انقلاب بحرین علیرغم سرکوب آلخلیفه تشدید شده/ توافق هستهای ژنو ضربهای مهلک برای رژیمهای حاشیه خلیج فارس است
خبرگزاری تسنیم: معاون دبیرکل جریان "العمل الاسلامی" اعلام کرد که انقلاب بحرین علیرغم سرکوبهای وحشیانه آلخلیفه و دستگیری کلیه رهبران سیاسی آن همچنان ادامه داشته و پرقدرتتر شده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، شیخ عبدالله الصالح معاون دبیر کل جریان "العمل الاسلامی" از گروههای معارض مهم در بحرین طی بازدید از خبرگزاری تسنیم به شرح آخرین تحولات سیاسی این کشور پرداخته و به سوالات خبرنگاران پاسخ دادند.
در ادامه مشروح سخنان وی در خبرگزاری تسنیم ارائه میشود:
در ابتدا باید اعلام کنم که خبرگزاری تسنیم همواره توجه خاصی به موضوع انقلاب بحرین و بیداری اسلامی در این کشور داشته است. موضع شما و به طور عام رسانههای ایرانی در قبال انقلاب بحرین موضع بسیار مثبتی است و ما به آن افتخار میکنیم و امیدواریم که اهتمام به مسائل بحرین از این نیز بیشتر شود.
در خصوص بررسی بحران در بحرین باید کمی به گذشته برگردیم و یادآور شویم که از اولین روزهای ورود آلخلیفه به بحرین در سال 1783 به عنوان دزدان دریایی هیچگاه مردم حضور آنان را در کشورشان نپذیرفتند، به همین دلیل در صورت مطالعه تاریخ بحرین مشاهده میکنید که کشور ما در هر دهه شاهده حداقل یک تلاش برای انقلاب علیه آنان بوده است، نکته مشترک میان کلیه این انقلابها نپذیرفتن تسلط آلخلیفه بر کشور و سرنوشت مردم از سوی ملت و امید به اینکه آنان خود سرنوشت خود را تعیین کنند بوده است.
خواستههای مردم در اغلب این انقلابها اصلاح حکومت رژیم آل خلیفه بوده است تا این رژیم به صورت دموکراتیک وعادلانه حکومت کرده و فرصت پیشرفت و مشارکت همگانی در تعیین سرنوشت را برای مردم فراهم آورد.
برای مثال مردم در انقلاب سال 1923 درست همانند انقلاب 14 فوریه گروههای مختلف معارضان خواستار تشکیل یک مجلس مردمی قدرتند و قدرت دادن به مردم شدند آنان خواستار کم شدن خفقان موجود و خروج حکومت از حالت حکمرانی قبیلهای و فردی بودند.
مردم بحرین از سال 1923 تا قیام معروف به "الهیئه" (به دلیل مشارکت شیعیان و سنیان در کنار یکدیگر به الهیئه معروف شد) تا سال 1953 تنها خواستار اصلاحات و نقشآفرینی مردم در تعیین سرنوشت و اداره کشور بودند، آنان در قیام الهیئه از مستشار انگلیسی وقت خواستند تا ترتیبی اتخاذ کند که مردم نیز بتوانند در حکومت مشارکت داشته باشند ، آنان در آن دوره هرگز خواستار سرنگونی آلخلیفه نبودند.
در این سال پس از آنکه مردم موفق شدند تا طی انقلابهای پی در پی کنترل تمام قمستهای بحرین را به دست بگیرند رژیمآلخلیفه به گروههای سیاسی معارض متوسل شده و از آنان خواست تا پس از بازگشتن مردم به خانههایشان با یکدیگر گفتگو کنند تا مطالبات مردم برآورده شود، رهبران سیاسی نیز به مردم اعلام کردند آلخلیفه وعده داده است کلیه خواستههای آنان را برآورده خواهد کرد و دیگر نیازی به راهپیمایی نیست.
پس از آرام شدن اوضاع و بازگشتن مردم به خانههای خود نیروهای امنیتی کلیه رهبران شیعه و سنی را دستگیر کرده و به زندان بردند همچنین آنان تعدادی از رهبران را به جزیره سانت هیلینا در جنوب آفریقا تبعید کردند.
بحرین در دهه 60 میلادی نیز شاهد چندین انقلاب کارگری بوده است.
اما پس از آنکه مردم از اصلاح حکومت آل خلیفه ناامید شدند در سال 1970 میلادی برای اولین بار دم از سرنگونی این رژیم زدند و بیشتر آنان که تا پیش از این تنها خواستار اصلاح حکومت بودند شعار سرنگونی آن را سردادند. اکنون ما ثمره تغییر موضع مردم در آن زمان از اصلاحات سیاسی به براندازی را در انقلاب 14 فوریه 2011 مشاهده میکنیم. به صورتی که اغلب مردم در انقلاب 14 فوریه 2011 خواهان سرنگونی رژیمآل خلیفه و روی کارآمدن یک دولت جمهوری و یا انتخواب نوع حکومت از سوی خود مردم شدهاند.
در سالهای 1994 الی 1999 در دوران پادشاهی عیسی بن سلمان نیز انقلابهای متعددی رخ داد و در حدود 5 هزار نفر در این بازه زمانی زندانی شدند. در سال 1999 و پس از درگذشتن وی پسرش حمد بن سلمان آل خلیفه برای مستحکم کردن پایههای حکومت خود با زندانیان و رهبران سیاسی در زندانها وارد مذاکره شده و به آنان اعلام کرد در صورتی که از مردم بخواهند تا به میثاق ملی که خود او آن را تدوین کرده است رای مثبت بدهند کلیه خواستههایشان را محقق خواهد کرد.
در این زمان رهبرانی همچون شیخ عبد الامیر جمری، شیخ عبدالوهاب حسین، شیخ حسن مشیمع که امید داشتند تا اصلاحات مورد نظر معارضان و مردم صورت بپذیرد پس از خروج از زندان از مردم خواستند تا برای اصلاح امور به میثاق ملی رای مثبت بدهند، که در نتیجه آن همگی در انتخابات شرکت کرده و 94/8 درصد به آن رای مثبت دادند.
مردم در سال 1999 خواستار تشکیل پارلمانی همچون پارلمان سال 1973 بودند که به آنان قدرت تعیین سرنوشت میداد شدند اما آل خلیفه خواسته مردم را تنها تا حدودی برآورده کرده و پارلمان موجود را گسترش دادند، به طوری که 40 تن از نمایندگان پارلمان را مردم در پای صندوقهای رای تعیین کرده و 40 تن دیگر از سوی پادشاه تعیین شدند که البته قدرت و حق وتو در اختیار نمایندگان انتخابی پادشاه میبود.
مردم بحرین که تجربه داد و ستدهای ناموفق فراوانی با آل خلیفه را داشتند به این نتیجه رسیدند که دیگر امکان هیچ گونه همکاری با این خاندان وجود ندارد، آخرین توافق میان آنان و آل خلیفه در سال 1999 به ثبت رسید که در نتیجه آن سند میثاق ملی در سال 2000 به ثبت رسید.
اما پادشاه جدید در 14 فوریه 2002 قانون اساسی جدیدی را تدوین کرد که این قانون حکومت بحرین را رسما تبدیل به پادشاهی مستبده کرده.
تجربههای مختلف در طول تاریخ حکمرانی این خاندان نشان داده است هرچقدر که ملت با آنان به توافق برسد بازهم به تعهداتشان پایبند نخواهند بود بنابر این انقلاب 14 فوریه با قدرت آغاز شد و مردم این بار علیرغم سرکوب بسیار شدید و درگیریهای بسیار سنگین برای سرنگونی آلخلیفه با یکدیگر متحد شدند.
یکی از مشکلاتی که ما در کشورهای حاشیه خلیج فارس با آن روبرو هستیم هستیم این است که انگلیس، پس از آنکه در استقلال دادن به این کشورها تحت فشار قرار گرفت، برای استمرار حکمرانی خود بر منطقه از رژیمهای قبیلهای منطقه پشتیبانی کرده و آنان را تقویت کرد.
طبق اطلاعات ما قبایل حاکم بر منطقه از سوی انگلیس و یهودیان به این منطقه آورده شدهاند تا توسط آنان منطقه را به دست گرفته و از قدرتیابی هر گروهی که مخالف سیاستها و منافع آنان است جلوگیری کنند.
مثلا هنگامی که در یمن حکومتی روی کار آمد که روابط دوستانه خوبی با جمال عبدالناصر برقرار کرده بود بر علیه آن دست به توطئه زده و آن را برکنار کردند.
بنابراین ما در بحرین از اولین روز انقلاب 14 فوریه 2011 مورد هجوم همهجانبه رژیمهای موجود در حاشیه خلیج فارس قرار گرفتیم و آنان به سرعت به فکر چگونگی سرکوب این انقلاب و خفه کردن آن در نطفه افتادند. میتوان گفت که اصلی ترین واهمه آنان دستیابی شیعیان به پستهای کلیدی است.
لذا مشاهده کردیم که خلیفه بن سلمان نخست وزیر بحرین آن زمان که تنها یک ماه از آغاز انقلاب گذشته بود به عربستان سفر کرد تا از این کشور بخواهد به وی در سرکوب کردن ملت کمک کنند. ملک عبدالله به او گفت: شما بسیار دیر آمدهاید ما مدتها است که آمادهایم، پس از بازگشتن خلیفه بن سلمان ارتش عربستان و نیروهای سپر جزیره به سرعت وارد بحرین شدند.
لازم به ذکر است که پس از آغاز انقلاب در 14 فوریه پادشاه بحرین برای فرونشاندن انقلاب یک بستهپیشنهادی اصلاحات را به معارضان ارائه کرد اما عربستان سعودی حتی منتظر پاسخ معارضان نمانده و به سرعت برای سرکوب ملت بحرین وارد این کشور شد.
این بسته پیشنهادی شامل مواردی همچون اصلاح فرمول محاسبه تعداد نمایندگان در حوزههای انتخاباتی بود. زیرا این مورد پیش از این به صورت بسیار ناعادلانهای صورت میگرفت برای مثال یک ناحیه سنی نشین که جمعت آن 20 هزار تن است 2 نماینده را برای شرکت در پارلمان انتخاب میکنند و یک ناحیه شیعه نشین که جمعیت آن 130 هزار تن است تنها حق انتخواب 6 نماینده را دارند.
همچنین مناطق شیعه نشین سماهیج و الدیر که جمعیتی بالغ بر 8500 نفر دارند تنها میتوانند یک تن را به عنوان نماینده خود انتخاب کنند و مناطق سنی نشین گلالی و عراد که جمعیت آنها در حدود 3 هزار است نیز یک نماینده دارند.
حوزه انتخابی حوار که جمعیت آن به سختی به 500 تن میرسد نیز یک نماینده دارند.
حوزههای انتخاباتی در بحرین به نحوی طراحی شده اند که به نفع آلخلیفه باشد زیرا آنان قدرت در پارلمان را از طریق نمایندگان سنی بیشتر در اختیار خواهند گرفت.
دومین مورد این بود که آل خلیفه متعهد شده بود در خصوص ارائه شناسنامه سیاسی به افراد خارجی و سنی مذهب برای تغییر ترکیب مذهبی این کشور و خارج کردن شیعیان از اکثریت با گروههای معارضین گفتگو خواهد کرد.
لازم به ذکر است که آل خلیفه تاکنون برای حدود 400 خارجی سنی مذهب شناسنامه بحرینی صادر کرده است که این امر در آینده تهدیدی جدی برای ساکنان اصلی این جزیره خواهد بود.
اغلب این اشخاص از کشورهایی همچون سوریه، عراق (بعثیها)، عربستان، یمن و پاکستان به بحرین آورده شدهاند. لازم است ذکر کنیم که مورد بسیار خطرناک تر از ورود خارجیها به کشور اعطای شناسنامه به آنان بدون ورودشان به بحرین است. برای مثال رژیم آلخلیفه به برخی خانوادههای عربستانی مانند خانواده الدواسر بدون اینکه حتی یکبار به بحرین آمده باشند شناسنامه بحرینی اعطاکرده است تا بتوانند درانتخابات شرکت کنند.
سومین مورد، افزودن بر میزان اختیارات پارلمان و انتخاب رئیس آن از میان شیعیان بوده است.
چهارمین مورد این بود که آلخلیفه وعده داد تا استخدام شیعیان در ارتش و نیروهای امنیتی نیز مورد بررسی قرار دهد.
نکته اساسی این است که انگلیسیها و رژیمهای قبیلهای منطقه نمیخواهند شیعیان در منطقه به حکومت دست پیدا کنند.
آنان حتی در کویت که شیعیان در اقلیت قرار دارند دستیابی شیعیان به کوچکترین پست و قدرت سیاسی را بر نمیتابند.
به همین دلیل است که پس از آغاز انقلاب بحرین به سرعت چهار ارتش عربستان سعودی که رهبر این یورش بود، کویت، امارات و قطر وارد بحرین شدند.
عربستان سعودی که خود فرماندهی سرکوب ملت بحرین را برعهده گرفته بود در کلیه مراحل سرکوب اعم از شکنجه و یورش به منازل مسکونی مردم مشارکت داشته است به طوری که اغلب مزدوران نقابداری که در خبرهای واصله از یورش به منازل مسکونی مردم مشاهده میکنیم از نیروهای آالسعود هستند.
همچنین وهابیون وابسته به عربستان اقدام به توهین به کلیه ارزشهای اسلامی شیعیان در این کشور میکنند زیرا آنان از شیعیان کینه به دل داشته و سعی میکنند تا هرکجا که شیعیان حضور دارند با صرف کردن بودجههای کلان آنان را سرکوب کنند.
در خصوص یورش ارتشهای کشورهای حاشیه خلیج فارس به بحرین باید توضیح دهیم که کویت اعلام کرده بود در حمله به بحرین مشارکت ندارد اما واقعیت آن است که نیروی دریایی کویت با محاصره دریایی بحرین در سرکوب این انقلاب مردمی مشارکت داشت.
ارتش امارات متحده نیز ساعاتی پیش از یورش نیروهای آلخلیفه به میدان لولوء با همراهی ارتش عربستان به جزیره ستره یورش بردند که شهید احمد فرحان در همین حمله به شهادت رسید.
همچنین باید 2 ارتش دیگر که همان ارتش بحرین و ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا هستند را به لیست قبلی اضافه کنیم تا متوجه شویم که 6 ارتش به سرکوب انقلاب مردم بحرین پرداختند.
پایگاه نظامیان آمریکایی در بحرین به آموزش مزدوران رژیم ال خلیفه برای سرکوب مردم میپرداختند که تصاویر و اسناد آن نیز موجود است.
پس از یورش نیروهای سپر جزیره قانون حکومت نظامی بر بحرین حاکم شد و هیچ شخصی حتی اجازه مراجعه به بیمارستان را نداشت، همچنین آنان کنترل و مدیریت بیمارستان سلمانیه را به دست گرفته و آن را تبدیل به یک مکان نظامی کردند.
رژیم آل خلیفه طی 6 ماه حکومت نظامی دست به هرجنایتی زندند آنان بسیاری از مردم را دستگیر و شکنجه کردند.
حکومت نظامی در تاریخ 1/6 تنها به صورت سوری از سوی آلخلیفه لغو شد اما این قانون تا به این لحظه بر بحرین حکمفرما است.
انقلاب بحرین طی این دوسال 200 شهید داشته و هم اکنون 3هزار تن در زندانها به سر میبرند. ما در انقلاب 1993 دست کم 48 شهید داشتیم.
لازم به ذکر است که با وجود دستگیری اغلب فعالان سیاسی و رهبران انقلاب مردم بیوقفه به خیابانها آمده و به راهپیمایی میپردازند.
به طوری که راهپیمایی مردم در ایام برگزاری اجلاس امنیتی "گفتگوی منامه" باعث شد تا فعالیت اغلب موسسات دولتی با اختلال مواجه شود.
رژیم آلخلیفه در راستای اعمال فشار بیشتر بر مردم و به دلایل مذهبی بسیاری از شیعیان را از کار خود اخراج کردند و تنها تعداد محدودی را با گرفتن تعهد به اینکه در راهپیماییها شرکت نخواهند کرد به کارهای خود بازگرداندند.
با این وجود باید بگویم که روزبه روز باور مردم به ضرورت سرنگون کردن آل خلیفه زیادتر میشود، حتی آنان که خواستار اصلاحات هستند در حقیقت میدانند که این امر امکان ندارد و آل خلیفه قابل اصلاح نیست اما هدفشان اتمام حجت با جامعه جهانی است و قصد دارند به غرب نشان دهند که ما سعی خود را برای اصلاحات کردیم.
ما معتقدیم که این آخرین انقلابی است که صورت میگیرد و آلخلیفه پس از آن سرنگون خواهند شد.
مردم بحرین به خود میبالند که آل خلیفه باوجود همراهی 6 ارتش و در اختیار داشتن کلیه امکانات نتوانسته است انقلاب را متوقف و سرکوب کنند.
لازم به ذکر است که غرب به واسطه تجربه ناموفق خود در عراق و عدم دستیابی به توافق قطعی با ایران تاکنون دست از رژیمهای منطقه که حافظ منافع آنان هستند بر نداشته اند.
من در خصوص بخش مرتبط به ملتهای منطقه در توافق ایران و 1+5 معتقدم که این توافق در صورت ادامه دار بودن باعث برقراری ثبات و امنیت در منطقه خواهد شد و ضربه بسیار مهلکی به رژیمهای قبیلهای منطقه خواهد بود که این خود توجیه کننده دلیل مخالفت شدید عربستان و اسرائیل با این توافق است.
باید یاد آور شد که وجود و سلطه اسرائیل و عربستان در منطقه وابسه به ایجاد تنش در آن است، آنان با استفاده از بحرانهای منطقه بر جنایات، مشکلات و فساد داخلی خود سرپوش میگذارند، بنابر این ثبات در منطقه باعث از بین رفتم آنان خواهد شد.
تسنیم: به نظر میرسد یکی از عواملی که سبب شده است تا انقلاب بحرین تا به امروز به پیروزی دست پیدا نکند عدم اتحاد گروههای سیاسی است. آیا در این شرایط شاهد سرنگونی آلخلیفه خواهیم بود ؟
شیخ عبدالله الصالح: یکی از مشکلات ما در این انقلاب این است که به دلیل مردمی بودن آن آراء زیادی نیز در آن وجود دارد اما اختلافات به صورتی که شما آن را تصور میکنید نیست بلکه رژیم آلخلیفه خود به این اختلافات دامن زنده و آن را پررنگ جلوه میدهد، مثلا در کلمه اصلاحات دخالت میکنند و یا در کلمه خشونت دخالت میکنند، منبع خشونت در بحرین کاملا مشخص است، آل خلیفه با خشونت بسیار زیادی مردم را سرکوب میکند آما مدعی میشوند که مردم و انقلابیون مرتکب خشونت میشوند.
همچنین تمام بار این انقلاب بروری دوش جوانان است که آنان از تجربه زیادی برخوردار نیستند، آل خلیفه نیز رهبران شاخص انقلاب را که مردم توصیههای آنان را پذیرا بودند در ابتدای امر دستگیر کردند.
آنان شخصیتهای سیاسی مهمی همچون مطر مطر، خلیل مرزوق، جواد فیروز، جلال فیروز را دستگیر کرده و شناسنامههای آنان را باطل کردند.
باید بگویم که اختلاف میان انقلابیون زیاد نیست، مثلا در صورتی که آنان را به دو دسته، خواستار براندازی رژیم آل خلیفه وخواستار اصلاح رژیم تقسیم کنیم می بینیم که طیفی از آنان خواستار حکومت جمهوری شدند و برخی دیگر اعلام کردند که ملت باید خود نوع حکومت را انتخواب کنند.
همانطور که واضح است اختلاف زیاد نیست زیرا گروه اول خواستار براندازی رژیم هستند و گروه دوم خواستار این هستند که مردم خود سرنوشتشان را تعیین کنند.
گروههایی که خواهان سرنگونی آلخلیفه هستند عبارتند از جریان العمل الاسلامی، جریان الوفاء به رهبری عبدالوهاب حسینی و شیخ عبدالجلیل المقداد، جنبش حق به رهبری حسن مشیمع و محمد حبیب مقداد، جنبش احرار البحرین به رهبری دکتر سعید و جنبش خلاص به رهبری عبد الرئوف الشایب، این گروهها مایل نیستند تا فعالیتهای آنان رسانهای شود بلکه بیشتر به فعالیت میدانی میپردازند.
تسنیم: طی سخنان خود به این نکته اشاره کردید که مطالبه اصلی مردم بحرین برقرای دموکراسی است درحالی که ما که گمان میکردیم مقدار زیادی از مطالبات آنان اسلامی است ، به نظر شما جایگاه مطالبات اسلامی در انقلاب بحرین چیست؟
شیخ عبدالله الصالح: هدف اساسی ما رسیدن به دولتی است که به صورت اسلامی حکومت کرده و به قوانین آن التزام داشته باشد. برادران ما از سایر گروههای معارض در ابتدای انقلاب اعلام کردند اجازه ندهید وجهه اسلامی انقلاب پررنگ شود تا دشمنان نتوانند از این طریق به مبارزه با آن بپردازند. عمل به این توصیه تنها تا زمان آماده شدن گزارش بسیونی و راهپیمایی 9 مارس 2012 که در آن مردم مطالبات اسلامی فراوانی را مطرح کردند ادامه داشت.
باید یادآور شوم که جریان العمل الاسلامی همواره آشکارا اعلام کرده است که خواستار رسیدن به یک حکومت اسلامی است اما در صورتی که مردم آن را نپذیرند همچنان به روشنگری و دعوت کردن مردم به آن ادامه خواهد داد.
تسنیم: به نظر میرسد که در بحرین شیعه و سنی در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند، آیا این مورد صحیح است؟ آیا مواردی وجود دارد که در آن شیعه و سنی یک صدا خواستار سرنگونی آل خلیفه شده باشند؟
شیخ عبدالله الصالح: در صورتی که حوادث بحرین را دنبال کنید خواهید دید که شیعه و سنی در کنار یکدیگر خواهان سرنگونی دیکتاتور هستند اما به دلیل انکه شیعیان در اکثریت هستند و 85 درصد ساکنان کشوررا تشکیل میدهند فعالیت برادران سنی کمتر دیده میشود.
پیش از دخالت نظامی عربستان در بحرین برادران سنی مانند تجمع "وعد" همراه ما بودند، اما ارتش سپر جزیره هنگام ورود مساله را مذهبی جلوه دادند همچنین آنان از گروههای مختلف سنی خواستند تا در مقابل پرداخت مبالغ زیادی به آنان در کنار ارتش عربستان و رژیم الخلیفه قرار بگیرند همچنین آنان را فریب داده و مدعی شدند که در صورت پیروزی شیعیان ایران به بحرین آمده و شما را از کشور خود اخراج خواهند کرد، در این صورت شما بازنده خواهید بود.
رژیمآل سعود با این ترفند توانست بسیاری از اهل سنت را در صف مقابل شیعیان قرار داد.
از سوی دیگر سایر برادران اهل سنت که توسط آلسعود فریب نخوردند توان اعتراض را ندارند زیرا با برخورد بسیار خشن سایرین روبرو خواهند شد که برای آنان هزینههای سنگینی را درپی خواهد داشت.
عربستان هدف دیگری نیز در این تفرقه اندازیها داشت و آن این بود که پس از جداسازی سنی از شیعه و مقابله آنان بایکدیگر آل خلیفه حتی اگر تصمیم به کوتاه آمدن در برابر ملت بگیرد به دلیل مذهبی شدن این درگیریها توان آن را نخواهد داشت.
امروزه آل خلیفه دیگر توانایی تصمیم گیری سیاسی مستقل را ندارند آنان درصورتی که میتوانستند بسیار پیش تر کوتاه آمده و مطالبات مردم را محقق میکردند اما عربستان سعودی اجازه این امر را نمیدهد و خواهان ادامه بحران در کشور است، زیرا آرامش بحرین توجه جامعه جهانی را به جنایتهای آل سعود در عربستان معطوف خواهد کرد.
فعالیت عربستان در بحرین دقیقا مانند فعالیتهای این رژیم در لبنان و افغانستان و سوریه است به طوری که آنان برخی گروههای تندرو را برای اجرای خواستههای خود در بحرین تقویت کردهاند.
از سوی دیگر آل خلیفه هم اکنون مقادیر زیادی اسلحه را در اختیار گروههای وهابی و تندرو قرار داده است، تعداد این سلاحها در حدود 16 هزار قبضه تخمین زده شده است که این امر نیز خود باعث پیچیدهتر شدن اوضاع در بحرین شده است.
تسنیم: باوجود آنکه رهبران اسلامی انقلاب بحرین روحانی و افرادی مذهبی هستند ما شاهد برخی چهرههای شاخص لائیک همچون نبیل رجب،هادی الخواجه و زینب الخواجه نیز در میان آنان هستیم که از جانب مردم نیز طرد نمیشوند، نظر شما در این خصوص چیست؟
شیخ عبدالله الصالح: این امر به این دلیل است که ملت بحرین و شیعیان افراد دموکراتیکی هستند، دیگران مارا نمیپذیرند اما ما آنان را در میان خود میپذیریم. از سوی دیگر عبدالهادی الخواجه که از اولین چهرههای انقلاب بحرین بود، شخصیتی اسلامی است که تنها در زمینه حقوقی فعالیت کرده و ضد اسلام نیست. نبیل رجب و سایرین نیز مخالف جنبه اسلامی نیستند بلکه آنان تنها به صورت حقوقی مبارزه کردند.
دلیل اینکه آنان به صورت حقوق مبارزه خود را ادامه دادند این است که رژین آل خلیفه با همگان به صورت حقوقی برخورد کرد مثلا جریان "العمل الاسلامی" در یک برهه زمانی دارای 452 زندانی بوده است و تقریبا تمامی رهبران ما تاکنون حداقل یک بار وارد زندان شدهاند.
بنابر این ما راهی غیر از پر رنگتر کردن جنبه حقوقی مبارزاتمان را نداریم خصوصا که کشورهای غربی در این صورت بیشتر به مساله بحرین توجه خواهند کرد.
تسنیم: آیا شما در خصوص نامهای که خطاب به شرکت کنندگان در "گفتگوی منامه" ارسال کردید پاسخی دریافت کردید؟ آیا راهپیماییهای گسترده مردم بحرین در ایام برگزاری اجلاس امنیتی "گفتگوی منامه" تاثیری بر دستور کار و گفتگوهای حاشیهای آن داشته است؟
شیخ عبدالله الصالح: در خصوص اولین قسمت از سوال شما باید بگویم که این ششمین دور برگزاری اجلاس "گفتگوی منامه" بوده و هدف از آن بررسی پروندههای مربوط به امنیت منطقه است، در حقیقت کشورهای غربی سعی می کنند تا از طریق آن بر کشورهای منطقه فشار وارد کرده و به خواستههای خود برسند.
بنابر این تاکنون این اجلاس هیچگاه نقشی در برطرف کردن مشکلات منطقه نداشته است به طور مثال زمانی که ضاحی خلفان رئیس پلیس سابق دبی در دور دوم این جلاس اعلام کرد، ما باید به مردم دموکراسی بدهیم، دیگر به این اجلاس دعوت نشد.
در چنینی شرایطی که این اجلاس منعقد شده است و ما نمیتوانیم مانع از آن شویم (البته به دلیل اینکه آن را بیفایده میبینیم اگر میتوانستیم مانع از برگزاری آن شویم این کار را میکردیم) بهتر دیدیم تا سخنانمان را برای اتمام حجت به گوش کلیه کسانی که در آن شرکت کردهاند برسانیم، هدف از راهپیماییهای مردمی نیز همین بودهاست.
در پایان لازم است به دو نکته اشاره کنم، اول باید بگویم که انقلاب بحرین علی رغم سرکوبهای بسیار شدید نیروهای امنیتی به هیچ وجهه ضعیف نشده است و مردم با وجود دستگیری کلیه رهبران خود همچنان بر سرنگونی رژیم آل خلیفه اصرار داشته و در این راه فعالیت میکنند.
نکته دوم این است که ما امروز (دوشنبه) در یازدهمین روز اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان "جو" در اعتراض به تعرض مستمر مسئولان زندان به آنان به سر میبریم.
در اینجا لازم است تا توضیح دهم که زندان جو دارای 4 بند است، ساختمانهای امل شمارههای 1 تا 4 که هم اکنون مسئولان زندان بیش از ظرفیت درحال نگهداری زندانی در آن هستند.
رژیم در اثر نبود ظرفیت بیشتر در بندهای این زندان سیاسی، یکی از ساختمانهای مدیریت زندان را تخلیه کرده و از آن به عنوان یک بند جدید استفاده میکند، همچنین چهرههای شاخص انقلاب همچون عبدالوهاب حسین، حسن المشیمع، عبدالهادی الخواجه، صلاح الخواجه، نبیل رجب، شیخ عبدالجلیل مقدادو شیخ محمد حبین المقداد را به این بند جدید منتقل کردهاند.
از سوی دیگر مسئولان زندان زندانیان با محکومیتهای بلند مدت و یا محکومان به اعدام را در ساختمان امل شماره یک نگهداری میکنند که از برجستهترین چهرههای موجود در آن میتوان به شیخ محمد علی المحفوظ، شیخ جاسم الدمستانی، سید مهدی الموسوی، مهدی ابو دیب، علامه سید احمد الماجد، محمد المغنی و علی الطویل که محکوم به اعدام است اشاره کرد.
در روز 7 آذر ماه زندانیان این بند اجازه ملاقات با خانوادههای خود را یافتند اما مشکل این بود که کلیه زندانیان در هربار ملاقات پیش از رفتن و پس از بازگشتن به صورت بسیار موهنی تفتیش بدنی میشوند، از این رو یک تن از زندانیان پس از بازگشت از ملاقات تفتیش موهن مسئولان زندان را برنتابیده و با آنان به صورت لفضی درگیر میشود آنان نیز به صورت وحشیانهای به ضرب و شتم او میپردازند.
در همین حین شیخ محمد علی المحفوظ دبیر کل جریان "العمل الاسلامی" که پس از اتمام ملاقات وارد بند خود شد، با صحنه ضرب و شتم این زندانی روبرو میشود و به آن اعتراض میکند که مسئولان زندان وی را نیز مورد ضرب شتم قرار داده و به مکان نامشخصی منتقل میکنند.
بر اثر این رفتار وحشیانه و منتقل کردن شیخ محمد علی المحفوظ به یک مکان نامشخص کلیه زندانیان اعتصاب غذا کردند.
انتهای پیام/