دولت سوریه نمیتواند ناقض آتشبس در حمص باشد
خبرگزاری تسنیم: تام هایدن، نویسنده معروف و فعال سیاسی آمریکایی میگوید: کسانی را باید بهخاطر نقض آتشبس و حملات صبح روز شنبه در حمص متهم کرد که هیچ اهمیتی به قربانی شدن مردم بیگناه نمیدهند و آنها همان تروریستها و نیروهای خارجی هستند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، تام هایدن، نویسنده و فعال سیاسی آمریکایی میگوید: گروههای مسلح مخالف دولت سوریه اهمیتی به این نمیدهند که بر اساس روشهایی که در جهان مورد قبول است عمل کنند چون چیزی ندارند که بتوان بر اساس آن به انجام کاری مجبورشان کرد و استراتژی بلندمدتی هم ندارند که بتوان انتظار داشت بر آن اساس، حسننیت به خرج بدهند. آنها برای این پول و اسلحه میگیرند که بجنگند و امنیت و ثبات را از بین ببرند نه برای اینکه صلح و قراردادهای حافظ آن را برقرار و رعایت کنند. آنها به این اهمیت نمیدهند که کسی بابت نقض آتشبس از آنها سؤالی بکند.
وی همچنین گفت: دولت سوریه بخشی از مردم این کشور است و مردم بخشی از دولت هستند؛ این دو از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. دولت هیچوقت نمیخواهد جمعیت غیرنظامی خود را هلاک کند.
مشروح مصاحبه اختصاصی هایدن با خبرگزاری تسنیم از این قرار است:
تسنیم: میدانید آتشبس سهروزهای که در دور نخست نشست صلح ژنو2 سوریه مقرر شد و قرار بود از روز جمعه (هفتم فوریه) برقرار شود، در روز شنبه با پرتاب خمپاره و اصابت موشک به راهها و مراکز پلیس در شهر حمص نقض شده است. این جادهها قرار بود مسیر ارسال کمکهای مردمی به سه هزار غیرنظامی ساکن در این شهر باشد که پس از تخلیه کودکان زیر پانزده سال و سالخوردگان بالای پنجاه سال در آن جا مانده و در سایه تهدید تروریستها چشمانتظار کمک نشسته بودند. چون راهها خراب شده است معلوم نیست این کامیونها میتوانند وارد شهر شده و کمکها را به دست مردم این منطقه برسانند یا خیر. در این میان نیروهای مخالف اسد و ارتش سوریه یکدیگر را به انجام این حملات متهم میکنند. بهنظر شما مشکل از کدامسوست و مسئولیت حملات بهعهده کیست؟
هایدن: پلیس در هر کشوری تحت نظارت حکومت مرکزی است. در جنگ سال 2001 میان اسرائیل و لبنان، هر نهادی به این مسئله اعتراض میکرد که چرا پلیس کنار احزاب مبارز با دشمن خارجی نمیجنگد و فقط حزبالله است که توانسته در برابر اسرائیل بایستد. دولت مرکزی به این انتقادات پاسخ میداد و این نشان میدهد دولت با پلیس چگونه ارتباطی دارد. پلیس بازوی قدرت دولت است و وقتی مورد حمله قرار میگیرد یعنی مبارزین ضددولتی را که از آن بهره میبرند باید مقصر شمرد. از سوی دیگر راهها و جادهها، جدا از نقش مهمی که دارند، تحت تصمیم و اداره شهرداری هستند و پرداخت هزینه تعمیر و اصلاح آنها با دولت است. پس وقتی راه و جاده مورد حمله قرار میگیرد میتوان تصور کرد کسانی که از آن بهره میبرند شورشیان مخالفین دولت هستند و میتوان آنها را متهم برشمرد. از اینها که بگذریم میتوان گفت اگر اسد نتواند بدون اینکه هزینه بسیاری پرداخت کند به مردمی که تروریستها آنها را به گروگان گرفتهاند کمک برساند توان مدیریتی او به چالش کشیده میشود و دیگران در توان و خلاقیت او برای ماندن در مقام قدرت و تداوم مدیریت ارشد او بر سطوح اقتصادی سیاسی کشور تردید میکنند.
هرکس از این جریان نفع ببرد میتواند در مظان اتهام باشد و هرکس از آن آسیب میبیند کمتر احتمال دارد مسئول آن باشد. کسانی را باید بابت این حملات متهم کرد که هیچ مسئولیتی بابت بروز این مشکلات بهعهده نمیگیرند، اهمیتی به جان مردمی که قربانی میشوند نمیدهند، به تعمیر و احیای کارکرد مجدد نهادهای شهری هم وقعی نمینهند و نمیخواهند در این منطقه امنیت برقرار باشد. گروههای مسلح مخالف دولت اهمیتی به این نمیدهند که بر اساس روشهایی که در جهان مورد قبول است عمل کنند چون چیزی ندارند که بتوان بر آن اساس به انجام کاری مجبورشان کرد و استراتژی بلندمدتی هم ندارند که بتوان انتظار داشت بر آن اساس حسننیت به خرج بدهند. آنها برای این پول و اسلحه میگیرند که بجنگند و امنیت و ثبات را از بین ببرند نه برای اینکه صلح و قراردادهای حافظ آن را برقرار و رعایت کنند. آنها به این اهمیت نمیدهند که کسی بابت نقض آتشبس از آنها سؤالی بکند. نشئه هپروتی آنها در صورتی تداوم پیدا میکند که همینطور خون بریزند و سلاح به کار بیندازند. گروههایی که تصمیم میگیرند نماینده گروهی باشند رأی سیاسی خودشان را هم میفروشند و بر اساس خواسته کسانی عمل میکنند که به آنها هزینه پرداخت میکنند؛ یعنی کارتلهای نفتی کشورهای عربی که بدون درآمد نفت بهواقع چیزی از آنها باقی نمیماند. برای سعودیها چه اهمیتی دارد که روز از پی روز مردم سوریه جانشان را بیش از پیش از دست بدهند؟ همه میدانند بخش مطرحی از معارضین مسلح ضددولتی که در خاک این کشور میجنگند اهل سوریه نیستند، ولی دولت سوریه بخشی از مردم این کشور است و مردم بخشی از دولت هستند؛ این دو از یکدیگر قابل تفکیک نیستند.
دولت سوریه چرا باید بخواهد جمعیت غیرنظامی خود را هلاک کند و بخشهای پرجمعیت و تولیدکننده کشور را از کار بیندازد؟ از بین بردن مخالفین هرگز چنین ارزشی ندارد و این بهانه بیمعناست. آنچه برای این جنگافرزوان حرفهای اهمیت دارد هرج و مرج است که بابت تولید آن مزد دریافت میکنند و چون به حل مسایل موجود اهمیت نمیدهند در مسیر آن، نظیر ارسال کمک به مردم شهر سنگاندازی و کارشکنی هم میکنند. اگر به مردم کمک بشود و بتوانند و بخواهند در شهرها بمانند تلاشهای دولت بهسبب تلاش عازم به کشف یک راهحل برای این مشکل مورد تأیید همه قرار میگیرد و به این ترتیب تلاش برای از تخت به زیر کشیدن رییس دولت مشروع و مستقر کار دشوارتری میشود. بمباران کردن مراکز پلیس و محورهای مواصلاتی فقط بهنفع معارضین دولت و اربابان اسلامستیز آنهاست و فقط مخالفین دولت را میتوان به آن متهم کرد.
تسنیم: نتیجه این اقدامات چیست؟
هایدن: اول چنانکه گفتیم خونریزی هرچه بیشتر. مردم بیگناه را قربانی میکنند تا نشان بدهند اسد در مواردی که باید دست به عمل بزند توان انجام این کار را ندارد و داوطلبان خارجی که میتوانند در این مسیر کمکی بکنند از بین میروند چون عدهای میخواهند چنین نشان بدهند که اسد در حل مشکلاتش ناتوان است. مردم این شهر بارها در برابر عملگرایی نظامی گروههای معارض مسلح سوری ایستادگی کردهاند و تخریب جادهها برای جلوگیری از ارسال کمکهای مردمی و هدف قراردادن پلیس برای اینکه بدون مزاحمت جنایتهای خود را به سرانجام برسانند فرصتی است برای اینکه مخالفین بتوانند از این مردم بیدفاع انتقام بگیرند، قدرت و اهمیت اسد هم در نشستهای صلح کاهش پیدا میکند و سازمان ملل که بارها نشان داده است تسلیم لابی اسرائیل است از موقعیت دولت در برابر این چالشها دفاع نمیکند و شرکت کنندگان متمایل به غرب هم این کار را نمیکنند. بخشی از غذا و دارویی که قرار است به مردم برسد در مدتی که لازم است برای ارسال آنها زمینه سازی بشود خراب و فاسد میگردد و فرستندگان کمکهای مردمی از این بابت افسوس میخورند که هزینهای را صرف این کمکها کردهاند ولی بهخاطر ناتوانیهای دولت میزبان کشمکشها، نمیتوانند از رسیدن آنها به دست نیازمندان جنگزده اطمینان حاصل کنند و لذا دست از تداوم کمکها میکشند.
داوطلبانی که در این میادین حضور پیدا میکنند بهخاطر خطر جانی دیگر این کار را نمیکنند و کمکها در این زمینهها بهنفع لابی اسرائیل کاهش پیدا میکند و این برای جان و سلامتی مردمی که تحت حملات تروریستهای سوری زندگی میکنند بسیار مخرب است. هیچکس به فکر این نیست که دولت ممکن است بهخاطر بدخواهیهای آمریکا زمین بخورد و تمام امنیت و ثباتی که بههمراه اوست از بین برود. مردمی که در نخستین صف تروریستهای ضددولتی را عقب راندهاند در شهر حمص و غیر از آن دچار ترس و درد میشوند. این نوعی دخالت خارجی است که وقتی مشکلی در حکومت مشروع یک کشور نیست که به آن اعتراض کنند خون ناحق میریزند تا بگویند چون دولت نمیتواند جلوی خونریزی را بگیرد پس باید برود.
گاهی ناظران مشکلی را کشف میکنند و پس از نشان دادن آن از مسیر انتقاد برای حل آن راهکاری پیشنهاد میکنند و با کمکهای واقعی گوشه کار را هم میگیرند، ولی گاهی عملکرد مدیری که خوب کار میکند به مذاق عدهای خوش نمیآید، یعنی برای خودش خوب است ولی برای بیگانگان خوب نیست، مشکلی در کار وی ایجاد میکنند تا بتوانند او را به ناتوانی در حل آن متهم کنند. این خیلی حرکت ابلهانهای است. گروههای بسیاری در منطقه هستند که برای حل مشکلات داخلی و خارجی خود به حمایت غرب دل بستهاند یا دستکم مدلی از نوعی را که آنها شکل دادهاند بهعنوان الگوی خود پذیرفتهاند. من تمام تصمیمگیرندگان سیاسی ــ اجتماعی و شرکتکنندگان عملگرا در منطقه را دعوت میکنم تا این رخدادها را تماشا کنند و با مطالعه جریان کار سیاسی که غرب در پیش گرفته است نگاهی دوباره به مدلهایی بیندازند که برای کار خود در ذهن دارند.
انتهای پیام/*