی از شاخههای علوم انسانی میتواند محسوب شود، اسلامی نیندیشد؟
انتهای پیام/