دیدار با شکارچی مرکاوا و علت احداث "پارک ایران" در مرز فلسطین
خبرگزاری تسنیم: هم آن کِشت، به نوعی پیام دارد و هم این پارک.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، مطلب پیش رو، سومین بخش از کتاب "ملیتا، سفرنامه مصور لبنان" است که به قلم "احمد قدیری" نگاشته شده است. در شرایط حساس امروز منطقه و در شرایطی که حوادث و تحولات اخیر دولتی و انفجارهای تقریباً روزمره لبنان در صدر اخبار جهان است، شناخت دقیق این کشور کوچک مدیترانهای اهمیت مضاعفی یافته که متن حاضر را خواندنیتر میکند.
ساعت نه صبح، پس از صبحانه و مطابق برنامه به سمت مرز اراضی اشغالی در جنوب لبنان حرکت میکنیم.
در جادهی ساحلی از شهر صیدا [1]گذر کرده، به شهر انصار میرویم تا بازدیدی داشته باشیم از پشت صحنهی فیلم ایرانی «33 روز» به کارگردانی جمال شورجه. در ابتدای جادهی منتهی به محوطهی فیلم برداری، ماکت یک تانک مرکاوا[2] را مشاهده میکنیم که ابتدا گمان میبریم از غنایم جنگ 33 روزه است!
[1]. سومین شهر بزرگ لبنان بعد از بیروت و طرابلس، با اکثریت سنی است که قدمتی 7 هزار ساله دارد.
[2]. در عبری به معنای ارابه، نام تانک فوق پیشرفتهی اسرائیلی است.
با ورود به محوطهی روستا وارد مدرسهای میشویم که برای فیلم به صورت نیمه مخروب در آمده. گروه فیلم برداری بالای بام است و مشغول آماده سازی صحنهی شلیک یک موشک ضد تانک.
ده دقیقهای به تماشای کار و انتظار شلیک میگذرد که با توجه به امکان معطلی زیاد، سوار بر اتوبوس به نقطهای دیگر در همان نزدیکی رفته و ماکت در حال ساخت یک مرکاوای دیگر و یک نفربر اسرائیلی را که دو فرد لبنانی در حال تکمیل بدنهی آناند از نزدیک مشاهده میکنیم.
با خروج از شهر و شهرستان صور در استان «جنوب»، وارد شهرستان «بِنت جُبَیل» در استان «نَبَطیه» میشویم و در روستای «عیناتا» کنار مزار شهدا توقف میکنیم.
[1]. در این شهر بود که سید حسن نصرالله در 4 خرداد 1379 (روز بعد از فرار نظامیان صهیونیست از جنوب لبنان) در سخنرانی حماسی خود، اسرائیل را از خانه عنکبوت سستتر خواند. این سخن آنچنان صهیونیستها را خشمگین کرده بود که در طول جنگ 33 روزه بارها سعی کردند در اقدامی نمادین، پرچم اسرائیل را در محل این سخنرانی برافراشته نمایند، اما برای لحظهای هم موفق به انجام آن نشدند.
با اتمام توضیحات شکارچی مرکاوا، به مسجد امام علی(ع) در چند متری آن ویرانه میرویم و نماز شکستهی ظهر و عصر را به امامت وی میخوانیم. مطابق توضیحی که بر سنگنوشتهی درب ورودی حک شده، مسجد را امیر قطر[1] اهدا نموده است!
[1]. حمد بن خلیفه آل ثانی متولد 1952 است. وی تحصیلات مقدماتی را در قطر سپری کرد و پس از آن در آکادمی علوم نظامی انگلستان مشغول به تحصیل شد. پس از آن به کشورش بازگشت و در سال 1971 با درجه سرهنگ دومی در نیروهای مسلح قطر به فعالیت پرداخت و فرماندهی گردان یک این کشور به وی واگذار شد. در سال 1972 زمانی که پدرش، خلیفه بن حمد آل ثانی، قدرت را در قطر به دست گرفت، وی نیز ترفیع مقام یافت و به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح قطر برگزیده شد اما نهایتاً در سال 1995 با کودتا علیه پدرش، قدرت را در دست گرفت. وی که تاکنون طراح و مجری توطئههای بسیاری علیه محور مقاومت در منطقه بوده و روابط پیدا و پنهانی با دولتمردان اسرائیلی داشته است در 4 تیر 92 رسماً قدرت را به فرزندش، تمیم، واگذار کرد.
از آنجا دیگر توقفی نداریم تا پارک مرزی «حدیقه ایران» در روستای مرزی «مارون الرأس»[1] . جایی بسیار دیدنی است. ایران در یکصد متری مرز لبنان و فلسطین اشغالی، پارک زیبایی را بر روی شیب یک تپهی کم ارتفاع بنا کرده [2]. چندین آلاچیق یک شکل و یک اندازه نیز وجود دارد. محیط این پارک مرزی منطبق بر نامش است و در جایجای آن پرچم ایران و تابلوهای معرفی استانهای کشور به چشم میخورد. علاوه بر آن، تصویر چهرهی برخی شخصیتهای فعلی و قبلی نظام و حزب الله، نظیر امام، آقا، شهید بهشتی، دکتر چمران، احمدی نژاد، امام موسی صدر و سید عباس موسوی در گوشه و کنار آن به چشم میخورد. در شمال پارک یک سکوی ده متری است که بالای آن یکی-دو دوربین تلسکوپی نصب شده.
[1]. روستایی که اسرائیل در جنگ 33 روزه، عملیات زمینی را از آنجا آغاز میکند و در مجموع 15 تانک مرکاوا و همچنین 3 بالگرد آپاچی خود را در این منطقه از دست میدهد.
[2]. این بنا نیز همچون و دیگر بناهای اهدایی ایران، به دست پرتوان سردار حسن شاطری معروف به حسام خوش نویس، طراحی و عملیاتی شده است. بازسازی مناطق شیعه نشین لبنان بعد از جنگ 33 روزه را که با دو هدف عمدهی رفع ویرانیهای جنگ و نیز تقویت موضع شیعیان در لبنان اجرایی شده بود، ستاد بازسازی لبنان به ریاست حسن شاطری بر عهده داشت. وی در 25 بهمن 91 بر اثر بمباران منطقهی ریف دمشق توسط جنگندههای اسرائیلی به شهادت رسید.
همانطور که به مرزبان همراه خود -که خالکوبی نقش ذوالفقار روی ساعد دستش مشخص است- میگویم: «این زراعت نشان میدهد آن طرف حصار مین گذاری نشده». با تأیید این مطلب، اضافه میکند که «در عوض طرف ما مین گذاری شده است».
با تشکر و خداحافظی از همراهی آن سرباز به سیر خود ادامه میدهم و در این بین پرچم سرخ «یا حسین» را که از بالای سقف یک سکو در اهتزاز است مشاهده میکنم. بعداً متوجه میشوم این پرچم، مستقیم از حرم امام حسین(ع) به اینجا آورده شده.
[1]. United Nations Interim Force in Lebanon-«نیروی موقتسازمان مللمتحددر لبنان» که از 1357 در این کشور حضور دارند.
در بدو پیاده شدن چند چیز جلب توجه میکند: مرزی که در یک قدمی آن هستیم، مرزبانان مسلح سازمان ملل در خاک لبنان، یک زارع صهیونیست سوار بر تراکتور خود و همچنین نقش کوچک چهار پرچم حزب الله، لبنان، ایران و فلسطین رو به جاده روی چمن و در کنار هم.
حصارها با سیم خاردار، برق فشار قوی، سلاحهای هوشمند و نیروهای سازمان ملل -یا به تعبیر حزب الله، «جاسوسهای اسرائیل»- محافظت میشوند. اینجا را دیگر اسرائیل تا خود مرز (نیم متری آن) زراعت کرده. در دویست متری مرز و مزرعه، بالای تپهی رو به رو، حدود پنجاه ویلای شهرک اسرائیلی «متولا» [1] بر شیب یک تپه، و یک پادگان نهفته در زیر خاکِ صدر همان تپه دیده میشود. اینجا واقعاً خطر اسرائیل را میتوان با گوشت و خون احساس کرد. هر دو مکان (حدیقه ایران و بوابه الفاطمه) فوقالعاده دیدنی است و من به دلیل نیاوردن باطری دوربینم از هتل، اکنون به جای عکس گرفتن، توفیق و فرصت بی واسطه نظاره کردن را دارم؛ کاری که تا قبل از این، از مجرای لنز دوربین بدان مشغول بودم.
[1]. شمالیترین شهرک در فلسطین اشغالی، بدون احتساب بلندیهای جولان در سوریه
ده دقیقه توقف، سر میآید و به مکانی دیگر در شهرستان «نبطیه» میرویم. وارد منطقهی کوهستانی «اقلیم التفاح» شده با گذر از روستای «جرجوع» و صعود از پیچ و خمهای بسیارِ جادههای «جبل صافی»، به ورودی باغ موزهی تازه تأسیس «ملیتا» میرسیم.[1]
[1]. این مکان که در ارتفاع 1050 متری از سطح دریا است با 60 هزار متر مربع فضای باز باغها و جنگلها و 5 هزار متر مربع بنای داخل آن با همکاری 50 معمار و با صرف 150 هزار ساعت کار، در نهایت در 31 اردیبهشت 1389 افتتاح شد.
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.