احوال حج_۲۷/مشعر، قیامت زمین و اذانی که صوراسرافیل مردگان شد
سجاد محقق نویسنده کتاب «حاجی غیربازاری»:
روزی که از حج برگشتم سفرنامه آماده بود، قرار بود بعضی دوستان نظراتی بدهند اما بعد گفتم همانطور خالص بماند بهتر است.
هر کار میکردم سه چهار صفحه مقدمه سفرنامه را بنویسم، نمیشد تا اینکه این مقدمه را که بخش پایانی آن را میخوانم نوشتم:
زیارت حرم حضرت زینب(ص) دعای عصر عرفات حج من بود و بعد از 18 سال دوباره به دمشق آمدم. آدم با استجابت دعا باورش میشود حرفهایش شنیده شده و به آرامش میرسد.
پشت جلد کتاب هم نوشتم:
شب عرفه جان دادیم و روز عرفه متولد شدیم. در مشعر در آستانه قیامت زمینیمان هستیم و فقط مانده یک صور اسرافیلی، تا این جماعت آرام گرفته در مشعر را بشوراند و بلندشان کند و سکینه توی دلهایشان را ببرد چنانکه از دل ابراهیم برد.
صور دمیده شد، صدای اذان مردهها را زنده کرد ولی این جماعت دل نگران نیستند. خدا «لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی» را دیروز در عرفه به دل همه ما نشاند.
نماز را که بخوانیم، آفتاب که بزند، آفتاب بخت ما هم خواهد زد، عازم منا خواهیم شد همین امروز.