قفس غزه - ۲ | چرا بریتانیا را پدر رژیم صیونیستی میدانند؟
بریتانیا را پدر رژیم صیونیستی میدانند، این لقب نه تنها بخاطر اعلامیه بالفور، بلکه بخاطر نقش این قدرت جهانی دهه های ۹۰ میلادی و مقدمه سازی برای ایجاد دولت یهودی در دوران قیومیتش در فلسطین بین سال های ۱۹۲۲ تا است.
بریتانیا پس از آنکه شرایطی ایجاد نمود تا جمعیت یهودی ها طی 3 دهه از 40 هزار نفر به بیش از 650 هزار نفر
در فلسطین برسد، در ابتدای سال 1947 از سازمان ملل خواست تا مسأله فلسطین را در دستور کار خود قرار دهد. آن سال درگیری میان عرب ها، یهودی ها و نیروهای بریتانیا به اوج خودش رسیده بود.
به این ترتیب مسئله فلسطین بعدی بین المللی به خود گرفت و سپس کمیته ویژه حقیقت یاب سازمان ملل برای بررسی اوضاع فلسطین و ارائه گزارش در این زمینه تشکیل شد. این کمیته گزارش خود را در ماه هشتم سال 1947 ارائه داد و در توصیه های جانبدارانه خود خواستار تحقق 2 مورد شد:
نخست پایان یافتن قیمومیت انگلیس بر فلسطین که درخواست لندن هم بود. و دوم تقسیم فلسطین به دو کشور جداگانه عربی و یهودی و قرار دادن شهر قدس تحت قیمومیت بین المللی!
قدرت های بزرگ آن زمان برای تحقق شکل گیری دولت یهودی و تقسیم فلسطین نیاز داشتند که طرح بالا را در سازمان ملل به رای بگذارند. اما آنها نمی توانستند بیش از دو سوم آراء را جمع کنند و وقتی در روز 26 نوامبر 1947 دیدند که در صورت رأی گیری قطعنامه مذکور رد خواهد شد رئیس برزیلی مجمع عمومی حکم به تعویق رای گیری درباره این قطعنامه داد.
پس از آن یهودیان، صهیونیست ها و آمریکایی ها تلاشهای زیادی را برای کسب آرای بیشتر به کار گرفتند.
رای قطعنامه تقسیم فلسطین به روش هایی واهی تحقق یافت. به طور مثال همسران نمایندگان کشورهای آمریکای لاتین هدایای متعددی مانند الماس و پالتوهای چرم گران قیمت گرفتند و دولت هایی که علیه قطعنامه مذکور رأی داده بود پس از دریافت وعده کمک اقتصادی آمریکا به نماینده خود دستور داند که رأی موافق به این قطع نامه دهند.
رابرت ناتان بازرگان برجسته آمریکایی هم از نفوذ اقتصادی خود برای خرید رای گواتمالا استفاده کرد و شرکت فایرستون لیبریا را هم تهدید اقتصادی کرد که باید رأی ممتنع خود را به رأی مثبت تبدیل کند. فیلیپین هم یکی دیگر از کشورهایی که تحت فشارهای شدید قرار گرفت و رئیس جمهور این کشور تحت همین فشارها به نماینده فیلیپین در مجمع عمومی دستور داد که با قطعنامه تقسیم فلسطین موافقت کند در این شرایط و تحت تأثیر این بازی های کثیف بود که سرنوشت یکی سرزمینهای منطقه رقم خورد.
به هر حال قطعنامه تقسیم فلسطین در تاریخ 29 نوامبر 1948 با رای لب مرزی 23 رای موافق در برابر 14 رای مخالف و 10 رأی ممتنع تصویب شد.
لازم به ذکر است که همان قطعنامه هم بارها مورد اعتراض حقوقی قرار گرفته است. زیرا قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل الزام اور نیستند و حتی در قالب منشورهای خود سازمان ملل هم الزامی ایجاد نمی کنند. قطعنامه (181) اساسا با اصول شکل گیری سازمان ملل متحد که مبتنی بر احقاق حقوق ملت ها در زمینه برخورداری از آزادی و تعیین سرنوشتشان به دست خویش بود مغایرت داشت.
براساس قطعنامه تقسیم، 55 درصد خاک فلسطین به یهودیانی که داده شد که تا آن سال علی رغم مهاجرت گسترده با حمایت بریتانیا، تنها 31 درصد جمعیت و 6 درصد زمین را در اختیار داشتند.
به محض صدور قطعنامه تقسیم فلسطین جنگ آغاز شد و فلسطینیان در شش ماه اول با کمک تعداد معدودی از نیروهای داوطلب از کشورهای مختلف عربی به جنگ با اشغالگران صهیونیست پرداختند. کشورهای عربی حاضر به اعزام ارتش های خود نشدند تا اینکه انگلیسی در ماه پنجم سال 1948 نیروهای خود را از فلسطین خارج کرد.
پس از خروج بریتانیا هفت کشور عربی وارد جنگ شدند. ورود هفت ارتش عربی هم به نوبه خود تراژدی دیگری بود. چرا که کل نیروهای آنها از 24 هزار نفر فراتر نمی رفت و این در حالی بود که نیروهای یهودی بیش از 70 هزار نفر بودند.
علاوه بر این میزان هماهنگی ارتش های عربی با هم در سطح پایینی قرار داشت و اطلاعات کافی از خصوصیات سرزمینی فلسطین نداشتند و از سلاح های قدیمی و بعضا خراب استفاده میکردند. برخی از این ارتش ها هم با مشکل ضعف فرماندهی مواجه بودند. در این جنگ صهیونیست ها توانستند ارتش های عربی را در جنگ شکست داده و 77 درصد از سرزمین فلسطین را به اشغال خود درآوردند.
به هر حال نتیجه قطعنامه تقسیم و سپس جنگ کشورهای عربی این شد که جنبش صهیونیسم در شامگاه 1948/5/14 تشکیل "اسرائیل" را اعلام کرد. آن روز هم در تاریخ به روز نکبت بار مشهور شد.