وابستگی رضاخان از دیدگاه امام خمینی(ره)
خبرگزاری تسنیم: آن روز که رضاخان با دستیاری اجانب روی کار آمد٬ مأموریت یافت که با سرنیزه و قلدری تمام مراسم اسلامی را تعطیل کرده، احکام نورانی قرآن و آثار رسالت را محو و نابود سازد.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم،کودتای اسفند ١٢٩٩ با تحقق انقلاب اسلامی در سال ١٣٥٧ مورد نفی و انکار قرارگرفت. آن حرکت٬ سرآغاز سرکوب اندیشه های دینی و سنتی و این انقلاب سرآغاز احیای دین و تقویت آن در جامعه ایرانی بود. رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)٬ تحولات از کودتا به بعد را با تمام وجود تجربه کرده و ابعاد آن را دریافته بود. به همین دلیل٬ آگاهی های مستقیم و تجربه های عینی قابل ملاحظه ای از آن روزگار داشت.
از جور رضاشاه کجا داد کنیم؟ زین دیو برِ که ناله بنیاد کنیم؟
آن دم که نفس بود ره ناله ببست اکنون نفسی نیست که فریاد کنیم
(فصل ضمیمه. ١. دیوان امام .تهران ٬ مؤسسه نشر آثار امام،١٣٧٤)
* نخستین برخورد امام با دولت رضاخان
نخستین مورد برخورد امام با دولت رضاخان٬ سه سال پس از سقوط این دولت است. امام در ١٥ اردیبهشت سال ١٣٢٣ ش اطلاعیه ای انقلابی صادر و ضمن آن مردم و روحانیان را دعوت به قیام برای خدا و مبارزه با بدعتها و ظلمهای رضاخانی کرده است در این اعلامیه٬ فهرستی از تلاشهای ضدمذهبی دشمن و راه مبارزه با آنها آمده و به فحشا و فساد ٬ از بین بردن مدارس دینی و موقوفات آنان٬ ترویج کتابهای ضدشیعی کسروی و... اشاره شده است.
بخشی از اعلامیه امام٬ پس از اشاره به قیام برای خدا چونان موسای کلیم، چنین است: «قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بی سواد، رضاخان را بر یک گروه چند میلیونی چیره می کند که حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند. قیام برای نفع شخصی است که الان هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام برای نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتی کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده ٬ قیام برای خود است که موقوفات مدارس و محافل دینی را به رایگان تسلیم مشتی هرزه گرد کرده و نفس از هیچ کس درنمی آید. قیام برای نفس است که چادر عفت را از سر زنهای عفیف مسلمان برداشت و الان هم این امر خلاف دین و قانون درمملکت جاری است و کسی بر علیه آن سخنی نمی گوید... هان ای روحانیین اسلامی! ای دانشمندان دیندار !... امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟ همه دیدید کتابهای یک نفر تبریزی احمد کسروی بی سروپا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحی له الفداء آن همه جسارتها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذری در محکمه خدا دارید؟ ...» (یازده جمادی الاولی ١٣٦٣ ق. صحیفه نور . ج ٬١ صص ٢١)
امام درباره تجربه های خود از آن دوره٬ با تأکید بر اینکه شاهد آن مسائل بوده ٬ بارها سخن گفته؛ ازجمله می گویند:
«این خونریزیهایی که در این پنجاه سالی که ما یاد داریم و چه تلخیها در ذائقه ما هست از این پنجاه سال٬ و کسی از شما٬ یا هیچ یک از شما٬ تمام این قضایایی که دراین پنجاه سال سلطنت غیرقانونی این روسیاهها منعقد شده است [ به یاد ندارد...] .ما ٬ که سنّمان به کهولت رسیده است٬ مُشاهدِ این سیاه بختیهای مردم و این جنایات و این کشتارهایی که این قداره بندهای غیرصالح انجام دادند [ بودیم]. از اول که آن کودتای اول واقع شد٬ و ما آن وقت در اراک بودیم، ... نمی توانیم تلخیهای آن روزها را برای شما تشریح کنیم. اینها به طور اطمینان در تواریخ محفوظ است و ان شاءالله به انقراض این دودمان سیاهرو، تاریخها بیرون می آید و نوشته ها بیرون می آید؛ و ان شاءالله شماها ببینید؛ و اگر ماها و شماها ندیدیم نسلهای بعد خواهند دید٬ اگر بتوانند تشریح کنند آن جنایاتی که آن مرد کرد؛ چه خونها ریخت ٬ چقدر علما را اسیرکرده؛ چقدر به اسم اتحاد شکل به این ملت بیچاره فشار آوردند٬ و چقدر مظلومها راکتک زدند٬ و چقدر علما را هتک حرمت کردند و چقدر عمامه ها را از سر اهل علم برداشتند. » (صحیفه نور . ج ٬9 ص٢98)
از اول که آن کودتای اول واقع شد، نمی توانیم تلخیهای آن روزها را برای شما تشریح کنیم.
تحلیل امام از سیاست کلی رضاخان بر این پایه است که وی مزدوری بوده است که انگلیسیها وی را به قدرت رساندند. به اعتقاد امام٬ وی ابتدا کوشید تا از طریق سالوسی و ریاکاری عامه مردم را به خود جذب کند و پس از آنکه قدرتش مستحکم شد به مبارزه با دین و مذهب پرداخت. امام در این باره می فرماید:
«ابتدا با ظاهر مقدّسی [ مقدس] و علاقه به اسلام ٬ علاقه به روضه حضرت سیدالشهداء٬ این طور علاقه را به او نشان دادند و او هم خوب عمل کرد... ابتدائاً با این سلاح وارد شد در کشور ما؛ یعنی آوردندش در کشور ما. با قلدری٬ آنها [ را] که مراکز قدرت بودند کنار گذاشت و عشایر را و کسانی را که قدرتی در ایران داشتند٬آنها را با قلدری و نقشه شکست داد... نقشه دوم این بود که اسلام را هر چه می تواند از آن قیچی کند... روحانیون را منزوی کردند و از هر جا هم که یک صدایی از آنها بلند می شد و یک قیامی می کردند آن را خفه می کردند.» ( ١٨ شهریور ٦ )
* وابستگی رضاخان به بیگانگان از دیدگاه امام خمینی (ره)
تجربه روی کار آوردن رضاخان باتوجه به عدم کفایت وی و آلت دست بودن او٬ انسان آزاده ای چون امام را خشمگین کرد و از اینکه٬ یک شاه را بیگانگان بر کشوری تحمیل کرده باشند٬ سخت متأثر گردید. ایشان در این باره می فرماید:
«از آن روزی که رضاشاه به امر انگلستان حمله کرد بر ایران و کودتا کرد ٬ اولش اشخاص با اطلاع می فهمیدند؛ و بعد هم شروع کرد به اراذلی و اوباشی...» (٢٣ اردیبهشت ٥٧)
«در این عصری که من درک کردم و گمان دارم هیچ یک از آقایان درک نکرده اید[ وعصر] ابتلای به رضاخان است که انگیسیها آن وقت رضاخان را آوردند و کودتا درست کردند و مسلّط کردند رضاخان را بر ملّت.[ او] مأمور اجرای مقاصد اجانب بود... و خدا می داند در زمان آن پدر [ چه] کشیدیم...» (١٧ مهر ٥٧)
* دیدگاه امام (ره) در مورد سیاستهای فرهنگی رضاخان
«آن روز که رضاخان با دستیاری اجانب روی کار آمد ٬ مأموریت یافت که با سرنیزه و قلدری تمام مراسم اسلامی را تعطیل کرده احکام نورانی قرآن و آثار رسالت را محو و نابود سازد.» ( صحیفه نور، ج4 ص 482)
«رضاخان را اول انگلیسهای جنایتکار ٬ انگلیسهای غیرصالح که اسلحه در دستشان بود٬ رضاخان را اسلحه دار کردند؛ و این آدم ناشایسته بی اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند بر مردم؛ و چه جنایاتی٬ چه جنایاتی در این مدتی که آن مرد سیاهروروی کار بود [ واقع شد که] نمی شود تشریح کرد. (همان ص 298)
«از آن طرف٬ در این پنجاه سالی که ما یاد داریم٬ در این پنجاه سال عزای ایران٬ در این پنجاه سال مصیبت ایران که از این خاندان روسیاه به این ملت وارد شد٬ این انگلستان بشردوست دمکراتِ امضاکننده اعلامیه حقوق بشر٬ به حسب اقرار خودش٬ رضاشاه را به سلطنت رساندند و قریب بیست سال ماها در زحمت بودیم و ملت اسلام در زحمت بود؛ و محو آثار شریعت را می خواست بکند. البته موفق نشد اما بنا بر این بود. ( ٢٩ بهمن ٥٦)
«شما ٬ شاید کم از شما باشد که زمان رضاخان را درک کرده باشد. قضیه آمدن رضاخان به تهران و کودتای رضاخان یک امر عادی نبود که مِنْ باب اتفاق یک نفر آدم مثلاً عامی لشکری بیاید و کودتا کند و دنبالش هم آن طور اعمال باشد... ابتدا این را آوردند و کلمه به کلمه٬ آن طور که انسان حدس می زند٬ به او برنامه دادند و راه نشان دادند. ( ١٨ شهریور ٦ )
«رضاخان را آن وقت انگلیسیها آوردند٬ چون آن وقت زور آنها بیشتر بود. آنها رضاخان را آوردند؛ چنانچه جنگ عمومی که پیدا شد٬ در رادیو دهلی انگلیسیها اعلام کردند به اینکه ما رضاخان را آوردیم و به سلطنت رساندیم و چون خیانت کرد ٬ او را بردیم. (23 تیر 58)
* عدم مشروعیت پهلوی به دلیل برقراری نظام کودتایی و سرنیزه
امام کودتا را به دلیل نوع برخوردش با مردم ٬ که براساس قلدری و تکیه بر سرنیزه بود٬ نمی پذیرفت و طبعاً تبعات آن را هم که انحلال قاجاریه و تشکیل دولت پهلوی بود٬ قبول نمی کرد. در واقع٬ امام اساس نظام پهلوی را بر پایه قلدریهای رضاخان می دانست و به همین دلیل آن را رد می کرد. امام در این باره می گوید:
«اول که رضاخان آمد روی کار٬ با کودتا آمد و تهران را گرفت و همه کارهایی که رضاخان کرد کارهای سرنیزه ای بود. اصلاً به ملت کسی اعتنا نداشت؛ چنانچه حالا هم به ملت ٬ اینها اعتنا ندارند. از اول که او آمد روی کار٬ آن را من یادم هست٬ ازوقتی که او آمد ٬ شاید شما هیچ کدام یادتان نباشد اکثراً البته لکن خوب ٬ من شاهد قضایا بودم. من یادم هست همه را. ایشان کودتا کرد و آمد تهران؛ و ابتدا هم خیلی اظهار دیانت و اظهار اسلامیت [ می کرد] و در ماه محرم در شبهای ماه محرّم گاهی می گفتند پابرهنه این طرف ٬ آن طرف می رود برای عزاداری؛ و همه این تکیه هایی که در تهران برپا بود ایشان می رفت این تکیه ها٬ و پیش صاحب تکیه ها اظهار اسلامیت و اظهار ایمان می کرد ٬ تا وقتی که پایش یک قدری مستقر شد.ابتدایش این طور بود تا وقتی که حکومتش یک حکومت مستقری شد. آن وقت که حکومت مستقر شد ٬ دست به نیزه و سرنیزه برد و کوبید همه اقشار ملت را... با سرنیزه آمد و با سرنیزه مجلس درست کرد بدون اینکه ملت اصلاً اطلاعی ازوکلایش داشته باشد. » (30 آبان 1357)
امام در ادامه٬ درباره عدم مشروعیت حکومت سرنیزه ای پهلوی که همچنین با زور سرنیزه ٬ مجلس مؤسسان را برای تغییر سلطنت درست کرد٬ می فرمایند:
«پس٬ آن مجلسی که او درست کرد یک مجلس غیرقانونی ٬ غیرملی ٬ [ و] برخلاف قانون اساسی بود. آن مجلس برخلاف قانون اساسی آمد رضاشاه را نصب کرد به سلطنت و [ قاجاریه را] خلع کرد؛ یعنی مجلس مؤسسان درست کردند ٬ آن هم با سرنیزه. سلسله پهلوی را به سلطنت نصب کرد و خلع کرد سلطنت سابق را. این طرز آمدن سلسله پهلوی روی کار و اصل اساس سلطنت پهلوی.» ( ٣ آبان ٥٧)
« ما شاهد قضیه بودیم که این موادی که [ قانون اساسی] درست شد و اینها را به این سلطنت منحوسه رساند با سرنیزه بود٬ با سرنیزه رضاخان بود. نه اینکه مردم مجلسی درست کردند و یک چیزی و... مردم اختیاری نداشتند؛ سرنیزه این کارها را درست کرد.» ( ٢ خرداد ٥٧)
«مجلس ما که از اول هم مجلس نبود. خوب ٬ ما تاریخ اینها را داریم؛ من خودم تاریخ اینها هستم. من یادم هست از آن وقتی که رضاشاه آمد و کودتا کرد تا حالا؛ همه این مسائل من یادم هست. مجلس مؤسسانتان را من یادم هست که با سرنیزه درست شد! »( ٢ آبان ٥٧)
«همه آن باب٬ با سرنیزه بود؛ با سرنیزه ٬ مجلس درست کردند؛ با سرنیزه ٬ حکم کردند که باید خلع کنید قاجاریه را؛ با سرنیزه گفتند باید نصب کنید رضاشاه را. قضیه همه اش سرنیزه بود. »
منبع:مشرق
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.