فرانسه؛ بازگشت به ژاندارمی آفریقا
خبرگزاری تسنیم: احیای استعمارگری به بهانه مبارزه با القاعده، دستاویز دیگری بود که فرانسه را به کشور آفریقایی «مالی» کشاند و سرآغاز عملیات نظامی در سومین کشور افریقایی شد.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، فرانسه با اعزام نیروی نظامی به جمهوری آفریقای مرکزی بار دیگر جنگ در یک کشور آفریقایی را آغاز کرد. وزارت دفاع فرانسه که هفته گذشته با اعزام کماندو به کشور آفریقای مرکزی، مداخله خود را در این کشور به بهانه کمک به رفع ناآرامی های اخیر و حفظ جان غیرنظامیان آغاز کرده بود، دیروز با تصویب قطعنامه پیشنهادی خود در شورای امنیت، با چراغ سبز سازمان ملل حمله به آفریقای مرکزی را ابعاد گسترده تری بخشید و گامی تازه را در بازگشت به سلطه استعماری در این قاره غنی آغاز کرد.
فرانسوا اولاند رئیس جمهور به اصطلاح سوسیالیست فرانسه دیروز چند ساعت بعد از اعلام صدور مجوز شورای امنیت برای مداخله در ناآرامی های جمهوری آفریقای مرکزی اعلام کرد «با اهداف انساندوستانه(!)، عملیات نظامی را در این کشور آفریقایی آغاز می کند».
با انتشار این سخن بلافاصله این سئوال در اذهان ملت فرانسه و ملتهای جهان شکل گرفت که آیا حضور نظامیان فرانسوی در این کشور قبل از ارائه پیش نویس پاریس به شورای امنیت برای مشروعیت بخشیدن به مداخله نظامی در آفریقای مرکزی نبود؟
واقعیت اینست که هر چند مقامات فرانسوی مدعی اهداف بشردوستانه و حفظ جان غیرنظامیان در مداخله اخیر نظامی در جمهوری افریقای مرکزی هستند ولی دلایل و شواهد بسیاری حکایت از این امر دارند که دولتمردان پاریس به دنبال ایفای نقش ژاندارمی آفریقا و سلطه بر منابع غنی ثروت این قاره بوده و برای حضور خود در این قاره، به توجیهات و پوشش های عوامفریبانه متوسل می شوند.
مداخله فرانسه در آفریقای مرکزی و اعزام نیرو به این کشور آفریقایی، هر چند با توجیه بشردوستانه انجام می گیرد ولی در سه مداخله دیگر فرانسه طی سالهای اخیر در این قاره یعنی ساحل عاج، لیبی و مالی، اهدافی از قبیل سرنگونی رژیم های خودکامه و مقابله با گروههای القاعده ارائه شد.
همه این توجیهات، پوشش هایی رسانه ای برای شکل دهی دوران جدیدی از استعمار فرانسه در آفریقا و جبران عقب ماندگی ها و انفعال این کشور از وقایع سالهای اخیر است، والا کیست که نداند محمل بشردوستی و مقابله با تروریسم، برای دولتمردان فرانسوی که پرونده سیاه حضورشان در افریقا و نسل کشی هایشان در الجزایر هنوز مفتوح است و پشتیبانی شان از تروریسم و گروه های افراطی در سوریه در برابر چشمان مردم جهان قرا ردارد، نمی توانند پرچم انسان دوستی را بر دوش بکشند؟
فرانسه از جمله کشورهای اروپایی است که در استعمار قاره آفریقا نقش ننگین و سیاهی را ایفا کرده و تعداد مستعمرات این کشور در دوران استعمار کهن و 19 بار مداخله نظامی پاریس در افریقا در سالهای استعمار نو (1341 تا 1374ش) و حضور سه پایگاه نظامی در جیبوتی، سنگال و گابن، همگی از این حکایت دارند که پاریس در آرزوی سلطه مجدد بر این قاره و ایفای نقش ژاندارمی است، آنهم دقیقاً در قاره ای که به زعم مقامات فرانسوی، این نقش در کوتاه ترین دوره زمانی و کم ترین هزینه قابل انجام است، کما اینکه وزیر خارجه وقت فرانسه در دوران ریاست جمهور ژیسگاردستن گفته بود:«آفریقا تنها نقطه جهان است که فرانسه می تواند در آن خود را در قالب یک قدرت بزرگ جلوه دهد، جایی که فرانسه قادر است به تنهایی به مدد 500 نیروی نظامی، مسیر تاریخ را در آن تغییر دهد و بعید نیست چنین تفکری امروز نیز در جهت بازسازی عقب ماندگی های سیاسی و اقتصادی فرانسه ذهن سردمداران پاریس را به خود مشغول کرده باشد. کمااینکه در اسنادی که در سایت «ویکی لیکس» منتشر شد، این خبر وجود داشت که فرانسه، طرح هایی را برای بازگشت به قاره افریقا و حضور نظامی بیشتر در این قاره، آماده کرده است.
درباره علل تلاش دولتمردان فرانسوی برای احیاء مجدد سلطه بر آفریقا می توان به نکات متعددی دست یافت.
یکی از انگیزه های رویکرد تهاجمی فرانسه در آفریقا را باید در شکست فرانسه در تونس و سرنگونی دیکتاتور مورد حمایت این کشور یعنی «زین العابدین بن علی» جستجو کرد که نشان داد دستگاه دیپلماسی پاریس آنقدر منفعل و عقب مانده است که نمی تواند رویدادها را پیش بینی کرده و برای حمایت از مهره های خود در این قاره اقدام کند.
از این رو بود که مقامات فرانسوی برای جبران این شکست، سیاست تهاجمی مداخله نظامی در دو کشور آفریقایی لیبی و ساحل عاج را طراحی کردند و سعی نمودند با ایفای نقش پیشگامی، این بار خود را مسلط بر حوادث وانمود کنند.
احیای استعمارگری به بهانه مبارزه با القاعده، دستاویز دیگری بود که فرانسه را به کشور آفریقایی «مالی» کشاند و سرآغاز عملیات نظامی در سومین کشور افریقایی شد.
سومین و شاید مهم ترین انگیزه مقامات فرانسه از مداخله در افریقا را باید در علت اوجگیری بحران اقتصادی فرانسه جستجو کرد که پاریس را در وسوسه منابع غنی و سرشار نفت، مس و اورانیوم به آفریقا کشاند.
طبعاً در پس پرده این اقدامات نظامی باید دست های چپاولگر و بهره برداری های اقتصادی بعدی فرانسه را دید که علاوه بر تلاش برای جبران شکست دستگاه دیپلماسی این کشور به دنبال احیاء نفوذ از دست رفته خود در صحنه بین الملل به ویژه آفریقا با کم ترین هزینه و در پوشش عملیاتی به ظاهر مبتنی بر گسترش دمکراسی و نجات غیرنظامیان است در حالی که چنگ و دندان خود را برای فرو کردن در پیکره قاره آفریقا و مکیدن منابع سرشار این قاره کهن، تیز کرده است.
از دولت فرانسه با سابقه استعماری سیاهی که در آفریقا دارد، انتظاری غیر از این نیست ولی آنچه باید در محافل سیاسی مستقل جهان مورد کنکاش قرار گیرد اینست که مجامع جهانی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل چرا در برابر این تهاجم و تجاوز به جای آنکه به وظیفه خود عمل کند، برخورد حامیانه می نماید؟ آیا شورای امنیت سازمان ملل قرار است بیش از این بی اعتبار شود؟
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.