به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، خط خبر نوشت؛ تاکنون اظهارنظرهای زیادی در موردنقد ناپذیری دولت یازدهم مطرحشده است. در ماجرای انتشار مستند «من روحانی هستم» این موضوع بهصورت ملموس در افکار عمومی دریافت شده است. دولت روحانی در گذشته نیز با توقیف چند نشریه منتقد و شکایت از برخی دیگر از منتقدان حتی نمایندگان مجلس نشان داد چندان میانه خوبی با منتقدان ندارد. این بار اما واکنشهای فراوان دولت و حامیان او به مستند «من روحانی هستم» نقد ناپذیری دولت را بیشتر نمایان کرده است. مهرداد بذرپاش نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی دراینباره به نکته جالبی اشارهکرده است. بذرپاش میگوید «من روحانی هستم» بههیچعنوان نقد دولت نیست. بلکه یک روایت مستند از کتابهای خاطرات آقای هاشمی، آقای روحانی و برخی دیگر از فیلمهایی است که پیش تر منتشرشده است. در ادامه گفتوگوی «خط خبر» با مهرداد بذرپاش را میخوانید.
آقای بذرپاش رهبر معظم انقلاب بر کارهای فرهنگی داوطلبانه توسط جوانان تأکید داشتهاند. بااینحال نمونههای زیادی از این کارهای داوطلبانه وجود دارد که با مشکلات زیادی مواجه شده است. میتوان از مستند «من روحانی هستم»بهعنوان نمونهای از این اقدامات داوطلبانه نام برد که بهشدت با هجمه رسانهای دولت همراه شده است. چرا دولت یازدهم به این مطلب بیتوجه است؟
- اهمیت موضوع فرهنگ بهعنوان نرمافزار زندگی موضوع قابل کتمانی نیست. رهبر معظم انقلاب سالهاست یک دغدغه جدی نسبت به مقوله فرهنگ دارند. ایشان دهه 70 یعنی دو دهه قبل موضوع تهاجم فرهنگی را مطرح کردند و ما الآن تازه متوجه هشدار رهبر معظم انقلاب شدهایم. واقعیت امر این است که سبک زندگی ایرانی – اسلامی موردتهاجم قرار گرفت و ما الآن آسیبهای جدی آن را میبینیم. تغییر الگوی فکری مردم و بهویژه جوانان هدف اصلی تهاجم فرهنگی بوده و هست. مقام معظم رهبری امسال بهصورت ویژه بازهم بر موضوع فرهنگ تأکید کردند. این دغدغه ایشان ناظر بر یک سری تحرکات نادرست است که میخواهد ذائقه عمومی را در اولویت شناسی و اولویتبخشی مسائل مهم زندگی و کشور تغییر دهد. ایشان اقتصاد و فرهنگ را توأمان مطرح کردند. اقتصاد منهای فرهنگ یک تحرک خطرناک است. بههرحال ایشان تحرک جوانان را یک راهحل مهم و اثرگذار برای ممانعت از تهاجم فرهنگی میدانند. شاید دلیل اصلی آن ایجاد یک تحرک عمومی و مردمی برای سامان بخشی به مقوله فرهنگ است. من اثرگذاری توصیه حضرت آقا را در قالب رهنمودهای ایشان در چارچوب سبک زندگی بسیار نزدیک میدانم یعنی اصطلاحاً زودبازده است.
اما اینکه دولت در این زمینه چه نقشی ایفا میکند، بسیار مهم است. متأسفانه در حال حاضر که همه دلسوزان از ناحیه فرهنگ احساس خطر میکنند، یک تهاجم خزندهای تلاش میکند بنیانهای فرهنگی مبتنی بر باورهای دینی و ملی را مجروح و مخدوش کند همین ماجرای اراده دولت برای تساهل و تسامح فرهنگی بسیار نگرانکننده است. وقتی گفته میشود مردم خود بهترین ناظران بر فرهنگ هستند و یا وقتی گفته میشود هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم، اینها گزارههای هشداردهندهای است که میگوید باید نگران فرهنگ بود. طبعاً دولتی که با این جهت فرهنگی حرکت میکند، هرگونه اقدام فرهنگی از سوی جوانان انقلابی که این رویه را نفی و یا نقد میکند را تاب نمیآورد.
چشمانداز این اقدامات چگونه خواهد بود؟ وقتی برای یک مستند اینهمه سروصدا میشود، چگونه میتوان جوانان را تشویق به انجام اینگونه فعالیتها کرد؟ و البته اولویت اصلی و حوزههایی که در ابتدا باید به آنها پرداخته شود کدام حوزهها هستند؟
به نظر بنده یکی از اولویتهای فعالیتهای فرهنگی جوانان در این شرایط تمرکز بر موضوع اهمیت استدلال و فرهنگ جهاد است. تبیین جهاد و مدیریت جهادی دقیقاً در همین راستا میتواند بسیار اثرگذار باشد. باید از نهادینه شدن دوگانه عزت – معیشت در جامعه جلوگیری کرد. دو قطبیسازیهای کاذب که هدف آن عقبنشینی از حدود استقلال و عزت ملی است، یک آسیب و خطر جدی است که باید مانع آن شد. همین موضوع جهاد یک عرصه گسترده برای فعالیت فرهنگی جوانان است. یادآوری به مردم که افرادی از اقشار و لایههای مختلف جامعه، برای حفظ ارزشهای دینی و ملی جهاد کردهاند و از جان خود گذشتهاند، حداقل در کمترین حالت میتواند اولویتهای مادی را به حاشیه ببرد. باید به مردم یادآوری کرد با خودباوری میشود مشکلات را حل کرد. «ما میتوانیم» کلید همه مشکلات است. کشوری که مردم آن بتوانند با انسجام ارادهها گام در مسیر برداشتن موانع بردارند، با هیچ اهرم و ابزاری تضعیف نمیشود. با خود باروی میتوان به خودکفایی رسید و قطعاً با خودکفایی مشکلات مرتفع میشود.
وقتی کشور در حوزههای مختلف به خودکفایی برسد، آنوقت تحریم خودبهخود فاقد اثر میشود. ضمن اینکه عزت و استقلال کشور هم در مقابل دشمن حفظ میشود حالا در مقابل این الگو، عدهای مذاکره با دشمن را راهحل مشکلات میدانند؛ یعنی بهجای تکیهبر قدرت و ساخت درونی، چشم به بیرون دارند. این ایده نهتنها توجه به قدرت، ظرفیت و استعداد درونی را از بین میبرد، بلکه بهمرور آسیبهای فرهنگی در رفتار عموم ملت باقی میگذارد. یک الگو میگوید با اقتصاد مقاومتی و از طریق خودباوری و عزم مردم و مدیریت جهادی میشود مشکلات و بهخصوص تحریم را برداشت. یک الگو هم به این موضوعات توجه نمیکند و چاره را در توافق با دشمن میبیند. ما معتقدیم الگوی نخست، نسخه حل مشکلات کشور است.
جوانان انقلابی باید در این حوزه اقدامات خودجوش انجام دهند. طبیعی است مشکلات ایجاد میشود و برخی موانع بر سر راه این قبیل اقدامات به وجود میآید اما باید عزم و اراده قوی داشت و به کار ادامه داد و به تحقق نتیجه امیدوار بود. قطعاً اقتصاد مقاومتی تنها نسخهای است که میتواند مشکلات را حل کند و درعینحال استقلال و عزت مردم را نیز حفظ کند.
شاید بهتر باشد که موضوع فرهنگ نقد و نقدپذیری در دولت نیز اشارهای بشود. چگونه میتوان فرهنگ نقد و نقدپذیری را در دولت گسترش داد؟
ببینید دولت آقای روحانی فاقد گفتمان است. اعتدال نمیتواند یک مانیفست معرفتی باشد که بتواند نرمافزار لازم برای جهتگیریهای متنوع دولت را تأمین کند. به همین دلیل نخستین پیامد نبود گفتمان، رفتار متناقض است. دولت ازیکطرف میگوید به آزادی بیان معتقد است و نقد را تحمل نمیکند. ازیکطرف میگوید ممیزی را باید بر عهده مردم گذاشت یعنی نظارت نباشد و از سوی دیگر مستند «من روحانی هستم» را تحمل نمیکند. وزیر ارشاد میگوید برای ساخت مستند باید وزارت ارشاد نظارت داشته باشد. نمونههای زیادی از این تناقضات میتوان مثال زد. درمجموع کسی از این دولت انتظار نقدپذیری ندارد و در این حوزه یادآور رفتار دولت آقای هاشمی در قبال منتقدان و موضوع آزادی بیان است. البته سابقه امنیتی کابینه هم در این موضوع دخیل است. ببینید چه اتهامات و توهینهایی به منتقدان گفته میشود؟ «از همراهان اسراییل» گرفته تا «بیسواد»، «کمسواد»، «اجیرشده»، «تندرو»، «افراطی» و غیره. اخیرا هم که آقای رییسجمهور گفتهاند که منتقدان باید با شناسنامه حرف بزنند این حرف یعنی جناحی کردن کشور. خوب این خیلی خطرناک است. انشقاق در مردم یک از پیامدهای خطرناک این حرف است درحالیکه ما در آموزههای دینیمان خلاف این حرف آقای رییسجمهور را میبینیم.
حضرت علی (ع) میفرمایند «ولا نظر الی من قال و نظر الی ما قال» یعنی به گوینده نگاه نکنید بلکه ببینید چه میگوید؛ یعنی باید به محتوای حرف توجه کرد و نه شخص گوینده. آقای رییسجمهور میگوید باید منتقد بگوید که عضو کدام جریان سیاسی است. این یعنی نشنیدن حرف منتقد. نقد شناسنامهای یعنی اینکه به بهانه تعلقات سیاسی و گروهی حرف حق و توصیه مشفقانه شنیده نشود. به نظرم این رفتار منجر به انسداد سیاسی و درنهایت خداینکرده استبداد میشود. رییسجمهور یک جایگاه فرا حزبی و فراجناحی دارد اما این حرف جایگاه رییسجمهور را به نماینده یک جریان و یا حزب سیاسی تقلیل میدهد و خدایناکرده دودستگی و یا چنددستگی را در جامعه موجب میشود. این در وهله اول برای خود رییسجمهور و دولت او خطرناک است. برای ذکر یک نمونه از نقد ناپذیری دولت، همین مستند «من روحانی هستم» را میشود مثال زد.این مستند بههیچوجه نقد نیست بلکه تنها یک روایت است. خاطرات آقای هاشمی در این مستند به تصویر کشیده شده است؛ اما میبینم دولت خواستار برخورد قضایی با سازندگان جوان این مستند است. دولتی که نشان داده بود نقدپذیر نیست، الآن نشان میدهد حتی ذکر یک روایت را هم تحمل نمیکند. مردم این رفتارها را میبینند و به نظرم اینها باعث سلب اطمینان مردم میشود البته ما در جریان ثبتنام برای دریافت یارانه دیدیم که برخلاف توصیههای دولت، 93 درصد مردم ثبتنام کردند. دولت باید فکری برای جلب اعتماد مردم کند.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.