محضِ شوقات؛ دو شعر منتشر نشده از امیری اسفندقه

محضِ شوقات؛ دو شعر منتشر نشده از امیری اسفندقه

خبرگزاری تسنیم: «این دو غزل‌واره به شیراز و وضع بی‌مثالش و مردم صاحب کمالش تقدیم می شود، به پاس و سپاس آن زمستان سر زده و سیراب. آن برف پرحرف...»

این دو غزل‌واره به شیراز و وضع بی‌مثالش و مردم صاحب کمالش تقدیم می شود، به پاس و سپاس آن زمستان سر زده و سیراب. آن برف پرحرف. سه نیمایی واره‌ دیگر هم هست. دو نیمایی‌واره برای درختان کم تجربه شیراز که شاخه در شاخه در برف شیراز خم شدند و شکستند و یک نیمایی‌واره به نام پیرمردان و پیرزنان خیالیِ خانه سالمندانِ خیالیِ سرد و بی‌بخاری شیراز، سعدی عزیز راست که :

هیچ دانی که آب دیده‌ی پیر
از دو چشم جوان چرا نچکد؟
برف بر بامِ سالخورده‌ی ماست
آب در خانه‌ی شما نچکد

با درود و دعا مرتضی امیری اسفندقه
شیراز. زمستانِ 1392

*شوقات یا شوغات کمی تا قسمتی همان سوقات یا سوغات است. آنکه از سفر آمده است، سوغاتی به غیر کفش و کیف و کلاه برای دوستان و خانواده، خاطرات و خطراتی نیز از شب و روز سفر آورده است. این خاطرات و خطرات همان شوقات یا شوغات است. شوقات به قاف یا غین واژه‌ای پشت کوهی و امی است و گویا در قاموس لغتی نباشد. این واژه هنوز در استان مرکزی و در کوهپایه اصفهان زنده است.

غزلواره شوغاتی 1

پهنه‌ی باز را تماشا کن
پر و پرواز را تماشا کن

ناگهان مشتِ ابرها وا شد
نم نمِ راز را تماشا کن

کوکِ کوک است کیفِ کوه و کمر
ابرِ دمساز را تماشا کن

شکر و شیر*، شعر و موسیقی
ساز و آواز را تماشا کن

پرده در پرده، گوشه در گوشه
شور و شهناز را تماشا کن

می‌خرامد از آسمان به زمین
نرمه‌ی ناز را تماشا کن

شبِ میلادِ خلقت است انگار
صبحِ آغاز را تماشا کن

کهکشانِ ستارگانِ سپید
چشم انداز را تماشا کن

***
راه شیری فرود آمده است
برفِ شیراز را تماشا کن

*در زبان پارسیِ تاجیکی به شعر و موسیقی همراه با هم شیر و شکر یا شکر و شیر گفته می‌شود.

غزلواره شوغاتی 2

شب شبِ بارشِ زیبایی بود
شبِ شعر و شبِ شیدایی بود

منظره، نم نمِ گلهای سپید
پنجره، باغِ شکوفایی بود

شاعرانه شبی از آن شب‌ها
چه شبی! آه! چه رویایی بود

کوچه احرامِ نیایش می‌بست
پاک و پاکیزه، اهورایی بود

در زمین حل شد و آرام گرفت
آسمانی که معمایی بود

***
پارک مهمانِ سپیدِ شبِ شعر
نیمکت، شاعرِ تنهایی بود

نقل؟ یا نه! شکر و شیر، نه! قند
ابر، سرگرمِ پذیرایی بود

تازه و تر همه جا و همه چیز
شهر، نیماییِ نیمایی بود

گنبدِ کوه سفیدِ یکدست
سرو، گلدسته‌ی یکتایی بود

***
دیدم و باز ببینم ای‌کاش
برفِ شیراز تماشایی بود

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران