حاکمیت مطلق آمریکا بر یونان/ اقدامات تروریستی واشنگتن در آلمان شرقی
خبرگزاری تسنیم: در دهه ۱۹۵۰ ایالات متحده بر محافل اقتصادی یونان نظارت خودکامهای همچون نظارت عملی مســلط بر بودجه، مالیات، نشر اسکناس، سیستمهای قیمتگذاری، تعیین دستمزد، برنامهریزی دولتی، صادرات و واردات، نظارت بر ارز و بازسازی نظامی اعمال کرد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، «وینستون چرچیل» و «استالین» در اکتبر 1944بر سر میز توافق پنهانی نشستند. به موجب این توافق، اروپای شــرقی به مناطق نفوذ دو کشور تقسیم شد.
پروفســور فلمینگ در اثر برجستهاش، «تاریخ جنگ ســرد» مینویسد: «یونان نخستین کشوری بود که به نحو آشکار و با زور مجبور به پذیرفتن نظام سیاسی مورد پسند ابرقدرت اشغالگر شد».
از آن پس در یونان سلسلهای از حکومتهای موردپسند انگلیس و آمریکا که مشمول کمکهایشان بودند، بر سر کار میآمدند. دولتهای بیاندازه فاســد که به سرکوب و شکنجه چپگرایان در زندان مخوف واقع در جزایر یونان میپرداختند. در تاریخ معاصر، رژیم به فساد و پلیدی این دوره یونان، انگشتشمار وجود دارد. این دولت برای برطرف ســاختن بدبختیهای ناشی از جنگ، تقریبا هیچ کاری برای مردم نکرد.
تا زمان اجرای «دکترین ترومن»، بیشــرمانهترین مداخلات آمریکایی در برکناری مقامــات غیرموافق یونان به عمل آمد. طبق دکترین جدید(دموکراتیک بودن رژیم آتن و تروریســت بودن مخالفان) تا پایان سال 1947، ارتش یونان کاملا به سلاحهای آمریکایی مجهز شد. توان ارتش یونان دگرگون شد: گسترش مدام حجم نیروهای مسلح، احداث فرودگاهها، ارسال هواپیماهای جنگی، بمبهای «ناپالم»، گشتیهای گارد ساحلی و تجهیزاتی که مجموعا به حدود یک میلیارد دلار میرسید.
برنامهریزی نقشــههای جنگی یونان، مختص هیئت نظامی آمریکائی شد. در طی چند سال بعدی، هر یک از تغییر و تبدیلهای مکرر نخست وزیران، یا در نتیجه فشار شــدید آمریکائیان یا با دخالت مستقیم آنان صورت میگرفت.
در دهه 1950 ایالات متحده بر محافل اقتصادی یونان نظارت خودکامهای اعمال میکرد: نظارت عملی مســلط بر بودجه، مالیات، نشر اسکناس، سیستمهای قیمتگذاری، تعیین دستمزد، برنامهریزی دولتی، صادرات و واردات، نظارت بر ارز و بازسازی نظامی.
افزون بر همه اینها، سازمان امنیت داخلی «کیپ» از روی الگوی سیا (با همان نام به زبان یونانی) توسط ایالات متحده در یونان تاسیس شد که آن را به صورت کشوری کاملا دست نشانده ایالات متحده قرار میداد.(1)
* تلاش برای براندازی دولت آلبانی 1949 ـ 1952
تلاش پنهانی ایــالات متحده و بریتانیا، به منظور براندازی رژیم هوادار شوروی آلبانی از طریق شورشهای چریکی در سال 1949 کلید خورد. این نقشه با شکستهای پیدرپی و مرگ و زندانی شدن صدها نفر پایان یافت.
یک اشــرافزاده انگلیســی به نام «فیلبی» که در آموزشگاههای معتبر تحصیل و در سازمان اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا مقام مهمی احراز کرده بود، در سمت ریاست مشترک نیروی ضربتی MI6 و CIA، مامور طراحی عملیات در آلبانی بود. علت شکســت این علمیات براندازی نیز خود «فیلبی» بود چون از 21 سالگی جاسوس دوجانبه شوروی شده بود.
انتخــاب آلبانی به این دلیل بود که آســیب پذیرترین، کوچکترین و ضعیفترین کشور سوسیالیستی به شمار میرفت. برای این عملیات، آلبانیهای مهاجر و پراکنده در نقاط مختلف جهان، جمعآوری شدند و مورد آموزش نظامی با چاشــنی چریکی قرار گرفتند. اماکن آموزشی این گروهها، جزایر متعلق به بریتانیا، منطقه اشغالی آمریکا در آلمان غربی و خود انگلســتان بود. مهاجران طی سه ســال به تناوب به کشورشان بازگردانده شــدند. هواپیماها و بالونهای آمریکایی، مواد غذایی نایاب در آلبانی را بــه ضمیمه اوراق تبلیغاتی به ایــن مضمون «هدیه جبهه آزادیبخش آلبانی» فرو میریختند.(این شگردی آمریکائی بود که سیا در بسیاری از عملیاتهای خود به کار میبرد.) تاسیس یک ایستگاه رادیویی مخفی بســیار قوی به نام کمیته آزادی بخش آلبانی توسط سیا نیز جزء عملیات رسانهای این براندازی بود.
خطوط کلی نقشه این بود: برانگیختن احساسات ضد کمونیستی و ضد شوروی، جمعآوری اطلاعات سیاسی و اقتصادی، عملیات خرابکاری، وارد کردن افراد جدید و مسلح ساختن آنها.(2)
*آلمان شرقی دهه 1950
آلمان، منطقهای اســتراتژیک برای ایالاتمتحده در جهت ایجاد ســد در برابر شوری به حساب میآمد. آلمان غربی باید «ویترین لیبرال دموکراسی غربی و نمونۀ زنده برتری سرمایهداری بر سوسیالیسم» میشد؛ بنابراین سیل کمکهای اقتصادی ایالات متحده و ســپاهی از کارشناسان صنعتی و فنی روانه آلمان غربی شدند.
اما مبارزان آمریکایی جنگ ســرد که از اینگونه رقابتهای مسالمتآمیز راضی نبودند، مبارزه جاسوسی و خرابکاری خشنی را با آلمان شرقی آغاز کردند که هدف آن فلج کردن دستگاه اقتصادی و اداری آن بود.
ســازمانهای اطلاعات و نظامی آمریکا با یاری MI6 و پلیس آلمان غربی، به اســتخدام، آموزش و مسلح ساختن گروههای فعال از شرق و غرب اروپا پرداختند. فعالترین این گروهها، «جمعیت مبارزه با اعمال غیر انسانی» بود که از «بنیاد فورد» آمریکا و از کانال «کمیته اروپای آزاد» ـ سازمان پوششی متعلق به ســیا و مدیر «رادیو اروپای آزاد» ـ کمک مالی دریافت میکرد. فعالیت این گروهها طیف وسیعی از جرائم تا تروریسم را شامل میشد، از جمله:
1ـ از کار انداختن مراکز تولید برق، کارخانهها، سدها، ساختمانهای دولتی، پمپهای بنزین، آبراهها و... به وسیله مواد منفجره، حریق عمدی یا اتصال سیمهای برق
2ـ خارج کردن قطارهای باری از خط
3ـ منفجر ساختن پلهای راه آهن و جادهها
4ـ صدمه زدن به ماشــینهای حیاتی، مانند توربینها به ســیله اسیدهای مخصوص
5ـ مسموم کردن هفت هزار رأس گاو متعلق به یک دامداری تعاونی
6ـ آلوده کردن شیرخشکی که در مدارس آلمان شرقی مصرف میشد
7ـ جعل بخشنامههای دولتی و مالیاتی
مدتی بعد صدها جاسوس و مزدور آمریکایی در آلمان شرقی دستگیر و محاکمه شدند. نخستوزیر ایالت هس در آلمان غربی فاش ساخت: ایالات متحده ارتش شبهنظامی مخفیای در ایالتش ایجاد کرده است. ارتش مذکور نیرویی حدود ســه هزار نفر داشت که بیشترشان افســران نازی سابق بودند. تنها توضیح قانونی برای بازداشت نکردن این اشخاص این بود که دادگاه عالی کارلسروهه اظهار کرد نامبردگان طبق دستور آمریکاییها عمل میکردند.
سالها بعد فاش شد که عملیات در آلمان بخشی از شبکهای بسیار گستردهتر به نام «عملیات گلادیو» بوده که به عنوان ارتشی سری در سراسر اروپای غربی ایجاد شده بود.(3)