باز نشر ۱۸ رباعی تاملبرانگیز عاشورایی از رضا اسماعیلی
خبرگزاری تسنیم: رضا اسماعیلی در قالب ۱۸ رباعی نگاهی تأملبرانگیز و دقیق در برابر انحرافات و اشعار غالیگرایانه ارائه داده است. او در اشعار خود بر رعایت ادب و دقت نسبت به ساحت اهلبیت(ع) خصوصاً حضرت سیدالشهدا(ع) تأکید کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی را کمتر اهل ادبی است که نشناسد؛ او علاوه بر شاعری و دغدغهمندیاش در حوزه ادبیات، در بین اهالی شعر و شاعری انقلاب اسلامی به تعهد و اخلاص و فروتنی شناخته میشود. عجیب است که در این روزها رضا اسماعیلی بواسطه سرودن چند رباعی تاملبرانگیز در رابطه با قیام امام حسین(ع) و حماسه بزرگ عاشورا که هدف آنها بیدارگری مرثیهسرایان و مداحان اهل بیت(ع) بوده مورد تخطئه قرار گرفته است.
این شاعر آئینی و انقلابی هدفی جز مقابله با انحرافات عاشورا و اشعار غالیگرایانه و تاکید بر رعایت ادب در سرودن اشعار آئینی نداشته است. این مهم نه تنها بارها و بارها توسط علمای بزرگ شیعی مورد تاکید قرار گرفته بلکه از دغدغههای مهم مقام معظم رهبری در سالهای اخیر هم محسوب میشود. تا جایی که به نظر میرسد رباعیات عاشورایی اخیر رضا اسماعیلی تلاش یک شاعر متعهد برای متبلور ساختن نصایح بزرگان دین ما بویژه دغدغههای رهبر انقلاب در خصوص روایتگری عاشورا است. تقریبا برای همه آشنایان رضا اسماعیلی عجیب است که اشعار ساده و دغدغهمند او تا حد قابل توجهی عکسالعمل به همراه داشته است.
به این بهانه 18 رباعی رضا اسماعیلی که پیشتر توسط دیگر رسانهها منتشر شده بود، در خبرگزاری تسنیم بازنشر میشود؛
1-
چون خونِ خدا، بیا مسلمان باشیم
یا حداقل، شبیه سلمان باشیم
مولا، سگ آستان نمیخواهد مَرد!
او کرده قیام، تا که «انسان» باشیم
2-
من خون خدا، شکوه بسم الله
گویندهی «لا اِلهَ اِلا اللهَم»
در سینه اگر محبت من داری
ارباب مخوان مرا، که عبداللهم
3-
گفتی به من ارباب! خطا گفتی تو
شرمنده شدم ز دوست، تا گفتی تو
من بندهام و مقام من جز این نیست
شرک است به بنده ای «خدا» گفتی تو
4-
غافل تو ز لا اله الا اللهی
هرگز به حریم «او» نداری راهی
در وادی شرک میروی، گمراهی
در عشق، اگر شدی حسین اللهی
5-
وقتی که حسین را تو «سین» میخوانی!
در تعزیه، روضهی حزین میخوانی
یعنی که حماسه را غلط میفهمی
وقتی که ز کوه این چنین میخوانی
6-
ای مرثیه خوان! گزافه گفتن کفرست
با لهجهی دین، خرافه گفتن کفرست
اسلام دو نور عترت و قرآن است
جز این، سخنی اضافه گفتن کفرست
7-
با کرب و بلا، سراب میبافی تو
یک پرسش بی جواب میبافی تو
مفهوم حسین را نمیفهمی، حیف
با خون حسین، آب میبافی تو!
8-
ای مرثیه خوان! ز چشم و ابرو بگذر
از خال لب و کمند گیسو بگذر
این مرد بزک کرده! ابو فاضل نیست
تکبیر بگو! از این هیاهو بگذر
9-
غافل ز کرامت مُحرّم هستیم
دلدادهی بزم سوگ و ماتم هستیم
با خنجر جهل، سر بُریدیم از عشق
ما ابن زیاد و ابن مُلجم هستیم!
10-
ای مرثیه خوان! ز های و هو میگویی
از رأس بریده و گلو میگویی
از داغ اسارت و تنور و گودال
پس کی ز حسین ُسرخ رو میگویی!؟
11-
ای مرثیه خوان! ز نور جانت خالی ست
از پرتو معرفت، جهانت خالی ست
این روضه نمیدهد به ما حالی چون :
از عشق و حماسه، داستانت خالی ست
12-
در مرثیهات، حسین تنها «سین» ست!
در کرب و بلا، شکسته ای غمگین ست
تو تاجر گریه ای و جای شک نیست
از تلخی سوگ، کام تو شیرین ست!
13-
این روضه وضو ندارد و زیبا نیست
دنیا زده است، شیعهی مولا نیست
این «سین» که تو خوانده ای، به قرآن سوگند!
در سورهی سرخ ظهر عاشورا نیست
14-
ای مرثیه خوان! نگاه تو زیبا نیست
چون روح تو، از تبار عاشورا نیست
گفتی سبب قیام دریا، آب است!
این روضه، شناسنامه دریا نیست
15-
ای مرثیه خوان! روضه غفلت کافیست
با ذکر خرافه، کسب شهرت کافیست
از خون خدا، برادر من! شرمی
با سکهی کربلا، تجارت کافیست
16-
ای مرثیه خوان! روح تو نورانی نیست
آیینه در این روضه که میخوانی نیست
بر روی حماسه میزنی سیلی تو
با دست خرافه، این مسلمانی نیست!
17-
ای مرثیه خوان! کرب و بلا ماتم نیست
میراث حسین، درد و داغ و غم نیست
جان مایهی نهضت حسینی این ست :
«هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست»
18-
ای مرثیه خوان! زبان عاشورا باش
هم قبلهی کاروان عاشورا باش
با لهجهی سرخ عشق، همچون زینب
بر خیز و حماسه خوان عاشورا باش
انتهای پیام/