قفس غزه - ۳ | از یوم النکبت تا جنگ شش روزه

ملتهای عربی و اسلامی به یکباره با فاجعه ای مواجه شدند که فکرش را نمی کردند. آنها به حجم دروغها نیرنگها و خیال بافی هایی پی بردند که نظام های عربی و ناسوسینالیسم عربی طی حداقل ۱۰ سال به خوردشان داده بودند پی بردند.

پس از اتفاقات سال 1948 ، اشغال سرزمین فلسطین و آواره شدن بیش از 700 هزار فلسطینی، فلسطینیان و حتی جهان عرب و مسلمین احساس سرخوردگی و حقارت می کردند. پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی و تحت اشغال قرار گرفتن 77 درصد فلسطین، مناطق باقی مانده یعنی کرانه باختری و نوارغزه به ترتیب ذیل حکومت و مدیریت اردن و مصر قرار گرفتند.

در آن سال ها فلسطینی ها بیشتر به جمال عبدالناصر دل بسته بودند که از سال 1956 رهبری مصر را بدست گرفته بود  و چشم امید به جریان ناسیونالیسم عربی بسته بود.

عبدالناصر سال 1956 کانال سوئز را ملی اعلام و کنترل آن را از دست بریتانیا خارج کرد. این اقدام موجب شد  در تاریخ 1956/10/29 حمله سه جانبه اسرائیل، انگلیس و فرانسه به مصر آغاز شود.

صهیونیست ها قصد داشتند به عملیاتهای فلسطینیان در باریکه غزه که مسئولیت آن را با مصری ها می دانستند پایان دهند و راه کشتی های خود در دریای سرخ را خواه از طریق باز کردن کانال سوئز یا لغو محاصره بندر ایلات باز کنند و البته در کنار آنها اهداف توسعه طلبانه ای را هم در سر می پروراندند. این اهداف با مقاصد استعمار انگلیس در تداوم سیطره بر کانال سوئز همسو و هماهنگ بود. فرانسه هم به دنبال حذف حمایت مصر از انقلاب الجزائر بود که این کشور مستعمره آنها بود.

در نهایت صهیونیستها در دومین جنگ اعراب و اسرائیل، باریکه غزه و منطقه سینا را به اشغال درآوردند و انگلیس و فرانسه هم در حمله به فرودگاه های مصر و اشغال بنادر این کشور مشارکت کردند.  اشغال سریع این دو منطقه توسط صهیونیست ها ضعف ارتش مصر را آشکار کرد.

اما رسانه های مصری همچنان بر پایداری و ایستادگی جمال عبدالناصر در مقابل امتیازدهی ها مانور می دادند و از عقب نشینی نیروهای انگلیسی، فرانسوی و اسرائیلی از نوار غزه و سینا که تحت فشارهای آمریکا انجام گرفت نهایت استفاده را کردند. بدین ترتیب آبروی از دست رفته عبد الناصر احیا شد. اما در پی این حمله سه جانبه و تصمیم دولت مصر برای بستن مرزها به روی مبارزین فلسطینی، عملیاتهای آنها از طریق باریکه غزه متوقف شد.

فشارهای جمال عبدالناصر علیه مبارزین و گروه های اسلامی گرایی اخوان المسلمین پس از جنگ 1956، فلسطینی ها را به یک تفکر و سوال جدی فرو برد و آن این بود که آزادی و مبارزه را نباید به طرفین و کشورهای دیگر وابسته کنند.

در این میان یاسر عرفات که در اصل فارغ التحصیل مکتب اخوان المسلمین و از اهالی باریکه غزه بود، جنبش فتح (جنبش آزادی بخش فلسطین) را سال 1957  را در کویت تشکیل داد.

جمال عبدالناصر از سال 1957 تا 1967 بارها و بارها از جنگ با صهیونیست ها گفت و محبوب جهان عرب شده بود. تا اینکه روز موعود فرا رسید و  در ژوئن سال  1967  پس از یک سری درگیریها، سوم جنگ اعراب و اسرائیل آغاز شد. در واقع کشورهای عربی آمادگی خود را برای نبرد جهت تعیین سرنوشت فلسطین و آزادسازی آن اعلام کردند.

 اما نیروهای صهیونیستی در یک اقدام پیشدستانه صبح روز پنجم ژوئن هواپیماهای مصری، اردنی و سوری را در فرودگاهها منهدم کردند و طی 6 روز فاجعه بزرگ جدیدی به وقوع پیوست و رژیم صهیونیستی علاوه بر اشغال کامل و کنترل باقی مانده اراضی فلسطینی یعنی کرانه باختری و  باریکه غزه، صحرای سینای مصر و بلندی های جولان سوریه را هم نیز تحت سیطره خود در آورد.

ملتهای عربی و اسلامی به یکباره با فاجعه ای مواجه شدند که فکرش را نمی کردند. آنها به حجم دروغها نیرنگها و خیال بافی هایی پی بردند که نظام های عربی و ناسوسینالیسم عربی طی حداقل 10 سال به خوردشان داده بودند پی بردند. جنگ شش روزه، احساس یاس و شکست جهان عربی و فلسطینی ها را کامل کرد.

مدیران