انعقاد پیمان "سعد آباد" در تهران/شهادت آیت اللَّه "املشی"/تصویب متمم قانون اساسی و تاییدِ آن توسط محمدعلی شاه قاجار
خبرگزاری تسنیم: محمدعلیشاه قاجار از همان آغاز کار، مصمم به برانداختن مشروطیت بود، اما بهانهای در دست نداشت. اما در جریان سوءقصدی که به وی شد، بهانه لازم را بهدست آورد و آن را به گردن آزادیخواهان انداخت.
به گزارش خبرنگار گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، مهمترین رویدادهای تاریخی روز 17 تیرماه به شرح زیر است:
**رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 17 تیر 1392 )**
*انعقاد پیمان "سعد آباد" در تهران (1316 ش)
ایران، قبل از جنگ جهانی دوم، تحت نفوذ سیاست استعماری انگلیس بود و قدرت متمرکز رضاخان، اداره مملکت را با استبداد تمام برعهده داشت. با روی کار آمدن آتاتورک در ترکیه، با تحریک انگلستان و برای این که شوروی در حلقه محاصره قرار داشته باشد، در هفدهم تیرماه 1316 ش برابر با هشتم ژوئیه 1937 م، پیمان دوستی و عدم تجاوز بین ایران، ترکیه، افغانستان و عراق در کاخ سعدآباد تهران به امضا رسید. به موجب این پیمان، این دولتها متعهد شدند که سیاست خارجی هماهنگی داشته باشند و در مقابله با خطر کمونیسم که هر یک از دولتهای آنان را تهدید کند، همدیگر را مورد حمایت قرار دهند. همچنین دولتهای عضو ضمن این که نباید در امور داخلی هم دخالت کنند، باید در کلیه اختلافات بین المللی که با منافع آنان مربوط است، مشورت نمایند و علیه هم، عملیات تجاوزکارانه نداشته باشند. اما درعمل، این پیمان، توخالی و پوچ بود و ایران خود همکاری وسیعی با آلمان که شریک شوروی بود، داشت و کارشناسان آلمانی در مؤسسات بسیاری در ایران خدمت میکردند.
*درگذشت استاد خوشنویس "احمد نجفی زنجانی" (1361 ش)
استاد احمد نجفی زنجانی مشهور به معصومی یا معصومی خوشنویس در سال 1287 ش در نجف اشرف به دنیا آمد. از آنجا که وی به آموختن فنون خط علاقه داشت، ضمن تحصیل، به فراگیری این هنر پرداخت و در 25 سالگی در زمره خوشنویسان عصر درآمد و به کتیبهنویسی روی آورد. کتیبه های درب طلای بارگاه امام علی(ع)، کتابخانه حضرت امیر(ع)، درب نقره حرم سامرا، ضریح آرامگاه مسلم بن عقیل در کوفه، ضریح حضرت عبدالعظیم(ع) در شهر ری، ضریح حضرت رقیه(س) در شام، ضریح امام رضا(ع) و کتیبه های مسجد اعظم و مسجد آیینه و موزه قم و دهها اثر ارزشمند در داخل و خارج از کشور به دست توانا و هنرمند این استاد گرانقدر نگاشته شده است. علاوه بر این، به دستور وزارت فرهنگ، عموم اصلاحات کتیبه های تاریخی در سراسر کشور و شجره نامه های انساب سادات و استنساخ کتب قیمتی و تکمیل قرآنهای خطی و گرانبها توسط وی انجام گرفت. استاد معصومی از خوشنویسانی است که در نوشتن انواع خط از قبیل نسخ، ثلث، رقاع، کوفی، نستعلیق، شکسته، طغرا و... مهارت داشت. وی در انجمن خوشنویسان ایران به سمت استادی در امر تعلیم خط ثلث مشغول و تا پایان عمر در این خدمت بود. قرآن، مفاتیح الجنان، مناسک حج، رسم المشق و غیره از جمله کتابت های اوست. این خوشنویس برجسته به هنگام فوت 74 سال داشت.
*شهادت آیت اللَّه "محمد مهدی ربانی املشی" عضو فقهای شورای نگهبان (1364ش)
آیت اللَّه شیخ محمدمهدی ربانی املشی در سال 1313 شمسی (نیمه شعبان 1353 ق) در خانواده روحانی در قم متولد شد. وی در خدمت پدرش مراتب علمی خویش را آغاز و پس از طی مراحل مقدماتی و سطح علوم حوزوی، از محضر بزرگانی چون آیت اللَّه بروجردی و امام خمینی(ره) استفاده نمود. آیت اللَّه ربانی از 17 سالگی در مسیر امور سیاسی قرار گرفت و در قیام 15 خرداد 1342 فعالانه در خدمت نهضت اسلامی بود. وی با انجام سفرهای مختلف، به سخنرانیهای تندی علیه رژیم میپرداخت و در این راه متحمل شش سال زندان و شکنجه و شش سال تبعید گردید. آیتاللَّه ربانی املشی یکی از اعضای فعال جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به شمار میرفت و پس از پیروزی انقلاب مسئولیت های مختلفی را عهدهدار بود که عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، دادستانی کل کشور، عضویت شورای عالی قضایی، عضویت در شورای نگهبان و نمایندگی مجلس خبرگان از آن جملهاند. سرانجام این عالم ربانی و مجاهد نستوه، پس از سالها فعالیت و مبارزه خالصانه در راه اسلام، در بامداد هفدهم تیرماه 1364 ش در اثر یک بیماری رنج آور که زمینه آن را دشمنان اسلام و انقلاب در او به وجود آورده بودند، در 51 سالگی به شهادت رسید و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
*درگذشت "محمد علی ناصح" ادیب و شاعر معاصر (1365 ش)
محمدعلی ناصح، متخلص به ناصح در سال 1278 در تهران به دنیا آمد و علاوه بر فراگیری علوم جدید به آموختن علوم قدیمه نیز پرداخت. ناصح از سال 1297 که انجمن ادبی ایران به همت وحید دستگردی در تهران تأسیس شد از اعضای آن بود. او بعدها ریاست این انجمن را تا پایان عمر به عهده گرفت. شرح بوستان سعدی، شرح حال خاقانی شروانی و نیز دیوان اشعار، از او به جای مانده است. محمدعلی ناصح به هنگام فوت، 87 سال داشت.
*درگذشت فقیه جلیل و محقق فرزانه آیت اللَّه "سیدمحمدحسین حسینی تهرانی" (1374 ش)
آیت اللَّه سیدمحمدحسین حسینی تهرانی در سال 1305 ش (1345 ق) در تهران در بیت علم و فضل دیده به جهان گشود. وی در نوجوانی وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر علمای بزرگی چون آیات عظام سید حسین بروجردی، سید محمد محقق داماد و علامه طباطبایی بهره برد. سید محمد حسین سپس در 25 سالگی به نجف رفت و از استادانی نظیر حضرات آیات: سید ابوالقاسم خویی و سید محمود شاهرودی بهره ها برد. وی پس از هفت سال و طی مدارج عالی علمی به تهران بازگشت و به اشاعه مکتب تشیع و ابلاغ رسالت دینی همت گماشت. آیت اللَّه حسینی تهرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مشهد عزیمت کرد و به تدریس و تربیت شاگردان و راهنمایی مؤمنین پرداخت. از این عالم بزرگوار بیش از 40 عنوان کتاب در 75 جلد برجای مانده است که از مطالعه آنها، تبحّر فراوان مؤلف در علوم مختلف اسلامی همچون؛ کلام، فقه، اصول، تفسیر، حدیث، تاریخ، تراجم، حکمت، فلسفه، سیاست، ادبیات، طب، عرفان و اخلاق نمودار است. از جمله آثار این عالم بزرگوار عبارتند از: امامشناسی در 18 جلد، معادشناسی در 10 جلد، مهر تابان، روح مجرد و نیز نور ملکوت قرآن در 4 جلد. این عالم فرزانه سرانجام در 17 تیر 1374 ش برابر با 9 صفر 1416 ق در 69 سالگی دار فانی را وداع گفت و پس از تشییعی با شکوه در صحن مطهر حضرت امام رضا(ع) مدفون گردید.
*رحلت حکیم و فیلسوف گرانقدر، آیت اللَّه "محمد اسماعیل صائنی زنجانی" (1377ش)
آیت اللَّه حاج شیخ محمد اسماعیل صائنی زنجانی، در سال 1311ش (1351ق) در بیت علم و تقوا و فضیلت در زنجان زاده شد و پس از طی مقدمات و سطوح حوزوی، در هجده سالگی عازم حوزه علمیه قم گردید. ایشان در قم از محضر پر فیض حضرات آیات: سید حسین بروجردی، سید محمد محقق داماد و حضرت امام خمینی(ره) بهره برد و همزمان، از علامه سید محمد حسین طباطبایی، دوره کامل اسفار، اصول فلسفه و روش رئالیسم را فرا گرفت. آیتاللَّه صائنی از آن پس، حلقه درس خود را تشکیل داد و به تدریس فلسفه و سطوح عالی حوزه همت گماشت. وی پس از 14 سال اقامت در قم، در سال 1343ش، به اصرار اهالی متدین زنجان به زادگاه خود بازگشت و تا پایان عمر خویش، به مدت حدود 35 سال به ترویج دین و تعظیم شعائر مذهبی مشغول گردید. آیتاللَّه صائنی زنجانی در این زمان طولانی موفق شد فقه و اصول، فلسفه، کلام، تفسیر قرآن و نهجالبلاغه و مباحث اخلاقی را به شمار زیادی از فضلا و طلاب علوم دینی و نسل جوان آموزش دهد و منشا خدمات فراوانی گردد. از این حکیم گرانقدر آثاری بر جای مانده که تقریرات درس فقه و اصول آیتاللَّه محقق داماد از آن جمله است. این عالم بزرگوار سرانجام پس از عمری خدمت به ساحت دین و ترویج مذهب، در هفدهم تیرماه 1377ش برابر با پانزدهم ربیعالاول 1419ق در شصت و شش سالگی دار فانی را وداع گفت و پس از تشییعی با شکوه، در زنجان به خاک سپرده شد.
*رحلت فیلسوف شهیر معاصر آیت اللَّه دکتر "مهدی حائری یزدی" (1378 ش)
آیت اللَّه دکتر شیخ مهدی حائری یزدی درسال 1301ش (1341ق) در بیت علم و تقوا و فضیلت، از صُلب آیت اللَّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس عالی قدر حوزه علمیه قم، به دنیا آمد. وی پس از گذراندن مقدمات و سطوح عالیه در این شهر نزد برادر بزرگوارش، آیت اللَّه مرتضی حائری و آیت اللَّه سید محمدرضا گلپایگانی، در محضر پر فیض حضرت امام خمینی(ره)، به آموختن متون کلامی و فلسفی و نزد آیات عظام: سیدمحمد حجت کوه کمرهای، سیدمحمدتقی خوانساری و سید حسین بروجردی به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و مبانی علمی خویش را استوار ساخت. آیت اللَّه مهدی حائری، در سال 1329 ش، با تصویب آیت اللَّه بروجردی، برای نظارت بر متون درسی دینی و فرهنگ کشور به تهران رفت و همزمان به تحصیل فقه در محضر آیت اللَّه سید احمد خوانساری و فلسفه اسلامی نزد حکیم علامه، میرزا مهدی آشتیانی همت گماشت.
او در سال 1339 ش، به نمایندگی آیت اللَّه بروجردی، رهسپار آمریکا شد و رسیدگی به امور شیعیان آنجا را برعهده گرفت. این عالم بزرگوار، در آمریکا به تالیف، تدریس و انجام وظایف دینی و نیز تحصیل فلسفه غرب اشتغال ورزید و دوره دکترای خود را در دانشگاه میشیگان و تورنتو با درجه ممتاز گذرانید. آیتاللَّه مهدی حائری در سالهای اقامت در آمریکا ضمن تدریس فقه، فلسفه و ادبیات فارسی در دانشگاههای آمریکا، در دهها سمینار و کنفرانس علمی و فلسفی شرکت جُست و با ایراد سخنرانیهای متعدد، استواری و عظمت فلسفه و کلام اسلامی را در محافل غرب به همگان نمایاند. ایشان در سال 1358 به ایران بازگشت و به کارهای علمی خود ادامه داد. کاوشهای عقل نظری، علوم قرآن، متافیزیک و حکمت و حکومت، برخی از آثار این استاد فرهیخته به شمار میروند. سرانجام آن فیلسوف بزرگ در 17 تیرماه 1378 برابر با 14 ربیع الاول 1420 ق در 77 سالگی بدرود حیات گفت و در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
*شهادت شهید قاسمعلی صادقی (1364ش)
شهید قاسمعلی صادقی، سال 1331ش در روستای «طالشمحله پهناب» در هفت کیلومتری شهر «جویبار» و هجده کیلومتری «ساری» در خانوادهای کشاورز و مذهبی چشم به جهان هستی گشود. قبل از ورود به دبستان، در مکتبخانه با قرآن آشنا شد. دوره ابتدایی را در دبستان «تلارک» از روستاهای همجوار زادگاهش گذراند. پس از اتمام دوره ابتدایی نظام قدیم، در دبیرستان دکتر «شریعتی» جویبار مشغول به تحصیل شد. پس از گذراندن دوران سه ساله متوسط به شهر ساری رفت و در رشته علوم طبیعی ادامه تحصیل داد. اما بهعلت وضعیت بد مالی قادر به ادامه تحصیل نشد و ترک تحصیل کرد. در سال 1353ش با دخترخالهاش «معظمه صادقی» ازدواج کرد و در خانهای استیجاری زندگی مشترک را آغاز کردند. همسرش درمورد خواستگاری قاسم میگوید: «بهخاطر تقوا و خلوص و سادگی قاسم به او جواب مثبت دادم.» با فرارسیدن زمان نظام وظیفه، از تاریخ پانزدهم مهرماه 1351ش تا پانزدهم مهرماه 1353ش به سربازی رفت و این دوره دو ساله را در پایگاه نیروی هوایی «تهران» گذراند. پس از پایان سربازی به اداره خاکشناسی ساری رفت و دو سال کار کرد. از تاریخ بیستم شهریورماه 1358ش تا هشتم مهرماه 1359ش نیز در گروه جوانمردان ژاندارمری فعالیت میکرد. با آغاز درگیریها در منطقه «گنبد» به این منطقه رفت و پس از ختم شورشهای ضدانقلاب، به ساری بازگشت. مدتی نگذشته بود که فعالیتهای خیابانی ضدانقلاب در شهرها آغاز شد و قاسم در این درگیریها، نقش مهمی در ساری و قائمشهر داشت. در مبارزه با قاچاق مواد مخدر و کشف و انهدام خانههای تیمی منافقین نیز فعال بود. در نتیجه این فعالیتها در سال 1358ش طی یک صحنهسازی او را ربوده و شکنجه بسیار کردند. قاسم در تاریخ بیست و نهم مهرماه 1359ش به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
پس از ورود به سپاه پاسداران، در پادگان آموزشی سرپل ذهاب آموزش دید و از تاریخ نهم آبانماه 1360ش تا تاریخ نوزدهم دیماه 1360ش در واحد تحقیقات و کشف مشغول شد. در اواخر سال 1360ش تصمیم گرفت به جبهه برود. در عملیات محمد رسولالله (ص) در کسوت یک نیروی ساده در پیشاپیش دیگران با بانگ اللهاکبر حرکت میکرد تا دیگران روحیه بگیرند. اوج فعالیت او در سال 1361ش در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، محرم و مسلم بن عقیل بود. صادقی بهخاطر شجاعت و لیاقت خود در سال 1362ش، مسئول اعزام نیروی منطقه سه در غرب کشور شد. همچنین مسئولیت رسیدگی و بازدید از جبهههای غرب را به عهده گرفت و برای اینکه مسئولیتش را بهتر انجام دهد، خانوادهاش را به مدت سه ماه به مریوان برد. در اواخر سال 1362ش مدتی بهعنوان مسئول سازماندهی بسیج ساری مشغول خدمت شد. در کنار این فعالیتها در مرخصیهایش در پشت جبهه با منافقین و باندهای بزهکاری مبارزه کرد.
مسئولیتهای قاسمعلی در مدت چهار سال حضور در جبهه را میتوان بهطور خلاصه به این شرح بیان کرد: مسئول تیم کشف در مریوان؛ فرمانده گردان حضرت مهدی (عج)؛ معاون تیپ حضرت مهدی (عج)؛ مسئول تیم شناسایی در قرارگاه نجف؛ مسئول نمایندگی اعزام نیرو در مریوان؛ مسئول محور قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) و فرمانده تیپ یکم لشگر 25 کربلا. نقل است که روزی بهعلت بیماری در بیمارستان بستری بود که با شنیدن خبر جلسه فرماندهان، سرم را کشید و خود را به جلسه رساند. علیرغم سختگیری در آموزش فنون نظامی به رزمندگان و بسیجیان، علاقه عجیبی به آنان داشت. درباره بسیجیان میگفت: «اگر بسیجی به من فحش بدهد مثل این است که دعا کرده است.» یکی از همرزمانش میگوید: «کسی نبود که با قاسمعلی صادقی کار بکند و شیفته اخلاق او نشود.» ایثار او در جبهه زبانزد بود تا جایی که گاه پولهای شخصی خود را بین رزمندگان تقسیم میکرد. به مستضعفان و خانوادههای شهدا سر میزد. همسرش میگوید: «قاسم فردی متواضع، مهربان و خونگرم بود. هر روز که میگذشت بر تقوا و ایمان و توجه در نمازش افزوده میشد.» اگر کسی از او دلگیر میشد، سعی میکرد رنجش او را بر طرف کند یا اگر بین افراد ناراحتی پیش میآمد، میانجی میشد. قاسم با انجمن اسلامی و افراد حزباللهی زادگاهش روابط نزدیک و صمیمانهای داشت و از افراد سستایمان، ریاکار و منافق بیزار بود.
فرزندانش را خیلی دوست داشت و با ملایمت و مهربانی با آنها برخورد میکرد. آرزو داشت از سربازان مخلص انقلاب اسلامی باشند و در راه خدا شهید شود. به تحصیل فرزندانش تأکید فراوان داشت. به دخترش فریبا گفته بود: «درس مایه سربلندی است اگر میخواهی به جایی برسی باید درست را خوب بخوانی و پیشرفت کنی.» در عملیات قدس در جبهههای توابه و ابوذکر و ابولیله، عملیات را هدایت میکرد. در عملیات قدس 2 علیرغم اصرار خانواده و مسئولان سپاه برای حضور در پشت جبهه، بهعنوان فرانده تیپ یکم کربلا شرکت کرد. شب چهارشنبه بیست و نهم خردادماه 1364ش - آخرین شب ماه مبارک رمضان - شب عملیات بود. وقتی نیروها جمع شدند، قاسمعلی در منطقه هورالهویزه (العظیم) روی قایقی ایستاده و با لحنی گرم شروع به صحبت کرد. بههمراه هقهق گریه گفت: «برادرها! امشب امام حسین (ع) منتظر ماست، باید راه امام حسین (ع) را ادامه بدهیم. بهخاطر خدا، بهیاد یتیمان شهدا، بهخاطر اینکه دلهای یتیمان شهدا را خوشحال کنیم باید امشب از همه چیز بگذریم و دشمن را نابود کنیم.
آخر تا کی عزیزان ما پرپر بشوند؟ تا کی باید عروسها بیشوهر بشوند؟ بهیاد بیاوریم ما به خانواده شهدا وعده زیارت کربلا را دادیم، بهخاطر آزادی راه کربلا و بهخاطر خوشحال کردن قلب یتیمان شهدا با نیت خالص حرکت کنید که انشاءالله موفق شوید.» سپس نماز را با گریه شروع کرد و با گریه به اتمام رساند. پس از شروع عملیات، قاسم با بیسیم عملیات را هدایت میکرد و گاه به رزمندگان مجروح کمک میکرد. در همین حین درحالیکه مشغول بستن زخم یکی از رزمندگان بود، با انفجار خمپارهای از ناحیه شکم مجروح شد. او را بهسرعت به بیمارستان اهواز منتقل کردند و پس از عمل جراحی، در تاریخ ششم تیرماه 1364ش به تهران انتقال یافت و چند روز در بیمارستان جرجانی تحت درمان بود؛ اما روز به روز، حال قاسم وخیمتر میشد. یازدهم تیرماه 1364ش بهعلت عفونت شدید و از کار افتادن کلیهها و کبد و نیاز به همودیالیز، به بیمارستان شهید مصطفی خمینی منتقل شد. اما درمانها میسر نیافتاد و سرانجام، بهعلت شوک و پس از شصت و چهار ماه حضور مداوم در جبهه، به شهادت رسید. پیکر شهید قاسمعلی صادقی با شکوه فراوان تشییع شد و به زادگاهش، روستای طالشمحله پهناب انتقال یافت و در تاریخ هفدهم تیرماه سال 1364 هجری شمسی در مزار شهدا به خاک سپرده شد.
*ملامصطفی بارزانی دوباره رهبری کردهای عراق را به دست گرفت.(1349ش)
*عبدالخالق سامرائی مسئول روابط عراق با جنبش های ترقی خواه عرب و مرد شماره 3 این کشور هنگام فرار دستگیر شد(1352ش)
عبدالخالق سامرائی مسئول روابط عراق با جنبش های ترقیخواه عرب و مرد شماره 3 این کشور هنگام فرار دستگیر شد و 23 مأمور امنیتی عراق که در کودتا دست داشتند تیرباران شدند
**رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 29 شعبان 1434 )**
*درگذشت "ابن مُنذر" فقیه و محدث مسلمان(318 ق)
ابن مُنذر فقه و حدیث را از دانشمندان برجسته آموخت و پس از آن عازم شهر مکه شد. او ضمن استماع حدیث و دانشاندوزی، تا پایان عمر در این شهر مقدس سُکنی گزید و به تالیف کتب متعدد همت گماشت. الاجماع در فقه و الاشراف در حدیث در زمرهی آثار ابن مُنذر میباشند.
*تصویب متمم قانون اساسی و تاییدِ آن توسط محمدعلی شاه قاجار(1325ق)
چون 51 فصلی که بهنام قانون اساسی در دوران مظفرالدینشاه تنظیم شد، وافی به مقصود نبود و در این قانون از وظایف مردم نسبت به دولت و بالعکس سخنی نرفته بود، بنابراین برای نوشتن متمم قانون اساسی، کمیسیونی تشکیل گردید و آن قانون در 107 اصل تنظیم شد و برای امضا تقدیم محمدعلیشاه قاجار گردید. محمدعلیشاه قاجار از همان آغاز کار، مصمم به برانداختن مشروطیت بود، اما بهانهای در دست نداشت. اما در جریان سوءقصدی که به وی شد، بهانه لازم را بهدست آورد و آن را به گردن آزادیخواهان انداخت، تا اینکه سرانجام پس از ماهها کشمکش میان مجلس و دربار و عدم دسترسی به نتیجه مطلوب، در روز سهشنبه دوم تیرماه 1287ش برابر با 23 جمادیاول 1326ق، هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که قشون محمدعلیشاه به سوی مجلس روان شدند و راههایی را که به مجلس منتهی میشد، بستند. مجاهدان که در میدان بهارستان بودند در سنگرهای خود به حال آمادهباش درآمدند. چون خبر به گوش حضرات آیات بهبهانی و طباطبایی، از رهبران روحانی مشروطه رسید، با بی پروایی و دلیری از خانه بیرون آمدند و خود را به مجلس رسانیدند تا شاید از وقوع حادثه جلوگیری نمایند. ناگهان مجلس شورای ملی که هنوز مدت زیادی از بدو تشکیل آن نمیگذشت به دستور محمدعلیشاه مستبد و توسط کلنل لیاخوف، افسر روسی به توپ بسته شد. در پی این حمله، نعش خونین آزادیخواهان، صحن بهارستان را پر کرد و صدای ناله و فریاد از هر سو به گوش میرسید. مجاهدان نیز مردانه، تفنگ در دست گرفته و از خود و مجلس دفاع میکردند.
جنگ در حدود چهار ساعت به طول انجامید و سرانجام به نفع شاه پایان یافت. در این ماجرا، محمدعلیشاه که مورد حمایت دولت روس بود به اعدام و تبعید و زندانی کردن نمایندگان مجلس پرداخت. شاه دستور داد که آقا سیدعبدالله بهبهانی را به کرمانشاه تبعید کرده، آیتالله سیدمحمد طباطبایی را در شمیران خانهنشین نمایند. عدهای از آزادیخواهان را، زنجیر به گردن انداخته و کشانکشان به باغشاه بردند. از میان این جمع، تنها ملکالمتکلمین و میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل از مشروطهطلبان مشهور و مخالف استبداد قاجاری را به حضور شاه آوردند. وی پس از اینکه مدتی به آن دو دشنام داد، دستور قتل هر دوی آنها را صادر کرد. یک روز پس از به توپ بستن مجلس، محمدعلیشاه قاجار برای ایجاد رعب در میان مردم و تعطیلی اجتماعات و انجمنهای ملی، حکومت نظامی را در تهران اعلام کرد. براساس این فرمان، لیاخوف روسی فرماندهی نیروهای قزاق مأمور شد تا با استفاده از نیروهای گارد قزاق، افراد مسلح را در شهر بازداشت کنند. طی این فرمان، تجمع مردم در شهر ممنوع گردید و به مأموران دستور داده شد تا با شلیک گلوله مانع از اجتماع افراد شوند. همچنین برای جلوگیری از تحصن مردم در سفارتخانهها یا حرم حضرت عبدالعظیم در ری، عفو عمومی اعلان نمودند. هدف از این کار، فریفتن مشروطهخواهان متواری بود، چنانکه بدینوسیله، عده بسیاری دستگیر شدند. در این واقعه بیش از سیصد تن از مجاهدان، آزادیخواهان و مشروطهطلبان کشته و پانصد تن دیگر زخمی و تعداد زیادی بازداشت شدند.
همچنین انجمنها تعطیل، روزنامهها توقیف و مشروطیت دوساله ایران به پایان رسید. بدینترتیب مجلس، منحل شد و دوره استبداد صغیر آغاز گشت. با آغاز استبداد جدید - که بهدلیل عمر کوتاه آن، استبداد صغیر نامیده میشود - بسیاری از روشنفکران غربگرا، صحنه مبارازت را رها نموده و یکبار دیگر جنبش مردم ایران با الهام گرفتن از روح مذهب و رهبری روحانیت، در اندک مدتی به اوج خود رسید. در این حال، مردم، در تهران و شهرستانها، دست به دفاع مسلحانه زده و در نهایت توانستند با محاصره پایتخت، آن را به تصرف خویش درآورند. انگیزه و محرک اصلی مردم در این قیام، دستورالعملهایی بود که از طرف علمای بزرگ، بهویژه از نجف اشرف بهدست مردم میرسید. این بیانیهها و روشنگریها بود که بر مبنای وظیفه شرعی، مردم را در سراسر ایران، به مقاومت در برابر استبداد برانگیخت و علیرغم حکومت نظامی، به دفاع مسلحانه واداشت تا اینکه سرانجام، استبداد برای بار دوم سقوط کرد. در این میان، با برافراشته شدن دو پرچم روس و انگلیس بر سردر عمارت سفارت روسیه که شاه فراری مستبد را پناه داده بود، برای چندمینبار ماهیت سیاستهای هماهنگ و مداخلهجویانه روس و انگلیس روشن گردید. دوران استبداد صغیر، یک سال و 22 روز به طول انجامید و سرانجام با خلع محمدعلیشاه و آغاز انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی پایان یافت.
*رحلت "ابن نعیم" فقیه و راوی اخبار تاریخی (219 ق)
فضل بن دوکین معروف به ابننعیم محدث، فقیه و راوی اخبار تاریخی در سال 130 ق در عراق به دنیا آمد. او از راویان بسیار معتبر حدیث به شمار میرود و مورد احترام و اعتماد علمای اسلام است کتاب الصلاة از اوست. همچنین دوکتاب المناسک والمسایل الفقه را به او نسبت دادهاند.
*ارتحال عارف وارسته "شیخ باقر بهاری همدانی" (1333 ق)
شیخ محمدباقر بن محمد جعفر بهاری همدانی از علمای قرن چهاردهم هجری در سال 1277 ق در شهرستان بهار از توابع همدان به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی، راهی نجف اشرف شد و در نزد ملا حسینقلی همدانی به سطوح بالای علمی دست یافت. شیخ محمدباقر همدانی پس از بیست سال توقف در نجف، به همدان بازگشت و تا پایان عمر در آن شهر زیست. از این عالم برجسته بیش از چهل اثر به جای مانده است که البَیان فی حقیقةِ الایمان، نثارُاللُّباب و حاشیه بر قوانین الاصول و ایضاحُ الخطا از آن جملهاند. شیخ محمد بهاری سرانجام در پنجاه و شش سالگی دارفانی را وداع گفت و در همدان مدفون گشت.
*ورود نیروی ارتش سرخ شوروی به بندرانزلی(1333 ق)
نیروی ارتش سرخ شوروی در 29 شعبان سال 1338 قمری با شلیک چند گلولهی توپ در بندر انزلی پیاده شدند؛ در حالی که انگلیسیها در غازیان استحکامات داشتند و به اعتقاد محافل نظامی، اگر مقابله میکردند میتوانستند مانع ورود شوروی شوند. منظور انگلیس، کشاندن نیروی ارتش سرخ به داخل کشور و به دنبال آن برپا کردن هیاهو و رعب و وحشت بود تا مردم ایران قرارداد 1919 را بپذیرند. نیروی ارتش سرخ پانصد پیاده و دویست سواره بود و با جمعی که تدریجاً اضافه شدند به دو هزار نفر میرسیدند.
**رحلت بانو نصرت امین از زنان فقیه و دانشمند (1403ق)
بانو نصرت امین در سال 1265 هجرى شمسى در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. از چهار سالگى به مکتبخانه رفت تا به فراگیرى قرآن و زبان فارسى بپردازد و این زمانى بود که در زمینه تحصیل علوم و معارف دینى بالاتر از سطح روخوانى قرآن هیچ مجال و زمینه اى براى حضور زنان نبود؛ بخصوص در سالهاى 1280 به بعد که تحصیل علم براى پسران هم آسان و میسر نبود تا چه رسد به دختران . او در 15 سالگى به ازدواج و همسرى پسر عمویش درآمد. اما زندگى خانوادگى و تربیت فرزندان در فراگیرى دانش او اثرى نگذاشت و آن چنان در جهت کسب علوم دینى از خود جدیت نشان داد که موافقت و مساعدت اطرافیان بویژه همسر خویش را براى ادامه تحصیلات در علوم دینى (فقه و اصول ) و زبان عربى به دست آورد. در این زمان او بیست ساله بود. مهمترین استاد ایشان که فقه و اصول و حکمت را به وى آموخت ، آیت الله نجف آبادى بود. بانو امین از زمان کودکى که اهل ذوق و تفکر و تدبر در موجودات و آثار حق تعالى و از عشاق پروردگار کریم بود، در حین تحصیل حکمت به کشف و شهود نیز نائل مى گردید و در این رابطه بهترین سند و گواه آثار تفسیرى ایشان کتاب اربعین الهاشمیه و نیز نفحات الرحمانیه است . به دنبال انتشار کتاب اربعین هاشمیه در سن 40 سالگى از سوى آیت الله حائرى یزدى ، آیت الله محمد کاظم یزدى و آیت الله آقا میرزا اصطهباناتى شیرازى درجه اجتهاد گرفت و پس از شرکت در آزمون علما و مراجع تقلید وقت (آیت الله شیخ عبدالکریم قمى و آیت الله آقا سید محمد کاظم شیرازى ) که شامل سؤ الها و پاسخهاى بسیارى بود - تمامى آنها در کتاب جامع الشتات آمده است - از طرف آن آیات عظام ، درجه اجتهاد و قدرت استنباط احکام شرع را دریافت کرد و اولین بانوى مجتهده در جهان اسلام گردید.
**رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 8 جولای 2013 )**
*امضاء معاهده تاریخی "تیلسیت" میان امپراتوران روسیه و فرانسه (1807م)
در جریان کشورگشایى های ناپلئون بُناپارت، امپراتور فرانسه و حمله به کشور روسیه، شکست سختی در ناحیه فریدلَند به روسها وارد آمد. از این رو تزار روسیه از ناپلئون تقاضای متارکه جنگ نمود و با امضای معاهده دوستی در شهر تیلسیت بین دو طرف در 8 ژوئیه 1807م، روابط دوستانه بین فرانسه و روسیه ایجاد شد. بر اساس این پیمان، که به پیمان اتحاد دو امپراتور معروف شد، روسیه و فرانسه متعهد شدند در صورت حمله کشور ثالث به خاک آنها، یکدیگر را یاری کنند. همچنین ناپلئون برای جلب رضایت و دلجویى از تزار روسیه، ایالات مولداوی و والاشی در شرق روسیه را به روس واگذار کرد و متعهد شد که اگر سلطان عثمانی با این امر مخالفت نماید با آن مقابله خواهد نمود. در این میان دولت ایران که بر اساس قرارداد دوستی با فرانسه، خود را برای مقابله با دشمنانی که برای نابودی ناپلئون تحریک شده بود آماده میکرد، ناگهان در سختترین زمان، تنها شد. ناپلئون در این عهدنامه نامی از ایران به عنوان متحد خود در منطقه نبرد و دولت فتحعلی شاه را در برابر روسیه رها کرد. پس از امضای این عهدنامه، ارتش روسیه از جبهه اروپا رهایى یافت و تمام توانش را متوجه ایران و عثمانی گردانید. اما دوره دوستی و اتحاد دو کشور تنها تا سال 1810م ادامه یافت. در این سال، دولت روسیه به این نکته پی بُرد که هم پیمانی با ناپلئون و هواداری از وی، تجارت خارجی روسیه را مختل خواهد کرد. به همین دلیل این کشور، بندرهای خود را بر روی کشتیهای بیطرف گشود و برای ورود کالاهای فرانسوی به روسیه نیز مالیاتهای سنگین وضع کرد. سرانجام دوران اتحاد این دو امپراتوری با هجوم نافرجام ناپلئون به روسیه در 24 ژوئن 1812، خاتمه یافت.
*مرگ "پل بُروکا" دانشمند فرانسوی و بانی علم جمجمه شناسی (1880م)
پل بُروکا، دانشمند فرانسوی، در 28 ژوئن 1824م در فرانسه به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات مقدماتی وارد دانشگاه شد و در رشته پزشکی فارغ التحصیل گردید و آنگاه به جراحی اشتغال ورزید. بروکا همزمان به امور تحقیقاتی و مطالعاتی پرداخت تا اینکه برای اولین بار، برای درمان یک دُمَل مغزی، با استفاده از مته و ارّه جراحی، کاسه سر انسان را سوراخ کرد. بروکا در سال 1861م، تحقیقات خود را بر روی جمجمه مردگان انجام داد و به کشفیات مهمی در این باره پی برد. بروکا به این نتیجه دست یافت که مرکز تکلمْ در نیمکره چپ مغز است و هر ضایعهای که بر این قسمت از مُخ وارد آید، موجب ناتوانی در حرف زدن خواهد شد. بدینترتیب برای اولین بار، ارتباط میان یکی از استعدادهای جسمی، با نقطه کنترل آن در مغز به طور واضح و مسلّم آشکار گردید. بروکا در کنار این تحقیقات، به مسائل مربوط به مردمشناسی نیز میپرداخت و با ابتکار فن جمجمهشناسی، ارتباطی بین طب و جامعهشناسی به وجود آورد. اطلاعات و تحقیقات بروکا در زمینه جمجمه، در عصر خود، بیش از هر دانشمند دیگری بود و لاجرم میتوان به خوبی از این اطلاعات برای مردمشناسی علمی استفاده کرد. او همچنین به اسبابهای تازهای برای اندازهگیریهای مربوط به جمجمهسنجی دست یافت. بروکا در زمان حیات خویش، از نظریات چارلز داروین، طبیعیدان انگلیسی درباره نظریه تکاملْ، دفاع و حمایت کرد و با ارائه آثار و اندیشههای خود، موجب توسعه نظریه تحول و تکامل شد. پل بروکا سرانجام در هشتم ژوئیه 1880م در 56 سالگی درگذشت.
*درگذشت "جیووانی پاپینی" فیلسوف و نویسنده ایتالیایی (1956م)
جیووانی پاپینی، فیلسوف و نویسنده معروف ایتالیایى در نهم ژانویه 1881م در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. جیووانی دوره کودکی و نوجوانی خود را باتیره روزی گذراند اما شیفتگی او در کسب معلومات موجب شد که بسیار زود به کتابخانه عمومی روی آورد و بر دانش خود بیفزاید و به تدریج استعداد خود را در ادبیات آشکار سازد. پاپینی در جوانی داستان مردی زوال یافته را انتشار داد که زندگی نامه او بود و در آن، بیاعتقادی به مذهب و آشفتگیهای روحیش رامنعکس کرده بود. این اثر که شاهکار دوره اول نویسندگی پاپینی به شمار آمد، استعدادش را در داستان نویسی آشکار ساخت. اما پس از جنگ جهانی اول، در روح او تحول و انقلابی عظیم پدیدار شد و احساس کرد که بعد از طغیانها و ابراز عقاید تند ضد کلیسایى، تمایلی عمیق به ایمان در وجودش راه یافته است. به بیان دیگر، وی در گامهای نخست زندگی فکری خود، مبلّغ تندرو و پرشور انکار خدا بود اما در ادوار بعدی حیات خود، نبودِ خدا را به عنوان یک خلأ احساس نمود که باید پُر شود. او در حقیقت، از بیدینی به مذهب کاتولیک روی آورد.
پاپینی در فلسفه از پیروان فلسفه اصالت عمل بود که یک عقیده را در صورتی حقیقی و مبتنی بر حقیقت میدانست که عمل بر آن واقع شود و به عبارت دیگر، نتایج رضایت بخش و محسوسی داشته باشد. وی معتقد بود که در تکامل و ترقی انسان، هدف و مقصدی وجود دارد، و نیز باور داشت که در وجود آدمی، یک قریحه و استعداد اخلاقی و علمی برای استقرار همکاری و برادری بر اساس دموکراسی قرار دارد. بدین ترتیب، پاپینی، معنای زندگی را تعرض و تعدی فردی نمیدانست، بلکه از نظر او، همکاری و معاونت اجتماعی، زندگی را معنا میبخشد. وی میگفت، راه گذر حیات تنها به چند نفر تعلق ندارد، بلکه از آن همه انسانهاست. همچنین چراغی که راه ما را هنگام عبور از این رهگذر، روشن میسازد، عشق همگانی و جهانی است نه ستیزه و نزاع. پاپینی نظرات و افکار خود را در آثاری همچون سپیده دم فلسفه، مرد تمام، سعادت موجودی تیره روز، زندگی مسیح(ع) و خاطرات خدا، بیان کرده است. پاپینی در آخرین سالهای زندگی، به بیماری شدیدی دچار شد و با وضع غمانگیزی که داشت، احساسهای خود را به وسیله خواهرزادهاش ثبت میکرد. آثار پاپینی که به اغلب زبانها ترجمه شده است در نیمه اول قرن بیستم، شهرتی جهانی به دست آورد و او را در ردیف بزرگترین نویسندگان ایتالیا قرار داد. جیووانی پاپینی سرانجام در 8 ژوئیه 1956م در 75 سالگی درگذشت.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی راسخون
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.