قرار ملاقات با شهید آوینی در خواب؛ «آمدیم نبودید، وعده ما بهشت»
خبرگزاری تسنیم : روحانی و پاسدار شهید حجتالاسلام ضابط، پس از پایان جنگ دوری از فرهنگ شهدا برایش سخت بود و میخواست مبلغ پیام شهدا باشد. خیلی دلش میخواست شهید آوینی را در حیاتش ملاقات کند، اما نشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام عبدالله ضابط در سال 1341 در خانوادهای مذهبی و در شهر مقدس مشهد متولد شد. پدرش از خادمان بارگاه منور حضرت علی بن موسیالرضا(ع) است و در تربیت فرزند اهتمام داشت. شهید ضابط تحصیلات خود را با استعداد و پشتکار منحصر به فرد آغاز کرد و موفق شد در سن 15 سالگی به صورت جهشی دیپلم تجربی بگیرد. در 16 سالگی جهت تحصیل در رشته شیمی به هندوستان عزیمت کرد و پس از 6 ماه همزمان با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و به فعالیتهای انقلابی و مذهبی مشغول شد.
آغاز تبلیغ و پاسداری
در سال1358 در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل شد. پس از آن به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با توجه به علاقه شدید به تحصیل در مرکز مدیریت و آموزش سپاه قم (دانشسرای عالی شهید محلاتی) مشغول به تحصیل شد. او همزمان با تحصیل و انجام وظایف، ماهها در مناطق عملیاتی حضور داشت.
در سال 64 طلبه شد و در حوزه علمیه قم، از محضر اساتید بزرگی همچون حضرات آیات استادی، تبریزی، شبزندهدار، خاتم یزدی و... کسب فیض نمود. با توجه به علاقه وافرش به امر تبلیغ و نیز تبحر و هنری که در خطابه داشت، طی سفرهای زیادی به نقاط مختلف کشور و بعضی کشورهای منطقه، به ترویج معارف تشیع و هدایت انسانهای تشنه حقایق پرداخت.
تاسیس مجموعه تفحص سیره شهدا
عبدالله ضابط که سالها با شهدا زندگی کرده بود، پس از پایان جنگ، دوری از فرهنگ شهدا برایش سخت بود و به هر طریق سعی داشت با خاکهای گرم خوزستان انس داشته باشد و بتواند مبلغ پیام شهدا باشد. به همین دلیل در سال 79 مجموعه «تفحص سیره شهدا» را پایهگذاری نمود و به تربیت سفیران نور و هدایت و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت پرداخت و به این ترتیب راویان روحانی زیادی را تربیت و وارد عرصه تبلیغ فرهنگ حماسه کرد.
او در روز 29 بهمن 1382، در مسیر تبلیغ حماسههای ایثار و شهادت، شهید و پس از تشییع باشکوه پیکرش در قم و مشهد، در صحن جمهوری (بهشت ثامنالائمه) آستان قدس رضوی، قطعه 242، به خاک سپرده شد.
فعالیتهای مختلف شهید ضابط
شهید حجتالاسلام ضابط، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی زیادی در زمان حیاتش داشت. از جمله: اعزام به تبلیغ از طریق نمایندگی ولی فقیه در سپاه به شهرهای مختلف، مسئول عقیدتی سیاسی سپاه ناحیه دو مشهد، روابط عمومی لشگر 5 نصر، مربی عقیدتی در بسیج، تدریس مدیریت فرهنگی و نظام تبلیغی اسلام در دانشگاه مشهد و اصفهان.
قرار ملاقات با شهید آوینی در خواب
یکی از فرماندهان میگوید روزی حاج آقای ضابط برایش تعریف میکرد که: خیلی دلم میخواست سیدمرتضی آوینی رو ببینم. یه روز به رفقایش گفتم یه موقعیتی جور کنید ما سیدمرتضی رو ببینیم، نشد. بالاخره سید شهیدان اهل قلم تو فکه رفت روی مین و شهید شد و من نتوانستم سید مرتضی رو ببینم.
بعد از مدتی قسمت شد با یکی از کاروانهای راهیان نور آمدم برای بازدید از مناطق جنگی. یک جایی شب ماندیم و مستقر شدیم. شب که خوابیدم دیدم شهید آوینی آمد به خوابم. در خواب به او گفتم: آقا سید! من خیلی دوست داشتم وقتی زنده بودی ببینمت ولی توفیق نشد. شهید آوینی توی خواب به من گفت: نگران نباش! فردا صبح ساعت 8 بیا سر پل کرخه منتظرتم. صبح بیدار شدم و من بیچاره که هنوز به زنده بودن شهید شک داشتم گفتم: آخه این چه خوابی بود! آوینی که خیلی وقت است شهید شده.
بلند شدم رفتم سر قراری که با من گذاشته بود و نیم ساعت دیر رسیدم. دیدم خبری از آوینی نیست. دیگر داشتم مطمئن میشدم که خواب و خیال و اینجور چیزها واقعیت ندارد که یه دفعه سربازی که آن نزدیکیها پست میداد آمد پیش من و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم بله با یکی از رفقا قرار داشتم. گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهای جو گندمی، محاسنش اینجوری بود، عینکش... سرباز گفت: رفیقت آمد اینجا و تا ساعت 8 منتظرت شد، نیامدی. بعد که میخواست برود، به من گفت: یک کسی میآید با این اسم و این قیافه، بهش بگو مرتضی آمد. خیلی منتظرت شد، نیامدی، کار داشت رفت. کنار پل، یک چیزی برایت نوشته برو بخوان. رفتم دیدم کنار پل با انگشتش نوشته : "فلانی! آمدیم نبودید، وعده ما بهشت. سیدمرتضی آوینی".
شهید همت، از زن و بچهاش دل کند
دوستانش روایت میکنند: امیرحسین یک ساله را نشانده بود روی پایش و بازی میکرد... یکدفعه او را زمین گذاشت و گفت: شهید همت، وقتی توانست از زن و بچهاش دل بکند، خدا قبولش کرد... . چند ماه بعد، خدا قبولش کرد.
انتهای پیام/