تفکرات التقاطی انجمن حجتیه، در مخالفت با وحدت مسلمین است
خبرگزاری تسنیم: من در جلساتی بودم که به صورت علنی مقدسات را لعن و نفرین میکردند، به آنها گفتم این کار را نکنید. اما از آنجا که متأسفانه این عمل در بین متدینین رشد کرده، بسیار راحت با شایعهای طرف را تخریب میکنند.
به گزارش خبرنگار گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، با نام انجمن خیریه حجتیه مهدویه تأسیس شد. از همان آغاز ادعا کردند که میخواهند با بهاییت مبارزه کنند و تقابل با این فرقه ضاله را تنها وظیفه خود میدانستند. در حالی که بر همگان روشن بود بزرگترین حامی بهاییت در ایران همین رژیم پهلوی است، وقتی مبارزات مردمی به رهبری حضرت امام علیه رژیم به اوج خود رسید، شعار جدایی دین از سیاست و نامشروع بودن تشکیل حکومت در زمان غیبت سر داده و نه تنها هیچ کمکی به پیروزی انقلاب نکردند، بلکه سعی در جذب جوانان مسلمان و مبارز پیرو خط امام در انجمن داشتند. بعد از انقلاب نیز دعا برای فرج حضرت ولی عصر (عج) را بر حضور در جبههها مقدم دانستند! بررسی عملکرد این جریان انحرافی از فرمان دروغین به تعطیلی انجمن بعد از سخنرانی تاریخی امام گرفته تا مخالفت با اصل ولایت فقیه و حضور در اغتشاشات بعد از انتخابات سال 88 علیرغم اعتقاد به جدایی از سیاست، مشی منافقانه را در عملکرد انجمن به خوبی نشان میدهد. خیلیها معتقدند امروز خطر انجمن از همه فرقهها و جریانات منحرف و ضاله بیشتر است، زیرا در بدنه انقلابی و مسجدی نظام نفوذ میکند و مبارزه با کسانی که ریاکارانه پرچم مهدی فاطمه را در دست دارند، سختتر است.
در همین رابطه با حجتالاسلام و المسلمین مرتضی امیننیا کارشناس بهاییت و گفتگو کردیم و در خصوص بزرگترین ضربه امروز انجمن به مسئله وحدت از ایشان سوال کردیم.
*انجمن حجتیه چرا تأسیس شد؟
انجمن حجتیه بعد ازکودتای 28 مرداد توسط فردی به نام شیخ محمود ذاکرزاده تولایی معروف به حلبی شکل گرفت. وی یک روحانی بود که قبل از سال 1332 فعالیت سیاسی هم داشت ولی بعد از شکست ملی شدن صنعت نفت ظاهراً تصمیم گرفت فعالیتهای سیاسی خود را کنار بگذارد و فعالیتهای فرهنگی انجام دهد. او احساس میکرد بهاییت بزرگترین خطری است که جامعه را تهدید میکند فلذا این انجمن را با رویکرد مخالفت با بهاییت تشکیل داد.
در زمان شاه مردم تلویزیون نداشتند؛ یادم است پدرم در روز 12 بهمن 57 تلویزیونی خرید و به خانه آورد. تا قبل از آن مردم اطلاعاتی از بهاییت نداشتند و این بود که بهاییت را به جامعه شناساند. سیاستی بود که انجمن به وجود آید و با بهاییت درگیر شود. یک فرقه با یک آنتی فرقه درگیر شود؛ عدهای جذب اینها شوند و عدهای هم جذب گروه دیگر. و در این تقابل این فرقه معرفی شود. اینها میخواستند از آب گلآلود ماهی بگیرند و با مشغول کردن مردم، منابع این مملکت خصوصاً نفت آن را غارت کنند. ما نمیدانیم آیا شیخ محمود حلبی از این جریان اطلاع داشته و مأمور بوده یا نه. ولی قطعاً زیرک بوده؛ کسی که میتواند موجی درست کند و سوارش شود.
اشارت انجمن بعد از آن سخنرانی تاریخی حضرت امام (ره) اعلام تعطیلی کرد. حال سؤال اینجاست که این گروه دوباره در چه زمانی فعالیتش را از سر گرفت؟
سؤال مهمتر آن است که چرا تعطیل شد؟ بعضیها فکر میکنند که این تعطیلی در راستای فرمایشات حضرت امام (ره) بود. در حالی که اسنادی وجود دارد که سجادی قائم مقام انجمن گفته بود که ما مجبور بودیم چنین کاری انجام بدهیم. انقلاب همانند سیلی خروشان همه فرقههایی را که در مسیرش قرار گرفته بودند از بین برد؛ خصوصاً گروههایی که تعطیل نشدند مانند حزب توده، سازمان منافقین و بعضی گروهکهای دیگر. اینها هم همین فکر را کردند. لذا گفتند ما خودمان را نجات دادیم و احساس کرده بودند نیروهای امنیتی ایران همهشان را شناسایی کرده بودند. اما برای اینکه گروه از هم نپاشد، این تاکتیک هوشمندانه را به کار گرفتند. حضرت امام (ره) هم خیلی خوب این مطلب را فهمیدند و فرمودند که تعطیلی کافی نیست و باید منحل شود. تا سال 68 که حضرت امام (ره) زنده بودند، انجمن آتش زیر خاکستر بود؛ یعنی همانطور که در مرامنامهشان نوشته شده که تا ظهور امام زمان (عج) این انجمن تعطیل نمیشود، فعالیتهای خود را ادامه میدادند. اما از آن زمان به بعد، جانی تازه گرفتند و احساس کردند که مانع برداشته شده است و میتوانند فعالیت کنند. لذا فعالیتهای خود را تشدید کردند. در چند سال اخیر و به خصوص سال قبل هم کاملاً خزنده و دقیق فعالیتهای خود را دنبال کردهاند.
* رابطه انجمن در این سالها با روحانیت چگونه بوده است؟
به ندرت پیش آمده است که یک روحانی جذب شود. از همین رو انجمن همیشه از روحانیت سوء استفاده کرده و همیشه پشت سر یک روحانی پنهان شده است. حتی در زمان آقای حلبی هم اینگونه نبود که او حرف اول و آخر را بزند. در واقع زمام امور در دست افرادی مانند سجادی بود و شیخ محمود حلبی فقط یک رهبر معنوی بوده است.
ناگفته نماند در همان اولی که آقای حلبی به حوزه علمیه مراجعه کرد، مورد تأیید حوزه علمیه قرار نگرفت. اگر بخواهیم خوشبینانه بررسی کنیم، خود آقای حلبی هم چون در حال مبارزه با بهاییت بوده، کارهای تشکیلاتی را یاد گرفته بود وگرنه ما طلبهها به خصوص در آن زمان کار تشکیلاتی بلد نبودیم.
* آیا و بهاییت نقطه اشتراکی هم دارند؟
مبارزه با دین سیاسی؛ که کاملاً مشهود و بسیار خطرناک است. چون اگر حکومت و سیاست از دین گرفته شود، دین به موجودی بیآزار و در واقع مردهای متحرک تبدیل میشود. از این رو بهترین راه مبارزه با دین همین است. ابتداییترین برنامه و نقطه اشتراک تمامی فرقهها همین است؛ حتی فرقه و بهاییت که در تقابل با یکدیگر هستند، در این موضوع با هم اشتراک دارند. این مسائل ما را سوق میدهد به اینکه این فرقهها از جایی دیگر حمایت میشوند.
این نقطه مشترک در ایران، تبدیل به مقابله با نظام جمهوری اسلامی و مبارزه با ولایت مطلقه فقیه شده است.
اشارت بعضیها میگویند امروزه آنقدر که به مسیحیت تبشیری و اختلافات میان اهل تسنن و تشیع میپردازد، به بهاییت نمیپردازد. شما چقدر این موضوع را قبول دارید؟
درست است. اما این مسئله مربوط به امروز نیست؛ رویکرد انجمن پس از انقلاب اسلامی کاملاً عوض شد. در واقع انجمنیها به جای اینکه به مشکل اصلی بپردازند، ذهنها را از آن باز میدارند. در زمان طاغوت حضرت امام (ره) فرمودند دشمن اصلی ما بهاییت نیست بلکه طاغوت است و اصل و اساس و ریشه آن باید از بین برود. مرحوم شهید مفتح در جایی به آقای حلبی گفته بود که شما نیروهای انقلابی فعال را میگیرید و به افراد غیرفعال تبدیل میکنید. به جای اینکه محور فعالیتهای خود را مبارزه با حکومت طاغوت قرار دهد، تنها به یکی از سرشاخهها میپرداخت و آن هم چگونه؟ من دوست داشتم ببینم که فردی از ادعا کند که چقدر موفق بودهاند و چند بهایی را مسلمان کردهاند؛ در زمان طاغوت 13 سال نخستوزیر ایران بهایی بود، رئیس آموزش و پرورش کشور 8 سال یک خانم بهایی بود و علاوه بر آنها «ثابت پاسال» رییس تلویزیون، ارتشبد «شفقت» وزیر جنگ، «عباس آرام» وزیر امور خارجه و جمعی از مدیران بانکهای ایرانی بهایی بودند و بهاییها در این مملکت استوار بودند؛ اما تنها به مباحث فرهنگی و ایدئولوژیک میپرداخت و با آنها مبارزه نمیکرد. ولی از آنجا که انجمن از جایی برنامه میگیرد، پس از انقلاب تغییر تاکتیک میدهد؛ چون فلسفه وجودی دورکردن افکار از دشمن اصلی است. بعد از انقلاب اسلامی میگفتند نگویید مرگ برآمریکا و به جای مبارزه با آمریکا با شوروی مبارزه کنیم، چون آمریکاییها خدا و حضرت مسیح (ع) را قبول دارند و این روسها و کمونیستها هستند که خدا را قبول ندارند. پس باید با آنها مبارزه کرد. در حالی که حضرت امام (ره) فرمود: «شیطان بزرگ آمریکا است.» در سالهای بعد هم تغییر رویکرد دادند و عمده فعالیتشان را مبارزه با اهل تسنن قرار دادند. گفتند بزرگترین دشمن ما اهل تسنن هستند و تمام نیروی خود را برای این کار قراردادند. آیا اتفاق افتاده که جایی علیه آمریکا و اسراییل موضعگیری کرده باشد؟
خاطرهای برای شما نقل کنم. روزی برحسب اتفاق مردی را که در کنار جاده ایستاده بود سوار اتومبیلم کردم. مسیر طولانی بود و ما شروع به صحبت کردیم. ایشان راننده اتوبوس بود و گفت که به مراسم دعای ندبه میرود. گفت که 4 سال است هر هفته در این مراسم شرکت میکند و حتی ماه مبارک رمضان که دعای ندبه تعطیل است، این جلسه برقرار است. از آن جلسه قبلاً شنیده بودم و میدانستم که در مراسمی که میگوید تفکرات حجتیه حاکم است. این بنده خدا گفت من حتی هفتههایی که شیفت دارم، شخص دیگری را به جای خودم میگذارم و دعای ندبهشان را حتماً شرکت میکنم. کمی که صحبت کردیم به او گفتم شما حداقل 200 جلسه پای منبر این جلسه بودهاید، او هم تأیید کرد. گفتم به نظر شما امروزه بزرگترین دشمن اسلام کیست؟ باور میکنید نتوانست بگوید؟ شروع کرد به فکر کردن! من به ایشان کمک کردم و گفتم که به نظر شما آمریکا یا اسراییل نیست؟ کمی فکر کرد و گفت بله. گفتم که در مدتی که پای منبر انجمنیها مینشستید، آیا شنیدید که خطیب یک کلمه در باب اسراییل یا آمریکا حرف زده باشد؟ گفت خیر.
به عنوان مثال در مشهد -که من اطلاع دارم- منبریهایی هستند که همیشه و در هر مناسبتی بحث خلفای راشدین و مسایل مربوط به شیعه و سنی را مطرح میکنند. اصلاً فلسفه کارشان این است که ذهنها را از دشمن اصلی دور کنند و با انحراف افکار عمومی به سمتی دیگر، مردم را مشغول کنند. حتی بنده شنیدهام دوباره فعالیتهایی در مقابله با تشکیلات بهاییت دارند؛ فکر میکنند الآن وقت آن است که اذهان مردم منحرف شود. در مشهد عیدالزهرا و همچنین قمهزنی در سالهای اخیر رشد کرده که مسبب اصلی آن است.
* سیاست شبکهای مثل اهل بیت این است اختلافات شیعیان و اهل سنت را به شکل افراطی مطرح میکند. آیا این کار فایدهای دارد؟ آیا این موضوع ارتباطی با تحرکات تروریستی گروهکهای تندرو مانند وهابیها و سلفیها دارد؟
این همان چیزی است که دشمن ما میخواهد؛ یک رژیم فرقهای در داخل کشور. ما روحانیون وقتی که به حج میرویم، شیفت پاسخگویی به مسایل شرعی داریم. چند سال پیش که هنوز روی کوه صفا را نپوشانده بودند، یک شب نوبت من بود. خانمی سنی آمد. به من گفت که سید حسن نصرا... به مقدسات ما توهین میکند و به خلفای ما فحش میدهد. در زمان جنگ 22 روزه اسراییل و حماس، یک شب منبر رفته بودم؛ وقتی برق غزه قطع شده بود و محاصره شدید بود تا جایی که بچههای تازه به دنیا آمده دردستگاهها مانده بودند. آن شب یک نفر بلند شد و گفت حاج آقا شما که این همه از فلسطین میگویید، بدانید اینها به ائمه ما توهین میکنند. در زمستان 87 بود که در ایران شایعه شده بود که فلسطینیها ناصبی هستند. دقت کنید! به آن مصری و عرب سنی میگویند سید حسن نصرا... به خلفای شما توهین میکند که اگر اسراییل به آنها حمله کرد کسی ناراحت نشود و از این طرف هم میگویند فلسطینیها ناصبی هستند تا ما شیعهها آنها را حمایت نکنیم. عامل این تفرقه کیست؟ میان اهل تسنن، وهابیت را درست میکنند که پرچمدار تفرقه در اهل تسنن هستند. و اینجا بین شیعیان، همان کار را انجام میدهد.
من در جلساتی بودم که به صورت علنی مقدسات را لعن و نفرین میکردند، به آنها گفتم این کار را نکنید. گاهی هم در حرم امام رضا (ع) بحثهای پرسش و پاسخ دارم، آنجا هم میگویم. اما از آنجا که متأسفانه این عمل در بین متدینین رشد کرده، بسیار راحت با شایعهای طرف را تخریب میکنند؛ اینها دقیقاً برای دشمن بازی میکنند و جای هیچ شکی را باقی نمیگذارند. ممکن است مأموریتها تغییر کند؛ امروز بهاییت، فردا و پسفردا گروهک دیگری.
* راه مقابله با انحراف چیست؟
مبارزه با شیطان پرستی و وهابیت خیلی سخت نیست، اما مبارزه با واقعاً دشوار است. امیرالمؤمنین (ع) و پیامبر (ص) هم جهاد میکردند؛ اما جهاد زمان حضرت امیر (ع) خیلی سختتر از زمان رسولا... (ص) بود. پیامبر گرامی اسلام (ص) با بتپرستان میجنگیدند ولی امام علی (ع) با کسانی میجنگید که محاسن آنها از محاسن ایشان بلندتر بود و انگشترهای بیشتری داشتند. تعابیر مرحوم شهید مطهری در باب خوارج نهروان را ببینید: آنقدر پیشانیهای خود را بر روی ریگهای داغ گذاشته بودند که با قیچی و مقراض آنها را میکندند. کف دستها و زانوهایشان مثل شترها سفت شده بود. مبارزه با کسی که خدا و مقدسات ما را قبول ندارد، سخت نیست. چه کسانی جذب بهاییت میشوند؟ معمولاً افرادی که زمانی هم که مسلمان بودند، مسلمان واقعی نبودند. اما کسانی که جذبمیشوند، از قشر متدینین هستند. مبارزه با اینها خیلی سخت است. طبق فرمایش امیر مؤمنان کسی که میخواهد با انجمن مبارزه کند باید 3 خصوصیت داشته باشد. حضرت امیر (ع) در این رابطه میفرمایند: «جنگ میان شما و مسلمانان شروع شده است. هیچ کسی نمیتواند عَلَم مبارزه با اینها را بردارد مگر کسانی که اهل بصیرت، صبر و آگاهی به مواضع حق باشند.» هرکس چنین باشد پیروز میشود ولی باید مواظب باشد که در میانه راه منحرف نشود.
منبع: دیدهبان
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.